مباحث عمده ی میشل فوکو (Michel Foucault)(1926-1984)ی فرانسوی در نظریه پردازی مفهوم «قدرت» (power) به مثابه شالوده ی اساسی تشکیل جامعه ی مدرن، باعث شده که وی را یکی از برجسته ترین فیلسوفان قرن بیستم به شمار آورند. این مسئله از چند منظر قابل پرداخت است: اول آن که مفهوم پرچالش قدرت در قرن اخیر و در زیرساخت جامعه ی مدرن اهمیت زیادی یافته و از سوی دیگر زاویه ای که فوکو به قدرت می نگرد و آن را نقد می کند، نیز برای نظریه پردازان مهم و جذاب بوده است. این زاویه نگرش که حول محوری مانند«انضباط» (discipline)می چرخد و بیش از پیش خود را در «انضباط بدن ها» نشان می دهد، مفهومی جدیدتر از سازوکار قدرت ارائه داده است.به طور اجمالی فوکو معتقد است سازمان های مدرن مانند بیمارستان، مدرسه، زندان و غیره صرف نظر از نوع کار یا خدماتی که ارائه می دهند، درصدد هستند تا نوعی خاص از نظم را بازتولید کنند که نتیجه ی آن هرچه که باشد، در آخر نوعی انقیاد و در اختیار گرفتن و به یک معنا «سلطه ی بدن ها»(control bodies)در جهت بهره وری بیشتر از آن است. به همین دلیل هم بازخوانی قوانین در جامعه ی جدید راه به سوی درک و فهم عمیقی از چگونگی در اختیار گرفتن بدن توسط قدرت می برد. بدین ترتیب میشل فوکو بیش از هرچیز بر مفاهیمی تاکید میکند که به منظور تربیت بدنی و ایجاد نظم به وجود میآیند. سپس هر سازمان مدرن را از خلال همین نظم بررسی میکند. یعنی بدنها خودشان به وکالت از جامعه تحت قلمرو قدرت متخصصان از جمله پزشکان و… قرار میگیرند.(کیوانآرا؛۱۳۸۶: ۶۹)اما در این میان آن چه کار فوکو را بیش از پیش برجسته تر می کند تحلیل سازوکار پنهانی و در عین حال فراگیر قدرت است که می تواند این انضباط و یک دست شدگی(uniformity) را امری طبیعی و عادی جلوه دهد، به گونه ای که افراد را وارد فرایندی می کند که اساسن مشخص نمی شود که بنا به خواست و سلطه ی قدرت است که بدن خود را تربیت و کنترل می کنند، زیرا این فرایند طوری پیش می رود که فرد کاملن به شکل اتوماتیزه و دلبخواهی به سمت آن گرایش می یابد.
به نظر می رسد در طول زمان به دلیل وجود همین سازوکار پنهانی است که بدن هایی تولید می شوند تا هرچه بیشتر یک دست بوده و از سوی دیگر پیوستن غیرارادی و در عین حال ارادی بدن های دیگر به چنین فرایندی و به یک معنا شبیه هم شدن امری الزام آور تلقی می گردد، به گونه ای که به مرور زمان سلیقه ی زیبایی شناسی جامعه را نیز تغییر می دهد. نگاهی به طرز آرایش و پوشش و اندام بدن در طول تاریخ شاهدی بر این مدعاست. چنان چه می دانیم در حال حاضر لاغری نوعی سرمایه ی اجتماعی است در حالی که تا چند دهه ی پیش نشانه ی بیماری و فقر تلقی می شد و در مقابل، چاقی یک ارزش و نشانه ای از توانایی بیشتر در مصرف مواد مغذی و به عبارتی داشتن ثروت بود. چنان چه فوکو هم معتقد است بدن به ذات خود دارای تاریخ است. از این رو مطالعات وی علاوه بر آن که راهگشای نگرش بدن به مثابه محصولی اجتماعی – تاریخی است، ورود به مبحث یک دست شدگی شکل و اندازه ی بدن ها و تحلیل آن از زاویه ی نگاه فوکو نیز که منظور این نوشته است، وجهی دیگر از مفهوم اعمال قدرت را می نمایاند:
نوشتههای مرتبط
در ابتدا باید گفت الزامات اقتصاد جهانی سرمایه داری در جهت تولید بیشتر و ایجاد بازارهای تقاضا برای مصرف بیشتر و به طور کلی تکمیل سیکل مصرف- تولید برای پایایی و پویایی آن، موجد سازوکاری شده است که می تواند مفهومی از قدرت را در در معنای فوکویی برای خود حمل کند. زیرا این سازوکارها که خود را بیش از هر چیز در شکل بصری شدن و نمایشی شدن (virtualization)جامعه نمایان می کنند، ( آزادارمکی وچاوشیان؛۱۳۸۱ :۵۷) از یک سو افراد را بر آن می کنند تا طبق الزامات جدید سرمایه داری رفتار کنند مانند استفاده از کالاهایی که مد می شوند و از سوی دیگر نپیوستن به این جریان و استفاده نکردن از این کالاهای مصرفی، افراد را از نمایش دادن منزلت هایی(status) که به طور عادی از این مسیر کسب می شود، و موجب هویت بخشی بدان ها می شود، (همان)خارج می کنند. به همین دلیل برای بودن در میدانی(field) که جامعه ی مصرفی ایجاد می کند، باید الزامات آن را نیز پذیرفت. یکی از این الزامات داشتن اندام متناسب – صرف نظر از تعریف نسبی تناسب با توجه به تنوع بیولوژیکی و فرهنگی جهان – و در مفهومی واضح تر لاغربودن (Being Skinny)است.
