امروزه، میانگین سن ازدواج در زنان ۲۳ سال و در مردان ۲۶ سال است، یعنی دو سال بیشتر از میانگین سن ازدواج در سال ۱۹۸۰. این افزایش تمام مناطق جهان و اقشار مختلف مردم را دربر میگیرد. به تأخیر افتادن سن ازدواج در اروپا و آمریکای شمالی بسیار محسوس است (بهطور میانگین ۴ سال برای هر دو جنسیت). این افزایش در آفریقا بهطور میانگین حدود ۲ سال و در آسیا و آمریکای لاتین حدود ۱ سال گزارششده است.
این آمار که از پایگاه دادهای در آمریکا با در نظر گرفتن تقسیمات جمعیتی بهدستآمده است، روز دوشنبه، ۶ ژوئن در موسسه ملی مطالعات جمعیتی فرانسه (INED) در پاریس توسط خانم ولادیمیرا کانتوروفا (۱)، یکی از مسئولان تقسیم جمعیتی در سازمان ملل متحد منتشرشده است. این پایگاه داده که تاکنون ۱۴۶۲ سرشماری و پژوهش ملی را انجام داده است، به پژوهشگران امکان میدهد که سیر تحول ازدواج سنتی و دیگر اشکال روابط آزاد خارج از ازدواج از سال ۱۹۷۰ تاکنون را در ۲۳۸ کشور جهان مورد بررسی قرار دهند.
نوشتههای مرتبط
به گفته خانم کانتوروفا «مطالعۀ موقعیت زناشویی افراد ما را از شاخصهای زیادی آگاه میکند، ازجمله دسترسی به تحصیل، امکان باروری، استفاده از روشهای جلوگیری از بارداری، سلامت و طول عمر. بهعنوانمثال، مطالعات نشان میدهند ازدواج در یک بازه سنی خاص، امید به زندگی را بهطور فراوانی افزایش میدهد.»
کاهش فاصله سنی
به تأخیر افتادن سن ازدواج پایدار پرده از حقایق زیادی برمیدارد. این جمعیت شناس میگوید: «در کشورهای ثروتمند، ازدواج دیرهنگام نشاندهندۀ به تأخیر افتادن ازدواج تا سن بزرگسالی و بازتابی از شرایط اقتصادی نامطلوب در بین جوانان است؛ امری که تشکیل خانواده را حساستر و دشوارتر میکند. در کشورهای درحالتوسعه، افزایش سن ازدواج با دسترسی زیاد به تحصیل هم برای زنان و هم برای مردان در ارتباط است.»
ورونیک هرتریش (۲)، مدیر پژوهش موسسه ایند فرانسه و متخصص مسائل آفریقا خاطرنشان میکند: «افزایش سن ازدواج برای زنان نشاندهنده پذیرش امکان زندگی خارج از قالب همسر و مادر بودن است. این امر نشان میدهد که عقیدۀ زنان نسبت به گذشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته میشود. شاخص دیگری نیز وجود دارد که همین معنا را دربردارد: کاهش فاصله سنی بین زن و شوهر (بهطور میانگین سن مردان همچنان بیشتر از سن زنان است). در آفریقا فاصله سنی بین زوجها بهطور قابلملاحظهای زیاد است. این فاصله از ۴/۵ سال در ۱۹۸۰ به ۷/۴ سال در حال حاضر رسیده است. فاصله سنی همسران در آمریکای لاتین ۹/۲ سال، در آمریکای شمالی و اروپا ۵/۲ سال و در آسیا همچنان ۳ سال است.»
خانم هرتریش در ادامه میگوید: «تفاوت سنی بیانگر وجود نابرابری بین همسران است و همین امر امکان چندهمسری را فراهم میآورد. کاهش فاصله سنی بین زن و شوهر به معنای کاهش شمار روابطی است که در آن اهمیتی به زن داده نمیشود به این بهانه که وی در مقایسه با شوهرش سن کمتری دارد.»
پایان سلطۀ ازدواج
علیرغم افزایش سن ازدواج و انقلابی که در شکل ازدواجهای سنتی ایجادشده است، نباید وجود ازدواجهای زودهنگام را که استقلال، تحصیل و سلامت نوجوانان را تهدید میکند، کتمان کرد. در حدود ۴۰ کشور دنیا، شمار زنانی که قبل از سن ۱۸ سالگی ازدواج میکنند از مرز ۳۰ درصد عبور کرده است. بسیاری از این ازدواجها در آفریقای مرکزی و غربی و جنوب آسیا اتفاق میافتند. نرخ ازدواج در سنین پایین در جمهوری نیجر ۷۵ درصد، در چاد ۷۲ درصد و در بنگلادش ۶۶ درصد است. دختران کم سن و سال فقیر، بیسواد یا کمسوادی که در محیطهای روستایی زندگی میکنند، بیش از سایرین در معرض خطرات ناشی از ازدواج بیش از موعد قرار دارند.
آمار و ارقام سازمان ملل متحد از وجود پدیدهای دیگر نیز خبر میدهد: پایان انحصار ازدواج سنتی و افزایش قابلتوجه «روابط توافقی» (همخانگی یا رابطه آزاد بدون ازدواج رسمی). این نوع روابط در آمریکای لاتین و در جزایر کارائیب بسیار رایجاند. جوانان اروپا و آمریکای شمالی اشکال جدید ازدواجهای توافقی را به ازدواج سنتی ترجیح میدهند. در بعضی از کشورها ازجمله دانمارک، افزایش زناشویی آزاد (بدون ازدواج) (۳) کاهش ازدواج رسمی را جبران میکند اما در بعضی دیگر از کشورها ازجمله ایتالیا اینگونه نیست. در این کشورها مجردی مطلق یا روابط عاشقانه بدون همخانگی گسترش بیشتری دارد.
هنوز بهطورقطع نمیتوان گفت که عامل افزایش سن ازدواج بیاهمیت شدن ازدواج نزد جوانان است یا اینکه ازدواج صرفاً راهی برای به رسمیت شناخته شدن روابط آزاد در بین این افراد شده است.
منبع: روزنامه لوموند، ۹ ژوئن ۲۰۱۶
Vladimira Kantorova
Véronique Hertrich
Concubinage
نویسنده مقاله گائل دوپون است