انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

از مجموعه «طرح های کاربردی به کار نرفته» – ۲

از مجموعه «طرح های کاربردی به کار نرفته» – ۲؛

مرکز آفرینش های فرهنگی و هنری دانشگاه آزاد اسلامی

از مجموعه «طرح های کاربردی به کار نرفته»، پیش از این پروپوزالی را در سایت انسان شناسی و فرهنگ گذاشته بودم؛ طرحی اولیه برای تاسیس مرکز صنایع دستی ایران که در پاییز ۹۲ به معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تحویل داده شد و آن هم به امید استقرار آن خانه درعمارت مسعودیه که به عملی نشدن آنها عادت کرده ام. در اینجا نیز اتفاقاً بازهم بسیار خوش بینانه هزینه های مرمت بنا و تغییر کاربری های آن را به کمک پدرم بالا و پایین کردم و اما…. و بالاخره از قضا در درون آن همهمه سازمان میراثی که چیزی جز ویرانه از آن باقی نمانده بود به من در زمستان آن سال از آن سازمان زنگ زدند و خواستند که آن پروپوزال را در قالب طرح های تحقیقاتی برایشان دوباره تنظیم کنم که فرستادم اما خبری نشد.

این متن نیز داستان مشابهی دارد. باز با انرژی و انگیزه در تیرماه ۹۳ از من خواستند که درمورد طرح مرکز پژوهش ها و آفرینش های هنری دانشگاه آزاد اسلامی فکر و تاملی داشته باشم، از سفارش دهنده طرح تشکر می کنم که نیت خیری داشت و مزد بی منت اشان مزید امتنان. اما گویا این بار نیز کل ساختار طرح با این مانع برخورد کرد که کل طرح محافظه کارانه نیست و ادامه داستان که خود بهتر می دانید.

اما من این متن ها را که تا چند مطلب دیگر ادامه خواهد داشت در این سایت قرار می دهم تا تاکید کنم که مهم نه پیاده شدن عملی آنها که البته آرزویی بزرگ است بلکه اصرارم بر پیگیری و پافشاری اهمیت این قبیل طرح هاست و نه انداختن آنها در سطل زباله تاریخ. آنها باید جایی ثبت شوند و حتی با نقادی و جرح و تعدیل آنها شاید به ایده هایی دیگر در ذهن خوانندگان این متن ها منجر شود. نهایتاً نیز شاید راهگشا باشند و مسئولی دولتی ضرورت آنها را درک کند. خودم فکر می کنم طرح ستادی غیرمتمرکز این مرکز (تصویر شماره ۲) بسیارمی تواند با ساختار پراکنده و جزیره مانند واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در تهران سازگار باشد.

در پایان لازم است از آقای دکتر اردلان که سفارش دهنده طرح بودند و نیز آقای زم که «۱۵ مورد بیان هنری جدید مستعد فعالیت در بستر بوم اقتصاد هنر ایرانی» از ایده های ایشان بوده، تشکر کنم. متاسفانه مرجع این ایده ۱۵ گانه را در آثار آقای زم ندیدم اما رسم امانت داری ایجاب می کرد که ارجاعات لازم داده شود.

۱- مقدمه

مراکز فرهنگی در ایران عموماًدچار این آسیب هستندکه یا در درون محدودیت های ایجاد شده توسط ساختارهای دولتی و اداری انعطاف پذیری و پویایی خود را از دست می دهند یا آنچنان بی برنامه، بی هدف و روزمره عمل می کنند که دیگر جهت گیری ای در زمینه سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی در آنها دیده نمی شود.

اما در این طرح پیشنهادی، با توجه به مشکلات ساختاری اشاره شده در بالا، ساختاری برای مرکز پژوهش ها و آفرینش های هنری دانشگاه آزاد اسلامی پیشنهاد شده که:

۱) هم به صورت غیرمتمرکز به واحدهای زیرمجموعه و تابعه اش آزادی عمل و استقلال در تصمیم گیری می دهد و نیز

۲) به واسطه واحد ستادی پیش بینی شده این مرکز در زیرمجموعه معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی، هماهنگ با سیاست گذاری های کلان فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی عمل می کند.

