انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انسان شناسی سواد (۵): کول و اسکریبنر: مطالعه میدانی قبیله وای

مایکل کول: مطالعات میدانی سواد در اجتماع وای

از میان متفکران و نظریه پردازان حوزه سواد، سیلویا اسکریبنر (Sylvia Scribner) و مایکل کول (Michael Cole)روان شناس اولین متفکرانی بودند که بر پایه مشاهده میدانی خود تلاش کردند که مواضع متفکران پیشین خود در خصوص ارتباط سواد کتبی با شناخت و پیامدهای شناختی آن را که عمدتا جنبه نظری داشت (گرنفل و همکاران ۲۰۱۴)، آزموده و به چالش بکشند. به این منظور آن ها مطالعات میدانی گسترده ای را در طی پنج سال (۱۹۷۴-۱۹۷۹) بر روی قبیله وای در لیبری انجام دادند و ما حصل پژوهش آن ها فهم ما را از فرآیندهای سواد برای همیشه متحول کرد و دریچه ای تازه ای به روی نظریات جدید سواد با در نظر گرفتن هم بافت جوامع انسانی گشود. یکی از مهم ترین نظریات تز سواد که فارل آن را به خوبی بیان می کند، این بود: «بازسازی شناخت از طریق خواندن و نوشتن فرآیندهای استدلال برتر را که در تفکر انتزاعی کاربرد دارند، پرورش می دهد» (فارل ۱۹۷۷؛ به نقل از استریت ۲۰۰۵). اما، اسکریبنر و کول معتقد بودند که مفهوم سوادی که جک گودی و دیگران به آن استناد می کنند، سواد مقاله نویسی (essay-writing) است، و بر پایه نظریه پردازی های انتزاعی صورت گرفته، و این دیدگاه فرآیندهای ساده تر و بنیادی تر شناختی خواندن و نوشتن را در میان کودکان و در مدرسه نادیده می انگارد. کول و اسکریبنر به فرآیندهای مدرسه ای خواندن و نوشتن که در آن زمان یعنی دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی به شکل بحران سواد در مدارس آمریکا مطرح شده بود استناد می کردند، و معتقد بودند چیزی فراتر از فرآیندهای مکانیکی خواندن و نوشتن و تاثیر آن بر شکل گیری شناخت، وجود دارد که نظریات شکاف عظیم به آن نپرداخته اند.

برای مشاهده فرآیندهای سواد غیر مدرسه ای اجتماع وای، اسکریبنر و کول از ترکیبی از روش شناسی تجربی روانشناختی و کار میدانی انسان شناسی بهره بردند. آن ها با پرسش های زیر مطالعه خود را آغاز کردند، افراد قبیله وای چگونه مهارت های سواد را می آموزند؟ آن مهارت ها چیستند؟ و این افراد آن مهارت ها را چگونه به کار می گیرند؟ در تحقیق خود آن ها داده های متنوع و بسیاری را جمع آوری کردند از جمله ساعت ها مصاحبه با افراد محلی، و چنانچه هر کدام باز آن ها الفبا را می دانستند، از آن ها درخواست می شد که توضیح دهد چگونه آن را یاد گرفته است، همین طور شرکت در جلسات آموختن الفبا و جلسات الفبای قرآنی و غیره. در نهایت، داده ها بر مبنای پرسش های اولیه شک گیی مهارت ها و شناخت و در سه سطح ارتباطی، حافظه و تحلیل زبانی تحلیل شدند.

مطالعه کول و اسکریبنر بر روی اجتماع وای، از این جهت اهمیت دارد که در آن باسوادها و بی سوادها از یک امکانات مشترگ استفاده می کردند که این خود رابطه سواد کتبی و تفکر را به شکلی که گودی آن را مطرح کرده بود به سختی به چالش می کشد. در ادامه مروری خواهیم داشت بر روی اجتماع وای، ساختار جمعیتی و زبان شناختی وای و ویژگی های منحصر به فردی که در یک جامعه چند زبانی (بواسطه کارکردهای متنوع سه زبان عربی، انگلیسی و زبان بومی وای) شکل گرفته بود.

توصیفات اسکریبنر و کول از قبیله وای
قبیله وای از میان معدود جوامع انسانی بودند که سیستم نوشتار مختص به خود را ابداع کرده بودند. در این نظام ابداعی آن ها سه نوع نوشتار آوایی را در هم بافت های گوناگون به کار می گرفتند. افراد این قبیله به کشاورزی و کاشت برنج با ابزار ساده اشتغال داشتند. الفبای وای، یعنی سیلاب هایی از دویست حرف یا نشانه با هسته اولیه بیست تا چهل علامت، یک قرن و نیم است که به شکلی فعلانه به کار گرفته می شود، علی رغم وجود زبان های قدرتمند نهادینه و بین المللی مثل عربی و الفبای رومی همچنان بخش اعظم گفت و شنودهای روزمره افراد را شکل می دهد. تمامی اعضای این قبیله این الفبا را بلد بودند، بدون اینکه در هیچ نهاد و یا موسسه رسمی ای و یا با کمک گرفتن از معلم حرفه ای آن را آموخته باشند. تعداد باسوادان قبیله وای که می توانستند هم به عربی و هم به زبان وای بخوانند و بنویسند زیاد بود. الفبای وای بسیار متفاوت بود و نیازمند مراحل مختلف تعلیم بود.
از طرفی حدودا ۹۰ درصد جمعیت وای را مسلمانان تشکیل می دهند، و بنابراین برخورداری از علوم قرآنی این امکان را برای افراد ایجاد می کند که افراد بتوانند برای نقش های مختلف و مشاغل مختلف اجتماعی شایسته محسوب شوند.

