انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

استانبول لابه‌لای خطوط

این روزها، استانبول، خاطرات و شهرِ اورحان پاموک را میخواندم، ” استانبول، خاطرات و شهر ” دومین کتابی است که همین اواخر خوانده ام و قصه اش در استانبول می گذرد، کتاب قبلی ” دوزخ ” نوشته ی دن براون بود.در اینجا قصدم صحبت کردن راجع به کتاب استانبول اورحان پاموک نیست، پاموک بدون شک نویسنده ی بزرگی است و درباره ی کتابش هم مقالات زیادی نوشته شده است، قلم جادویی پاموک، همجنین روایت‌اش از شهری که در آن زیسته، انقدر جذایت داشته که نوبل ادبیات را برایش به ارمغان بیاورد.

موضوعی که می خواهم در این نوشته به آن اشاره کنم، بررسی رویکرد وزارت فرهنگ و توریسم ترکیه در زمینه ی انتشار کتاب هایی است که می توانند زمینه ساز گردشگری ادبی شوند.

سال های زیادی، یکی از بزرگترین بازارهای هدف توریسم ترکیه، ایران بود. ایران در فصل های مختلف سال می توانست انواع مختلفی از توریست ها را راهی ترکیه کند، نزدیکی به ایران، انواع مختلف حمل و نقل، پاسخگویی به نیازهای توریست های مختلف و البته، قیمت مناسب، ترکیه را تبدیل به یکی از علایق اصلی توریست های ایرانی کرده بود.

ترکیه هم تا حد توان، خواسته های توریست های ایرانی را برآورده می کرد؛ تا این که قیمت ارز در ایران، به قیمت واقعی آن نزدیک‌تر شد و به همین سبب ترکیه هم دیگر آن سرزمین اروپایی ارزان قیمت نبود. بسیاری از کسانی که تا به حال به راحتی به ترکیه سفر می کردند، بایستی از این پس سه برابر مقدار قبلی را هزینه می کردند.

شاید به همین دلیل، و شاید هم از مدت ها قبل، ترکیه در نظر داشت که بازار اصلی هدف تبلیغات توریسم اش را به سمت اروپا میل بدهد. به هر حال توریست های اروپایی برای ترکیه سودآوری بیشتری دارند و دردسر کمتری.

اما چگونه بایستی خیل انبوه اروپایی ها را به سمت ترکیه سرازیر کرد؟

دن براون، خالق اثری مانند راز داوینچی، سر راست ترین پاسخ است! کافی است قصه ی بعدی دن براون در ترکیه بگذرد. کتاب های دن براون در بیان جزئیات معماری، هنر و حتی شهرسازی از راهنماهای تخصصی گردشگری نیز دقیق تر هستند. یک راهنمای تور کامل با تاریخچه ای هیجان انگیز از همه چیز، و البته قصه ای جذاب که توریست های اروپایی که کتابخوان تر از توریست های ایرانی هستند را به سمت ترکیه می کشد. تازه، بعد از مدتی هالیوود فیلم سینمایی کتاب دن براون را می سازد و کسانی که حوصله ی کتاب خواندن ندارند هم می توانند در دنیایی که او خلق کرده است زندگی کنند.

تا به حال پیش نیامده است که پرفسور رابرت لنگدان ( شخصیت اصلی داستان های دن براون ) در جایی حضور پیدا کند و بعد از آن تورهای متعددی برای آن محل تعریف نشده باشد. هنوز هم توریست ها با هیجان مسیری که پروفسور لنگدان رازهایی را از دل تاریخ هنر بیرون کشیده و با روش نمادشناسانه اش، آن ها را رمزگشایی کرده است، دنبال می کنند و تند تند عکس می گیرند!

در میان وبلاگ ها و خبرهای غیر رسمی، نقل شده است که وزارت فرهنگ و توریسم ترکیه مبلغ بسیار کلانی را به دن براون تقدیم کرده است که قصه ی دوزخ در استانبول بگذرد. شاید به همین دلیل در اواسط داستان، ناگهان رابرت لنگدان تصمیم می گیرد که از ایتالیا به استانبول برود و در میان سردابی که اتفاقا به تازگی در استانبول ترمیم و بازگشایی شده است قصه را پی بگیرد. و دن براون به مانند یک تورلیدر حرفه ای، تند تند اطلاعات تاریخی و هنری به مخاطبانش، که قرار است بعدا به بازدید کنندگان آن سرداب تبدیل شوند ارائه می کند.