اما در ابتدا لازم است محورهای اصلی سیاست گذاری پیشنهادی برای مرکز شرح داده شوند:

۲- محورهای اصلی سیاست گذاری مرکز

با الگو برداری از مراکز فرهنگی سایر کشورهای جهان و سپس بومی سازی مدل های آن مراکز فرهنگی متناسب با شرایط فرهنگی/ اجتماعی کشورمان، سه محور آفرینش هنری، بومی سازی اقتصاد هنر و هنر آیینی می تواند به عنوان محورهای اصلی سیاست گذاری های کلان این مرکز مورد توجه قرار گیرد. اما لازم است که در قدم اول، تعریف مختصری از این مفاهیم و نقش اشان در مجموعه وظایف سازمانی مرکز شرح داده شوند:

الف- آفرینش هنری

آفرینش هنری تعاریف گوناگونی دارد اما در اینجا به صورت مشخص در قالب توسعه آموزش ها و دانش آکادمیک هنری و نیز آثار هنری خلق شده در فضای دانشگاه به خارج از فضای دانشگاهی تعریف می شود. این بدان معنی است که با توجه بیشتر به مخاطبان خارج از محدوده­ی دانشگاهی و نخبه گرای هنر فاخر، لازم است که فورم های هنری و نیز آموزش های هنری سطح بالای دانشگاهی به مخاطبان وسیع تری خارج از فضای نخبه پسندانه حلقه های هنری و اساتید دانشگاهی هنر ارائه شود. توسعه آفرینش های هنری در این معنی عبارت است از استفاده هوشمندانه از رسانه های گوناگون هنری برای انتقال بیان هنری فاخر به مخاطبان عام تری که لزوماً از تخصص های هنری و نیز ذوق و سلیقه شنیداری و دیداری سطح بالایی برخوردار نیستد.

اما این بدان معنی نیست که به بهای جذب مخاطب غیردانشگاهی، قرار است که مجموعه سیاست گذاری های این مرکز به سمت ساده سازی و سطحی کردن آثار هنری دانشجویان، اساتید هنری و نیز آموزش های هنری اساتید دانشگاهی حرکت کند. دقیقاً در جهت بر عکس سیاست گذاری های این مرکز می تواند بر روی دو ماموریت اصلی متمرکز شود:

۱) ساده کردن، قابل فهم کردن و امکان پذیر کردن درک و لذت بردن از فورم ها و بیان های هنری پیچیده و آکادمیک نظام دانشگاهی یا نخبه گرای هنر برای مخاطبان غیرهنری و

۲) و پس از آن فراهم کردن فضایی برای این مخاطبان غیرهنری تر – مثلاً از طریق کارگاه های آموزشی عملی و کاربردی – تا امکان و تجربه خلق و آفرینش آثار هنری را داشته باشند.

بنابراین هدف و مبنای اصلی موفق بودن سیاست گذاری های مرتبط با آفرینش هنری، در مرحله اول بستر سازی، توسعه و ارتقاء سلیقه­ی زیبایی شناختی به محدوده خارج از فضای نخبه گرایانه دانشگاه [۱]و برای مخاطبان و علاقه مندان غیر متخصص هنر و در مرحله دوم و پس از فراهم آوردن این شرایط، خلق و آفرینش آثار هنری از مرحله صفر تا تولید و ارائه نهایی اثر و به واسطه نظارت کیفی و راهنمایی های عملی اساتید دانشگاهی یا هنرمندان نخبه غیردانشگاهی، خواهد بود.

در نهایت بیان های هنری نخبه گرا و تخصص محور یا دارای منطق سنتی استاد/شاگردی که در فرآیند سیاست گذاری های آفرینش هنری این مرکز امکان همگانی شدن و توسعه عمومی آنها وجود دارد به شرح زیر هستند:

۱- ادبیات (قصه، شعر، نثر و خاطره)

۲- هنرهای تجسمی (نقاشی، گرافیک، مجسمه سازی و کاریکاتور)

۳- سینما و انیمیشن

۴- نمایش (پانتومیم، کلاسیک، نقّالی و عروسکی)

۵- عکس

۶- موسیقی(مقامی، ایرانی، پاپ و کلاسیک)

۷- معماری و طراحی صنعتی

لازم به ذکر است که اولین سطح از این مخاطبان غیرهنری، دانشجویان، اساتید و کارمندان غیر هنری دانشگاه آزاد اسلامی و در سطح بعدی مخاطبان عمومی تری هستند که در محدوده های شهری نزدیک هر یک از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی زندگی می کنند و از امکان تعامل با واحدهای تابعه این مرکز فرهنگی – مستقر در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی – برخوردار هستند (این واحدهای تابعه در بخش معرفی ساختار مرکز به طور کامل شرح داده خواهند شد).

ب- بومی سازی اقتصاد هنر

اگر فرض بگیریم که در آفرینش هنری، انتقال دانش و آموزش از بالا به پایین انجام می گیرد، بومی سازی اقتصاد هنر در سیاست گذاری های کلان مرکز حمایت کردن و فراهم کردن فضایی برای ارائه آثار هنری و آموزش دانش هنری از پایین به بالا است، آثار هنری و آموزش هایی که در بستر نظام اجتماعی و غیر رسمی هنر شکل گرفته اند واز میان آنها می توان به نظام استاد- شاگردی هنرمندان صنایع دستی یا هنرمندان خودآموخته اشاره کرد. آثار هنری و آموزش هایی که متاسفانه با فراگیرشدن نظام دانشگاهی و نیز نوسازی صنعتی و شهری در حال نابودی هستند (به صورت ویژه معماران سنتی و هنرمندان صنایع دستی). این دسته از هنرمندان سنتی بر خلاف هنرمندان سنتی نخبه گرا و در جهتی برعکس دارای ارتباطات گسترده تری با نظام های اقتصادی خرید و فروش آثارهنری اشان هستند و نظام استاد/شاگردی آنها نه در حلقه های محدود بلکه بیشتر در متن اقتصاد بومی هنر و به عنوان مثال در دل حجره های بازار و کارگاه های فرش بافی وجود دارد که همان طور که اشاره شد به تدریج در حال فراموشی هستند.

