انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اهمیت شهر خلاق (بخش اول)

مقدمه

بی تردید، عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم، یکی از بزرگترین دوره‌های تغییرات اقتصادی – اجتماعی است. تقریبا یک قرن قبل، جامعه و اقتصاد ما از کشاورزی به نظام صنعتی تغییر یافت. تغییری که ما امروزه با آن روبه‌رو هستیم، آن‌قدر بزرگ است که تغییرات عمده‌ای از شیوه‌ی کار و زندگی را با خود به همراه می‌آورد؛ شیوه‌ای که ما با آن عصرِ خود و ماهیتِ ساخت‌های خانواده و اجتماع و نقش کارکرد مراکز شهری را سازماندهی می‌کنیم. طبق آمار سازمان ملل متحد؛ هم‌اکنون بیش از نیمی از جمعیت دنیا در شهرها زندگی می‌کنند و این میزان روز به روز رو به افزایش است (شیرازی‌زاده ۱۳۹۲). از طرفی “با کاهش شدید و عجولانه‌ در اقتصادهای مبتنی بر تولید در شهرها که در دهه‌ی ۱۹۷۰و۱۹۸۰ رخ داد و نیز با آهنگ تند صنعتی‌زدایی، شهرهای قدیمی‌تر از بزرگ گرفته تا کوچک، با یک تغییر اقتصادهای خود را از تولید مواد تا تولید صحنه‌های تماشایی (رویدادها، فراغت و فعالیت‌های فرهنگی) شکلی دوباره بخشیدند” (Mele 2005). از این‌رو در عرصه‌ی رقابت جهانی شهرهای جدید همچنان که با تغییر پارادایمی از شهر نوعیِ ۱۹۷۰ به شهر معاصر، رو به رو هستیم، با توجه به دیدگاه جدیدی که نشات گرفته از تفکرات چارلز لندری و ریچارد فلوریدا در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی می‌باشد، به نظر می‌رسد که استفاده از خلاقیت و استعداد ساکنین، کسبه، مسئولین امور شهری و همه کسانی که نقشی در ایجاد فضاهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرها دارند به عنوان افرادی که هم شکل دهنده و هم استفاده کننده از شهر خود می‌باشند، می‌تواند راهکار ارزشمندی برای تغییر وضعیت فعلی شهرهای امروزی شود.

خلاقیت یکی از مهمترین عوامل رشد و موفقیت شهرها به شمار می‌رود (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، ۱۳۹۰). مفهوم طبقه‌ی خلاق و خلاقیت به عنوان یک اعتبار جدید که بسیار معقول‌تر و قدرتمند‌تر از سرمایه‌ی مالی است، به یک پارادایم مسلط تبدیل شده است .این روزها شهر با استفاده از اصطلاحاتی چون “شهرخلاق” (Landry 2008) و “طبقه‌ی خلاق” (florida 2002) که بیانگر اهمیت فرهنگ و هنر در بافت شهری است، به طور فزاینده‌ای مفهوم سازی می‌شود. از میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۹۰ به بعد، ابتدا در بریتانیا و سپس در آمریکا، مفهوم شهر خلاق به یک پارادایم معمول و یک مدل جدید از گرایش به برنامه ریزی سیاست‌های شهری تبدیل شده است (Reckwits 2009). ریچارد فلوریدا با اشاره به خلاقیت در واقع به عامل تولید اقتصاد نوین، یعنی استعداد اشاره دارد، طبقه‌ی خلاق کسانی هستند که با فروش محصولی که تولیدش مستقیما به خلاقیت ایشان وابسته است، کسب درآمد می‌کنند و در واقع خلاقیت ابزار تولید آنهاست. این افراد از دید فلوریدا نیازمند محیط‌هایی هستند که بتوانند درآنها به راحتی خلاقیت خود را عرضه دارند؛ افراد خلاق نیاز به فضایی برای زندگی، کار، الهام بخشی و نمایش کارهای خود دارند (florida 2002). از آنجا که ارتباطی قوی بین فضا و خلاقیت وجود دارد، می‌توان با طراحی فضاهای شهریِ جاذب طبقه‌ی خلاق، زمینه‌ی توسعه‌ی شهرها را در رقابت جهانی فراهم ساخت. به عبارت دیگر با شناخت و تقویت ظرفیت‌های خلاق یک شهر و به کمک طراحی کالبدی فضاهای عمومی و بهبود کیفیت مکان می‌توان زمینه‌ی حضور و جذب طبقه خلاق را به وجود آورد.

ایده‌ی اولیه‌ی شهر خلاق، به نحوی که با جو یک شهر یا ناحیه، حیات خیابانی آن، تنوع و سایرحالت‌های آن مرتبط است، بیانگر نقش هنر و فرهنگ می‌باشد. تمامی این موارد کمک می‌کنند تا همان چیزی که فلوریدا از آن به عنوان “فضای افراد طبقه‌ی جهانی” می‌نگرد، ایجاد شود که البته همین موضوع بعدها شهرها را توان‌مند می‌کند تا بر خود برچسب شهر خلاق واقعی بزنند (florida 2002).

یکی از کمبودهای اساسی که در شهرهای امروزی احساس می‌شود جای خالی فضاهایی برای جذب و نگاه‌داشتِ گروه‌های شهری خلاق می‌باشد. فضاهایی که در دو سو بتوانند هم، محلی برای بروز خلاقیت شهروندان بوده و هم به عنوان فضایی برای تعاملات و فعالیت‌های دانش محور و خلاقانه در شهر در جهت جذب افکار نو آورانه شهروندان نقش آفرینی نمایند. نکته‌‌ی مهم و قابل تامل اینکه؛ از نظر ریچارد فلوریدا، افراد مستعد و تلنت بیشتر جذب امکانات فرهنگی می‌شوند تا امکانات تفریحی یا اقلیم (florida 2002).

