انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آیا در گیلان هم کمبود آب وجود دارد؟!

طرح موضوع
گیلان استانی است که بیشترین بارندگی را در ایران به خود اختصاص داده است. نه فقط در ایران بلکه در سطحی بسیار وسیع تر در پیرامون ایران یعنی از مراکش در شمال آفریقا و در تمام خاورمیانه تا مرزهای غربی چین و هند، جایی پیدا نمی شود که تا این اندازه آب و هوایی مرطوب و بارندگی داشته باشد. به عنوان نمونه در ایستگاه هواشناسی انزلی به طور متوسط سالانه بیش از ۱۸۵۰ میلی متر بارندگی فرو می ریزد. بنابراین پرسشی که طرح کرده ایم در نگاه نخست کمی غیر منتظره و عجیب است. اما ببینیم چرا این پرسش را طرح کرده ایم و آیا واقعن در گیلان ما با کمبود آب روبرو هستیم؟

بیلان مثبت آب در گیلان
در مطالعات آب یکی از شاخص های مهم، بررسی بیلان آب است. بیلان آب است که به ما می گوید در یک محدوده ی مشخص کمبود یا مازاد آب وجود دارد. به عبارت دیگر بیلان آب تفاوت مثبت و منفی منابع و مصارف آب است. برای بررسی بیلان آب پرسش این است که در یک منطقه ی مطالعاتی چقدر منابع آب سطحی و زیر زمینی در دسترس است و میزان مصارف آن یعنی مصرف درکشاورزی، شرب و صنعت چقدر است. البته در مطالعات جدید نیازهای زیست محیطی یا حقابه های زیست محیطی نیز جزو مصارف محاسبه می شود. یعنی این که چقدر آب برای مصارف زیست محیطی یا مصرف زیست محیطی باید کنار بگذاریم. به زبان ساده مصارف یا نیازهای زیست محیطی یعنی چقدر آب در جریان های سطحی و رودخانه های منطقه همیشه باید جریان داشته باشد تا آبزیان و حیواناتی که از این آب استفاده می کنند به حیات خود ادامه بدهند. بنابراین از تفاضل منابع و مصارف چهارگانه ی آب در یک منطقه ی مشخص، ما متوجه می شویم که در منطقه ی مطالعاتی بیلان آب مثبت است یا منفی. به عبارت دیگر اگر منابع آب در طول یک سال نسبت به مصارف چهارگانه بیشتر باشد، در آن صورت گفته می شود که بیلان مثبت است . اما اگر میزان آب مصرفی در چهار قلمرو در یک سال از میزان منابع قابل دسترس بیشتر باشد در آن صورت گفته می شود که بیلان منفی است.
در مورد گیلان، داده های کلی بیلان آبی نشان می دهد که در مجموع بیلان منابع و مصارف تا امروز مثبت بوده است. یعنی به طور مشخص طبق آماری که شرکت آب منطقه ای گیلان در سال ۱۳۹۲ ارائه کرده و در دسترس ماست، در مجموع گیلان برای سال ۱۳۹۲ دارای منابع آبی به مقدار ۶۹۱۳ میلیون متر مکعب بوده( ۹/۶ میلیارد متر مکعب) و مصارف مختلف آن در همین سال نیز بسیار کمتر یعنی ۳۵۰۰ میلیون متر مکعب( ۵/۳ میلیارد متر مکعب) برآورد شده است. مطمئن نیستیم که حقابه ی زیست محیطی در این محاسبه به حساب آمده باشد. متاسفانه هنوز این نیاز زیست محیطی خیلی معمول نیست که جزو مصارف سالانه به حساب آید. در هر حال در همین منبع، حتا برای سال ۱۴۰۴ نیز برآورد شده است که منابع ثابت بماند و مصرف به ۵۰۰۰ میلیون متر مکعب( یعنی ۵ میلیارد متر مکعب) افزایش یابد که بازهم بیلان مثبت خواهد بود. پس به اتکای این آمار در مورد گیلان ما نه فقط کمبودی نداریم بلکه وضعیت بیلان هم مثبت است و دست کم تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی نباید دغدغه ای در خصوص کمبود منابع آبی داشت، چه به برسد بحران آب. دشت های استان نیز از نظر منابع آب زیر زمینی نه «ممنوع» و نه «بحرانی» بلکه «آزاد» اعلام شده است.پس در ظاهر قضیه، هم میزان بارندگی سالانه ی بالا و هم منابع و مصارف سالانه نشان از کمبود یا بحرانی در خصوص آب در گیلان ندارد. پس اگر به منابع و مصارف سالانه و بیلان آب سالانه به طور کلی اتکا کنیم، در گیلان در قیاس با دیگر مناطق کشور نه فقط هیچ مشکل آبی وجود ندارد بلکه این استان با مازاد آب نیز روبرو است . ولی واقعیت چنین نیست!.

