اریک هولاک (Eric Havelock) متخصص مطالعات کلاسیک متفکر دیگری است که در کنار جک گودی و والتر اونگ به نظریه شکاف عظیم میان جوامع برخوردار از سواد کتبی و جوامع شفاهی معتقد بود و سواد کتبی را عامل شکل گیری عقلانیت, ذهن انتزاعی و توسعه در جوامع مدرن می دید. وی با کتاب مشهور خود با عنوان «مقدمه ای بر افلاطون» برای اولین بار در دهه ۱۹۸۰ میلادی به شکل دهی و جهت گیری مطالعات سواد کمک کرد. اریک هولاک در این کتاب سواد به معنای نوشتار و الفبا را نقطه عطفی در تاریخ شیوه تفکر و فرهنگ جوامع انسانی و عاملی کلیدی در انتقال جوامع انسانی از ابتدایی به مدرن دانسته است. وی این ایده را در مقالات متعدد و مهمی چون «ذهن الفبایی: هدیه یونان به دنیای جدید» بسط می دهد. تز اصلی وی در واقع الفبایی و انتزاعی شدن ذهن انسان بواسطه الفبا است که به تحولات عمیقی در رفتارهای زبانی یونانیان در معنای عام منجر شد و امکان تفکرات پیچیده و عقلانیت را به طور خاص محقق کرد (۱۹۸۶). این تز سواد هم توسط اندیشمندان هم عصرش و هم بسیاری از اندیشمندان این حوزه بعدها به شدت نفی شد.
مطالعات اولیه وی بر روی اشعار حماسی یونان بخصوص حماسه ایلیاد و اودیسه هومر و کارهای بعدی هولاک بر روی ارتباط میان نوشتار و گفتار در یونان قبل از ارسطو سنت های شفاهی پیچیده ای را بازنمایی می کند. وی در مطالعات متعدد خود بر اهمیت و نقش حیاتی الفبا در شکل گیری فرهنگ یونانی به عنوان یک فرهنگ مدرن تاکید دارد.
در کتاب مقدمه ای بر افلاطون، هولاک در بخش اول به جوامع شفاهی و ماهیت سواد در این جوامع می پردازد. اما در بخش دوم به جای پرداختن تعاریف فلسفیه مستقیما خود زبان را مورد بررسی قرار می دهد، با این ادعا که معنای لغات بعد از توسعه کامل ادبیات تغییر کرد، حتی ضمایر کارکردهای متفاوتی پیدا کردند. و در بخش دوم کتاب به دنبال اثبات این نظریه است که اشکال افلاطونی جنبه ای از فرهنگ عقلانی یونان است.
در این کتاب، وی استدلال می کند که در یونان باستان فرهنگ از طریق اشعار حماسی مثل ایلیاد و اودیسه هومر به شکلی سینه به سینه منتقل می شده است. این اشعار حماسی که در واقع مخزن میراث فرهنگی جامعه- یعنی ساختار و سازمان اجتماعی، مقررات و قوانین و آداب و رسوم- بودند به نوعی به عنوان یک دایره المعارف بزرگ رفتاری و کنش هم محسوب می شدند. به باور هولاک، اشعار حماسی یونان از شکل خاصی از نظم، قالب شعری، و ریتم برخوردارند. از آنجا که این اشعار حاوی و حامل مضامین حماسی و عمدتا راوی رویدادهای تاریخی پیشین هستند به دلیل کارکردهای بنیادی شان در جامعه می بایست از ماهیت خاصی برخوردار باشند. اول اینکه باید بیش از هر چیز سرگرم کننده باشند تا بتواند بار تعلیمی خود را انتقال دهند. بنابراین، ریتم در انتقال شفاهی مضامین، موتیف ها و تعالیم مختلف نقش بسیار عمده ای را ایفا می کرده است. ریتم از منظر شنونده هم بسیار اهمیت دارد، از آنجا که در جوامع شفاهی شنونده و حالات روانی شنوده عامل کلیدی دیگری برای حفظ میراث فرهنگی شفاهی محسوب می شود، چرا که در به خاطر سپاری مفاهیم و اشعار نقش تعیین کننده ای دارد. بنابراین، مضامین و رویدادهای گسترده باید بیش از هر باید در قالب فرمول های قابل حفظ (یعنی عبارات کوتاه و موزون) و ریتمیک ارائه می شدند.
وی در مقاله ذهن الفبایی این استدلال را بسط می دهد که اختراع الفبا و سیستم نوشتار تحول عظیمی در بیان مفاهیم و تدریس مفاهیم بر جای گذاشت. از منظر وی، زبان شفاهی که از طریق سیستم های ذهنی به خاطر سپاری و حفظ کردن، میراث فرهنگی اقوام را به نسل های بعد منتقل می کرد، از نوعی محدویت رنج می برد: «از جمله که وابسته به ذهن مخاطب بوده و از میزانی متناسب از پیچیدگی و انتزاع برخوردار است، یعنی میزانی که ذهن مخاطب در آن فرهنگ خاص می تواند درک کند» (جی ۲۰۰۷). بدین ترتیب، محتوای تفکر (مفهوم بشر و روح) و ساماندهی تفکر را در ذهن جمعی جوامع شفاهی را بسیار محدود به درک، ذخیره، تفسیر و به خاطر سپاری مفاهیم عینی می داند.