من زمانی که تازه ” دوزخ ” منتشر شده بود آن را خواندم، در همان زمان هم کسانی بودند که سریع تر از من در حال خواندن بودند و برای هر فصل کتاب، راهنماهایی دقیق شامل تصاویر و تاریخچه ی مجسمه ها، بناها، نقاشی ها، صورتک های مرگ! ، افراد و هر چیز دیگری که در داستان بود، در وبلاگ هایشان منتشر می کردند. مقالات زیادی نیز در مورد بخش های مختلف داستان و آثار هنری که دن براون معرفی کرده بود، در سایت های مختلف منتشر شده بود.

بعدا حتی یکی از ناشران ایرانی نیز وب سایت فارسی راهنمای کتاب دوزخ را راه اندازی کرد و به معرفی محل ها و آثاری که در کتاب دوزخ حضور دارند ( و تعدادشان به صورت عجیبی زیاد است ) پرداخت.

خلاصه اینکه حضور در کتاب های دن براون به معنای یک برد از پیش تعیین شده، و حضوری حداکثری در یک برنامه ی جامع بازاریابی است. کافی است نکته ای در یکی از کتاب های براون نوشته شود تا اندکی بعد در تمامی مدیاهای موجود بشری، معرفی شود، مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد و بلاخره مورد هجوم توریست ها قرار بگیرد.

توریست ها، یک دست دوربین عکاسی کامپکت و یک دست لونلی پلنت و یک دست دورخ! از اروپا به استانبول آمدند تا قدم به قدم مسیر ماجراجویی های رابرت لنگدان را خودشان تجربه کنند.

درست است که این توریست های فصلی، سبب رونق بازار توریسم ترکیه می گردند، اما کشوری که می خواهد اقتصادش را بر گردشگری بنا نهد، احتیاج به انواع دیگری از توریست ها هم دارد. و البته بهترین نوع توریست ها، کسانی هستند که مدت زمان بیشتری را در ترکیه بگذرانند و سفر برایشان انقدر جذابیت داشته باشد که در هر فصلی از سال وارد ترکیه شوند.

اینجا، اورحان پاموک به کمک وزارت فرهنگ و توریسم ترکیه می آید. پاموک نویسنده ی مستقلی است، یکی از آن هایی که نمی شود برچسب وابستگی و سفارشی نویسی به او زد. وقتی او استانبول را می نویسد، استانبول خودش را می نویسد. استانبولی که به راحتی به معماری امروزی اش، به برنامه های مدرنیزاسیون اش، به دولت جمهوری و حتی سگ های ولگردش ایراد می گیرد. و اتفاقا تصمیم گیران توریسم در ترکیه انقدر باهوش هستند که اورحان پاموک را سانسور نکنند. اینجا زیرکی آن هاست که استانبول پاموک را تبلیغ می کنند. در همه جای جهان معرفی و منتشرش می کنند. حتی اگر طعنه ای به دولت ترکیه زده باشد هم نادیده می گیرند، اگر ترکیه بخواهد اوحان پاموک را و دیگر نویسندگان مطرح جهانی اش را سانسور کند، که خب چه چیزی برای فرهنگ امروزی اش باقی می ماند؟

مخاطبان اورحان پاموک، با مخاطبان دن براون تفاوت دارند. پاموک از غم نهفته در استانبول حرف می زند و مخاطبانش را به کوچه های محله های فقیرنشین تر هدایت می کند، از آن ها می خواهد که به جای دیدن آثاری که همه می بینند، در قهوه‌خانه ای در آن طرف بوسفر بنشینند و قهوه ترک غلیظ بنوشند. حتی پاموک اروپایی های پیشینی که به استانبول آمده‌اند را بررسی می کند و به آن ها می گوید که چه چیزهایی را اشتباه دیده اند، کجاها باید می رفته اند که نرفته اند و چه تجربه هایی باید کسب می کردند که نکرده اند.

بر خلاف دن براون که یک راهنمای تور نوشته است، پاموک آدرس هیچ جایی را نمی دهد. مخاطب را به جای خاصی نمی‌فرستد. او می داند که گذر همگان را امروزه در گوگل مپ و بر روی گوشی موبایل هم می توان دید. پاموک مخاطبش را به تجربه ی شهر می خواند.

بودن در شهر، تجربه ای شخصی است، از جنسی نیست که بتوان با کسی به اشتراکش گذاشت؛ نویسنده تنها می تواند آدم‌های دیگر را به آن دعوت کند و از تجربیات شخصی اش بگوید. اصلا برای همین اسم کتاب پاموک، ” استانبول، خاطرات و شهر” است. استانبول برای پاموک، بدون کودکی اش، بدون برادرش، بدون پدرش، بدون مادرش و بدون معشوقه اش، معنایی ندارد، حضور آن هاست که شهر را می سازد. و بعد از دریچه ی خاطرات است که گذر کشتی ها را به یاد می آورد، خانه های چوبی استانبول که در آتش سوختند را در ذهنش دوباره می سازد، به سراغ محله های یونانی ها می رود و در غم نهفته در استانبول شریک می شود.

