انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اهمیت شهر خلاق (۶)

اهمیت شهر خلاق – شهر خلاق به مثابه‌ مکان (۶)

رقابت شهر خلاق به مثابه‌ی شهرِ جهانی با دیگر شهرها، در توانایی جذب و نگاه‌داشتِ طبقه‌ خلاق است. پیش از آن اما شهر خلاق بایستی از سوی طبقه‌ خلاق انتخاب شود. بطور کلی در مباحث طراحی شهری و ارتباط انسان با فضا، در درجه نخست عوامل کالبدی است که زمینه‌سازِ ورود و سپس توقف افراد، درون فضا است. در درجه دوم چیزی که فراتر از ابعاد کالبدی در حضور اجتماعی افراد موثر است؛ خلق رویدادهای اجتماعی (Social Events) است که در عینِ ایجاد فرصت‌های مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی، می‌تواند زمینه ساز ارتقا حس تعلق به مکان (Place Attachment) نیز باشد. پیش‌تر به این دو جاذبه‌ی مهم یعنی محیط کالبدی (Physical Environment) و رویدادهای اجتماعی اشاره شد که بسترهای مهم جذب طبقه خلاق هستند. از طرف دیگر با نظر به حق آزادی افراد (طبقه خلاق) در انتخاب، به مثابه‌ی یک نیاز اجتماعی، فضای شهری ارتقا یافته (مکان) فضایی است که در آن نیازهای موثر بر روند تحولات شهری به گونه‌ای قرار گرفته‌اند که فرصت را برای انتخاب فراهم کنند. در اینجا است که نقش طراحان شهری در شناسایی نیازهای طبقه خلاق مورد تاکید قرار می‌گیرد. هنگامی می‌توان از طراحی شهر خلاق سخن گفت که ضمن شناخت نیازهای طبقه خلاقِ موثر بر تحولات شهری، بتوان بستر لازم برای برطرف ساختن این نیازها را فراهم کرد.

آنچنان که گفته شد، کیفیت مکان نقشی کلیدی در جذب و حفظ طبقه خلاق دارد. اگر به فرض طبقه خلاق را طبقه‌ای خاص با ویژگی‌هایی منحصر به فرد تصور کنیم، شهر خلاق نیز فضایی ارتقا یافته است فضایی که در روند دست یافتن به مفهوم شهر خلاق، به «مکان» ارتقا یافته است. تاثیر و برهم‌کنش شهر خلاق و طبقه‌ خلاق آنچنان که هر کدام اعتبار خود را از دیگری کسب می‌کنند از دیگر مولفه‌های کلیدی تحقق شهر خلاق است.

 

دیاگرام ۱ – منبع: نگارنده

برای پرداختن به این رابطه ( رابطه طبقه خلاق و شهر خلاق) و اهمیت مکان لازم است اندکی به مفاهیم فضا و مکان در مباحث طراحی شهری بپردازیم:

در فرهنگ لغت جغرافیایی آکسفورد واژه مکان به معنای «یک نقطه خاص در سطح زمین، یک محل قابل تعریف و شناسایی برای موقعیتی که از ارزش‌های بشری اشباع شده»، تعریف شده است (پرتویی ۱۳۹۱). بنابراین مکان صرفاً یک جا نیست، بلکه جایی خاص است. آنچه مکان را خاص می‌سازد رویدادهایی است که در آن به وقوع می‌پیوندد و امتزاج آن با ارزش‌های بشری است (پرتویی ۱۳۹۱). مکان خود به معنای جایی برای جاری شدن رویدادها و وقایع به منظور زندگی کردن است؛ و همچنان که ارتباط نزدیکی با هستی و حیات دارد، هستی بخش نیز است. به عبارت دیگر مکان‌ها مراکز معنایی از محیط‌اند که از تجربیات شخصی شکل می‌گیرند. با ادغام فضا و معنا، افراد مستقلاً و یا همراه گروه یا اجتماعات، فضا را به مکان تبدیل می‌کنند (تاثیر انسان بر محیط). و اما درباره‌ی مکان، شولتز (Christian  (Norberg-Schulz بر این باور است اقداماتی که رخ می‌دهد کم و بیش به چارچوب‌های فضایی تعریف‌شده برای رخ دادن نیاز دارد (پرتویی ۱۳۹۱). درباره‌ رویداد و رخداد، رلف در تعریفی از مکان، آن را زمینه یا پس‌زمینه برای چیزها یا رویدادهایی می‌داند که نیت‌مندانه به وسیله فرد تعریف و شناسایی می‌شوند (پاکزاد ۱۳۹۱). و در همین زمینه الکساندر (Christopher Alexander) در کتاب «راه بی زمانِ ساختن (The Timeless Way Of Building)» ارتباط میان مکان و رویداد را اینگونه معنا می‌کند: «هیچ الگوی رویدادی را نمی‌توانم بدون جایی ]یا مکانی[ که در آن رخ می‌دهد، تصور کنم» (الکساندر ۱۳۸۱). لینچ (Kevin A. Lynch) نیز مکان‌ها را تکیه‌گاه مناسبی برای احساس‌ها، ارزش‌ها و خاطرات شخصی می‌داند. بنابراین ارتباط مهم و قابل تاملی میان مکان و رویدادها وجود دارد (پرتویی ۱۳۹۲).