همزمان با گفتمان غالب جامعه ی سرمایه داری، پزشکی شدن (medicalization)جامعه نیز تحت تاثیر گسترش علوم، خود را در معنای غالب شدن گفتمان پزشکی نشان می دهد. به همین دلیل و به موازات رشد علم پزشکی گزاره هایی مانند« چاقی مساوی بیماری و مادر بیماری ها بودن» رشد چشمگیری داشته است. اگر چه در سال های اخیر پزشکان زیادی سعی کرده اند ذهنیت « لاغری برای همه خوب است» را اصلاح کنند اما به هرحال هنوز لاغری یک ارزش محسوب می شود. در این میان تاسیس رشته ی دانشگاهی مانند علوم تغذیه(Nutrition Course) نیز یکی از پرمراجعه ترین تخصص های زیرشاخه ی پزشکی برای عموم است. البته باید گفت علم پزشکی با دستیابی به تکنولوژی های نوین هم دستگاه هایی ساخته است که هرچه بیشتر در جهت حذف و از بین بردن توده های چربی بدنی به ویژه سلولیت ها(cellulite) عمل می کنند و یا برعکس داروهایی می سازد تا افراد خیلی لاغر با مصرف آن به اندامی متناسب رسیده و چاق تر شوند.
در این میان باید به رشد ورزش های متناسب کننده نیز که تحت تاثیر پزشکی ایجاد شده اند اشاره کرد. چنان چه « تربیتِ بدنی» را امری مهم در سلامتی می انگارند، اما باید در نظر داشت که گرایش افراد به مسئله ی تربیت فیزیکی بدن بیش از هر چیز داشتن اندامی متناسب و در یک کلمه بدنی لاغر است. به طوری که حتی داشتن رژیم غذایی که در مجموعه روش های متناسب کننده از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است، بیش از هر چیز برای داشتن اندامی لاغر و متناسب در نزد افراد تلقی می شود.
نقش رسانه ها نیز در این میان غیرقابل انکار است به طوری که در سال های اخیر خودآگاه یا ناخودآگاه به تبلیغ اندام لاغر روی آورده اند. مثلن اگر تا چندی پیش شخصیت های کارتونی محبوب کودکان چاق بودند، اکنون بیشتر این کاراکترها لاغرند. این را می توان در مقایسه ی کاراکترهای چاق و لاغری مانند پسرشجاع که از کارتون های ژاپنی و محبوب کودکان سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۸ است در تقابل با بن تن که از کارتون های آمریکایی مورد توجه کودکان و نوجوانان و تولیده شده در ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ است-البته با تاکید بر سال های تولیدشان – دید.
بدین ترتیب شبکه ای در هم پیچیده و در عین حال عادی و بدیهی از گفتمان های مختلف وجود قدرت پنهان سرمایه داری را برای کنترل بدن ها تقویت و موجب استمرار آن شده است. البته غلبه ی چنین گفتمان هایی قبل از هر چیز به معنای وجود نوعی سازوکار قدرت برای یک دست شدگی بدن هاست. به گونه ای که می توان گفت مفهوم« اندام متناسب» مانند معنای فوکویی «نهادهای مدرن»عمل می کند با این تفاوت که آن نهادها به شکلی عینی وجود داشته و در قالب سیستم های مدیریتی و اداری درون ساختمان هایی معماری شده خود را نشان داده و عمل می کنند، در حالی که این مفهوم بیش از هرچیز در حوزه ی معنایی زبان اتفاق می افتد و در ذهن افراد جای گرفته است و در همان جا هم تقویت می گردد. اگرچه برای عینیت بخشی بدان سازوکارهای متفاوت و گوناگونی به کار گرفته شده و می شود.
منابع :
آزادارمکی،تقی و چاوشیان حسن؛ بدن به مثابه رسانه هویت، مجله جامعه شناسی ایران، دوره چهارم، شماره ۴، صص ۵۷-۷۵، تهران، ۱۳۸۱.
کیوان آرا ،محمود؛اصول ومبانی جامعه شناسی پزشکی،نشر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، چاپ اول، اصفهان،۱۳۸۶.
پرونده ی میشل فوکو در انسان شناسی و فرهنگ
صفحه ی ویکی پدیای فارسی کارتون بن تن
صفحه ی ویکی پدیای فارسی کارتون پسر شجاع
پرونده ی «میشل فوکو» در انسان شناسی و فرهنگ