اشغال گیلان توسط پترکبیر و دیدگاه مارکس در مورد پترکبیر و اسلاوها!
اشاره:
متنی که در مورد اشغال گیلان در دوره ی پتر اول ( پتر کبیر) در پی می آید، بخشی از کتاب « تاریخ گیلان؛ از ورود شاه عباس اول به گیلان تا پایان انقلاب جنگل» است که بدون هیچ تغییری در اینجا به خوانندگان تقدیم می شود. این کتاب در سال ۱۳۹۶ توسط نشر فرهنگ ایلیا منتشر شده است.
اهداف حملهی پتر اول به سواحل دریای خزر و گیلان
مورّخان شوروی در کتاب تاریخ ایرانِ خود، فصلی با عنوان «مداخلهی روسیه»[۱] آوردهاند و در آن توضیح دادهاند که روسیه نه برای اشغال سواحل جنوبی دریای خزر، بلکه برای جلوگیری از مداخلهی عثمانی بوده است که دست به این کار زده است:[۲] «میتوان گفت که انگیزهی عمدهی دولت پتر اول از لشکرکشی به کشورهای قفقاز این بود که نگذارد ترکیهی عثمانی کشورهای مزبور و نواحی ساحلی بحر خزر را اشغال کرده، خطر بزرگی از لحاظ نظامی و تجاری برای روسیه ایجاد کند. این خطر واقعیت داشت زیرا دولت سلطان احمد سوم در استانبول آشکارا تدارک هجوم به قفقاز و ایران را میدید» (پیگولوسکایا ۵۸۷). این البته بخشی از واقعیت است. دولت عثمانی از هرج و مرج در ایران و فقدان یک قدرت مرکزی درصدد سوءاستفاده بود و تلاش داشت دستکم بخشهایی از ممالک محروسهی ایران در قفقاز را به تصرف خود درآورد. با این حال خود این نویسندگان در همین صفحه از کتاب، دیدگاه دیگری را ابراز داشته و مینویسند: «پطر اول که جنگ با سوئد را با احراز موفقیت پایان داده بود (سال ۱۷۲۱ م.ـ ۱۱۳۴ ه)، از وضعی که در ایران پدید آمده و برای اشغال نواحی کرانهی بحر خزر توسط روسیه مساعد بود، استفاده کرد. دولت پتر اول در نظر داشت نقاط سر راه ولگاـ بحر خزر را به انضمام نواحی ابریشمخیز سواحل بحر خزر اشغال کند» (پیگولوسکایا: ۵۸۶). تردیدی وجود ندارد که پتر اول منتظر این فرصت بود، زیرا در بندِ دوم قراردادی که در سال ۱۷۲۳ میلادی، یعنی یک سال بعد از اشغال گیلان با اسماعیلبیک در پترزبورگ بسته شد و به قرارداد بین روسیه و ایران معروف است هم صحبت از «موافقتنامهی ابدی» و «تصاحب ابدی» گیلان و سواحل جنوبی دریای خزر شده است. دستکم تا زمانی که پتر اول زنده بود، چنین هدفی در دستور کار قرار داشت.
اما از نکات جالب نوشتهی مورّخان شوروی سابق این است که نویسندگان به درستی به اهمیت محور ارتباطی – تجاری، رودخانهی ولگا – خزر – انزلی ـ پیربازار – رشت – درّهی سفیدرود و فلات مرکزی ایران با عنوان راه ولگا – خزر تأکید کردهاند. این راه اکنون در دنیای جدید برای روسیهی دورانِ پتر اول بسیار اهمیت پیدا کرده بود. سیوری هم از مأموریت ولینسکی از جانب پتر تأیید میکند که این راه، بهویژه برای تجارت ابریشم برای روسیه و پتر اول اهمیت داشت: «او [ولینسکی در مأموریت از جانب پتر در دربار اصفهان] میبایست یک عهدنامهی تجاری با ایران منعقد میکرد و بهویژه درصدد تغییر راه ترانزیتی تجارت ابریشم به سرزمین روسیه میبود که در آن زمان توسط بازرگانان ارمنی از طریق سوریه و ترکیه حمل میشد» (سیوری، الف: ۲۴۵).