در حالی که فضا را گستره‌ای باز و انتزاعی می‌بینیم، مکان بخشی از فضا‌ست که به وسیله‌ی شخص یا چیزی اشغال شده است و واجد بار معنایی و ارزشی است. مکان تکامل یافته فضا است. یک فضای خام، تبدیل به مکانی سرشار از معنا و اشاره می‌شود و منطقی حسی و معین، مکان به عنوان جزو کوچکتری می‌شود که با مداخله انسانی تغییر کرده و مفهومی خاص یافته است. به نقل از شولتز رسالت معماری و شهرسازی را می‌توان در این موضوع دانست که فضای خام را به مکان تبدیل کند که به مفهوم بالفعل سازی محتوای بالقوه محیط می‌باشد. (شولتز ۱۳۸۸)

به طور خلاصه می‌توان گفت همانگونه که تعریف موقعیت و دستیابی به مکان در مباحث طراحی شهری از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و طراحان همواره در پروژه های شهری به دنبال دست یافتن به مقوله‌ی مکان هستند در شهر خلاق نیز مفهوم مکان دارای اهمیت است. مکان‌مند شدنِ افراد طبقه خلاق، ایجاد حسِ تعلق به مکان، هویت بخشی و احراز هویت طبقه خلاق و از سوی دیگر اعتبار بخشی به شهر از سوی طبقه خلاق همه و همه در فرآیند تحقق شهر خلاق موثر بوده و لازم است در روند طراحی شهر خلاق مدنظر قرار بگیرد.

اما چگونه تاثیر متقابل طبقه خلاق و محیط شکل می‌گیرد؟ مارتین هایدگر (Martin Heidegger) فیلسوف آلمانی در مقاله «سکونت، ساختن و تفکر (Building, Dwelling, Thinking)» دریافت هویت را از طریق سکنی گزینی و در ارتباط با فهمِ اشیا می‌داند و بر این اساس رویکردی پدیدارشناسانه به هستی و مکان برای احراز هویت دارد. چنانچه فهم پدیدارها (بالاخص مکان) را دارای نقشی اساسی در بازیافت هویت و اصالت بشر می‌داند (محمودی نژاد ۱۳۸۷). جان لانگ در کتاب آفرینش نظریه معماری عبارت جبریتِ معماری را مطرح می‌کند (که به معنای عام آن جبریت محیط نام دارد). این عبارت بدان معنا است که هر تغییری در طرح محیط به تغییر در رفتار اجتماعی و ارزش‌های زیبایی‌شناختی مردم منجر ‌می‌شود. (لانگ ۱۳۹۰). این تاکیدی است بر رابطه و تاثیر محیط کالبدی بر رفتار انسان که سطحی از زیستن را منجر می‌شود (روانشناسان معتقدند که انسان برای ارضای معنوی می‌آموزد، از طرفی اگر این آموزش در پاسخ به یک انگیزش، دریافت و منجر به تغییر رفتار شود یادگیری انجام می‌شود). این نوع زیستن در بر اساس نظریات شولتز که عمدتا برگرفته از نظریات مارتین هایدگر است (مارتین هایدگر برای احراز هویت انسان رویکردی پدیدارشناسانه به هستی و مکان دارد)؛ در طی پیمودنی هرم‌گونه، از در-فضا-بودن (در فضا زیستن) تا در-مکان-بودن (مکانمند شدن یا شاعرانه زیستن) ارتقا می‌یابد. این مدل از تاثیر محیط را می‌توان به شهر خلاق (به مثابه‌ی مکان) نیز تعمیم داد: شهرخلاق به مثابه‌ی مکان به واسطه آنچه که گفتیم از فضا به مکان ارتقا می‌یابد و طبقه خلاق با در قرار گرفتن در مدلی از ارتباط، مکان‌مند می‌شود. این همان چهارچوبی است که پیش‌تر شهر خلاق را درون آن تعریف کردیم: شهر خلاق هیچ‌گاه نباید کارش به پایان برسد. در یک مکان خلاق همیشه باید کاری برای انجام دادن وجود داشته باشد. از طرف دیگر آنچنان که در مباحث پدیدارشناسیِ (Phenomenology) مکان، به مفهموم شاعرانه زیستن اشاره شد که به واسطه‌ی مکانمند شدن انسان و در یک افق معنایی به دست می‌آید در شهر خلاق نیز طبقه خلاق زیستنی متفاوت را به واسطه‌ی مکان‌مند شدن، تجربه می‌کند. در این رابطه شهر خلاق (مکان) نیز در عین حال به واسطه‌ی حضور طبقه‌ی خلاق اعتبار کسب می‌کند. (لازم به ذکر است از آنجا که فلسفه هایدگر مبانی فلسفی طراحی «شهر به مثابه‌ی مکان» را تشکیل می‌دهد لذا تحلیل مباحثی از این دست نیازمندِ زمینه‌ی مطالعاتی وسیعی در مبانی فلسفی هورسل، هایدگر و گادامر است.  همچنین احاطه کامل به مفاهیم پدیدارشناسی و هرمنوتیک نیز از پیش نیازهای ورود به مباحث طراحی مکان می باشد. این رابطه فارغ از تفکر دکارتی و با اتکا به روش پدیدارشناسی قابل درک است.