ویژگی مصرف موضعی، معضل گیلان!
از نظر مصرف و منابع آبِ تامین کننده ی مصرف، دو ویژگی برجسته در گیلان وجود دارد که کمبود موضعی را به شکل حادی پیش آورده است. این دو ویژگی یکی زمان مصرف و دیگری زمان ریزش های جوی است. به عبارتی این دو ویژگی در اتفاق هم زمان آن است که دشواری حادی پدید آورده و سبب شده است که میزان مازاد آب و بیلان مثبت سالانه نتواند گویای تمام واقعیت منابع و مصارف آبی استان باشد. اجازه می خواهم توضیح بیشتری داده شود .
نخست این که بزرگترین بخش مصرف کننده ی آب در استان همانند تمام نقاط ایران، بخش کشاورزی است. اما در گیلان کشت برنج که حدود ۶۰ درصد سطح زیر کشت کشاورزی استان را به خود اختصاص داده، خود مصرف ویژه ای دارد که برخی متخصصان آن را تا ۲۰ هزار متر مکعب برای یک هکتار کشت برنج در طول دوره ی کاشت و داشت برآورد می کنند. اما در همین حال چنان که می دانیم حجم بالای تقاضا برای آب در کاشت و داشت برنج تنها در سه ماه اردیبهشت، خرداد و تیر صورت می گیرد. به عبارتی حدود نزدیک به ۸۰ درصد کل مصرف آب استان در همین سه ماهی که کاشت و داشت برنج انجام می شود، اتفاق می افتد. درست در همین سه ماه سال که کشت برنج با حجم بالای تقاضا برای آب روبرو ست، میزان بارندگی در گیلان به پایین تر میزان سقوط می کند. طبق بررسی های نگارنده کل میزان بارندگی استان در این سه ماه حدود ۱۱ درصد کل بارندگی سالانه ی استان است. بنابراین در حالیکه میزان مصرف آب در این سه ماه به حداکثر خود می رسد و طبق برآورد بیش از دو سوم آب استان در همین مدت است که مصرف می شود، منابع آب حاصل از بارش در سطح استان گیلان در همین سه ماه به حداقل خود می رسد. بنابراین، نوع کشت کشاورزی در گیلان یعنی به طور عمده کشت برنج که دو سوم سطح زیر کشت اراضی کشاورزی را به خود اختصاص داده و زمان کشت آن بر خلاف مناطق برنج خیز آسیا که در کمترین فصل بارندگی سال اتفاق می افتد، سبب می شود که در مورد بیلان آبی مثبت و مازاد آبی سالانه در گیلان زیاد خوش بین نباشیم .
ما می دانیم که زمان اصلی بارندگی و در واقع فصل بارندگی گیلان پس از کاشت و داشت و حتا برداشت برنج یعنی از اواسط شهریور آغاز و تا آواخر آذر ادامه می یابد. در حالیکه نیاز آبی استان بیشتر در سه ماه اردیبهشت، خرداد و تیر است که بارندگی در استان به حداقل می رسد و در نتیجه مصارف استان به ویژه مصرف کشت برنج در آن که حدود بیش از دو سوم کل مصرف آب استان را در همین مدت سه ماه به خود اختصاص داده، به ناچار باید به آب خارج از استان متکی باشد. آبی که به برکت احداث سد سفیدرود و شبکه ی آبیاری وسیع که در دشت فومنات و زیر سد سنگر احداث شده، تا کنون به میزان زیادی مساله ی آب کشاورزی استان را در زمان کشت برنج و مهمترین ماه های مصرف آب در گیلان حل کرده است. با این حال در سال هایی که بارندگی از میزان متوسط در ماه های کاشت و داشت کمتر می شود، باز هم کمبود آب رخ می نماید. به عنوان مثال بهار همین امسال یعنی سال ۱۳۹۷ دیدیم که مراجع مسئول از کمبود ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب در زمان کشت برنج صحبت می کردند. بنابراین کمبود شدید آب در فصل کاشت و داشت برنج در گیلان وجود دارد و تنها به برکت آب سد مخزنی سفیدرود و سد های انحرافی تاریک و سنگر است که این کمبود ها رفع می شود. تمام آب سد مخزنی سفیدرود از خارج از استان وارد استان می شود. به عبارت دیگر اگر آب ورودی از خارج نباشد، کمبود آب سبب می شود تا امکان کشت برنج در گیلان میسر نباشد و یا دست کم در این سطحی که اکنون کشت می شود امکان پذیر نشود.

