آرتورو اسکوبار ترجمه: آرمان شهرکی
اسکوبار در این مقاله ی مفصل و در عین حال پیچیده، به موضوع محوریِ نسبت غامض و متناقض میان انسان شناسی و توسعه پرداخته و در صدد حل آن چیزی است که خود معادله ی انسان شناسی-توسعه می نامد. مقاله در چهار قسمت مهم ارایه می گردد.
نوشتههای مرتبط
در قسمتهای اول و دوم به تبیین، تشریح و تمیز میان دو مفهوم انسان شناسی توسعه ای و انسان شناسی(از) توسعه میپردازد. دو سنخ از انسان شناسی که ریشه در نگره های متفاوت واقعیت اجتماعی دارند؛ یکی بر اقتصاد سیاسی و فرهنگ و دیگری بر فُرمهای نسبتا جدید تحلیل، به زبان و دلالت اهمیت میدهند. قسمت سوم با تکیه بر کارها و آثار سه انسان شناس معروف، نویسنده از ورای مفاهیم نگره و رویه به دنبال گذر از بن بست ایجاد شده در نتیجه ی تعامل میان انسان شناسی توسعه و انسان شناسی توسعه ای است. قسمت چهارم با بحث پیرامون نیازمندیهای انسان شناسی جهانی شدن و پسا-توسعه، تحلیل را بسط میدهد.
قسمتهای اول و دوم از لحاظ نظری بخشهای اصلی مقاله را تشکیل میدهند. در این بخش ضمن رد اینکه توسعه یک امر مسلم یا (fact) و توصیف گر حقیقی واقعیت است؛ به تحلیلهای مبتنی بر زبانشناختی و معنی در ساخت واقعیت اجتماعی که در پساساختارگرایی مطرح است؛ پل زده میشود.نویسنده تاکید میکند که بر خلاف نگره های لیبرال متکی بر فردگرایی و بازار، و نظریه های مارکسیستی تولید محور، پساساختارگرایی نقش زبان و معنی در ساخت واقعیت اجتماعی را برجسته میسازد. زبان و گفتمان بعنوان بازتاب واقعیت اجتماعی نگریسته نمیشوند؛ بلکه سازنده آنند؛ از خلال زبان و گفتمان است که واقعیت اجتماعی بنحو گریزناپذیری آغاز میشود.