اما همانطور که هنر در بستراجتماع و ارتباطات زنده انسانی شکل می گیرد و در فرآیند زندگی و کار معنا پیدا می کند، نظام اجتماعی غیر رسمی آموزش و دانش هنریِ مستقل از نظام دانشگاهی نیز علیرغم فراموشی تدریجی الگوهای قدیمی اش (مانند نظام استاد – شاگردی) همچنان در شکل های جدید و به خصوص در بستر بوم اقتصاد هنر به حیات خود ادامه می دهد (مثلاً می توان به هنرمندان خودآموخته، هنرمندان تولید ماشین های دستی، طراحان پارچه و دوخت لباس یا کانون های خود جوش تئاتری شکل گرفته در محلات شهری اشاره کرد). لذا نمی توان فراهم کردن فرصت هایی برای مشارکت دادن این هنرمندان در برنامه های مرکز و به تبع آن بومی سازی اقتصاد هنر را در سیاست گذاری های مرکز پژوهش ها و آفرینش های هنری دانشگاه آزاد اسلامی نادیده گرفت. بنابراین بر این اساس دو شکل از مشارکت هنری را برای این هنرمندان می توان تعریف کرد:

الف- با توجه به ضعیف شدن تدریجی نظام سنتی استاد – شاگردی، در جامعه معاصر ایرانی فورم ها و رسانه های هنری جدید و ناشناخته ای در حال شکل گیری است که عموماً توسط سیاست گذاران فرهنگی مورد توجه قرار نمی گیرد: از پرفورمنس آرت، نقاشی دیواری (گرافیتی)، موسیقی تلفیقی و هنردیجیتال گرفته تا سینمای مستند ،عکاسی با تلفن همراه، وبلاگ ها و محافل ادبی غیر رسمی و هنر های محیطی بازیافت اشیا مستعمل و از کار افتاده.

هنرمندانی که در حوزه های هنری بالا در حال فعالیت هستند عموماً در شهرهای بزرگ زندگی می کنند و ارتباطات و همکاری گسترده ای با دانشجویان هنر دارند اما از طرف دیگر به علت آماتور بودن و غیرحرفه ای بودن از فرصت ها و امکانات کافی برای ارائه هنر خود برخوردار نیستند. فرصت ها وامکاناتی که به واسطه سیاست گذاری های مرکز می تواند در اختیار این هنرمندان قرار گیرد.

البته به همان شکل که در مبحث آفرینش هنری سطحی نشدن و عوامانه نشدن فورم های هنری دانشگاهی و نخبه گرا مورد توجه سیاست گذاران مرکز قرار خواهد گرفت در مبحث بومی سازی اقتصاد هنر نیز بر مبنای دو ماموریت اصلی سیاست گذاری های مرکز پیشنهاد شده است:

۱) نقّادی، داوری، ارزیابی و آموزش هنرمندان جوان آماتور و توسط اساتید دانشگاهی و هنرمندان حرفه ای و در کنار پشتیبانی و حمایت از این هنرمندان برای ارائه آثارشان.

۲) فراهم کردن بستری سودآور برای فورم ها و رسانه های هنری جدید و از طریق دوره های آموزشی تکمیلی و کاربردی توسعه مهارت های فنی، اقتصادی و ارتباطی/اجتماعی هنرمندان. هدف بسیار مهم این دوره های آموزشی آگاه شدن هنرمندان و همچنین تلاش عملی اشان برای ایجاد رضایت و توجه به نیاز کارکردی و تنوع تعلقات فرهنگی و سلایق زیبایی شناختی خریداران و علاقه مندان آثار هنری است.

همچنین و به همان ترتیبی که در مبحث آفرینش هنری مطرح شد، دانشجویان، کارمندان و اساتید آماتور و علاقه مند به فعالیت های هنری در دانشگاه آزاد اسلامی در اولویت اول برخورداری از فضاهای حمایتی و پشتیبانی های اجرایی مرکز قرار دارند و در سطح بعدی هنرمندانی مورد حمایت قرار خواهند گرفت که در محدوده های شهری نزدیک هر یک از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی زندگی می کنند و از امکان تعامل با واحدهای تابعه این مرکز فرهنگی – مستقر در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی – برخوردار هستند.

