امروزه شبکههای اجتماعی بخش بزرگی از زندگی انسانها را تشکیل میدهند و چون کارکردن با این شبکهها بسیار ساده است، لازمهی استفاده از آنها در این میان داشتن سواد اندک رایانهای است. در این صورت میتوان استفادههای زیادی از آن کرد؛ تلفکردن وقت و بیهوده سپری کردن زمان در آن، گذاشتن عکسها و بیان گزارش از حالات و احوالات خود و دیگری، دیدن و خواندن و شنیدن اخبار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره، یافتن دوستان و آشنایان قدیمیتر، کسب خبر و اطلاع از ویژگیهای حوزهی خصوصی افراد که در حال حاضر تمایل زیادی به عمومیکردن آن وجود دارد، انجام بازیهای آنلاین و بسیار امور دیگری که با وجود افزایش توانمندیهای برنامهنویسی رایانهای خصوصن در عرصهی نت، بر میزان کاربری این شبکهها هر روز افزوده میشود. اما آنچه در این یادداشت بدان پرداخت شده، وقوع برخی جریانها، اتفاقات، حوادث و غیره است که معمولن میتواند در فیسبوک موجی از اعتراض یا حمایت را در میان کاربران ایجاد کند. پرسش اساسی در این میان آن است که آیا این امواج اعتراض و حمایت کارگشاست؟
در ابتدا برای پاسخ باید مکانیسم شکلگیری بیان اعتراض و حمایت اندکی گشوده شود. اعتراض و حمایت معمولن به این شکل ایجاد میشود که اتفاقی در گوشهای از جهان در حوزهها و موضوعهای مختلف مثبت و منفی مانند تجاوز، قتل، دزدی، شکنجه، تیراندازی، تجاوز به محیط زیست، موفقیت یک فرد مهم یا ناتوان جسمی و غیره به وقوع میپیوندد. عدهای از وقوع آن بسیار خوشحال یا بسیار ناراحت و نگران میشوند. آن را در شبکههای اجتماعی از قبیل فیسبوک به شکل پیوند(لینک خبری) یا همراه با نظر و دیدگاه خویش به شکل بیان مستقیم (استاتوس)در میان میگذارند. عدهی دیگر نیز آن را بازهم در میان میگذارند(شر)، و عدهی دیگر به بیان نظر خویش(کامنت) ذیل آنها در قالب کلمهها و جملهها میپردازند و عدهی دیگر هم ممکن است آن را بپسندند(لایک). کار دیگری که انجام میشود تغییر عکس کاربران به پوستری است که نماد آن اتفاق بر روی آن طراحی شده و در نهایت ممکن است یک صفحهی مخصوص(پیج) برای آن نیز ساخته و میان کاربران با لایک کردن آنان شر شود. مجموع واکنشهایی که از کاربران فیسبوک در یک اتفاق ممکن است سربزند، در همین یک پاراگراف خلاصه میشود. اما آیا فیسبوک و اعتراض و حمایت در آن راهگشاست؟
نوشتههای مرتبط
در پاسخ به این پرسش ضمن تأکید بر این مسئله که چنین واکنشهایی خاص کاربران کشور ما نیست و در همهجای دنیا مرسوم است، از واکنش به حادثهی ناگوار گروگانگیری سربازان مرزدار کشور مثال میزنیم. مدتی پیش ۵ سرباز توسط گروهی موسوم به جیشالعدل در محل پاسبانی مرز استان سیستان و بلوچستان دستگیر شدند. موجهای اعتراضی از گوشه و کنار برخاست که خواستار آزادسازی این سربازان شده و خبرگزاریها آن را پوشش دادند. اما در اولین روزهای سال ۹۳ خبری منتشر و تأیید شد که یکی از این سربازان توسط گروگانگیران اعدام شده است. اینجا بود که موج اعتراضها برخاست و در شبکههای اجتماعی ناگهان با هجمهی وسیعی از استاتوسها، عکسها، فیلمها، پوسترها و غیره روبرو شدیم که این عمل را محکوم کردهاند. کار به جایی رسید که یک درخواست ناگهان منتشر شد که کاربران خواستهاند در اعتراض به اعدام این سرباز، عکس کاور خود را تا یک هفته تغییر دهند!
با توصیف این مثال و صدها مثال دیگر چنانچه واقعیتها نشان دادهاند تقریباً هیچگونه حرکت اعتراضی و حمایتی از طریق شبکههای اجتماعی به نتیجهی مثبت نمیرسد مگر آنکه این حرکات به نهادهای مدنی با حضور واقعی انسانهای معتقد بدان شکل بگیرد و شبکههای اجتماعی تنها نماد (signe)آن حرکات(movements) باشند، نه بازنمای(representation) همهی آن حرکات.
در این میان نکتهی اینجاست که شبکههای اجتماعی در حال حاضر در حال تقلیل(reduce) واقعیت به امری متوهم(Illusory) هستند و این را از طریق جایگزینکردن نهادهای مدنی با یک سری آداب فیسبوکی انجام میدهند و افراد با تصور آنکه با فعالیتهای گفته شده در قالب کامنت و استاتوس و لینک ممکن است اتفاق مثبتی را بیافرینند، خود را سرگرم نگهمیدارند. خطر تهیشدن جامعهی جهانی از جنبشهای مدنی به وسیلهی خلق توهمی که در شبکههای اجتماعی شکل میگیرد، خطری است که مستقیماً فرهنگ جهانی را تهدید میکند. جهان بدون نگاه انسانی که باید در واقعیت شکل بگیرد و برای رسیدن به آن فعالیتهای مدنی انجام شود، جهانی بیمعناست. برای مثال اگر در واکنش به تخریب محیط زیست، تنها به لایک و استاتوس فیسبوکی بسنده کنیم، نهادهای مدنی که برای آموزش استفاده از محیط زیست باید فعالیت کنند، شکل نمیگیرند و محیط زیست همچنان در خطر تخریب و نابودی است و انسان ناشی و آموزشندیده و تعلیمنگرفته همچنان به تخریب خویش مشغول خواهد بود. اما چنانچه این نهادها به طور واقعی شکل بگیرند علاوه بر تولید و ساخت فرهنگ، انسان گامی به سوی انسانی زندگی کردن فراتر میرود و میتوان امیدوار بود که جهانش جهان دیگری باشد.
ایمیل نویسنده:
fsayyarpour@gmail.com
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»