داوید لوبروتون برگردان ناصر فکوهی و فاطمه سیارپور
گذر از یک تجربه دردناک، اگر فرد از اطلاعات و ابزارهای شخصی مناسبی برخوردار باشد که بتواند اضطراب خود را میان ببرد و اگر بداند که در اطراف او هیچکس رهایش نخواهد نکرد، بسیار آسانتر است. افزون بر این همه چیز وابسته به شرایط و چگونگی تحول حسهای فرد است. دو مطالعه قدیمی که نتایج آنها هنوز معتبر به حساب میآیند، نشان میدهند که تا چه اندازه اطلاعات دریافت شده به وسیله بیمار در روندی که تجربه بستری شدن در بیمارستان به حسهای او میدهد، بر آرامش یافتنش مؤثر است. بیمارانی که برای یک جراحی آماده میشوند در این مطالعه به دو گروه تقسیم شدند، گروه اول کسانی بودند که اطلاعات بسیار دقیقی از محل جراحی و پیامدهای آن، نوع درد محسوس در این عمل، مدت زمان آن و ابزارهایی که برای کنترل این درد وجود دارد، دریافت میکردند. در عین حال به آنها روشهایی ساده برای آرامش یافتن آموخته میشد و تأکید میشد که بازگشت آنها و از میان رفتن درد در کوتاه مدت بسیار مشکل خواهد بود. به این بیماران حرکات سادهای آموزش داده میشد تا آسودگی بیشتری به دست بیاورند؛ برای نمونه این که چگونه از میله بالای سر تخت خود استفاده کنند تا موقعیت بدنی شان را تغییر دهند و مثلاً از یک پهلو به پهلوی دیگر بچرخند. به بیماران اعلام میشد که گروه درمانی آنها همیشه در کنار آنها آماده کمک کردن به ایشان است. به این بیماران همچنین گفته میشد که همه مشکلات مربوط به عمل جراحی از میان خواهند رفت. این بیماران هرگز به حال خود رها نمی شدند. اما در گروه دیگر به همان صورتی رفتار میشد که در بیمارستان معمول بود یعنی کمابیش رها میشدند و گاه و بیگاه اینجا و آنجا بنابر خواست کسانی که با آنها روبرو میشدند اطلاعاتی به آنها داده میشد. هر دو گروه از بیماران آرامشبخشهای یکسانی دریافت میکردند. با وجود این آزمایش نشان میداد که مردان گروه اول به مراتب نسبت به گروه دوم کمتر از درد گلایه کرده تقاضای کمتری برای دریافت دارو داشته و سریعتر از بیمارستان مرخص میشدند (اگبرت و دیگران، ۱۹۶۴).
نوشتههای مرتبط
در پژوهش دیگری که برای کودکان بستری شده (نام بیماری ابلاسیون) انجام شده نتایج مشابهی به دست آمده است. مادران همراهی کننده به دو گروه تقسیم میشوند، در گروه اول یک پرستار مسئول آنها شده و به سرعت جوی از اعتماد برای آنها به وجود میآورد و همه اطلاعات درخواستی به آنها داده میشود. به علاوه درباره پیامدهای عمل توضیحات ضروری ارائه شده و این اطمینان به آنها داده میشود که همه چیز بعد از عمل به زودی به حالت اولیه باز خواهد گشت. از این مادران خواسته میشود که هر چه میخواهند درباره وحشت و هراس خود بیان کنند و همه سئوالاتی را که به ذهنشان میرسد مطرح کنند. در این حال کودکان بدون آن که مستقیماً درگیر بحث شوند حضور دارند. مادران در این گروه از زمان پذیرش فرزندان و در همه مدت بستری شدن میتوانند بر کمک یک پرستار تکیه کنند. این در حالی است که در گروه دوم با مادران به صورت متعارف در بیمارستان رفتار میشود. روشن است که مادرانی که توضیحی کامل به آنها داده شده است از مادران گروه دوم اضطراب بسیار کمتری دارند. در نتیجه فرزندان این مادران نیز بسیار کمتر از فرزندان و مادران گروه دوم مضطرب هستند. این کودکان دچار کابوس نمی شوند، در طول شب گریه نمی کنند، درجه حرات بدن و میزان فشار خون شان عادی باقی میماند و به سرعت به یک خواب عادی دست مییابند و در نتیجه مدت کمتری در بیمارستان بستری میشوند (اسپیکلر، لئونارد، ۱۹۶۸، ماهافی، ۱۹۶۵). این مطالعه ضربه سختی برای موقعیت بخشهای بیمارستانیِ مسئولِ ارائه خدمات و مدیریت مادران و همچنین اطمینان دادن به کودکان به حساب میآید.
این مثالها نشان میدهند که مسائلی همچون همراهی کردن بیمار، پاسخ به پرسشهای او، به رسمیت شناختن گلایههایش، ارائه خدمات مناسب و لازم بنابر موقعیت وی تا چه حد اهمیت دارد، البته لازم است که بگوییم برخی از بیماران به صورت متناقضی از دریافت این اطلاعات دچار اضطراب بیشتر شده و ناراحتیهایی در آنها به وجود میآید که شاید اگر این اطلاعات را دریافت نمی کردند دچار آنها نمی شدند. اما باید توجه داشت که چنین رویکردهای به شدت در اقلیت قرار دارند. در اینجا احساسات شهودی پرستاران و پزشکان اهمیت زیادی دارد. اما به طور کلی اگر اطلاعاتی ولو کوچک به بیماران داده شود که اضطراب آنها را کاهش دهد به همین ترتیب از درد آنها نیز کاسته خواهد شد. به عبارت دیگر اطلاعرسانی به بیمار یک امر کمکی برای درمان به حساب میآید.
تأثیرگذاری یک درمان بستگی به اعتمادی دارد که یک بیمار به پزشک و پرستاران خود دارد. این اعتماد نیز تا حدی به کیفیت رابطه در مبادله در بین اینها بستگی دارد. حرکتها، نگاهها، رفتارها، کیفیت حضور پرستاران، سخنانی که به زبان میآورند، نحوه صدای آنها، شیوههایی که برای کاهش افسردگی بیمار به کار میبرند همگی دادههایی هستند که در درمان مؤثرند. تأثیر این رفتارها میتواند به صورت مثبتی بازگشت به خودمختاری بیمار را از طریق افزایش اعتماد او تشدید کند.