در نهایت بیان های هنری جدید مستعد فعالیت در بستر بوم اقتصاد هنر ایرانی که در فرآیند سیاست گذاری های بومی سازی اقتصاد هنر این مرکز امکان ارائه آثارشان و نیز سودآورشدن آثار خلق شده هنری اشان وجود دارد به شرح زیر هستند:

۱- جواهر سازی

۲-آنتیک سازی

۳- برنامه سازی در رادیو و تلویزیون خصوصی و اینترنتی

۴-تولید برنامه برای نمایش خانگی (آموزشی و تفریحی)

۵-سینمای مستند و فیلم کوتاه

۶-تئاتر آماتور محلات

۷-هنرمندان خودآموخته هنرهای تجسمی (مانند گرافیتی)، موسیقی (مانند موسیقی تلفیقی) و…

۸-تولید ماشین های دستی (هنری تک)

۹-تولید و انتقال پیام (پرتال کارخانجات، دانشگاه ها و…)

۱۰-طراحی پارچه و دوخت لباس

۱۱ – اسباب بازی

۱۲- هنر های محیطی بازیافت اشیاء مستعمل و از کار افتاده

۱۳- عکاسی با تلفن همراه

۱۴- هنر دیجیتال (مانند طراحی و فن آوری چاپ سه بعدی اشیاء و آثار هنری باستانی)

۱۵-پرفورمنس آرت

ب- همانگونه که اشاره شد در غیاب نهادهای مسئولی که وظیفه حفظ و حمایت از نظام انتقال دانش هنری استاد – شاگردی را بر عهده دارند، کارشناسان و مسئولان بخش بومی سازی اقتصاد هنر مرکز پژوهش ها و آفرینش های هنری دانشگاه آزاد اسلامی می توانند آخرین نسل این اساتید را شناسایی کنند، فضای حمایتی و پشتیبانی های اجرایی لازم را برای ارائه آثار هنری آنها فراهم کنند(از نمایشگاه برای ارائه و فروش تولیدات هنری اشان گرفته تا مثلاً بازتعریف فعالیت های اساتید معماری سنتی در حوزه مرمت ابنیه تاریخی، مرمت آثار فرهنگی و طراحی و دکوراسیون داخلی و…) و در نهایت فرصت های آموزشی مناسبی را برای انتقال دانش شفاهی اشان مهیا کنند.

لازم به ذکر است که همانند بند قبلی که در آن آثار هنرمندان جوان توسط اساتید دانشگاهی ارزیابی، نقّادی و تعیین سطح می شد، در این بخش نیز سیاست گذاری های بومی سازی اقتصاد هنر مرکز صرفاً به حمایت های اجرایی و پشتیبانی از هنرمندان سنتی و به هدف زنده کردن فرآیند نظام استاد – شاگردی محدود نمی شود. بلکه در سیاست گذاری های مرکز تا حد امکان و در عین احترام به استقلال و خودآیینی اساتید سنتی، به کوتاه مدت تر شدن، کاربردی شدن و سازگار بودن آموزش ها و آثار هنرمندان سنتی با خواسته ها و انتظارات شاگردان و مخاطبان جوان آنها توجه می شود.

به خصوص در هدف گذاری های کاربردی مرکز در حمایت و پشتیبانی از:

۱) استادان و صنعت گران صنایع دستی و هنرهای سنتی غیر نخبه گرا و نیز ارزیابی کیفی دوره های آموزشی ویژه آموزش هنرهای سنتی این اساتید و

۲) هنرمندان علاقه مند به فورم ها و بیان های هنری جدید و نیز ارزیابی کیفی دوره های آموزشی ارتقاء مهارت های فنی، اقتصادی و ارتباطی/اجتماعی آنها

لزوم اقتصادی بودن و قابل خرید و فروش بودن ۱) تولیدات هنری خلق شده توسط هنرجویان آموزش دیده توسط استادان هنرهای سنتی و ۲) تولیدات هنری خلق شده توسط هنرمندان نوگرا لحاظ خواهد شد. این اقتصادی بودن نه در قالب لزوماً تولید انبوه، بلکه می تواند در قالب تولید محدود و البته اقتصادی و سودآور تولیدات هنری خلق شده توسط این هنرجویان و هنرمندان تعریف شود.

ج- هنرآیینی و فرهنگ معنوی

بر مبنای آموزه های ایرانی- اسلامی و ریشه های عرفانی فرهنگ مشترک اقوام ایرانی فلات ایران زمین، مایه تاسف است که هنر آیینی ایرانی- اسلامی که در دل سنت های زبانی، جغرافیایی و محلی اقوام گوناگون ایرانی رشد کرده بود با توسعه شهرنشینی و گسترش فرهنگ مجازی ارتباطات و اطلاعات رو به زوال رفته است. اما در تضاد با ابزارهای رسانه ای جدید که به هنرهای فردگرای دیجیتالی، بازی های رایانه ای، انیمیشن های تجاری و سینمای خانگی ختم می شود، می توان به تجربه حیات دوباره هنر آیینی در فضاهای شهری امیدوار بود.

