فرهنگهای بومی و محلی که در ایران دارای کثرت و تنوع هستند بسترهای کمتر شناختهای هستند که همواره در حال تولید فرهنگی هستند و متأثر از شرایط اجتماعی در حال تغییر هستند و اگر شناخت آنها زودتر مورد توجه قرار نگیرد منابع فرهنگی آنها از دست میرود. از سوی دیگر این حوزههای فرهنگی را با یک بار مطالعه نمیتوان کافی دانست بلکه باید به طور پیوسته مطالعه آنها انجام پذیرد تا ضمن شناخت تغییرات بومی بتوانیم به شناخت تغییرات ملی هم دست یابیم. شناخت حوزههای فرهنگی بومی نیازمند شناخت و مطالعهای ملموس و نزدیک است تا به شناختی دقیق دست یابد و گرنه شناخت بیرونی و از نگاه دیگری آن دریافت کامل و همه جانبه را محقق نمیسازد.
هرمزگان از جمله مناطقی است که در خود دارای تنوع قومی است و بر مرز تماس چند فرهنگ همجوار قرار دارد، فرهنگ کرمان از شمال، فرهنگ بلوچستان از شرق، فرهنگ دریایی از جنوب و فرهنگ بوشهر و خوزستان از غرب، شرایط اقتصادی این استان خود در طی چند دهه گذشته نیز سبب مهاجرتهای بسیار به این استان شده است که همه اینها شرایط فرهنگی هرمزگان را تغییر داده است، بر این موضوع تجربههای تاریخی پیشینی آن را نیز باید افزود که با خود آمد و رفتهای بسیار داشته است و گنجینهای از نشانههای فرهنگی را برجای گذاشته است. از این رو فرهنگ هرمزگان را میتوان حاصل تجربههای بینافرهنگی از درون و بیرون دانست که همواره متأثر از همین بیناها بوده است و حتی فرهنگ و هنر معاصر آن را نیز تحت تأثیر قرار داده است. با توجه به همین ویژگیها در مطالعه این فرهنگ نیز باید نظریهها و روشهایی که با مطالعات بینافرهنگی مرتبط هستند را مدنظر قرار داد. مطالعاتی که میتواند هویت این استان و سازوکارهای فرهنگی آن را بهتر نشان دهد و تمایز همجواری با دریا و مرز را برجسته سازد. شناخت فرهنگی حوزه هایی که چنین مورد مواجهه با فرهنگ های مهاجر و متنوع هستند می تواند در برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی این مناطق نیز اثر بگذارد و از یک مطالعه صرف نظری به مطالعه کاربردی نیز وارد شود.
نوشتههای مرتبط
تجربه انسان شناسی بومی در مناطق مختلف کشورمان موضوعی نوپاست که با بهرهگیری از نظریههای مختلف انسان شناسی به تناسب ویژگیهای آن حوزه میتواند به درک اختصاصیتری از مناطق دست یابد و به جای کل نگری و یکسان نگری در مطالعات به شناخت واقع بینانه و متمایزی از هر کدام از حوزههای فرهنگی موجود در کشور دست یابد.
کتاب درآمدی بر انسان شناسی فرهنگی هرمزگان یا چکاندن دیریا در چشم که به تازگی از سوی نشرفرهامه منتشر شده است از جمله کتابهایی است که با نگاه اختصاصی به مطالعات انسانشناسی بومی در یکی از مناطق کشورمان تألیف شده است. بنیامین انصاری نسب که چند سالی ست که تمرکز خود را بر این حوزه نهاده است، پیش از این نیز چند کتاب با نگاه انسان شناسی به دادههای فرهنگی هرمزگان از جمله آیین های دریایی منتشر کرده است و این بار با استفاده از تجربههای پیشین به طرح موضوعاتی در این مجموعه فرهنگی گام نهاده است و نمودهای مختلفی از جمله پوشاک، غذا، هنر، آیین و… را کنار هم قرار داده تا از تحلیل آنها بتواند به سازوکارهای مشترک و تمایزهای این حوزه و نمودهای آن دست یابد.انصاری نسب چون خود بومی منطقه است برای همین با دادههای کمتر معرفی شده فرهنگی از هرمزگان آشنا و مسلط است و به دلیل همذات پنداری با موضوع درک بهتری از پدیدهها داشته و از سوی دیگر تلاش کرده این درک بومی را با مطالعات اجتماعی معاصر پیوند بزند تا رویکردی را به دست آورد که کمتر در این مطالعات هرمزگان مد نظر بوده است. او سعی کرده است از هر کدام از جلوههای فرهنگی نمونهای را برگزیند و به تحلیل آن بپردازد که به طور مثال میتوان به مباحث زیر در این کتاب اشاره کرد:
گفتمان فرهنگی پوشاک
او در این بخش با استفاده از تصاویر پوشش سنتی زنان نشان میدهد که مساله پوشاک در بستر فرهنگی یک جامعه به عنوان امر نمادین هویت ساز چگونه درگیر گفتمان قدرت می شود واینکه پوشاک با تولید روایت در اقلیمهای مشابه مذهبی با انجام ازدواجهای قومی در فصول تجارت دریایی در مسیر تولید و تبادل ویژگیهای فرهنگی-هویتی قرار گرفته است. علاوه بر این با توجه به اتفاقات سالهای اخیر هرمزگان، پوشاک سنتی نشان داده که می تواند با استفاده از لایههای نشانهای رنگ و نقش در لباس محلی زنان در چالش با گفتمان مسلط موجود درجامعه،تولید روایت گفتمانی قدرت بدون خشونتی را با رمزگان جدیدی پویایی بخشد.
