انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آیا چیزی به نام فرهنگ “حاشیه نشین” وجود دارد؟

چکیده:

در این مقاله سعی شده است تا با مروری بر موضوع “حاشیه نشینی” و واقعیت هایی که این واژه در دنیای شهری امروز معرفی می کند، به بررسی این موضوع بپردازیم که آیا می توان این پدیده در مقوله یک فرهنگ شهری جای بدهیم؟ پدیده ای که تحت عنوان حاشیه نشینی نامیده می شود، امروزه وجه قابل توجهی از شهر نشینی در کشورهای گوناگون دنیا را به خود اختصاص می دهد و رقمی معادل یک سوم جمعیت شهرنشین جهان را در خود جای می دهد. لذا به دلیل تنوع و گستردگی که دارد و جایگاه نابرابری که اشغال می کند، می تواند منجر به شکل گیری انواع خرده فرهنگ ها، مختص به هر کشور یا منطقه ای گردد، ولی جای دادن آن در یک مقوله فرهنگی واحد، به نظر کاری بسار چالش برانگیز و زیاد از حد ساده انگارانه می رسد.

کلید واژگان: فرهنگ شهری، حاشیه نشین، حاشیه نشینی شهری، کلانشهر، انگ، برچسب، خرده فرهنگ، ضد فرهنگ.

گفتیم “فرهنگ حاشیه نشین”؟!

عنوان پیشنهادی “آیا چیزی به نام فرهنگ حاشیه نشین وجود دارد؟ ” به نظر عنوانی چالش برانگیر می آید. به همین دلیل ترجیح دادیم این عنوان را برای مقاله حفظ کنیم تا موضوع مقاله حول همین محور باقی بماند؛ حول همین سوال. و به این ترتیب موضوعی را که امروزه در پایان اولین دهه هزاره دوم، یعنی پس از گذشت حدود نیم قرن از ابداع اولین واژه ها و عبارت های مرتبط، در عبارت “فرهنگ حاشیه نشین” جای می گیرد، مورد بازبینی قرار دهیم.

واژه های “آلونک نشین”، “زاغه نشین”، “حلبی آباد”، “گود نشین”، “کپرنشین” و بسیاری واژه دیگر نظایر آن درایران دهه های ۴۰ و ۵۰، که بعدا با عبارت های دیگری چون “حاشیه نشین”، ” مسکن نابهنجار”، “اسکان غیررسمی”، تعدیل شدند یا بهتر بگوییم تعمیم یافتند، و واژه های “گتو “، “شنتی تاون “، “اسلم “، انگلیسی و “تودی “، “بیدون ویل “، “مودی “، “مورتریه “، “بوژ ” فرانسوی، در کشورهای مختلف توسعه یافته که بعدا با واژه های “اسکواتر ستلمنت “، “سکونت گاه های بدون کنترل ” “سکونت گاه های ناراحت “، “سکونت گاه های غیر بهداشتی “، “محله های غیر قابل سکونت “، “سکونت گاه های ناشایست ” تعدیل شدند، همه و همه همانطور که می دانیم معرف جماعت های مهاجرنشین شهری هستند که به طور غیر رسمی در حدود دهه های ۱۹۶۰ – ۱۹۷۰ میلادی در شهرهای مختلف دنیا شکل گرفته به نوعی خود را بر بدنه شهرها تحمیل کردند . دلیل شکل گیری این جماعت ها رشد و توسعه سریع شهرهای صنعتی بود که به عنوان قطب هایی جاذب جمعیت و نیازمند نیروی کار، افراد زیادی را از نقاط مختلف داخل و خارج کشورها به خود می کشیدند. در این زمان، در این شهرها همه چیز در نقطه آغازین رشد و تحول خود در راه کلانشهر شدن، آن گونه که امروزه می شناسیم، قرار داشت. لذا نه هیچ گونه آگاهی نسبت به عواقب تقاضای نیروی کار وجود داشت، نه هیچ پیش بینی برای نتایج غیرمتقربه افزایش بیش اندازه جمعیت خواهان کار و نه طبیعتا هیچ گونه برنامه ریزی برای جای دادن و یا مدیریت جمعیت مهاجری که روانه این شهرها خواهند شد.

برای خواندن این مقاله به صورت کامل در زیر کلیک کنید:

۱۲۴۶۲