هنر آیینی با اجتماع مردم و زندگی هم بسته مردم علاقه مند به کمک و همکاری با یکدیگر در ارتباط کامل است، بنابراین گستره وسیعی از هنرها از هنرهای محیطی و کاربردی دانشگاهی و هنر پرفورمنس گرفته تا هنرهای آیینی سیاه بازی، اجرای دسته جمعی موسیقی، نمایش های اسطوره ای، نقّالی و شاهنامه خوانی و… می تواند در همکاری مشترک متخصصان آکادمیک هنر، هنرمندان حرفه ای، هنرمندان سنتی و دانشجویان به مردم محلی آموزش داده شود و با همکاری مردم بومی در محلات شهری و بر اساس اقتباس های مضمونی جدید – متناسب با تجربه ها و مشکلات روزمره مردم – دوباره خلق شوند.

به عنوان مثال سنت آیینی در حال نابودی شاهنامه خوانی می تواند توسط اساتید دانشگاهی و استادان سنتی به مردم محلی آموزش داده شود و به کمک اساتید و دانشجویان حوزه ادبیات نمایشی و هنر پرفورمنس – با توجه به مسائل روزمره شهری و مشترک اجتماع مردم ساکن در محلات شهری – به اقتباس های جدیدی از محتوای مضمونی شاهنامه -که توسط مردم روایت شده – منتهی شده و در نهایت اجرا شوند.

بنابراین فرآیند زنده کردن سنت های آیینی و خلق دوباره آن در فضاهای شهری در سیاست گذاری های آیینی مرکز پژوهش ها و آفرینش های هنری دانشگاه آزاد اسلامی مورد توجه قرار خواهد گرفت و به تبع آن شرح عملکرد و وظایف سازمانی متناسب با این سیاست گذاری در بخش ساختار سازمانی به تفصیل شرح داده خواهد شد. اما لازم است که پیش از معرفی ساختار سازمانی مرکز پژوهش ها و آفرینش های هنری دانشگاه آزاد اسلامی ، بر مبنای محورهای سیاست گذاری اشاره شده در بالا چشم انداز کلی و اهداف بلندمدت مرکز مشخص شوند.

۳- چشم انداز و اهداف بلند مدت مرکز

آنچه در ذیل نتایج بلند مدت تاسیس چنین مرکزی انتظار آن را می توان داشت به شرح زیر هستند:

۱- ارتقای ذوق و سلیقه هنری در مرتبه­ی اول خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی و در مرتبه­ی دوم عموم مردم ناآشنا به مباحث تخصصی هنر.

۲- عمومی شدن، فهم عمیق، آشنایی و آگاه شدن خانواده بزرگ کارکنان، اساتید، دانشجویان و خانواده های دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و همچنین تمام مردم محلی که در اطراف واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی زندگی می کنند با

الف – جریان های هنری معاصر،

ب- آثار فاخر ادبی و هنری اساتید نخبه دانشگاهی و حرفه ای هنر و نیز دانشجویان هنر،

ج- مبانی اولیه لازم برای لذت بردن و درک بهتر آثار هنری و ادبی مطرح ایران و جهان.

۳- فراهم کردن فرصت های مناسب و عادلانه برای:

الف – ارتقاء تکنیکی و مضمونی آثار خلق شده توسط هنرمندان فعال در بخش های گوناگون دانشگاه آزاد اسلامی و نیزجوانان برخوردار از استعدادهای هنری بالقوه و به خصوص هنرمندانی که دارای بیان های هنری جدید مستعد فعال سازی در بستر بوم اقتصاد هنر هستند.

ب- سودآور کردن و اقتصادی کردن فعالیت های هنری هنرمندان نوگرای فعال در بستر بوم اقتصاد هنر با تاکید بر اهمیت توجه عملی آنها به تنوع سلیقه مخاطبان و خریداران آثار هنری.

ج – آفرینش، تجربه ورزی، ارائه، نشر و توزیع آثار هنری توسط گستره وسیعی از علاقه مندان به هنر غیرمتخصص و غیر حرفه ای و ذیل عنوان کلی همگانی شدن و توسعه عمومی هنر.

۴- فراهم کردن فرصت های آموزشی مناسب برای هنرمندان سنتی و بازتعریف و زنده کردن دوباره نظام استاد- شاگردی بر مبنای کاربردی بودن و قابل عرضه بودن اقتصادی آثار هنرجویان آموزش دیده توسط هنرمندان سنتی.