موسیقی و جامعه
او در این بخش مینویسد انسان شناسی موسیقی به ما کمک میکند تا درک بهتری از آثار تولید شده موسیقی و کارکرد آن در زندگی اجتماعی انسان داشته باشیم.مهمترین کارکرد موسیقی معطوف کردن توجه مردم به تجربههای گروهی در زندگی اجتماعی روزمره است.درهرمزگان موسیقی در اغلب فعالیتهای انسانی استفاده می شود بنابراین کارکردهای گوناگونی را میتوان برای آن در نظر گرفت. براساس دادههای متنوع در موسیقی هرمزگان پس از دسته بندی کارکردهای موسیقی به پنج مولفه اصلی، به بررسی و تحلیل این کارکردها می پردازد بیان احساسات(ترانه محلی)،اعتراض اجتماعی(اهل هوا)،نمایش نمادین(رقص)،همبستگی اجتماعی(آوایکار یامال )شادی(عروسی و ختنه سوران). اینها مصداق هایی است که در کتاب انسان شناسی هرمزگان مورد واکاوی قرار گرفته است.
ساختار حکایتهای دریایی
قصهها و افسانهها از هویتی اجتماعی برخوردارند که درون فرهنگ نهادینه شده است. فرهنگ دریا فرهنگی برآمده از چگونگی زیستن و آداب زندگی در همجواری با دریاست.کسب روزی و بهرهمندی مادی از دریا، نحوه زندگی در همسایگی با دریا، سفردریایی، صیادی و تجارت، شهرسازی و خانهسازی خاص جغرافیایی شهرهای ساحلی، روشها و شیوههای پیوند با تمامی گروههای دریایی در این فرهنگ اثرگذار بوده است. در این میان نیز باید از احساسات مشترکی یاد کرد که بر اثر این تعاملات و ارتباط با دریا در قالبی به نام قصهها و افسانههای دریا شکل گرفته است که در این پژوهش به بررسی ضرورت وجود افسانه و قصه و چگونگی کارکردهای اجتماعی آن در زندگی روزمره می پردازد.
اسطوره و آیین در نوروز دریایی
آیین نوروز دریا را مردم در قشم در شروع ماه صیادی جشن میگیرند.در این روز که با پایکوبی برگزار میگردد، مردم ازهمه جای ایران برای دیدن نمایش شوشی و رقص عصوا که در این جشن برپا می شود به روستای سلخ قشم میآیند. مردم سلخ در این روز از خوردن ماهی امتناع میکنند.همچنین با انجام مراسمی مانند زدن گِل سرخ به در خانه،گیاهان و حیوانات آداب این روز را به جا میآورند. این آیین مانند سایر مراسم در حال فراموشی است.سلخ امروز تنها منطقهای در هرمزگان است که در آن جشن نوروز دریا برگزار میشود. این پژوهش ضمن بیان تاریخچه این آیین و چگونگی انجام مراسم، به مراحل آن و تحلیل ساختار اسطوره ای و مناسکی آیین نوروز دریا و ارزش و ارتباط آن با اسطوره میپردازد. در پایان به اهمیت تداوم برگزاری و نقش نوروز دریا در جامعه اشاره شده است.
آیین قبله دعا در جزیره قشم
با توجه به اهمیت آب در سرزمین خشک جنوب،طبیعی است که در تمام وجوه زندگی انسان حتی عقاید،باورها،آداب و رسوم نقش محسوسی داشته باشد.یکی از این مناسک آیین قبله دعا یا دعای باران است.در بخشی از کتاب به تحلیل نشانه شناسی عناصر و کارکردهای اجتماعی تشکیل دهنده این آیین پرداخته شده است. همچنین نشان می دهد که یک الگوی ساختاری آیینی چگونه به تسلی،امنیت عاطفی،نظم اجتماعی و اجتماعی شدن فرد کمک میکند.