دانش زبان بومی وای «سواد بدون آموزش» است که در طول دو هفته یا یک ماه با کمک دوست، اعضای خانواده و غیره آموخته می شود. یادگیری شامل به خاطر سپردن الفبا و تمرین خواندن است. نکته مهم و جالب درباره این الفبا این است که هیچ متن رسمی برای آموزش وجود ندارد، و زمانی که یادگیرنده بتواند به همین روش نامه بنویسد آموزش تمام شده است. با این حال، همواره مشاوره میان معلم و دانش آموز وجود دارد و تمام شدن دروس به معنای تمام شدن یادگیری نیست. نوشتار بدین ترتیب، وجوه (متن و غیرمتنی) و کارکردهای مختلفی دارد از نوشتن لیبل اجناس گرفته با نوشتن نامه و متون مختلف. نامه نگاری فردی مهم ترین شکل نوشتار در الفبای وای محسوب می شود که از صورت بندی های خاص ابتدا و انتهای نامه برخوردار است.

کاربردهای متنوع نوشتار در سه زبان انگلیسی، وای، و عربی به شکل های مختلف نشان دهنده ارزش های فردی، و کارکردهای متنوع اجتماعی بود و به خودی خود عوامل مختلف ایدئولوژیک، فکری و سواد را به طور عام در بر می گرفت. با این حال، سواد بجز در میان برخی دانشمندان زبان عربی و یا دانش آموزانی که انگلیسی می خواندند، مستلزم و متضمن یادگیری دانش جدید نبود و یا افراد را در شیوه¬های جدید طرح پرسش درگیر نمی کرد. کول و اسکریبر مشاهده کردند که فرآیندهای سنتی تولید، تجارت، و آموزش کمتر تحت تاثیر واژه کتبی است.

انواع مهارت های مرتبط با تولید متون بومی را برای فهم مهارت های مرتبط با آن مشاهده و بر مبنای این تحلیل ها فعالیت هایی را با محتواهای متنوع طراحی کردند که ظاهرا مهارت های شناختی مشابهی را به کار می گرفتند.
مهارت های ارتباطی: نوشتار الفبا رایج ترین کاربرد متون وای است که پیادهای مهم شناختی دارد. از آنجا که یک ارتباط موثر کتبی نیازمند حسایت به نیازهای اطلاعاتی خواننده و مهارت کاربردی تکنیک های زبانشناختی مفصل است. فرض کول و اسکریبنر این بود که فعالیت نامه نگاری که یک فعالیت مهم و رایج در میان افراد وای محسوب می شود، باید به توسعه مهارت های ارتباطی هم کمک کرده باشد. برای آزمایش این گزاره آن ها فعالیت ارتباطی ای را طراحی کردند که در آن از شرکت کنندگان درخواست شد که در یک بازی بوردگیم ساده شرکت کرده و آن بازی را در غیاب بورد توضیح دهند برای فردی که با بازی آشنا نیست. گروه های مختلف افراد، با سواد و بی سواد، دانش آموزان مدرسه ای، را در شرایط گوناگون در حین این بازی و توضیح آن مشاهده کردند. نتایج با آنچه که کول و اسکریبنر انتظار داشتند مطابق بود. میزان اطلاعاتی که در حین توضیح شفاهی بازی ارائه شدند به ترتیب زیر بودند: دانش آموزان دبیرستان، باسوادان وای، باسوادان عرب، و بی سوادان. با این حال، مورد افرادی که سواد وای داشتند، بسیار جالب بود چرا که ابتدا یک توضیح کلی در خصوص بازی ارائه می دادند. در کل، باسوادان وای بیشتر از عرب زبانان به فعالیت های سواد نوشتن الفبا درگیر بودند، و هر دوی این گروه ها بر اجتماع بی سوادان برتری داشتند (۱۹۷۸).

