انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آن‌چه فعالان شهری از نتایج انتخابات شورای شهر پنجم می‌آموزند

نتایج شورای شهر پنجم شهر تهران منتشر شد. تعداد آراء کاندیداها با گرایش‌ها و تعلقات متنوع می‌تواند به‌عنوان داده‌های تحقیق به کار گرفته شود تا تحلیلی از شرایط موجود ارائه نماید و این تحلیل مبنایی برای کنش‌های آتی برای گروه‌های مختلف فعال در حوزه سیاست و شهر قرار گیرد. یادداشت حاضر به بررسی برخی از این داده‌ها می‌پردازد.

محسن هاشمی که در رتبه نخست قرار دارد توانسته بیش از ۵۰ درصد آرا را به خود اختصاص دهد این درحالی است که در انتخابات سال ۹۲ نفر اول شورا تنها توانسته بود ۲۵ درصد آرا را به خود اختصاص دهد. از طرف دیگر، آقای مسجد جامعی که در هر دو دوره نفر سوم بود در سال ۹۲، ۱۲ درصد و در سال ۹۶، ۳۸ درصد آراء را به خود اختصاص داده است یعنی بیش از سه برابر. در صورتی‌که کارنامه آقای مسجد جامعی در دوره قبلی شورا کارنامه‌ای خنثی بود. همچنین در دوره قبل اصلاح‌طلبان مانند این دوره لیست کاملی داده بودند اما نتوانسته بودند مانند این دوره همگی به شورا راه یابند. بنابراین می‌توان پرسید که چه عواملی باعث شد که در انتخابات شورای پنجم اصلاح‌طلبان با اکثریت قاطع به شورا راه یابند. اهمیت لزوم شرکت در انتخابات ریاست جمهوری که با انتخابات شورای شهر همزمان است یکی از مهم‌ترین دلایل این موضوع است. مشارکت مردم شهر تهران در انتخابات ۶۰ درصد نسبت به سال قبل افزایش داشت. این افزایش مشارکت بدون شک بر انتخابات شورای شهر و انتخاب لیست اصلاح‌طلبان نیز تأثیرگذار بوده است. فضای تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری به‌گونه‌ای پیش رفت که اکثریت جامعه حداکثر توان خود را، نه تنها برای تشویق اطرافیانِ خود بلکه از طریق شبکه‌های اجتماعی برای تشویق سایر افراد هم‌مسلکِ خود، به منظور برنده شدن کاندیدای میانه‌رو به کار بستند. به عبارت دیگر شورِ جمعی و حس مشترک برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری به وجود آمده بود و این شور از طریق شبکه‌ها در حال گسترش بود و تنها جرقه‌ای لازم بود تا این شورِ جمعی و حس مشترک به سمت لیست امید نیز هدایت شود – لیستی که مورد انتقاد بسیاری از افراد صاحب‌نظر بود. این جرقه تنها از یک طریق امکان‌پذیر شد و آن دو بیانیه پیاپی سید محمد خاتمی برای دعوت مردم به رأی دادن به کاندیدای میانه‌رو و در پی آن لیست امید بود. لذا مشاهده می‌کنیم که مردم بدون این‌که همه اعضای لیست امید را بشناسند و از برنامه‌های آن‌ها آگاه باشند به دلیل ریش‌سفیدی فردی معتمد که سمبل اصلاحات است به لیست امید رأی دادند. بنابراین مهم‌ترین عواملی که منجر به پیروزی لیست امید شد تقویت و گسترش شورِ جمعی و حس مشترک از طریق شبکه‎های مجازی مانند تلگرام و واقعی مانند پیوندهای خانواده و شبکه دوستان، تجربه پیروزمندانه فعالیت سیاسی جمعی در انتخابات مجلس و خبرگان در سال ۹۴ با رأی دادن به دو لیست و اعتماد به رهبری با سرمایه‌ی بالای اجتماعی، فرهنگی و نمادین بود.

اما اگر همه به لیست امید رأی دادند چرا تعداد رأی‌های کاندیداهایی که در لیست امید قرار داشتند باهم اختلاف دارد؟ فاصله رأی نفر اول لیست امید با نفر آخر آن حدود ۷۰۰ هزار رأی است. زمانی‌که این موضوع را در کنار این نکته قرار دهیم که رتبه کاندیداهای لیست امید در انتخابات تقریباً مشابه با ردیفی است که در بروشورهای تبلیغاتی پخش شده است نتایجی را می‌توان استخراج کرد. اولاً، شهروندان تهرانی لزوماً به همه لیست رأی نداده‌اند و تعدادی از کاندیداهای منتخب خود را به کسانی اختصاص داده‌اند که در شبکه ارتباطیِ خود،بیشتر یا به‌اندازه سید محمد خاتمی معتمد بودند. این افراد می‌توانند بستگان، دوستان یا کاندیداهایی باشند که دوستان به آن‌ها معرفی کرده‌اند. این به این معنی است که رابطه‌های انسانی نقش بسیار تعیین کننده‌ای در پیروزی کاندیداها دارند. این رابطه‌ها می‌تواند از خانواده شروع شود تا به دوستان یا افراد معتمد دوستان ختم شود. بنابراین توجه به شبکه‌های مجاور برای کسب رأی کاندیداها می‌تواند بسیار مؤثر باشد. همچنین اینطور می‌توان استنباط نمود که رأی‌دهندگان ابتدا افرادی را در لیست گنجانده‌اند که آن‌‌ها را می‌شناسند بعد به اعتبار توصیه محمد خاتمی بقیه را تقریباً مطابق ردیف بروشور لیست امید نوشته‌اند تا ۲۱ نفر پر شود و اگر کسی در انتها جزء ۲۱ نفر قرار نمی‌گرفت حذف شد. این افراد آشنا شامل افراد آشنای لیست امید و افرادی بود که رأی‌دهندگان جایگزین افراد کرده‌اند. بنابراین دور از انتظار نیست که آقای بشیر نظری که در لیست امید نفر آخر بود کمترین رأی را کسب نماید.