خوراک به مثابه امری حسی-اجتماعی
آن چه در شهرهای جنوبی کشور به خصوص هرمزگان به عنوان وجه تمیز آشپزی آن با سایر شهرها ایران به ذهن می رسد. نزدیکی آن به دریا و استفاده از ذخایر دریایی است.اگرچه که این تلقی از خوراک چندان دور از واقعیت نیست،اما همه آن نیست.در بخش خوراک از کتاب مذکور به بررسی چگونگی هویت سازی و تجربه های حسی خوارک در ساختن خاطره پرداخته شده است.
مکانمندی و هویت در مسجد گله داری
این بنای تاریخی در بندرعباس واقع گردیده و بر طبق کتیبه سنگی آن در سال ۱۳۳۸ هجری قمری توسط حاج احمد گلهداری مرمت و بازسازی گردید و مشتمل بر، صحن ، ایوان، شبستان ستوندار، مأذنه و شبستان زمستانی است. نویسنده در بخش معماری کتاب متذکر می شود که: مسجد بهعنوان یک مکان تنها محلی فیزیکی نیست، بلکه پر از معانی نمادین، دلبستگیهای عاطفی و احساساتی است که افراد درباره یک مجموعه مشخص دارند. مسجد بهعنوان یکی از راههای ارتباط بین انسان و خدا، بیشتر متوجه ارضای ذهنی و عاطفی بشر است تا نیازهایی که مستقیماً با جسم او در ارتباط باشند. این پژوهش نشان می دهد در نشانهشناسی اجتماعی هویت مسجد از ارزشهای فردی ،جمعی،معماری و فرهنگی نشأت میگیرد.
در بخش دوم کتاب به ادبیات و هنر معاصر هرمزگان توجه شده است.
فضای بومی در آثار عباس عبدی
زندگی روزمرهی مردم شهر قشم به نحو گویایی در داستانهای اجتماعی بازتاب یافته است.اما باید داشت که با استفاده ابزاری از یک یا چند عنصر اقلیمی در متن،نمی توان داستانی با فضای بومی نوشت.بنابراینازمیان آثار عباس عبدی دواثر،داستان بلند «جزیره آهنی»(۱۳۹۶)و داستان غیل از میان مجموعه داستان،«باید تورا پیدا کنم» در این کتاب مورد بررسی قرار میگیرد و به این پرسش پاسخ میدهد که چگونه نویسنده موفق به تولید فضای بومی شده است.
سنت و مدرنیته در فیلم نهنگ
در بخش سینما نیز نویسنده بر آن است که شناخت بهتری را میتوان از افراد و جامعه با مراجعه به آثار هنری فراهم نمود با استفاده از نقد دروننگر معنای آثار ادراک شده سپس با به کارگیری نقد برون نگر و رویکرد جامعه شناسانه سعی کرده که رابطه میان فیلم و جامعه آشکار گردد. نتیجه کلی نویسنده این است که جامعه به تصویر کشیده شده توسط کارگردان جامعهای است سنتی و در حال گذار با فاصله طبقاتی فراوان میان اقشار جامعه که با مدرنیته ظاهر خود را حفظ کرده است. در این پژوهش بنی هاشمی(کارگردان) بعنوان نماینده روشنفکران طبقه متوسط معرفی شده که جامعهای را که ارزشهای انسانی آن در معرض خطر نابودی است، به تصویر کشیده، معرفی ، تحلیل و نقد کرده است.
معناسازی طبیعت و فرهنگ
هنرهای بومی نقش مهمی در برقراری ارتباط انسان و جوامع انسانی با طبیعت و تعمیق این رابطه دارند. هنر بومی بر مفاهیم بسیاری دلالت دارد.این مفاهیم بر اساس دیدگاههای گوناگون به موضوعهای متنوعی از جمله زمین ،گیاه،درخت،دریا و بسیاری مفاهیم دیگر است.اینکه وجود انسان را بخشی از طبیعت بدانیم و نقش او را در هماهنگی با آن تعریف کنیم،بخشی از کار هنرمند است.دیدگاهی که انسان را در مرکز جهان و طبیعت نشان میدهددر برابر دیدگاهی که انسان را خارج از طبیعت میداند و او را در مقابل آن قرارمیدهد ظاهر میشود.جدایی انسان از طبیعت منجر به بیگانه سازی او از جهان پیرامون میشود. در این بخش از کتاب ارتباط بین محیط زیست، طبیعت،فرهنگ در آثار هنرمند بومی آقای موسی عامریپور در چندین نمایشگاه سالهای(۱۳۹۴-۱۳۹۸) این دوره مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
بنیامین انصاری نسب در کتاب درآمدی بر انسان شناسی فرهنگی هرمزگان تلاش کرده تا تجربههای فرهنگی پیشین را درکنار تجربههای فرهنگی معاصر در این منطقه ببیند تا از طریق تداوم و همنشینی پدیدههای فرهنگی منطقه به شباهتها و تمایزها در زیست فرهنگی جامعه دست یابد. اینکتاب توسط نشر فرهامه در سال منتشر شده است.