حافظه: همچنین، کول و اسکریبنر توانستند پیامدهای خاص سواد قرآنی را مورد مشاهده و آزمایش قرار دهند. سواد قرآنی در میان افراد قبیله وای به معنای نوشتن نبود، این افراد تنها می¬توانستند روخوانی کنند. این افراد در واقع متن قرآن را حفظ می¬کردند. حفظ قرآن برای آن ها تکنیکی کارآمد محسوب می¬شد. برای سنجش یادگیری با این روش آزمایشی انجام شد. در این آزمایش یک مورد به شکل آزمونبه آن ها ارائه شد و آیتم های دیگری هم به آن اضافه شد، حدودا ۱۶ مورد. و افراد باید می توانستند تمامی آن ۱۶ مورد را به خاطر بیاورند. گروه مورد آزمان ما همان افرادی بودند که آیتم ارتباطات بر روی آن ها تست شده بود. افرادی انگلیسی زبان رتبه اول بودند، اما در این فعالیت افراد عرب زبان از باسوادان وای امتیاز بالاتری کرفتند. نتایج نشان داد میزان یادآوری در میان عرب ها و درستی ترتیب موارد دقیق تر بود. با این خال، اگر قرار بود که فهرستی از کلمات یادآوری شوند، هیچ تفاوت چندانی میان این سه گروه وجود نداشت. برتری عرب ها تنها در پاردایم های حافطه معنادار بود که یادآوری تنها الزام مدارس قرآنی محسوب می شد.
تحلیل زبانی: در حوزه دیکری باسوادان وای برتر بودند. الفبای وای بدون فاصله نوشته می شود، بنابراین خوانند متن نیازمند تحلیل علایم به هم پیوسته، شناخت حدفاصل ها، است که همگی را تبدیل به متنی معنادار می کند. مشاهده کول و اسکرینر نشان داد که افرادی که الفبای وای می دانند، تبحر خاصی در کدشکنی الفبا داشتند، این فرآیند ساختارشکنی معنا از طریق ادای هجی کلمات بود تا در نهایت کلمه معنادار شنیده می شد. در واقع، سواد الفبای وای بسیار با توانایی ادراک شنوایی معنای سمنتیک و بی شکل مقدرو بود. افراد وای، یک جمله را سبلابل به سیلابل روخوانی می کردند. در نتیجه افرادی که از الفبای وای می دانستند، در درک و تکرار جمله بسیار برتر از عرب زبانان و انگلیسی زبانان بودند.
کول و اسکریبنر با این مطالعه خود، و نیز در مقالات بیشماری که بعدها منتشر کردند، مفهوم پیامدهای شناختی سواد کتبی را که جک گودی، اریک هولاک، و اونگ مطرح کرده بودند، به سختی به چالش کشیده و نقد کردند. همانطور که مشاهدات آن ها و نرخ کارکردهای زبان های مختلف نشان می دهد، سواد در جامعه وای علاوه بر کارکردها و پیامدهای اجتماعی، پیامدهای شناختی هم دارد. این در حالیست که بر طبق نظریه مدل قوی سواد، پیامدهای شناختی مثل ایجاد ظرفیت عقلانیت، تفکر همگی از پیامدهای سواد کتبی محسوب می شوند. مطالعه کول و اسکریبنر بر روی انواع سوادهای موجوددر اجتماع وای نشان داد که مهارت های شناختی بواسطه انواع خاصی از سواد در سطوح مختلف شکل می گیرند که تفاوت های زیادی میان باسوادان و بی سوادان از منظر مهارت های طبقه بندی شده و منطقی وجود دارد.
در نهایت اسکریبنر و کول (به نقل از گرنفل و همکاران، ۲۰۱۴: ۳۱) نتیجه گرفتند که:

«هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد نوشتار «توانایی های عمومی ذهن» را ارتقاء می دهد. ما هیچ «توانایی حافظه ای و ذهنی» برتری در میان دانش آموزان قرآن و یا مهارت های برتر زبانی در میان افرادی که الفبای وای می دانستند نیافتیم…. به طور کلی هیچ گواه و مدرکی نیافتیم که نشان دهد پیامدهای شناختی سواد بر روی عملکردهای ذهنی و فکری افراد تاثیر گذار است.»

علاوه بر آن، مدل جهانشمول نوشتار مقاله نویسی، به سختی می تواند در خصوص باورها، ارزش¬ ها، و فعالیت ها و کارکردهای جوامع انسانی مختلف توجیه پذیر بوده باشد. در نتیجه آن ها معتقد بودند که باید نظریه ای از سواد ارائه شود که سواد را نه به عنوان مهارت های نوشتاری بیرونی، که به عنوان کنش اجتماعی و در کنش های زندگی روزمره مشاهده کند.

References:
Grenfell M., Bloom, D., Hardy, C., Pahl, K., Rowsell, J. &Street, B. (2012). Language, Ethnography and Education: Bridging New Literacy Studies and Bourdieu. New York: Routledge.

Cole, M & Scribner, S. (1978 a). Literacy without Schooling: Testing for Intellectual Effects. Harvard Educational Review, 48 (4) 448-461.

Cole, M & Scribner, S. (1978 b). “Unpackaging Literacy.” Literacy: A Critical Sourcebook. Eds. Ellen Cushman, Eugene R. Kintgen, Ba.

 

 

 

 

 

سیلویا اسکریبنر و مایکل کول

مایکل کول و قبیله وای- خواندن

آزمون منطق

آزمون حافظه