پاموک در جایگاه یک متفکر شرقی، از روند مدرن شدن شهرش می گوید، آنچه بر شهر گذشته و آنچه رابطه ی او به عنوان یک انسان شرقی را با غرب شکل می دهد. و تمام این ها را بر روی بستری به نام استانبول می بیند که دوازه ی غرب است برای انسان شرقی.

مخاطبِ پاموک، یک زائر است که از غرب برای زیارت شرق می آید. و البته پاموک هم گاهی راهنمایی اش کرده که دنبال چه چیزهایی بگردد. یا چگونه خودش را در جریان سیالی که از شرق اندوه می آید و با دود کشتی ها در استانبول عینیت می یابد غرق کند، این مسافر از نظر وزارت فرهنگ و توریسم ترکیه یک ویژگی خوب دیگر هم دارد! ( از این پس برای تفکیک با توریست های فصلی به این ها مسافر می گویم و توریست های انبوه و عامِ دوربین به دست را توریست می خوانم. ) مسافرها، عموما برای این که می خواهند شهر را خلوت تر ببینید و در انبوه توریست ها غرق نشوند، در فصل های کم توریست تر سفر می کنند، یعنی آن ها تضمین این هستند که در غیر از های‌سیزن ها هم هتل ها و هاستل های استانبول پر بماند. در ضمن آن ها زمان بیشتری اقامت می کنند، درست است که هزینه ی کمتری برای اقامت در هتل نسبت به های‌سیزن ها می‌پردازند، اما با توجه به سایر مخارجی که دارند و مردم محلی را از آن منتفع می کنند، مانند خورد و خوراک و حمل و نقل، در کل به نفع گردش مالی توریسم در تمام طول سال در ترکیه می باشند.

البته ترکیه قبلا هم با چنین زائرانی از غرب برخورد داشته است. اما مقصد همه ی آن ها تربت مولانا در قونیه بوده است و این بار جذابیت های ادبی که پاموک برای استانبول خلق کرده است، آن ها را به موزه ی معصومیت می کشاند. استانبول قرار است جای خالی شهر آرمانی مشرق زمین را پر کند؟ همان که امروز با هجوم توریست های آمریکایی و اروپایی، حتی دیگر در خاور دور هم حضور ندارد. جایی که پایتخت معنویت جهان باشد برای قشر الیت و دانشگاه دیده؟

توریست ها و مسافرها، در دو ساحت متفاوت، با هم در یک شهر حضور دارند، انگار که توریست ها برای فتح شهرها آمده اند، همان طور که فاتحان پیشین با شمشیر و سرنیزه به شهری هجوم می آوردند تا تسخیرش کنند، و البته مگر می شود در هیاهوی جنگ و چکاچاک شمشیرها، شهر را درک کرد؟ این بار توریست ها با دوربین ها و راهنماهای گردشگری‌شان، هجوم آورده اند تا شهری را از آن خود کنند. اما اگر آن فاتحان، آنان که شهر را نابود می کردند و خرابه ای به درد نخور را مسخر خود می ساختند، چیزی از شهر می فهمیدند، این بار هم در هیاهوی فلاش دوربین ها، شهر درک می شود.

اما مسافر، خودش را به رنگ شهر در می آورد، تا حال و هوای شهر در او رسوب کند، همان حزنِ شرقی که پاموک از آن حرف می زند، مانند هوا در ریه های مسافر نفوذ پیدا می کند و مسافر جزئی از شهر می شود. زائر، زایده ای بر روی شهر نیست، اصلا جزئی از شهر است، حتی می توان گفت که او در ساختن هویت شهر هم دخیل است.

حتی گاهی دیده ام که مسافران و توریست ها، هر دو در حال بازدید از یک جا هستند در حالی که متوجه حضور هم دیگر نمی شوند. یا شاید دقیق تر بگویم، توریست ها انقدر عجله ی دیدن دارند که متوجه حضور مسافرها نمی شوند، و مسافرها هم گوشه ای منتظر می نشینند تا توریست ها کارشان تمام شود، هیاهویشان بخوابد، راهنمایشان با تابلوی نام تور، همه را یک جا جمع کند و سوار اتوبوس‌شان بشوند و بروند، و بعد مسافر درون شهر، به سفر می پردازد. سفری که آغازش با مسافر است، اما پایانش دیگر دست کسی نیست.

 

توضیحات بیشتر در مورد نویسنده ها و کتاب ها

 

اورحان پاموک

فرید اورحان پاموک، نویسنده ی ۶۲ ساله ی ترکیه ای است.

