آیین علم پیغمبر، آیینی ویژه و متمایز در آیین های عاشورایی استان هرمزگان است که بدلیل وسعت و گستردگی آن مورد توجه مردمان شهرهای مختلف واقع شده است. از سوی دیگر این مراسم به دلیل نوع ساختار و معناهای نهفته در آن قابل توجه است.این آیین در روز پنجم محرم هرسال در شهر میناب ـ از شهرهای استان هرمزگان که در شرق بندرعباس واقع شده استـ برگزار میگردد، این مراسم را نه یک سوگواری صرفاً ویژه محرم و نه صرفاً یک سوگواری غیرمحرمی میتوان بهحساب آورد بلکه این مراسم سوگوارهای است که پا را از تاریخ عاشورا و حتا سوگواری های معطوف به آن فراتر می گذارد.
شروع مراسم در آغاز محرم است. دوازده علم به نشان دوازده معصوم یعنی تمام معصومینی به جز پیامبر اکرم(ص) و حضرت صاحبالزمان(عج) در دوازده حسینه شهر که بهنام این معصومین نامیده شده است آماده میگردد که این علمها تقریباً اندازه و شکلی یکسان دارند و با رنگ پارچههای تزیینی که پیکر علمها را میپوشانند و با تیغه سر علمها مشخص میگردند. علم های رایج در هرمزگان شکلی تک تیغه و عمودی دارند که تیغه ای فلزی بر قامتی چوبی قرار گرفته است و تنه آنها آذین بندی شده است. در روز پنجم محرم مراسم عزاداری در این شهر به اوج خود میرسد و این اوج بیشتر در دو حسینیه بزرگ شهر یعنی حسینیههای رسول اکرم(ص) و حضرت صاحبالزمان(عج) دیده میشود و در این روز دو مکان یاد شده مرکز توجهات و در واقع مرکز زنده و شورآفرین شهر میگردند.
نوشتههای مرتبط
به هنگام صبح تنه ـپایه چوبیـ علمهای پیغمبر و صاحبالزمان را که حدود شش متر طول دارند و از قداستی ویژه در میان مردم منطقه برخوردارند پس از یکسال انتظار از گوشه حسینهها بیرون میآورند. علم پیغمبر را تا محل رودخانه شهر با احترام خاصی توسط متولیان حسینیه و برگزاری مراسم میبرند، مسئول حسینیه آن را با آب رودخانه غسل میدهد. علم صاحبالزمان را از سوی دیگر در همان حیاط حسینیه شستوشو میدهند. این عمل یعنی غسل دادن، اولین بخش و در واقع مهمترین بخش در جهت قداست بخشی از مراسم است. از اینجا احترام این تنه دوچندان میگردد که دیگر دست زدن به آن هم تأملی ویژه میطلبد، پس از غسل، دوباره علمها برای آمادهسازی به داخل حسینیهها برده میشوند و مردان مورد احترام محل آغاز بهکار میکنند، مردانی که تجربه چگونگی اجرای آیین را از نسلهای پیشین و پدرانشان فرا گرفتهاند، هر علم یک متولی ساخت هر ساله دارد که به همراه چند سوگوار دیگر در کار میشوند، سوگوارانی که در این عمل اجرا معنوی و آرامشی روحی میبینند و یا آرزوی شفا و شفاعتی بر دلشان نقش بسته است. ابتدا بر تن علمها رخت میپوشانند، علم پیغمبر را ۱۴ خلعت و علم صاحبالزمان را هفت خلعت میپوشانند. خلعت پارچه ای رنگین و ساده است که سرتا سر علم را از بالا تا پایین در برمی گیرد. هر کدام از خلعتها با هفت بند در هفتجای تنه علمها بسته میشوند و ثابت میگردند، بندهایی که دستان هزاران مشتاق آن را در عصر آنروز به نیت تبرک میگشایند و با خود میبرند، البته قابل ذکر است که در گذشته نهچندان دور این خلعتها به چهل میرسیدهاند که امروز همچون گذشته خلعت اول سیاهرنگ است در واقع نشانی از سوگوار و عزادار بودن پیامبر اکرم(ص) و فرزند حاضرش حضرت مهدی موعود(عج) است.
پارچههای که خلعت این تنهها میگردند نذوراتی میباشند که توسط عزاداران که هر کدام دعا و نیتی داشتهاند جهت برآورده شدن حاجتشان و شرکت در این حماسه آیینی به حسینیه آورده شدهاند، در واقع با بستهشدن هر خلعت حاجت و طلبی بر این علم بسته میشود و در نهایت این عمل محملی از آرزوها و حاجتها و نشانی از میگردد.
بخش بعدی کار را سربستن مینامند. این بخش که مهمترین قسمت پیش از مراسم کاروانی است دارای حساسیت ویژهای بوده چرا که با عمل به این قسمت، تمایزها و تفاوتهای بصری میان علمها آشکار میگردد، ابتداء تیغه را باید بر تنه گذاشت، تیغهها از جنس نقره است و از لحاظ شمایل تیغه علم پیغمبر شکلی تخت از گنبد و دو مناره در اطراف آن است که در نظر سوگواران تجلی حرم حضرت نبیاکرم(ص) میباشد و تیغه علم صاحبالزمان که بزرگتر است شکلی تجریدی دارد و تقریباً برگرفته از نقوش اسلیمی گیاهی و گلگونه است. این تیغهها در نظر عزاداران از قداست و ارزش ویژهای برخوردارند، برای پی بردن به این موضوع کافیست در محلی که علم پیغمبر را میبندند سیل زنان و کودکان را که شیونکنان التماس حضور دارند و رهیافتگانی که گریهکنان خود را به پای علم میاندازند مشاهده نمود. روزی که شاهد این مراسم بودم اندکی آن سوتر پیرزنی انتهای علم را گرفته بود و بر پای مریض خود میکشید و شفا میطلبید! و مادری نیز از متولی ساخت علم خواهش میکرد تا تیغه را لختی بر شکم فرزند خردسالش بکشد تا سلامتی کودکش را بطلبد.
و اما در تیغهگذاری، برای علم پیغمبر ابتداء شکل کروی آن را میسازند، شکلی که با پیچاندن پارچهها بویژه رنگ سبز ( نشانی از گنبد خضراء) شکل میگیرد و با بستن هفت خلخال[۱] و پنبه بر دور گنبد تزیین میگردد و بر زیر کره با آویختن دستمالهای رنگی بلند، زیبایی و فرم خاصی به علم میبخشند.
در علم صاحبالزمان فرم اصلی با تیغه است که روپوشی از پارچهای نازک آنرا حجاب میکند و در حالی که باز دستمالهای آویخته زینتبخش علم میگردند.
اینک علمها آماده شدهاند، علم صاحب الزمان را با صلوات میافرازند و حالا به تبرک تعدادی بر زمین می خوابند و علم را بر بدن آنها از انتها حرکت میدهند تا از اجر و پاداش بهرهمند گردند و ابتداء همان پیر سازنده علم به این کار میپردازد و از سوی دیگر هم عدهای بویژه زنانی میآیند تا نقل و پول بر علمها بریزند یا پارچههای نذری خود را بر علمها متبرک سازند و ریسمانهای یاسمینگل[۲] خود را بر گردن علم آویزان نمایند، در هنگام حضور زنان به جز متولی ساخت دیگر مردان از محل بیرون میروند.
اما در این سو در کنار علم پیامبر غلغهای دیگر است، اینک عصر است و علمهای دوازده معصوم دیگر هر کدام به همراه هیأتی عزادار به دیدار پیامبر میآیند، علمها به هم میپیوندند و عزاداران هم، سوگواران زنجیرهوار در میانه حیاط بر گرد علمها سینه میزنند!
حالا دیگر مراسم شروع میشود، علم پیامبر با شیون و صلوات از درون حسینیه بیرون میآید و جلودار عزاداران میگردد و دیگر علمها هم با او همراه میشوند و با خروج از حسینیه و عبور در خیابان شهر سفر را آغاز میکنند، عزاداران سینهزنان و نوحهخوان با این معصومین همسفر میشوند تا حضور، اعتقاد و پیوند را در این سفر نمادین به نمایش گذارند، علمها بر دست مردان ، تمام شهر را پشت سر مینهند و در حالیکه همه اهل شهر آنها را همراهی میکند به قبرستان میروند و با اهل قبور بویژه سادات و شهیدان دیدار میکنند، همچنین از مقابل خانه سادات زنده و بزرگ شهر و همچنین مکانهای ویژهای که مورد نظر باشد عبور میکنند تا به محل اصلی برسند.
مکان اصلی همان حسینیه صاحبالزمان است که اینک همه عزادارن جمع شدهاند، همه علمها در خیابان مقابل حسینیه میایستند تا علم صاحبالزمان از درون حسینیه خارج شود و در مقابل دیدگان عزادارن جلوهگر گردد و از میان عزاداران عبور کرده و به سوی خیابان برود با دیده شدن علم صاحبالزمان از سوی علمهای معصومین، علم پیغمبر از دیگر علمها جدا میشود و به سوی علم صاحبالزمان میرود، دو علم با هم برخورد کرده و گلدستهها را به هم میزنند و به قولی صاحبالزمان(عج) دین را از پیغمبر تحویل میگیرد، پس از این در اوج مراسم همه علمها در میانه حیاط حسینیه جمع میشوند و عزاداران بر گرد علمها دایرههایی انسانی میسازند و به شیوه سوگواری در منطقه، سینه میزنند و این پایان ظاهری مراسم و آغازی برای ادامه مراسم محرم است.
هرچند پیدایش و چگونگی شکل گیری مراسم مشخص نیست اما بنابر نقلها حدود پنج نسل است که این مراسم بهطور کامل انجام میگیرد و چنین احتمال میرود که این مراسم ابتداء به شکل علمگردانیهای ساده برای جمع نذورات ـهمانطور که حالا هم انجام میشودـ صورت میگرفته است و علمها نشانی از حسینیهها بودهاند و با گردآمدن عزاداران و حسینیهها در یک محل برای عزاداری مشترک کمکم این مراسم کامل گردیده است. البته در گذشته با تقید و احترام بیشتری انجام میشده است، مثلاً در قدیم هیچ غریبهای را به محل ساخت راه نمیدادهاند مگر سیدان و متولیان و آن هم با وضو و طهارت تا قداست و پاکی محل دچار خدشه نشود.
در گذشته مراسم کارکرد سیاسی و اجتماعی نیز داشته یعنی فراتر از یک مراسم مذهبی عمل میکرده است یعنی اگر به کسی ظلم میکردهاند در روز مراسم در کنار علمها با رفتن در مقابل خانه اربابان جبران میطلبیدهاند یا با رفتن در مقابل زندان آزادی بیگناهان را میطلبیدند. چنین خواستهای در پرتو مراسم عاشورا محقق میگشت.
نقس و کارکرد این علم ها در این روز تمام نمی شود و در روز عاشورا نیز علم ها روانه خیابان ها می شوند و همراه دسته های عزاداری به حرکت در می آیند اما تنها علمی که بیرون نمی آید علم صاحب الزمان است و این علم در ظهر عاشورا سیاهپوش می شود و مراسم آتش زدن خیمه ها در ظهر عاشورا در محوطه این حسینیه انجام می شود.
آیین علم پیغمبر اگرچه در محرم انجام می شود اما وابسته به واقعه عاشورا نیست و به جز نوحه هایی که خوانده می شود هیچ نشانی از وقایع کربلا را با خود ندارد و حتا تلاشی در این زمینه ندارد و در میان علم های چهارده گانه تنها علم پیغمبر و علم صاحب الزمان نقشی متمایز دازند. این آیین بر خلاف آیین هایی چون تعزیه در پی بازسازی وافعه تاریخی نیست و خود را در معناهای تاریخی محصور نمی سازد بلکه به فرایندی گفتمانی تبدیل می شود که نشانه های با فاصله تاریخی را در کنار هم می نهد تا پیامی فراتاریخی را شکل دهد، اما این پیام را در نشانه ها و روابط بومی قرار می دهد تا زمینه همذات پنداری را فراهم سازد تمایز علم ها و تعلق بومی آنها به مساجد و حسینیه ها اگرچه با عث هویت بخشی های متکثر می گردد اما در نهایت همه اینها در کنار هم قرار می گیرند تا معنای کامل را شکل دهند و نبود هر کدام از علم ها باعث ناقص شدن معنای مراسم می شود. همه این کارکردهای معنایی که با نقش های اجتماعی پیوند خورده است سبب می گردد علم از نشانه ای خرد و جزیی که می تواند تنها نماد یک حسینیه باشد فراتر رفته و بخشی از گفتمان تبدیل می شود که نقش کانونی و کلیدی در این گفتمان نیز دارد.
قداست سازی نیز در این آیین به شکل گفتمانی تحقق می یابد چنانکه چوب علم پس از شسته شدن و پارچه ها بعد از بسته شدن تقدس می یابند و حتا زمان پنجم محرم نیز بدون هیچ زمینه تاریخی بلکه به واسطه پذیرش جمعی به زمانی مقدس تبدیل شده است. همین قداست پدید آمده و هاله معنایی شکل گرفته پیرامون علم ها به آنها قدرتی اجتماعی بخشیده است و همینقدرت است که سبب پایداری آن گردیده است.
امروزه خود آیین علم پیغمبر نیز به یک نشانه هویتی برای شهر میناب تبدیل شده است که روز پنجم محرم را در کل استان هرمزگان و شهرهای آن برجسته ساخته است تا ساکنین شهرهای مختلف را راهی این شهر نماید. اگرچه این مراسم در مسیر حضور تاریخی خود دچار تغییراتی شده است اما شاکله اصلی آن ثابت مانده و بر همان ساختار پیشین خود حرکت می کند.
۱- خلخال حلقهای نقرهای که به عنوان زینت پای زنان جنوبی در گذشته بهکار میرفته است.
[۲] ریسمان های یاسمین گل از سنت های زنان میناب است که به شکل حلقه درست نموده و در بازار محلی میناب عرضه می نمایند.