هولاک با ارجاع به اشعار هومر و بازنویسی آن ها در قالب جملات متعدد و به کارگیری و جایگزینی مفاهیمی چون صلح به جای کلمات و واژگانی عینی تر- و به زعم وی محدود- که استدلال می کند که ذهن شفاهی قابلیت درک و تفسیر این مفاهیم انتزاعی را نداشته است و به همین دلیل این مفاهیم بعد از اختراع الفبا شکل گرفتند. تحول بنیادینی که وی باور دارد توسط الفبا محقق شد، بیشتر به انتزاعی شدن تفکر و گسترش دامنه واژگان مرتبط است. برای مثال، وی در عصر هومری نظم ایده ها را بسیار زمانی و وابسته به هم و واحدهای معنایی را انتقال دهنده مفاهیمی عینی می داند. به باور وی اختراع الفبا، می توانست با به کارگیری نشان گرهای تصویری (در این جا منظور همان الفبا است) محتوا تا زمانی که آن نشانگر وجود دارد، باقی مانده و حفظ شود. بنابراین، مفاهیم می توانستند بدون اتکا به ذهن انسان و بی دخالت تفسیر و فرآیندهای فراموشی و زمانی و بدون اتکا به هم در شکل اولیه خود حفظ شوند.
با نادیده انگاشتن ماهیت پویا، انتقالی، و فعالانه و عموما حفظ شده در این جوامع، ذهن انتزاعی و زبان ذهن انتزاعی را محصول اختراع الفبا می داند و اینکه ذهنی انتزاعی امکان گسترش دامنه خلاقیت در بازگویی را فراهم می کند. در نتیجه حفظ این روایات را تا میزان زیادی از اتکا به حالت روایی رها کرده و بیشتر به دیگر اشکال نوشتار مثل نثر، انشاء، نزدیک می کند. در واقع وی سواد شفاهی و کتبی را به ترتیب با شعر و نثر در برقراری ارتباط برابر و حاصل این ابداع را تحول صنعت ادبی از روایی به نثر می داند.
وی معتقد است این میزان عقلانیت نیازمند گفتمانی است که به جای گفتمان حماسی و شعری بتواند آنچه را که به شکلی روایی و تجربی بیان می شدند، به شیوه ای انتزاعی و تحلیلی ارائه شوند. بنابراین، ساختار جمله و واژگان. به باور وی یونان باسواد به جای گفتمان شفاهی و شعری نیازمند واژگان بود و ساختار جمله که هم انتزاعی باشد و هم روشنن که بتواند به شکلی هنجاری و تحلیلی وقایع را توصیف کند.
تحول در زبان یونانی و در گرامر و دستور زبان کاربردهای زبان شناختی و برخی واژگان خاص خود بخشی از یک انقلاب فکری بودند که بر کل تجربه فرهنگی یونان تاثیر عمیقی بر جای گذاشتد. بنابراین وی اختراع الفبا را با بحرانی در فرهنگ یونانی مرتبط می داند که در جایگزینی یک سنت شفاهی حفظ شده را با سیستمی کاملا متفاوت از آموزش می دید و بنابراین شرایط ذهنی هومری را به شرایط افلاطونی بدل می کرد.
کار هولاک بر روی ادبیات و فلسفه کلاسیک پیش از هومر و پس از آن در حمایت از نظریه الفبایی کردن ذهن حمایت می کند و در واقع به اذغام شدن پیچیده حالت های شفاهی بیان می پردازد . بنابراین از منظر وی، محور توسعه یونان باستان را به اروپای مدرن متصل می کند و قرن ها ترکیب شفاهی و کتبی پیش از «یونان باسواد» را با تحولی جزیی در قالب فعالیت های قرون وسطایی حافظه و دیگر فعالیت های گفتمانی شکل می دهد. و بدین ترتیب تفکر غربی را محصول تحول عظیمی می داند که در نوع ایده های قابل دسترسی برای ذهن بشر (انتزاع در تقابل با عینی) ایفا کرد و در آن زمان بود که فلسفه یونان از صورت شفاهی به کتبی تحول یافت.
توجه به این نکته ضروری است که روایت هولاک از فرهنگ غیرانتزاعی شفاهی بر مبنای هومر است، اما تاریخ پیدایش متون هومر اغلب مشخص نیست که این مسئله هولاک را مجبور کرد که ادعاهایی را بر مبنای فرضیات خود مطرح کند که نمی توان به خوبی آن را آزمایش و اثبات کرد. اندیشمدان مطالعات کلاسیک استدلال می کنند که ماهیت شعری زبان هومر به خودی خود تمامی فرضیات و نظریات هولاک درباره ماهیت تفکر شعر شفاهی را نفی می کند. علاوه بر این، چنان که در سیر تاریخی تحولات نظری در حوزه سواد خواهیم دید این دیدگاه وی توسط اندیشمندان سواد از منظر ماهیت تفکر، خلاقیت و معناسازی مورد نقد قرار گرفت.
References:
Havelock, Erik. 1986.The Alphabetic mind: the gift of Greece to the modern world. Oral Tradition 1(1) pp.134-150.