۵- حمایت و پشتیبانی های اجرایی عادلانه برای ارائه و به نمایش گذاشتن آثار هنرمندان سنتی فعال در سطح کشور.

۶- فراهم کردن فرصت های آموزشی مناسب برای بازتعریف و زنده کردن دوباره هنرهای آیینی.

۷ – نهادینه شدن و استمرار خلق جمعی و آیینی هنر در محلات شهری.

۴- ساختار سازمانی مرکز

همانگونه که به صورت مختصر در بخش مقدمه این طرح پیشنهادی اشاره گردید، برای رسیدن به اهداف بلند مدتِ چشم انداز مرکز، ساختار اداری مرکز به دو بخش ستاد و صف تقسیم شده است و ماموریت های اصلی هر بخش متناسب با سه محور اصلی سیاست گذاری مرکز (آفرینش هنری، بومی سازی اقتصاد هنر و هنر آیینی) در ادامه مطرح خواهند شد.

الف- ساختار ستادی مرکز

به صورتی واضح و روشن و همانگونه که در تصویر شماره ۱ دیده می شود، اصل اساسی در تقسیم بندی سازمانی بخش ستادی مرکز بر مبنای حداقل پیچیدگی و حداکثر کارآیی واحدهای عملکردی ستاد است، به همین خاطر بر مبنای هر کدام از محورهای سیاست گذاری، معاونتی برای دو محور اصلی سیاست گذاری یعنی ۱) آفرینش هنری و ۲) بومی سازی اقتصاد هنر در نظر گرفته شده است تا بیشترین هماهنگی با سیاست گذاری های اصلی و از خلال ارتباط بین معاونین مسئول این دو محور و رییس مرکز امکان پذیر باشد.

در ضمن برای هر معاونت و دقیقاً بر اساس ۲ ماموریت اصلی در نظرگرفته شده برای هر دو محور سیاست گذاری مرکز(برای یادآوری دوباره این ماموریت ها رجوع کنید به صفحات ۲ و ۴ طرح پیشنهادی) ۲ واحد آموزش و آفرینش در معاونت آفرینش هنری و ۲ واحد آموزش و مشارکت در معاونت بومی سازی اقتصاد هنر در نظر گرفته شده است.

بنابراین هر دو معاونت آفرینش هنری و نیز بومی سازی اقتصاد هنر مسئول رسیدن به بخشی از اهداف بلند مدت چشم انداز مرکز هستند. در نتیجه ماموریت سازمانی معاونت آفرینش هنری، برنامه ریزی و سیاست گذاری برای تحقق بندهای ۱، ۲، بخش ج بند ۳ و بندهای ۶ و ۷ چشم انداز مرکز است. ماموریت سازمانی معاونت بومی سازی اقتصاد هنر نیز برنامه ریزی و سیاست گذاری برای تحقق بخش های الف و ب بند ۳ و بندهای ۴ تا ۷ چشم انداز مرکز است. سیاست گذاری و برنامه ریزی برای بندهای ۶ و ۷ نیزکه مربوط به هنر آیینی است، یا در همکاری بین دو معاونت یا به صورت مستقل و فقط توسط معاونت بومی سازی اقتصاد هنر امکان پذیر خواهد بود.

همچنین در کنار دو معاونت اصلی مرکز، مجموعه ای از فعالیت های پژوهشیِ کاربردی و به هدف ارتقاء و بهبود عملکردهای دو معاونت آفرینش هنری و بومی سازی اقتصاد هنر تعریف شده که مجموعه سیاست گذاری های آن ذیل عملکرد معاونت پژوهشی و به شرح زیر پیش بینی شده است:

الف – پژوهش های متناسب با عملکرد سازمانی معاونت آفرینش هنری؛ پژوهش های سالم سازی هنری

برای پژوهش های متناسب با عملکرد سازمانی معاونت آفرینش هنری اهدافی عملکردی و کاربردی پیش بینی شده است. این بدان معنی است که در فرآیند سیاست گذاری های پژوهشی مرکز، پژوهشگران معاونت پژوهشی می توانند

خواسته ها، نیازها و انتظارات هنری مخاطبان عمومی برنامه های برگزار شده توسط معاونت آفرینش هنری را شناسایی کنند.
میزان رضایت و نیز اثرگذاری آثار هنری آکادمیک را بر روی مخاطبان عمومی این برنامه ها و در کلیت سبک زندگی و زیست روزمره آنها مورد ارزیابی قرار دهند تا با بازخوردهایی که گرفته می شود بتوانند ایده های خلاقانه تری را برای انتقال مفاهیم هنری دانشگاهی پیشنهاد و توسعه دهند.
این دست از پژوهش های هنری را می توان تحت عنوان پژوهش های سالم سازی هنری طبقه بندی نمود که هدفش یافتن راه حل هایی برای ارتقاء سواد بصری و افزایش تعامل مخاطب با اثر است.

ب – پژوهش های متناسب با عملکرد سازمانی معاونت بومی سازی اقتصاد هنر؛ پژوهش های اقتصاد هنر

در این حوزه نیز نقش دانشجویان هنر، اساتید دانشگاهی و پژوهش های کاربردی آنها به عنوان حلقه واسط و برای یافتن زبانی مشترک میان ۱) هنرمندان سنتی و نسل جوان تر علاقه مند به هنرهای سنتی و۲)هنرمندان نوگرا و مخاطبان خریدار آثار آنها در بوم اقصاد هنر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در سیاست گذاری های معاونت پژوهشی مرکز لحاظ خواهد شد.

این دست از پژوهش های هنری را می توان تحت عنوان پژوهش های اقتصاد هنر طبقه بندی نمود که هدفش یافتن راه حل هایی برای بومی سازی بازار هنر و سودآورکردن تولید آثار هنری است. مثلاً برای این دسته از طرح های پژوهشی می توان اهداف زیر را در نظر گرفت:

۱) تعیین ساختار و و ایجاد شرکت های فروش و صادرات آثار هنری،

۲) امکان سنجی تاسیس بورس دائمی خرید و فروش آثار هنری،

۳) مشخص کردن شاخص ها و معیارهای فرهنگی،هنری، اقتصادی و اجتماعی برای آثار هنری که در صورت توجه به آنها توسط هنرمندان، الف) رضایت مخاطب و ب) تنوع سلایق فرهنگی و ذائقه های هنری مخاطبان آثار هنری تضمین شود.

۴) تعیین و طراحی دوره های آموزشی لازم برای تربیت نیروی متخصص در شرکت های فروش و صادرات آثار هنری

همه پژوهش های اشاره شده در بالا می توانند در ذیل سیاست گذاری های پژوهشی متناسب با عملکرد معاونت بومی سازی اقتصاد هنر مرکز پیش بینی و در نهایت اجرا شوند.

هم چنین مسئول هماهنگی بین معاونت ها و مسئول تحقق تمام بندهای اهداف چشم انداز مرکز نیز بر عهده ریاست مرکز خواهد بود. وظایف سازمانی ۱) سرمایه گذاری و مشارکت مالی و ۲) روابط عمومی نیز بسیار مشابه وظایف معاونت اداری/ مالی و روابط عمومی سایر سازمان ها است، تنها با این تفاوت عمده که این دو وظیفه جذب منابع مردمی و سرمایه ای (مانند جذب حمایت اسپانسرها) و همچنین روابط عمومی در معاونت اجرایی این مرکز متمرکز می شود. لذا وظایف سازمانی معاونت اجرایی صرفاً به وظایف یک واحد حسابداری و کارگزینی محدود نمی شود.

به صورت سنتی دغدغه تامین منابع مالی و سرمایه ای برای پروژه های هر واحد اداری بر عهده در مرحله اول ریاست مرکز و در مرحله دوم تمام معاونت های آن واحد اداری است و هر معاونتی تلاش می کند تا بودجه مصوب واحد تحت مدیریتش را در یک فرآیند رفت و برگشتی وقت گیر و پرچالش بر ریاست مرکز تحمیل کند یا در مورد آن با ریاست مرکز و سایر معاونت ها به توافق برسد، اما در این ساختار سازمانی، هر چند که نمی توان برنامه ریزی های مالی و چشم اندازهای بودجه ای هر یک از معاونت ها را نادیده گرفت اما تلاش بر این بوده کل فرآیند تامین منابع مالی و سرمایه ای (به جز بودجه احتمالی و حمایتی خود دانشگاه آزاد اسلامی برای مرکز) و روش های گوناگون تامین آن – تا حد امکان – از حوزه مسئولیت مستقیم معاونت های آفرینش هنری و بومی سازی اقتصاد هنر خارج شود. در نتیجه این معاونت ها تنها بر روی انجام وظایف پژوهشی، هنری و فرهنگی خود متمرکز خواهند شد و در یک فضای روانی و اقتصادی مطمئن تر، تامین منابع مالی خود را به معاونت امور اجرایی مرکز ارجاع خواهند داد.

لازم به ذکر است که کل فرآیند تصمیم گیری، سیاست گذاری و اجماع سازمانی با حضور تمام معاونت ها و در صورت لزوم مدیران واحدهای صف مرکز، انجام خواهد شد. دو کارگروه آفرینش هنری و بومی سازی اقتصاد هنر نیز از آنجا که حلقه واسط میان بخش صف و ستاد مرکز هستند در انتهای بخش بعدی این طرح پیشنهادی شرح داده خواهند شد.

