انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انسان‌شناسی سواد (۱۶)

سواد موقعیت‌مند؛

دیوید بارتون و همکاران

مری همیلتون و رز ایوانیک، مطالعات گسترده‌ای را در گروه پژوهشی مطالعات سواد لنکستر در خصوص ماهیت سواد، چندسوادی و درهم‌تنیدگی آن با مفاهیمی اجتماعی چون قدرت، نهاد اجتماعی، هویت، رسانه، و بسیاری حوزه‌های دیگر انجام داده‌اند. گروه پژوهش مطالعات سواد دانشگاه لانکستر یکی از پرکارترین و پیشروترین گروه‌های پژوهشی در دنیا در حوزه مطالعات سواد است که بخش اعظم مطالعات خاص و جدید سواد را با بازتعریف «رویدادهای سواد»، «کنش‌های سواد» و معرفی مفهومی با عنوان «ذرات سواد» هدایت نموده است. رویکرد این گروه پژوهشی نسبت به مقوله سواد، رویکرد «سواد محلی موقعیت‌مند» است؛ سواد محلی موقعیت‌مند نه در معنای عمومی و آشنا یعنی بررسی سواد در جوامع محلی؛ بلکه بنا به گفته کارین تاستینگ (۲۰۰۰)؛ «موقعیت‌هایی که در آن افراد- در ارتباط با کار، کنش‌ها، ابژه‌ها، ابزارها، نمادها، زمان-مکان‌ها، و شیوه‌های بودن، کنش کردن، تفکر کردن، و ارزش‌گذاری- پروژه‌های خود و فعالیت‌های خود را به انجام رسانده و دائم آن‌ها را بازسازی می‌کنند.» این در واقع چکیده‌ای از مفهوم سواد موقعیت‌مند است که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
در یادداشت‌های پیشین مشاهده کردیم که مطالعات جدید سواد با تاکید بر ماهیت سواد به عنوان یک امر موقعیت‌مند در جوامع محلی و بررسی شیوه‌هایی که سواد در خلال صورت‌ها و کارکردهای مختلف گفتمان‌های محلی ساخته می‌شوند، تعریفی چندگانه و ماهیتی متکثر از این مفهوم را به دست داده‌اند. مفاهیم چندگانه سواد در تقابل با مفهوم واحد و «جهانشمول» سواد غربی در معنای مهارت شناختی خواندن و نوشتن الفبا و در پاسخ به چالش‌هایی که مفهوم غربی سواد برای جوامع غیرغربی در برداشت، به ظهور مدل نظری سواد ایدئولوژیک انجامید. این مدل منشا تحولات بسیاری در حوزه نظری مطالعات سواد شد، و مطالعات گسترده‌ مردم‌نگارانه را در میان جوامع مختلف به مفهوم‌سازی صورت‌های متفاوت سواد کشاند (۲۰۰۰). در واقع مدل ایدئولوژیک سواد، بر خلاف مدل مستقل، توانایی خواندن و نوشتن و تولید متن را نه تنها یک توانایی بالقوه ذهنی و یک توانایی شناختی درونی، ذاتی و بی‌طرفانه نمی‌دید، بلکه ریشه شکل‌گیری صورت‌های خاص سواد را در درهم‌تنیدگی کنش‌ها و روابط فردی و اجتماعی و موقعیت‌ها و شیوه‌هایی که در آن متون از خلال نهادهای اجتماعی و متاثر از جریان‌ها و روابط قدرت تولید و مفهوم‌سازی و به اشتراک گذارده می‌شوند، دنبال می‌کرد.
در این سری مطالعات انسان‌شناسانه نقش محوری سواد در ارتباطات روزمره محلی و ارتباط آن با نهادهای اجتماعی، نهادهای قدرت و گفتمان‌های گسترده‌تر سیاسی اجتماعی از طریق ابزارهای مشاهده، مصاحبه و مستندنگاری انسان‌شناسی مشاهده و تبیین ‌شد. در این دسته مطالعات، «متن» به عنوان یک مفهوم، دیگر به عنوان شناخت و به‌کارگیری مجموعه‌ای از الفبا در قالب نوشتار نبود، بلکه شیوه‌ خاص فرهنگی بود که به نظام‌های کلان معرفتی و بومی دانش کالبد می‌بخشید. می‌توان گفت که سواد در این معنا همان دانش و حکمت بود که بخش حیاتی رویدادها و کنش‌های اجتماعی را در بر می‌گرفت، از طریق آن‌ها بازتولید می‌شد و به تقدم و برتری برخی فرآیندها تاکید داشت.
علی‌رغم اینکه مطالعات انسان‌شناسانه دریچه جدیدی را به ماهیت، مفهوم، کارکرد و معنای کاربرد زبان، دانش و سواد گشودند، متفکران این حوزه در اواخر دهه هشتاد میلادی کم‌کم متوجه شدند مطالعات سواد که در میان اقوام متعدد محلی به شیوه‌های مختلف مدل‌سازی و فهم شده بودند، در واقع بسیار محلی و خاص فرهنگی بودند. در واقع، در این زمان بود که تاثیر ساختار اجتماعی و گفتمان‌های سیاسی-فرهنگی اجتماعی در مطالعات سواد با تمرکز بیشتری دنبال شد. در نتیجه متفکران این حوزه کم‌کم به نقش نهادها مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی، و گفتمان‌های رایج در آن، و مباحثی چون هویت دانش‌آموزان و سابقه فرهنگی آن‌ها در مواجه با تعالیم مدرسه توجه کردند. مطالعه مردم‌نگارانه شرلی برایس بر روی مشکلات سواد مدرسه‌ای در میان کودکان تراکتون و رودویل و ریشه‌یابی آن‌ها در تفاوت فرهنگی اقوام این دو جماعت یکی از مطالعات مهمی بود که در پاسخ به مسائل خواندن و نوشتن مدرسه‌ای (سواد مدرسه‌ای) انجام شد. برای مثال، جنت میبین (۲۰۰۰) معتقد است که «در همین دهه بود که متفکران این حوزه از توصیف افراد، جوامع، متن، هم‌بافت‌ها به عنوان چیزها و عوامل ثابت اجتناب کرده و بیشتر به توصیف و تبیین مفاهیم فرآیندی مبتنی بر متن، و یا بیان ارتباطات هم‌بافت‌های مختلف در معناسازی، و مذاکره دائمی افراد و جوامع در شکل دهی به هویت های خود متمایل شدند». بدین‌ترتیب، در این زمان بود که مفاهیمی فرآیندی مثل گفتمان، عاملیت و هم‌بافت (به عنوان متغییری در حال تغییر) معنای خاص خود را در یک رابطه دیالکتیکی میان عاملیت، و ساختار اجتماعی یافت.