پاموک در خانواده ای مرفه و پر تعداد در استانبول به دنیا آمد، در دانشگاه ابتدا معماری خواند و سپس با نیمه کاره گذاشتن آن، از رشته ی روزنامه نگاری فارغ التحصیل شد!

وقتی که خودش فکر کرد که نمی تواند به رویای دیرینه اش یعنی نقاشی بپردازد و نقاش خوبی شود، سراغ ادبیات آمد، اولین کتابش ” آقای جودت و پسران ” را در سال ۱۹۸۲ نوشت، و آنقدر نوشت و نوشت، تا در سال ۲۰۰۶ برنده ی نوبل ادبیات شد.

در ۱۹۹۰ با نوشتن مقاله‌هایی دربارۀ حقوق بشر و آزادی اندیشه، در برابر حکومت ترکیه موضع مخالفت گرفت. در ۱۹۹۹ گزیدۀ جامعی از مقالات متونع ادبی و فرهنگی خود را که در نشریات و روزنامه‌های داخل و خارج چاپ کرده بود، با عنوان “رنگ‌های دیگر” و در ۲۰۰۲ رمان “برف” را که اولین و آخرین رمان سیاسی خود می‌داند، منتشر کرد.

کتاب های معروف او مانند : نام من سرخ، قلعه ی سفید، برف، موزه ی معصومیت و استانبول : خاطرات و شهر تاکنون به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده اند.

او در سال ۱۹۸۲ ازدواج کرد و در سال ۱۹۹۱ اولین فرزندش که دختر است به دنیا آمد. پاموک اکنون به اتفاق خانواده اش مقیم استانبول است.

 

دن براون

دن براون، نویسنده ی ۵۰ ساله ی امریکایی است.

او پرفروش ترین نویسنده ی زنده ی دنیا است! براون اولین کتابش تحت عنوان ” دژ دیجیتالی ” را در سال ۱۹۹۸ نوشت، و بعد از آن با کتاب ” راز داوینچی” در سال ۲۰۰۳ توانست یکی از مشهور نویسندگان روی زمین شود.

سبک او، ترکیبی از تاریخ، هنر، معماری، هیجان، ماجراجویی و شک و تردید است.

چهار کتاب دن براون ( به ترتیب : فرشتگان و شیاطین، راز داوینچی، نماد گمشده و دوزخ ) تحت عنوان مجموعه ی رابرت لنگدان مشهور شده اند. در این کتاب ها، پروفسور رابرت لنگدان، استاد نمادشناسی دانشگاه هاروارد به مانند یک کاراگاه زبده، رازهایی را از دل تاریخ بیرون می کشد و معضلاتی که نهادهای بین المللی را زمین گیر کرده است، حل می کند.

تاکنون ۳ تا از این کتاب ها تبدیل به فیلم شده اند ( نماد گمشده هنوز اکران نشده است و تا سال ۲۰۱۵ اکران می شود. ) و احتمالا به زودی فیلمی از روی دوزخ نیز ساخته خواهد شد.

 

استانبول : خاطرات و شهر

زندگی نامه ی خود نوشت اورحان پاموک که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد. او در این کتاب به خاطرات خودش از دوران کودکی تا شروع نویسندگی پرداخته است و در بین خاطرات، به مرور اتفاقات و وقایع استانبول نیز پرداخته است. به جرات می توان گفت که استانبول پاموک، یکی از برترین زندگی نامه های خود نوشت ادبی است.

پاموک ۳ سال بعد از انتشار این کتاب توانست نوبل ادبی را از آن خود سازد.

این کتاب توسط شهلا طهماسبی به فارسی ترجمه شده است و انتشارات نیلوفر آن را چاپ کرده است.

 

دوزخ

آخرین کتاب دن براون که در می ۲۰۱۳ به چاپ رسیده است. قصه ی دوزخ از فلورانس شروع می شود، همان جایی که دوزخ دانته در آن نوشته شده است. رابرت لنگدان از فلورانس، عازم شرق می شود تا در میان مسجدها و مناره ها به دنبال نجات بشریت باشد، نهایتا در سردابی در استانبول که در آن برای همیشه سرنوشت بشریت دگرگون می شود قصه به اتمام می رسد. دوزخ هم مانند بقیه ی آثار دن براون به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده است و در رده ی کتاب های پرفروش جهانی قرار گرفته است.

دوزخ توسط حسین شهرابی به فارسی ترجمه شده است. و توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است.

 

 

ایمیل نویسنده :

dalahooo@gmail.com

 

صفحه‌ی نویسنده در انسان‌شناسی و فرهنگ :

http://anthropology.ir/node/26227

 

-آماده سازی این متن برای انتشار به وسیله آقای امیر،غریب عشقی مسئول گروه زبان ترکی استانبولی در انسان شناسی و فرهنگ انجام گرفته است.