ب – ساختارصف مرکز

مهمترین و حیاتی ترین بخش مرکز که وظیفه اجرای سیاست گذاری های انجام شده در بخش ستادی مرکز را دارد، واحدهای مستقل هنری ای هستند که تا حد بسیار زیادی برای آنها استقلال نسبی در نظر گرفته شده. به صورتی روشن تر در این ساختار فرض گرفته شده که هر کدام از واحدهای دانشگاهی دانشگاه آزاد اسلامی مثلاً دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، جدا از سایر واحدهای دانشگاهی نیازمند مرکزی هنری است که در مرتبه اول به کارمندان، اساتید و دانشجویان همان دانشگاه اختصاص داده شود و در ضمن به نحوی مکان یابی آن انجام شود که تا حد امکان و با قرار گرفتن در خارج از فضای استاندارد آموزشی دانشگاه، امکان دسترسی و استفاده افراد محلی ساکن در اطراف دانشگاه از خدمات و برنامه های هنری و فرهنگی آن نیز فراهم شود.

براین اساس و همانطور که در تصویر شماره ۲ دیده می شود، تلاش می شود تا هر واحد مستقل هنری، بخش کوچکی از فعالیت های هنری را تحت پوشش خود قرار دهد. مثلاً حداقل یک واحد تئاتر، یک واحد سینما، یک واحد استودیوی ظبط موسیقی، یک واحد گالری نقاشی، یک واحد سالن مناسب پرفورمنس آرت، یک واحد موزه ای و…. برای تمام واحدهای دانشگاهی یک شهرستان مانند تهران پیش بینی شود.

تمام این واحدها از نظر مالی خود گردان هستند و علیرغم اینکه مدیران این واحدها به پیشنهاد معاونین مرکز و با تصویب ریاست مرکز انتخاب می شوند، در زمینه جذب منابع مالی، مخاطب، نیروی انسانی و تعریف نحوه همکاری با واحد دانشگاهی تحت پوشش خود مستقل از واحدهای ستادی عمل می کنند. همچنین در صورتی که یک واحد اداری (مثلاً در تصویر شماره ۲ ، واحد سینما-تئاتر واحد تهران شمال) از دومجموعه عملکردی تشکیل شده باشد و لذا دو مسئول برای بخش سینما و تئاتر خود داشته باشد، تصمیم گیری ها در کل واحد (متشکل از دو مجموعه عملکردی) به صورت شورایی انجام می شود و در نتیجه کل شورای مدیریتی واحد هنری (تشکیل شده از حداقل دو نفر مسئول واحدهای عملکردی تئاتر وسینما در مثال اشاره شده) در مورد عملکردشان در قبال معاونت های ستادی و ریاست مرکز پاسخگو خواهند بود.

در نهایت این واحدهای هنری از طریق دو کارگروه آفرینش هنری و بومی سازی اقتصاد هنر و به صورت نظام مند و سازمان یافته با دو معاونت اصلی سیاست گذار بخش ستادی مرکز یعنی معاونت های آفرینش هنری و بومی سازی اقتصاد هنر، در تعامل و همکاری خواهند بود. در ضمن حداقل دو نشست ماهانه بین معاون و کارشناسان این معاونت ها با مدیران واحدهای هنری و در کارگروه های اشاره شده لازم است تا معاونین ستادی بتوانند خط مشی های تصویب شده را و بر مبنای سه محور اصلی سیاست گذاری مرکز (آفرینش هنری، بومی سازی اقتصاد هنر و هنر آیینی) با مدیران واحدهای هنری هماهنگ و نهایی کنند و این سیاست گذاری ها و جهت گیری های راهبردی را به کمک مدیران واحدهای هنری به ماموریت ها و برنامه های اجرایی تبدیل کنند.

 

[۱]- لازم به ذکر است که فضاهای نخبه گرایانه هنر لزوماً منحصر به نظام های آکادمیک دانشگاهی یا مثلاً اساتید حرفه ای هنرهای مدرنیستی نمی شود، بلکه نظام های نخبه گرا و بسته استاد/شاگردی در حوزه هنرهای سنتی مانند هنر خوشنویسی، آواز ایرانی یا موسیقی مقامی را نیز شامل می شود. بنابراین مطرح شدن و معرفی این هنرها برای مخاطبان عام تر و در مرحله بعد آموزش وسیع تر هنرهای سنتی – همانند هنرهای آکادمیک دانشگاهی – در محور سیاست گذاری های آفرینش هنری این مرکز قرار دارد. بار دیگر تاکید می شود که معرفی و آموزش این هنرها برای مخاطبان عام تر هنری به معنای به زیر سوال برودن منطق آموزش سینه به سینه و رابطه عمیق میان استاد و شاگرد نیست، بلکه هدف زنده نگه داشتن و جذب افراد مستعد و علاقه مند نظام استاد/شاگردی در سطح وسیع تری از جامعه است. به بیانی دیگر این همگانی شدن و توسعه عمومی هنر است که امکان و فضای گسترده تری را برای آفرینش هنری فراهم میاورد.