علاوه بر فقدان تعریفی فرآیندی از سواد، هنوز آنچه که مطالعات سواد را در حوزه‎های کاربردی نامفهوم و بی‌ارتباط می‌کرد عدم وجود متغیر یا متغیرهایی بود که بتوان فعالیت‌های سواد را بر مبنای آن تجزیه و تحلیل کرد. در واقع، انتقادی که بسیاری از متفکران این حوزه در اواخر دهه هشتاد میلادی با آن مواجه بودند این بود که واحد معینی وجد نداشت که سواد را بتوان به آن واحدها تقلیل داد، از هم منفک کرد و آن ها را در سایه یک کل تجزیه و تحلیل کرد.
برایان استریت، در مقاله‌ای با عنوان «در مطالعات جدید سواد، چه چیزی جدید است؟» به این مسئله پرداخت و دو متغیر «رویدادهای سواد» و «کنش سواد» را برای پرکردن این خلاء نظری معرفی نمود. در واقع با این رویکرد بود که در بستر تحلیل گفتمانی می‌شد فرآیندهای مدرسه‌ای تولید متن کتبی و شفاهی را در مدرسه را نیز توضیح داد. به ترتیب، رویدادها و کنش‌های سواد عبارت بودند از «هر موقعیتی که در آن متن کتبی در ماهیت تعاملاتی مشارکت کنندگان و فرآیندهای تفسیری آن ها نقشی حیاتی دارد» (استریت ۲۰۰۳)؛ و هر«موقعیتی که هر فرد تلاش می کند که نشانه های گرافیکی را فهم و درک کند» (اندرسون و همکاران ،۱۹۸۰)
با این حال، آنچه که مفهوم سواد موقعیت‌مند را از مطالعات جدید سواد جدا می‌کند، تمایز میان شیوه مشاهده و مطالعه سواد است. در اگر مطالعات جدید سواد (ان‌ال‌اس) [۱] ساختارگرایی اجتماعی اصل معرفت‌شناسی است، در سواد موقعیت‌مند شیوه‌های تاریخی موقعیت‌یابی سواد بنیان معرفت‌شناختی پژوهش‌هاست. مطالعات جدید سواد که تا میزان زیادی بر مبنای نظریه یادگیری ویگوتسکی، یادگیری را از طریق مکالمه و تعامل میان فراگیران در یک فرآیند یادگیری و در هم‌بافت اجتماعی فرهنگی اش تلقی می‌کرد. این مسئله عامل اجتماعی سواد و کاربرد آن در هم‌بافت‌های آموزشی را دربر می‌گرفت و در مقیاس گسترده یعنی شیوه‌هایی که جوامع سواد را به کار می‌برند. در دیدگاه سواد موقعیت‌مند به عنوان مفهوم جدیدی از سواد، فعالیت‌ها یا کنش‌های سواد روان، پویا هستند و با زندگی جامعه‌ای مرتبط با خود متحول می‌شوند و لازم است شکل‌گیری شیوه‌هایی که در آن سواد به لحاظ تاریخی در آن موقعیت‌یابی شده است، مورد مطالعه قرار گیرد. بنابراین، مفهوم رویدادهای سواد هم دستخوش تغییر شده و رویدادهای سواد حامل معانی عمیق فردی و اجتماعی بوده و می‌توان آن‌ها را در سه سطح مورد تجزیه و تحلیل قرار داد:کنش‌ها، ادراکات وهویت‌های فردی، رویدادهای اجتماعی و تعاملات آن‌ها، و ساختارها و نهادهای اجتماعی گسترده‌تر و شیوه هایی که معنا و کارکردهای اجتماعی متنوع به شیوه ای فرهنگی برساخته می شوند میبین. سواد در سطح کلان شامل شیوه‌هایی است که اجتماع خواندن و نوشتن را در آن به کار می‌برند. متون کتبی بخشی از رویدادهای سواد هستند و مطالعه سواد مطالعه متونی و شیوه ها تولید و کاربرد آن هاست.
متن، فعالیت و رویدادها به همراه هم نظریه اجتماعی سواد را شکل می دهند: سواد به بهترین شکل به عنوان یک دسته فعالیت های اجتماعی مطرح هستند، و در رویدادهایی که از طریق متون کتبی اتفاق می افتند قابل مشاهده هستند
در یک مطالعه سواد به شیوه مطالعات جدید سواد، مسائلی از این دست دائما بر مفهوم‌سازی و تعریف ما از ماهیت سواد تاثیرگذارند که بایستی در جریان مشاهده و تحلیل سواد مورد نظر قرار گیرند: جنبه‌های مادی و بصری سواد و مفاهیم زمان و مکان در شکل‌دهی و پایداری هویت‌ها در جوامعی از فعالیت‌ها، ارتباط میان متون و فعالیت‌های مرتبط با آن‌ها و نقش تحلیل گفتمان در مطالعات سواد. تمامی کاربردهای زبان کتبی در مکان‌ها و زمان‌ها موقعیت‌یابی می‌شوند. هر کنش سواد شاخصی برای کنش‌های بزرگتر اجتماعی و فرهنگی است. این تعریف از سواد،مفهوم سواد را بسیار پیچیده معرفی می‌کند.
نظریه سواد به عنوان امر موقعیت‌مند سواد را به مثابه یک کنش اجتماعی می‌بیند که در خلال گزاره‌های مرتبط آن را توصیف و تبیین می‌کند. سواد به عنوان فعالیت‌های سواد به شکلی قدرتمند ارتباط میان فعالیت‌های خواندن و نوشتن را با ساختارهای اجتماعی که خواندن و نوشتن در آن نهادینه شده اند مفهوم سازی می‌کند.

گزاره‌های مرتبط با مفهوم سواد موقعیت‌مند از قول بارتون و همیلتون:
– سواد موقعیت‌مند است.
– سواد در بهترین شکل عبارتست از یکسری کنش‌های اجتماعی؛ این کنش‌های اجتماعی را می‌توان از رویدادهایی درک نمود که از طریق متون کتبی دریافت می‌شوند؛
– نظریه اجتماعی سواد را در قالب فعالیت‌های سواد و رویدادهای سواد باز بینی می‌کند
– سوادهای مختلفی در حوزه‌های مختلف زندگی مرتبط هستند؛
– هر فعالیت و یا کنش سواد، فعالیت‌های گسترده‌تر اجتماعی و فرهنگی را تحریک می‌کنند.
– کنش‌های سواد را ساختارهای نهادی و ارتباطات مبتنی بر قدرت الگوسازی می‌کنند، و برخی سوادها غالب‌تر، مرئی‌تر، و تاثیرگذارتر از دیگر گونه‌های سواد هستند.
– کنشهای سواد هدفمند بوده و در فعالیت‌های فرهنگی و اهداف اجتماعی گسترده‌تر مکان‌یابی شده‌اند
– سواد به شکل تاریخی موقعیت‌مند شده است،
– فعالیت‌های سواد متغیر بوده و فعالیت‌های جدید از طریق فرآیندهای یادگیری غیررسمی و معناسازی کسب می‌شوند؛
منظور از فعالیت (کنش) اجتماعی شیوه‎‌های فرهنگی کاربرد سواد است، که انتزاعی تر از فعالیت‌های صرف آموزشی بوده و تنها به آن فعالیت‌ها محدود نمی‌شود.
– کاربرد زبان توسط افراد، آگاهی آن‌ها از شیوه‌های کاربرد زبان در زندگی روزمره برای معناسازی و کنش‌های اجتماعی که شامل احساسات تفکرات و ………..کاری که بواسطه زبان انجام می‌دهند، تلقی می‌شوند و اینکه چگونه افراد سواد و باسوادی را معنا می‌کنند،

 

[۱] New Literacy Studies (NLS)

References:
Tusting K, Ivanič R and Wilson A. 2000. New literacy studies at the interchange in Situated Literacies: Reading and Writing; PP. 107-117: Routledge: London & New York.
Mayebin, J. 2000.The New Literacy Studies: context, intertextuality and discourse in Situated Literacies: Reading and Writing; PP. 97-107: Routledge: London & New York.