ریچارد فلوریدا بر اساس تحقیقات خود مدعی است که فعالیت‌های فضای باز، همه‌شمول و مشارکتی بیشترین نقش را در جذب گروه خلاق دارا می‌باشند. فعالیت‌های فرهنگی نیز در جذب افراد خلاق موثرند اما به تنهایی و بدون سایر امکانات کافی نیستند. صرف نوشیدنی‌ها و غذاهای متنوع در از خارج از منزل نیز از جمله فعالیت‌های مورد علاقه گروه خلاق می‌باشد. اما ورزش‌های حرفه‌ای به دلیل غیر همه شمول بودن و مکان‌های ویژه‌ی تفریح و سرگرمی مانند شهربازی و سیرک به دلیل ارایه تجربه‌های “بسته‌بندی شده” و عدم امکان خلق تجربه یا شدت و ضعف بخشیدن به تجربه‌ چندان مورد علاقه‌ی گروه خلاق نمی‌باشند. (دادپور ۱۳۹۰)

یونسکو شبکه‌ی شهرهای خلاق را در اکتبر سال ۲۰۰۴ میلادی در یکصد و هفتادمین مجمع عمومی فعال کرد؛ هدف آن کمک به بازیابی پتانسیل‌های اقتصادی-اجتماعی و خلاق صنایع فرهنگی که بوسیله‌ی هنرمندان محلی برپا می‌شد، بود تا بتوانند یونسکو را در هدف تنوع فرهنگی‌اش موفق بدارد (UNESCO 2007). ایران در سال ۲۰۱۶ با ثبت دو شهر، یعنی رشت به عنوان شهر خلاق غذا و اصفهان به عنوان شهر خلاق صنایع دستی، به شبکه شهرهای خلاق یونسکو راه یافته‌است. همچنین شیراز به عنوان نامزد برای شهر خلاق ادبیات مطرح شده است. شهرهایی که عضو این شبکه می‌شود به یک ظرفیت عظیم در حوزه‌ اشتراک‌گذاری اطلاعات، دست پیدا می‌کند. به عنوان مثال شهر «رشت» می‌تواند با دو منطقه دیگر در دنیا مانند شهرهایی از «اسپانیا» و «ایتالیا» که شهر «خلاق غذا» نام گرفته‌اند، از نظر اطلاعات داد و ستد کند. در واقع مهمترین هدف این است که شهرهای خلاق در یک مختصات جغرافیایی فرهنگی با یکدیگر داد و ستد داشته باشند. شهری که به عنوان شهر خلاق در یکی از معیارهای هفت‌گانه‌ی یونسکو (ادبیات، صنایع دستی و هنرهای سنتی، موسیقی، هنرهای رسانه‌ای، خوراک‌شناسی، فیلم، طراحی) انتخاب شده است، بایستی در راستای عنوان انتخاب شده؛ راهکارها و شیوه‌های خلاقانه ترویج و اشاعه‌ی معیار مورد نظر را که در برنامه‌ی شهرهای خلاق یونسکو بدان اشاره شده به‌کار گیرد.

 

طراحی شهری به عنوان ابزاری مناسب در جهت بالا بردن کیفیت مکان‌های شهری به مثابه‌ی زیرساخت لازم در جهت تحقق فضای شهری خلاق به کار‌می‌آید.

کشور ایران با داشتن پتانسیل‌های مهم و موثرِ فرهنگی- هنری در شهرهای مختلف با تنوع فرهنگی، دارای شرایط ویژه‌ای ا‌ست. می‌‌توان با بررسی شرایط هر منطقه پروژه ای را تحت عنوان “پروژه‌ی شهر خلاق” مطرح کرد. انتخاب یک فضای شهری با پتانسیل‌های مرتبط با موضوع و بازطراحی آن با رویکرد ارتقای کیفیت مکان، نخستین گام در این مسیر است. هر چند که رسیدن به تحقق یک شهر خلاق با همه مختصات و ویژگی‌ها به سادگی میسر نخواهد شد و مستلزم کوشش همه‌جانبه‌ی ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف دولتی و غیر دولتی است.

در بخش‌های بعدی این پژوهش ابتدا به واکاوی مفهوم شهر خلاق خواهیم پرداخت، همچنان که نظر اندیشمندان این حوزه را نیز مرور خواهیم کرد و با مرور تجربه‌های جهانی شهر خلاق راه‌های تحقق شهر خلاق را در کشور ایران را بررسی خواهیم کرد.

 

 

منابع

Andreas Reckwits. 2009. Creative City. Mittelweg.

charls Landry. 2008. The Creative City. London: comedia.

Christopher Mele. 2005. Globalisation, Culture and Neighborhood Change. Oxon: the urban sociology reader.

florida, R. 2002. The Rise of the Creative Class. New York: Basic Books.

UNESCO. 2007. Creative Cities Network. https://en.unesco.org/creative-cities/home.

آیناز شیرازی‌زاده. ۱۳۹۲. واکاوی مفهوم شهر خلاق از منظر اندیشه‌های چالز لندری و ریچارد فلوریدا. قزوین: دانشگاه آزاد اسلامی واحد قزوین.

سارا دادپور. ۱۳۹۰. آفرینش مکان‌های جاذب طبقه خلاق به کمک طراحی شهری: راهنمای طراحی برای شهر تهران. تهران: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی .