در اسطوره های بسیاری از ملت ها نمادپردازی گاو ردپای زیادی به جای گذاشته است. در هزاره ی چهارم پیش از میلاد صورت فلکی گاو به جای حمل/بره در اعتدال بهاری قرار داشت. در یکی ازالواح به دست آمده از میانرودان در هزاره ی سوم پ.م. گفته می شود که سال جدید را همزمان با ورود خورشید به صورت فلکی گاو جشن می گرفتند
در اسطوره های بسیاری از ملت ها نمادپردازی گاو ردپای زیادی به جای گذاشته است. در هزاره ی چهارم پیش از میلاد صورت فلکی گاو به جای حمل/بره در اعتدال بهاری قرار داشت. در یکی ازالواح به دست آمده از میانرودان در هزاره ی سوم پ.م. گفته می شود که سال جدید را همزمان با ورود خورشید به صورت فلکی گاو جشن می گرفتند (Busenbark, 1997:p.16).
نوشتههای مرتبط
نام بسیاری از صورت های فلکی در منابع بابلی به سومر آغازین باز می گردد. سه نام مهم سومری این سه صورت فلکی : gu.an.na (گاو آسمان) = Taurus، ur.gu.la (شیر) = Leo و gir.tab (عقرب) = Scorpio در ۴۰۰۰ هزار سال پیش از میلاد برابربا سه زمان مهم اعتدال بهاری، انقلاب تابستانی و اعتدال پاییزی بود (Salem, 2000, p. 216). واژه ی mul gu.an.na در حماسه ی گیل گمش هم می آید و تحت الفظی «گاو آنو» معنی می دهد، آنو ایزد آسمان است و از این رو، گاو آسمان معنا می شود. در این داستان گفته شده که پس از رد درخواست عاشقانه ایشتر توسط گیل گمش، ایشتر نزد پدر خویش آنو می رود و از او می خواهد برای نابودی گیل گمش نرگاو آسمان را بیافریند. آنو گاو را می آفریند و برای نابودی گیل گمش به اوروک می فرستد. سپاه اوروک از پس مقابله با این گاو بر نمی آید و او به سوی انکیدو، دوست گیل گمش یورش می برد. انکیدو دم او را می گیرد و گیل گمش شمشیرش را در گردن گاو فرو می کند و او را می کشد. ایشتر که نقشه ی خود را ناکارآمد می بیند، گیل گمش را نفرین می کند، انکیدو در پاسخ این نفرین ران راست گاو را به سوی ایشتر پرتاب می کند (مجیدزاده، ۱۳۸۰، ص ۳۳۸). پرتاب ران راست گاو به سوی ایشتر را برخی به دلیل نبود رانهای عقبی صورت فلکی گاو می دانند (بلک و گرین، ۱۳۸۵: ۸۹). جالب اینجاست که در بسیاری از تصویرهای متون نجومی بعد از اسلام گاو به طور نیمه تصویر شده است. بیرونی نیز آن را نیمه توصیف می کند: «بر صورت نیمه ی پیشین از گاوی، زیرا که بر ناف جای بریدن اوست، و نیمه ی پسین بر جای نیست و سر فرا زیر کرده دارد زخم را» (التفهیم،تصحیح همایی، ۱۳۶۷: ۹۱).
گاو نر از آغاز نماد قربانی شناخته می شد. برای چرخه ی حیات و آغاز فصل کاشت نیاز به آیین های قربانی بود. تصویر قربانی گاو نر به دست میترا نیز با چنین باورهایی مربوط می شود. احتمالا در ایران هم چون یونان سالیانه پس از بذرافشانی گاو ورزایی را قربانی می کردند (Schwabe, 1951, S. 38). بسیاری از ایزدان و قهرمانان خورشیدی در اسطوره ها بر گاوی تسلط می یابند و او را قربانی می کنند. برای نمونه در داستان تولد زئوس گفته می شود که هنگام تولد زئوس از جایگاهش آتش بزرگی بیرون می آید. او هنگام صعود به آسمان، گاوی که راه را بر او بسته است زیر پای قرار می دهد و از پشت او به عنوان کرسی برای رسیدن به شیر آسمان بهره می گیرد (Ibid, 123). این مسئله در آیین های گاوبازی های کهن در کرت باستان حدود ۳ هزار پ.م. که از روی گاو می پریدند هم دیده می شود. بازنمود چنین باورهایی هنوز در اسپانیا نیز رایج است. نمونه ای از همین اسطوره ها در داستان میترا، هرکول و گیل گمش هم دیده می شود (Ibid, 125). با توجه به چنین پژوهش هایی، می توان درک بهتری از قربانی گاو توسط میترا داشت. گاو هم نمادی از صورت فلکی است و هم جانور قربانی در آیین های سالیانه کشاورزی در آغاز سال. تصویر قربانی گاو توسط میترا که در مهرابه های بسیاری بر جای مانده است، اساسا با نمادهای منطقه البروجی همراه است و کشته شدن گاو توسط او نیز همسو با چنین باورهایی است. (نیز نک. Busenbark, p. 59; 102).
