جهان در شب گذشته خواب آشفته و هولناکی داشت: اینکه نظام انتخاباتی آمریکا با مشکلات و نقائص بی شماری که دارد در یک حرکت عافلگیر کننده، فاجعه ای به نام «مک کین- پالین» را در راس یزرگترین قدرت اقتصادی سیاسی جهان قرار دهد: ترکیبی از یک جنگ طلب کهن سال و رو به مرگ و یک زنانگی غیر طبیعی و مرتجع و ضد زن. ترکیبی که می توانست نه فقط هشت سال دیگر بر مصیبت و حماقت و بلاهتی به نام «بوش» که دو جنگ بزرگ منطقه ای به راه انداخت و میلیون ها نفر را به کشتن داد یا آواره کرد و از دلایل اصلی تخریب اقتصادی در آمریکا و در جهان بود، تداوم ببخشد بلکه آن را تشدید کند و جهان را به پرتگاه نیستی نزدییک کند. اما این شب را آمریکا و جهان با نفس راحتی به پایان بردند: باراک اوباما چهل و جهارمین رئیس جمهور آمریکا و نخستین رئیس جمهور سیاه پوست این کشور با رای گسترده ای حتی در ایالاتی که بیش از چهل سال است به دموکرات ها رای نداده اند، به مثابه نه رئیس جمهور سیاهان بلکه رهبری که از محبوبیت و حمایت اکثریت بزرگ مردم آمریکا و تقریبا اکثریت قریب به اتفاق دانشگاهیان و هنرمندان، فرهنگیان و متفکران آمریکا و جهان برخوردار بود، وارد کاخ سفید شد. در این پیروزی آنچه برای ما به مثابه دست اندرکاران فرهنگ اهمیت دارد، تاثیر پتانسیلی است که این امر می تواند در فضای تخریب شده، نظامی و استبدادی جهان کنونی داشته باشد و شاید راه کوچکی برای خروج لااقل نسبی از آن را عرضه کند.
میلیون ها نفر در سراسر آمریکا و جهان دیروز و امروز به خیابان ها ریختند تا شادی خود را به بیان در آورند نه فقط شادی از آنکه اوباما شاید بتواند شرایط جهانی را تغییر دهد، بلکه از اینکه او چه بخواهد و چه نه، چه در حرکات آینده سیاسی اش امتیازاتی بیشتر یا کمتر به نظامی گرا آمریکایی که هنوز کنترل اصلی را بر تقریبا تمام نهادهای این کشور دارند بدهد و یا ندهد، نمادی است از یک انتقام تاریخی که فراتر از شخصیت خود او، نسل کشی های گسترده ای را که تاریخ این کشور و تاریخ جهان را از ابتدای شکل گرفتن ایالات متحده رقم زده است، از میلیون ها سرخپوست بومی که با ورود اروپائیان به این قاره از میان رفتند، تا رنج و درد و کشتار سیاهان این کشور را در طول بیش از سه قرن به نمایش می گذارد. پیروزی اوباما همچنین نشان می دهد که دولت ها برغم گفتارهای ابلهانه شان و به دلیل رفتارهای فساد انگیزشان، نمی توانند همیشه و در نهایت جامعه را تا به انتها در سراشیب سقوط و جنایت پیش ببرند، جایی چیزی باید تغییر کند. آمریکا شب گذشته اعتراف کرد که «سیاهی» برخلاف آنچه در تمام فرهنگ نامه های جهان به دلیل ظلم تاریخی علیه بردگان اعمال شده است، می تواند رنگ شادی و نیک بختی باشد. و امروز هر چند نباید و نمی توان نسبت به آنچه اوباما در سیستم کاملا نظامی و پرخاشگر آمریکا که جهان را به اشغال نظامی خود در آورده است، انتظار معجزه داشت، اما نمی توان شک داشت که اگر کسانی چون فرانتس فانون، امه سه زر، مارتین لوتر کینگ و سایر مبارزانی که سراسر عمرشان را برای دفاع از مظلومیت سیاهان و فرهنگ های در اقلیت مبارزه کردند زنده بودند، این پیروزی را پیش از آنکه یک پیروزی سیاسی و برای آمریکا بدانند ، آن را یک پیروزی فرهنگی برای جهان و راهی برای گریز از اشباح زیان کار و پلیدی چون نژاد پرستی و بیگانه ستیزی و خود محور بینی به شمار می آوردند.