چاره ی کار چیست؟
واقعیت آن است که پاسخ به این پرسش نیازمند یک هم فکری جمعی همه ی متخصصان است. متخصصانی مثل اقتصاد، منابع طبیعی، محیط زیست، اقلیم شناسان و متخصصان مرتبط دیگر است. اما در اینجا به صورت اولیه و ابتدایی به این پرسش پاسخ اولیه داده ایم.
معضل نخست را در الگوی کشت با غلیه کشت برنج در کشاورزی گیلان می دانیم. در اینجا فرصت توضیح بیشتر نیست. در مقاله ی نسبتن مفصلی که در سازمان برنامه و بودجه ی استان گیلان نیز ارائه شد و اکنون در فضای مجازی نیز قابل دسترس است و عنوان آن این بود که « آیا کشت برنج به توسعه ی اقتصادی استان کمک می کند؟» گفته ام که باید در سال های آینده با این الگوی کشت یعنی غلبه کشت برنج در کشاورزی گیلان، منتظر کمبودهای آب در فصول کشت برنج باشیم. در همان مقاله همچنین ضمن غیر اقتصادی خواندن کشت برنج برای توسعه ی اقتصادی گیلان، گفته ام که در سال های آینده کمتر و کمتر باید اطمینان به ورود آب سفید از خارج از استان به داخل استان داشته باشیم. ما می دانیم که اکنون نیمی از منابع آبی استان و شاید بیش از ۷۰ درصد مصرف آب در فصل کاشت و داشت برنج توسط رودخانه ی سفیدرود از خارج از استان به داخل استان آورده می شود. در واقع با این الگوی کشت، گیلان از مزیت های اقلیمی خود که یکی هم میزان بارندگی زیاد آن است نمی تواند به خوبی بهره بگیرد. زیرا با توجه به وسعت زمین های زیر کشت برنج و با توجه به این که زمان کشت آن با زمان بارندگی تطبیق ندارد( برخلاف مناطق اصلی کشت برنج در جنوب شرقی آسیا و شرق آسیا که کشت برنج به طور عمده همزمان با بارندگی های مونسون است)، لازم است که تامل بیشتری بشود و در باره ی الگوی کشت این محصول بازاندیشی صورت گیرد. ضمن آن که این وسعت از اختصاص زمین به کشت برنج و معطل ماندن آن در ۹ ماه دیگر از سال ، در واقع استفاده نکردن از مزیت های اقلیمی و طبیعی استان نیز هست.
پیشنهاد دیگری که می تواند چاره ی کار باشد، توسعه ی کشت های گلخانه ای به صورت انبوه و دهقانی است. با کمک دولت در دادن وام های کم بهره و به کمک متخصصان کشاورزی و به ویژه بخش ترویج کشاورزی، می توان در شکل انبوه ، بیش از ۲۱۸ هزار بهره بردار با زمین گیلان را تشویق کرد که هر بهره بردار در ابعاد کوچک حدود ۲۰۰ متری، گلخانه ای در نزدیکی خانه اش ایجاد کند و به کشت های گلخانه ای برای تولید انواع محصولات بازاری اقدام نماید. پیداست که هم زمان باید یک سیستم جمع آوری، بسته بندی و توزیع محصولات تولیدی در بازارهای سراسر کشور نیز به وجود آید. وجود خط آهن اکنون بیش از هر زمانی می تواند به توزیع این تولیدات کمک نماید. از این طریق ضمن افزایش بهره وری و درآمد کشاورزان می توان در مصرف آب کشاورزی هم صرف جویی کرد و از مزیت اقلیمی گیلان نیز بیشتر برای کشاورزی بهره گرفت و ضمنن الگوی کشت جایگزین را اگر مناسب و مورد استقبال تولید کنندگان کشاورزی قرار گرفته باشد، به صورت تدریجی تحقق بخشید.

 

این مطلب قبلا در ویژه‌نامه نوروز ۱۳۹۸ و سیزدهمین سالگرد انسان‌شناسی و فرهنگ منتشر شده است.