یکی از مباحثی که در سالیان اخیر در ایران به شدت مورد توجه محافل آکادمیک علوم اجتماعی و نیز رسانه ها قرار گرفته بحث جامعه مدنی و به کار گرفتن توانایی مردمی در مدیریت اجتماعی و سیاسی خودشان است. طوری که یرواند آبراهامیان، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران از یک چرخش اساسی صحبت می کند و معتقد است گفتمان عرصه عمومی در ایران پس از انقلاب اسلامی از یک “گفتمان مبارزه جویانه و ایدئولوژیک” به یک “گفتمان شهروندمحور” و مبتنی بر حقوق مدنی تغییر ماهیت داده است[۱].
یی شک عوامل متعددی سبب رونق گرفتن طرز فکر مدنی در ایران شده است که شاید مهمترین آن ثبات اجتماعی باشد که به برکت فرو نشستن خشونت های داخلی و خارجیِ اوایل انقلاب و نیز تاثیر پذیری ایران از فرایند قدرتمند جهانی شدن فراهم شده است. جدای از ریشه یابی عوامل چرخش گفتمانی فوق که پژوهش های فراوانی نیز در رابطه با آن انجام گرفته است در این نوشتار می خواهم به این مطلب بپردازم که در شرایط حاضر نهاد های مدنی از اختیارات ضعیف که تا اندازه زیادی از مشکل تاریخی دخالت دولتی ناشی می شود، رنج می برند. در همین راستا، با یک نگاه توصیفی سعی کرده ام وضعیت انجمن های اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران را که به عنوان نهاد واسط ما بین دولت (و زیر مجموعه علمی و آموزشی آن یعنی دانشگاه) و دانشجویان عمل می کند را با ویژگی های ایدئال نهاد های مدنی مقایسه کرده و تحلیل خودم را با مشکلاتی که این نهاد در راستای فعالیت های مدنی با آن دسته و پنجه نرم می کند، مستندکنم. اهمیت راهبردی انتخاب انجمن اسلامی از میان تشکل های دیگر دانشجویی نیز در این است که تاریخ این تشکل چه در قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، این تشکل را با حمایت وسیع دانشجویان در مقابل سیاست های آمرانه در دانشگاه قرار داده است و در برخی مواقع به دلیل انسداد سیاسی حاکم بر جامعه و در غیاب نهادهای سیاسی مدنی، دامنه اعتراضی آن مطالبات محیط خارج از دانشگاه را نیز پوشش می داده است.
نوشتههای مرتبط
ماکس وبر جامعه شناس شهیر آلمانی مفهومی روش شناختی را مطرح می کند به نام “نوع آرمانی” و مقصود وی از آن “مبالغه در عقلانیت پدیده ای معلوم برای تحلیل جهان اجتماعی در تمام تنوعات تاریخی و معاصرش” است. به نظر نگارنده، استفاده از این مفهوم برای مقایسه فعالیت های نوعیِ مدنی با فعالیت های بسترمند انجمن اسلامی دانشجویی بسیار راهگشا خواهد بود و بینش مناسبی را برای بررسی مشکلات آن ها و ارائه راه حل های احتمالی غلبه بر آن ها بدست می دهد.
در مجموع فعالیت مدنی در نوع ایدئال آن دارای شرایط زیر هستند:
داوطلبانه بودن
سازمان یافته بودن
غیرانتفاعی بودن
مستقل بودن از دولت
فقدانِ ساختار سلسله مراتب شدید در بین مشارکین
حال باید پرسید واقعیت فعالیت های انجمن های اسلامی تا چه اندازه با مولفه های فوق الذکر همخوانی دارد؟
به نظر می رسد انجمن اسلامی برخی از مهمترین فاکتورهای نهاد های مدنی را دارا است: داوطلبانه بودن فعالیت دانشجویان طبق اساس نامه[۲]، “نهادینه” مند بودن و استمرار فعالیت های مشارکت آمیز اعضای انجمن اسلامی و نیز فقدانِ ساختار سلسله مراتب شدید در بین مشارکین؛ با وجود این، به چند دلیل اساسی نمی توان انجمن اسلامی را یک نهاد مدنی به معنی واقعی کلمه خواند و در حقیقت در این زمینه با مشکلاتی مواجه است که بر سر آن ها با مقامات دانشگاه چانه می زند و در اغلب اوقات مواضع آن در مقابل مواضع دانشگاه قرار می گیرد: اولاً اینکه این تشکل از لحاظ مالی خودکفا نیست و از این نظر مانند سایر تشکل های دانشجویی برای انجام فعالیت های خود تا اندازۀ زیادی به بودجۀ دانشگاه وابسته است؛ لذا کمبود بودجه می تواند بر فعالیت های اعضای انجمن تاثیر بگذارد و حتی زمانی که سیاست های تشکل با سیاست های کلی دانشگاه همسو نباشد به عنوان اهرم فشار از طرف دانشگاه مورد استفاده قرار گیرد. از این روی، عدم استقلال مالی، کارکرد این تشکل را به عنوان یک نهادِ مدنی واقعی به چالش کشانده و استقلال آن را تهدید می کند. ثانیاً اینکه در ایران، سازمان های مردم نهاد به صورت غیر سیاسی تعریف شده اند[۳] و فرض مسلم است که هر آنچه به حوزۀ سیاسی مربوط می شود در چهارچوب تشکیلاتی حکومتی صورت بگیرد؛ لذا تشکلاتی نظیر انجمن اسلامی که هنوز موجودیت خود را در برخی از دانشگاه ها حفظ کرده اند به شدت تحت نظارت حکومتی قرار دارند و هرگونه برنامه و یا فعالیتی که مورد تایید معاونت فرهنگی و آموزشی دانشگاه قرار نگیرد موفق به کسب مجوز نشده و خود به خود ملغی اعلام می گردد. مضافاً دانشگاه این اجازه را دارد که فعالیتهای انجمن را به حالت تعلیق در آورده و حتی تشکل را منحل کند[۴].