طبقه خلاق اگر مکان‌مند نشود یا از آغاز جذب شهر نمی‌شود یا اگر به هر نیتی ساکن شهر باشد، از شهر مهاجرت می‌کند. این همان آسیبی است که ممکن است گریبان‌گیر شهر خلاق شود. طبقه خلاق اگر احساس مکانمندی یا  «در خانه بودن» نکند (یا به تعبیر شهرسازانه، «در شهر بودن»). تعلق خاطرش را به وجود خویش از دست داده و به دنبال مکانی می‌رود که وجودش را به خودش برگرداند. از آنجا که معماری هنری است که ظرفی را برای زندگی انسان خلق می‌کند و زندگی‌اش در آن روی می‌دهد (take place)، می‌تواند کمک شایانی در جهت رفع بیگانگی و به خانه آمدن او ایفا کند. آن‌چه معماری به عنوان هنر به دست می‌گیرد، می‌سازد، آراسته و در نهایت آشکارش می‌کند «مکان» است. این هنر  از معماریِ خانه تا حرکتش به سمت طراحی شهری، از واحد همسایگی تا طراحی همه‌ی اجزای یک شهر نقش دارد. اهمیت مقوله‌ی مکان و بسامد زیادِ واژگانی چون مکان، مکانمندی، حس تعلق به مکان، احراز هویت و رویداد اجتماعی، در تعریف انگاشت شهر خلاق، تاکیدی است بر لزوم توجه به طراحی شهر خلاق به مثابه‌ی مکان.

 

منابع:

پروین پرتویی. ۱۳۹۱. “بررسی تطبیقی جایگاه میادین تهران در حفظ و ارتقای خاطره جمعی شهروندان.” فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات شهری.

—. ۱۳۹۲. پدیدارشناسی مکان. تهران: نشر شادرنگ.

جان لانگ. ۱۳۹۰. آفرینش نظریه معماری نقش علوم رفتاری در طراحی محیط. ترجمه علیرضا عینی‌فر. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

جهانشاه پاکزاد. ۱۳۹۱. “هویت و این همانی با فضا.” نشریه صفه.

کریستوفر الکساندر. ۱۳۸۱. راه بی زمان ساختن. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.

کریستین نورنبرگ شولتز. ۱۳۸۸. روح مکان. ترجمه محمدرضا شیرازی. تهران: نشر رخ‌داد نو.

هادی محمودی نژاد. ۱۳۸۷. پدیدارشناسی محیط شهری: تاملی در ارتقای فضا به مکان شهری. تهران: نشریه علوم و تکنولوژی محیط زیست، دوره دهم، شماره چهار، ویژه‌نامه زمستان ۱۳۸۷.