چنانکه پیشتر نیز گفته شد، روسیه از گذشته، دستکم از زمان ایوان چهارم (میانهی قرن شانزدهم میلادی در زمان شاهتهماسب، یعنی زمانی که آستاراخان را به تصرف خود آورده بود)، همواره درصدد بود تا در قفقاز و کل سواحل دریای خزر نفوذ کند. دیدیم که در زمان شاهعباس اول هم حمایت بیدریغ این کشور از شاهان گرجستان و حاکمان ایروان، از همین سیاست ناشی میشد و یکی از دلایل عدم توجهی شاهعباس به تجارت از راه روسیه نیز، همین سوءظن بود. ازاینرو پتر اول، بلافاصله بعد از سقوط اصفهان، ارتش خود را بهطرف جنوب به حرکت درآورد. لازم است یادآوری شود که اصفهان در ۱۲ اکتبر۱۷۲۲ میلادی (۲۱مهر۱۱۰۱ خ) برابر ۱۲ محرم سال ۱۱۳۵ ق، بهدست اشرف افغان سقوط کرد و رشت در ماه بعد، یعنی در نوامبر ۱۷۲۲ میلادی (برابر آبان۱۱۰۱ خ) توسط ارتش پتر اشغال شد. بدینترتیب بین سقوط اصفهان بهدست اشرف افغان و سقوط رشت بهدست پتر اول فقط حدود یک ماه فاصله افتاد. از نکات جالب این تصرف این است که بنادر ایرانیِ دربند و باکو، یعنی دو بندر مهم در ساحل غربی دریای خزر که در سرِ راه ارتش پتر قرار داشتند، پس از اشغال رشت در سال ۱۷۲۳ میلادی به تصرف درآمد. بهعبارت دیگر گویا اشغال گیلان برای ارتش پتر، از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار بود.
گزارش اشغال گیلان توسط ارتش پتر اول
اشغال گیلان توسط دولت پتر اول تأثیر گستردهای بر تاریخ گیلان گذاشت. بهطوری که نگارنده در مباحث دیگری در گذشته آن را «آغاز تاریخِ نوین گیلان» نام داده است. ازاینرو لازم است، تحوّلات این اشغال با مکث بیشتری مورد بررسی قرار گیرد.
براساس اسنادی که موجود است گویا دو درخواست به پتر اول برای تسخیر سواحل دریای خزر و گیلان پیشنهاد شده بود. پیشنهاد اصلی از طرف شاهتهماسب دوم فرزند شاه سلطانحسین بهعمل آمد که با محاصرهی اصفهان از این شهر بیرون آمده و اکنون در اردبیل حضور داشت و با نزدیک شدن سقوط اصفهان، خود را نیز در خطر میدید: «شاه طهماسب که در اردبیل اقامت داشت و مایل بود از مساعدت روسیه در مبارزه علیه محمود شاه افغان برخوردار گردد، اسماعیلبک دیپلمات کارآزموده را به روسیه گسیل داشت» (پیگولوسکایا: ۵۸۸). پیشنهاد دوم از طرف حاکم گیلان بود: «پطر اول پیش از آنکه از حاجیطرخان عازم شمال [ایران] شود، پیامی از حاکم گیلان دریافت داشت به این مضمون که عدهای سرباز برای اشغال رشت به مرکز آن ایالت بفرستد، زیرا افاغنه قصد تصرف آن را دارند» (لاکهارت، ۱۳۸۳: ۲۰۹).[۳] طبق مواضعی که حاکم گیلان و تهماسب دوم بعداً اختیار کردند، نشان میدهد که آنها چندی بعد از نظر خود عدول کرده و پشیمان شده بودند. بهنظر میرسد که آنان از تدارک وسیعی که پتر اول در اشغال این مناطق دیده بود، سخت به بیم و هراس افتادند.