در متون کهن بابلی آمده است که «اگر ستاره های صورت فلکی گاو پرنور باشند، زاد و ولد گله بسیار خواهد شد و اگر ستاره ها کم نور باشند، فراوانی از سرزمین خواهد رفت» (White, 2008: 64).
بازمانده ی باورهای قربانی گاو و رویش گیاهان از بدن گاو را به نوعی در بندهشن نیز می بینیم: «پنجم نبرد را گاو را یکتا آفریده کرد. چون درگذشت، به سبب سرشت گیاهی، از اندام های گاو پنجاه و پنج نوع غله و داوزده نوع گیاه درمانی از زمین رست» (ترجمه ی مهرداد بهار، ۱۳۶۹: ۶۵-۶۶).
همچنین بازنمود پرش ایزد یا قهرمان خورشیدی بر پشت گاو نیز در آیکون بسیار مشهور یورش شیر بر پشت گاو در تخت جمشید و دیگر نمونه ها با چنین باور نجومی توسط برخی از پژوهشگران مطرح شده است (Hartner, 1968: 227-259). همانطور که در توضیح برج اسد آوردیم، شیر نماد اوج خورشید در انقلاب تابستانی بود. از این رو، چه خود شیر چه ایزدان یا قهرمانانی که بازنمود چنین باوری بودند نیز گاو را قربانی می کنند.
بیرونی این صورت فلکی را بر گروه گندم فروشان، کیالان، وکیلان و برزیگران منسوب می دارد (التفهیم، ص ۳۳۱). همچنین جایهایی چون کوه ، بستان، جایگاههای گیاه و انبارهای طعام و جای پیلان و گاوان به این برج منسوب است (همو، ص ۳۳۳).
منابع:
بندهشن، (۱۳۶۹)، ترجمه مهرداد بهار، توس، تهران.
بلک، جرمی؛ گرین، آنتونی (۱۳۸۵)، فرهنگنامه ی خدایان، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان، ترجمه پیمان متین، امیرکبیر، تهران.
پیربایار، ژان، (۱۳۷۶)، رمزپردازی آتش، ترجمه ی جلال ستاری، نشر مرکز، تهران.
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد، (۱۳۸۶)، آثارالباقیه عن القرون الخالیه، ترجمه اکبر داناسرشت، امیرکبیر، تهران.
———————-، (۱۳۶۷)، التفهیم لآوایل الصناعه التنجیم، به تصحیح جلال الدین همایی، تهران.
مجیدزاده، یوسف، (۱۳۸۰)، تاریخ و تمدن بین النهرین، تهران.
مختاریان، بهار: «ماهی سفره هفت سین»: http://www.anthropology.ir/node/1063
————، ۱۳۹۱، اهمیت ایکونوگرافی و آیکونولوژی در پژوهش های دین شناختی: آیکونوگرافی یونس و ماهی، نقدنامه ی هنر، شماره ۱، تهران.
Behari, B., (2001), Introduction to esoteric astrology, New Delhi.
Boyce, M. (1968), “Rapithwin, Nō Rūz, and the Feast of sade”, in: Partidāna, Mouton, Paris, pp. 200-215.
Busenbark, E., (1997), Symbols, Sex, and the Stars,San Diego, California.
Hall, R. (2012), The zodiac: Myths and Legends of the Stars, Tweet.
Hartner, W., (1961), Oriens-Occidens: Ausgewählte Schriften zum 60 Geburtstag, Darmstad, Germany..
Pakzad, F. (2005), Bundahišn: zoroastrische Kosmogonie und Kosmologie, B.I, Tehran.
Pettipiece, T., (2009), Pentadic Redaction in the Manichaean Kephalia, Leiden Boston
Rochberg, F., (2004), The Heavenly Writing: Divination, Horoscopy, and Astronomy in Mesopotamian, New York: Cambridge University Press.
Salem; S.I., Salem L.( 2000), The Near East, The Cardle of Western Civilizition, U.S.A.
Snodgrass, M. E., (1997), Signs of the Zodiac: A Reference Guide to Historical, Mythological, and Cultural Associations, Greenwood Publishing Group.
Schwabbe, J., (1951), Archetyp und Tierkreis, Benno Verlag, Basel.
Wiggermann, F., (1992), Mesopotamian Protective Spirits: The Ritual Texts,Groningen.
White, G., (2008), Babylonian Star-lore: An Illustrated Guide to the Star-Lore and Constellation of Ancient Babylonia, London.