جدای از مشکلات فوق که به لحاظ قانونی عرصه را برای فعالیت های انجمن تنگ می کند تجربه نشان داده است که خط مشی دولت و برنامه های آن نیز به شدت بر محدوده عملِ انجمن اسلامی تاثیر گذار است و در انجام آن خلل ایجاد می کند؛ در مصاحبه ای که با شواری مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران انجام داده ام(تاریخ ۱۳/۱۲/۱۳۹۰) همگی معتقد بودند که در شرایط فعلی که بسیاری از فعالیت های سیاسی با مشکل مجوز روبرو هستند انجمن اسلامی به غیر از فعالیت بُرد و انتشار نشریه فعالیت سیاسی دیگری انجام نمی دهد. دامنه این تنگنا ها از فعالیت های سیاسی هم فراتر می رود و فعالیت های فرهنگی، هنری و مذهبی انجمن را نیز در بر می گیرد؛ من جمله مشکلات در برگزاری اردوهای دانشجویی تفریحی و مذهبی که سنتاً به صورت مختلط نیز انجام می گرفته است و یا مشکلات در نمایش فیلم های مذهبی که با خط مشی کلی دانشگاه منافات دارد و … .
از یک تشکل مدنی انتظار می رود که مردم را با سلائق و طرز فکرهای متکثر پوشش دهد. تنها در این صورت است که مطالبات مردم کانالیزه شده و فاصلۀ بین دولت و مردم به حداقل می رسد. در شرایط حاضر عملکرد انجمن اسلامی در زمینه های مختلف به ویژه تِم سیاسی به حداقل خود رسیده است و به تعبیری این تشکل تنها به حفظ موجودیت نهادی خود قانع شده است. این وضعیت در بهترین حالت، برخی دانشجویان را به این نتیجه رسانده است که مطالبات سیاسی خود را از طریق تشکل هایی که قاعدتاً چهارچوب سیاسی ندارند نظیر شوراهای صنفی و یا جامعۀ فرهنگی به گوش دانشگاه برسانند، بلکه آن ها پا پیش بگذارند و به دغدغه های سیاسی دانشجویان رسیدگی کنند. موقعیتی که در آن تشکل های به لحاظ کارکردی غیر سیاسی مشغلۀ سیاسی پیدا می کنند و به اصطلاح “سیاست زده” می شوند مسلماً نشان دهندۀ وجود بیماری در بدنۀ تشکل های دانشجویی است. انجمن اسلامی تنها زمانی قادر خواهد بود دانشجویان را به سمت خود بکشاند، از رادیکالیسم پنهان دانشجویان بکاهد و به فعالیت آن ها شکل مدنی بدهد که در وهلۀ اول اعتماد آن ها را جلب کرده و از نظر دانشجویان موثر عمل کند؛ که این امر همانطور که گفته شد به وضعیت تعامل این تشکل با مسئولان دولتی دانشگاه بر سر تعیین حدود فعالیت های مستقل دانشجویی بر می گردد. و یا در معنای کلی تر به این امر که جامعه تا چه اندازه در آینده از تفکیک کارکردی میان لایه های سیاسی، مدنی و خانواده[بخش خصوصی]، آنچنان که در جوامع توسعه یافته غربی با سابقه دمکراتیک چند صد ساله وجود دارد، بهره ببرد. چرا که به تعبیر پارسونز “آنچه در درون دانشگاه و یا دیگر زیر سیستم های جامعوی می گذرد جدای از یکدیگر و جدای از احوال کلی جامعه نیست[۵]”.
[۱] – محمد رسولی پژوهشگر و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم اجتماعی از دانشگاه تهران است.
[۱] – در این مورد بنگرید به منبع زیر:
آبراهامیان، یرواند(۱۳۹۰)، تاریخ ایران مدرن، ترجمه ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی.
[۲] – بنگرید به اساس نامه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران مصوب ۱/ ۵/۸۹.
[۳] – آیین نامه سازمان های مردم نهاد در وزارت کشور(مورخ ۸/۵/۸۴) سازمان های غیر دولتی را به این صورت تعریف کرده است: «سازمان های غیر دولتی در این آیین نامه به تشکل هایی اطلاق می شود که گروهی از اشخاص حقیقی یا حقوقیِ غیر حکومتی به صورت داوطلبانه با رعایت مقررات مربوط تاسیس شده و دارای اهداف غیر انتفاعی و غیر سیاسی می باشد».
[۴] – کما اینکه سال ۸۵ دولت دفتر تحکیم وحدت(طیف علامه) را غیر قانونی اعلام کرده است. در حال حاضر نیز انجمن های اسلامی دانشگاه های دولتی در سطح شهر تهران یا از طیف میانه روی شیراز اند، یا به حالت تعلیق در آمده اند و یا اینکه به کلی منحل شده اند. به عنوان شاهد این قضیه می توان به وضعیت انجمن اسلامی دانشگاه های امیر کبیر، هنر و صنعتی شریف اشاره کرد.
[۵] – بنگرید به منبع زیر:
محمدی اصل، عباس(۱۳۸۷)، جامعه شناسی تالکوت پارسونز، تهران، نشر علم.