سویمونف فرماندهی اصلی پتر اول در دریای خزر، در خاطرات روزانهی خود نوشته است که وقتی پتر اول تنها دو گردان از سربازان خود به فرماندهی شیپوف و تحتنظر او را برای تسخیر رشت انتخاب کرد، از پتر پرسیدند آیا این تعداد سرباز برای تسخیر رشت کافی است؟ وی پاسخ داده بود: «چرا نه؟ مگر استنکا رازین نتوانست با پانصد قزاق در آنجا بماند؟ در صورتی که شما دو گردان دارید و هنوز مرددید» (سویمونف بهنقل از لاکهارت، همان: ۲۱۰).[۴] بدین ترتیب بود که شیپوف با دو گردان عازم گیلان شد. سیوری میگوید که اشغال رشت در ۱۲ اکتبر۱۷۲۲ برابر ۱۲ محرم ۱۱۳۵ ق (۲۱ مهر۱۱۰۱ خوشیدی) بوده است (سیوری، الف: ۱۲۳). به گفتهی لاکهارت هنگامی که شیپوف به پیربازار رسید و خواست سربازان را پیاده کند، حاکم گیلان گفت که باید شاهتهماسب دوم اجازهی این کار را بدهد: «شیپوف [از همان بندر پیر بازار] پاسخ مختصر فرستاد و از رفتار حاکم اظهار تعجب کرد و متذکر شد که سربازان روسی در اثر تقاضای کمکِ ایرانیها به آن نواحی آمدهاند». شیپوف البته بهصورت تهدید نیز متذکر شد که: «طبق دستور تزار باید سربازان را پیاده کند. بعد از مدتی تأخیر، عاقبت حاکم [گیلان] ، خواه نا خواه با پیشنهاد شیپوف موافقت کرد و سربازان روسی به ساحل پیاده شدند» (سویمونف بهنقل از لاکهارت، همان: ۲۱۱، ملگونف: ۱۷۱- ۱۷۲).
دوگردان از سربازان روسی به فرماندهی شیپوف در بندر پیربازار پیاده شده و راهی رشت شدند. آنها در یک کاروانسرای سنگی که روسها پیشتر برای انبار کالاهای تجاری روسی در این شهر ساخته و بسیار محکم و وسیع بود، استقرار یافتند. ملگونف از قول سویمونف مینویسد که: «این کاروانسرا در انتهای شهر بود. در یک طرف آن میدانی بزرگ و در طرف دیگر چمنزاری وسیع قرار داشت. کاروانسرا شباهت زیادی به قلعه داشت و بههمین علت خیلی سریع آن را مجهز کردند. دو دروازهی بزرگ به میدان و چمنزار باز میشد و در وسط حیاط آن چاه آبی وجود داشت» (ملگونف: ۱۷۲).[۵] شیپوف در پیربازار هم گروهی حدود ۱۰۰ نفر از سربازان روسی را برای محافظت این بندر نگهداشت.
[۱]. بهنظر میرسد انتخاب این عنوان با این دیدگاه صورت گرفته است که از نظر آنان این یک حملهی اشغالگرانه نبوده بلکه تنها برای مداخله جهت حل موقتی برخی مشکلات پیش آمده در این زمان و از جمله جلوگیری از تجاوز عثمانی در این منطقه بوده است.
[۲]. زنده یاد کریم کشاورز مترجم کتاب در زیر نویس شروع این بخش، یعنی بخش ۸ از فصل ۹ کتاب تاریخ ایران، بهدلیل آن که لحن نوشتهی مورّخان را بسیار جانبدارانه میدیده، توضیحی به این صورت داده است: «مطالب این بخش در بعضی موارد از نظرگاه منافع ملی روسیه نوشته شده. همچنین بخش بعد. (پیگولوسکایا: ۵۸۷). بخش بعد، یعنی همان بخشی که با عنوان «هجوم ترکیهی عثمانی» نامگذاری شده است.
[۳]. در مورد این دو درخواست، تقریباً اکثر مورّخان توافق نظر دارند.
[۴]. خاطرات روزانهی سویمونف، فرماندهی اصلی پتر در سواحل دریای خزر، بهصورت کتاب چاپ شده و این کتاب در اختیار لارنس لاکهارت و راجر سیوری بوده است. بنابراین نوشتههای سویمونف در این نقل و قول باید بسیار دقیقتر از دیگر نوشتهها باشد. ملگونف نیز این نوشته را در دست داشته و در سفرنامهی خود به سواحل دریای خزر بهصورت خلاصهای، گزارش اشغال گیلان آورده است.
[۵]. در سال ۱۷۲۳ میلادی هم که باکو تصرف شد، سربازان روسی در کاروانسرای سنگی این شهر که متعلق به تجّار روسی بود، استقرار یافتند. بهنظر میرسد که پتر اول در این مورد از پیش برای چنین روزهایی برنامهریزی کرده باشد.
ادامه دارد …