قرارگرفتن لیست خدمت منتسب به اصولگرایان درست بعد از لیست امید در نتایج انتخابات حاکی از این است که فضای انتخابات به‌شدت تحت تأثیر انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته است و همچنین به شدت دوقطبی است. افت ۴۰۰۰۰۰ تایی رأی از نفر آخر لیست امید به نفر اول لیست خدمت و این‌که نفر اول لیست خدمت تقریباً به‌میزان دوره قبل رأی کسب کرده است حاکی از این است که دلیل کسب کرسی‌های شورا در دوره قبل نه حضور حداکثری طرفداران اصول‌گرایان بلکه عدم مشارکت طرفداران اصلاح‌طلبان بود. مشارکتی که فقط با بیانیه خاتمی و فشار جامعه مدنی به سایر شهروندان از طریق شبکه‌های دور و نزدیک خود برای رأی دادن به لیست امید میسر شد.

قرار گرفتن نمایندگان پیشین ورزشکار در شورای شهر و هنرمندان در رتبه‌های بالای ۵۰ با رأی‌های زیر ۶۰۰۰۰ حاکی از این است که شهروندان یک‌صدا به حضور آن‌ها در شورای شهر “نَه” گفته‌اند و این موضوع فراجناحی به نظر می‌رسد(البته حضور علیرضا دبیر در رتبه ۲۳ به دلیل قرار گرفتن در لیست خدمت یک استثناء است). این فشار البته از طریق افشای املاک نجومی و واقعه پلاسکو شکل گرفته بود که شهروندان در شبکه‌های اجتماعی به گسترش آن کمک کردند و فضای سیاسی شورای شهر به حدی علیه ورزشکاران و هنرمندان شد که حاصل آن پرت شدن آن‌ها به بیرون گود رقابت شد. به عبارت دیگر شعور جمعی یکپارچه به این درک رسید که ورزشکاران قطعاً برای شورای شهر مناسب نیستند حتی اگر قهرمانان ملی باشند و این دستاورد بزرگی است که امیدواریم در حافظه تاریخی جامعه ثبت شود. اما هنوز با این موضوع فاصله دارد که چه کسی، فارغ از جناح‌بندی سیاسی، شایسته حضور در شورای شهر را دارد. این مسأله را می‌توان علاوه بر رأی بالای لیست امید فارغ از شناخت کافی شهروندان، در رأی‌های کاندیداهایی بررسی کرد که منتخب فعالان شهری بودند.

به‌طور کلی، در خصوص کاندیداهای منتخب فعالان شهری، شایان توجه است که تعداد آراء افراد ناشناخته‌ای نظیر فرشید سلیمی و مهرناز عطاران (حدود ۲۰۰۰ رأی) حاکی از این است که تلاش‌های کوتاه‌مدت فعالان شهری بی‌ثمر نبوده و توانسته نظر بسیاری از شهروندان را به خود جمع کند که البته بدون شک بخش مهمی از این افراد شبکه دوستان و خانواده‌های فعالان شهری بوده است. اما اگر هدف اصلی فعالان شهری از شرکت در رقابت انتخاباتی برای این باشد که کاندیداهای منتخب خود را به شورا بفرستند باید نگاهی انتقادی به میزان آراء کسب‌شده این کاندیداها داشت تا بتوان موقعیت فعالان شهری را در رقابت انتخاباتی شناخت، در غیر اینصورت تلاش‌ها برای فتح کرسی‌های شورای شهر بی‌ثمر خواهد بود و منجر به هرز رفتن منابع و شبکه‌ها و تشدید بی‌اعتمادی خواهد شد. یاشار سلطانی و حسین راغفر دو کاندیدای منتخب فعالان شهری بعد از دو لیست امید و خدمت قرار گرفته‌اند اما افت شدید رتبه سایر کاندیداهای منتخب فعالان شهری حاکی از آن است که این دو نفر رأی خود را از طریق سرمایه اجتماعی خود کسب کرده‌اند نه از این‌که منتخب فعالان شهری بوده‌اند. یاشار سلطانی به دلیل این‌که در جریان افشای املاک نجومی و دستگیری بعد از آن خبرساز شد و به عنوان نمادی از مبارزه علیه فساد در بین شهروندان شناخته شد و حسین راغفر به دلیل این‌که در میدان‌های آکادمیک و سیاسی فردی شناخته‌شده بود. این موضوع، البته با اختلاف رأی زیاد، در رتبه افرادی مانند آمنه شیرافکن روزنامه‌نگار بود، خسرو صالحی که فعال حقوق کودکان بود، آندرانیک سیمونی که نماینده جامعه ارمنی بود نیز صادق است. در حالی‌که افرادی مانند فرشید مقدم صالحی، مهرناز عطاران، فرشید هکی و فریبرز قربان‌پور که در لیست‌های مختلفی از فعالان مدنی قرار داشتند زیر ۳۰۰۰ رأی (برخی در حدود ۲۰۰ رأی) را کسب کرده‌اند.

این آمار ضمن این‌که حاکی از سیاست‌زدگی شهروندان در انتخابات شورای شهر است، نشان از این دارد که عرصه رقابت برای فعالان شهری عرصه‌ای نابرابر به نفع به‌اصطلاح احزاب سیاسی است و فعالان شهری هنوز نتوانسته‌اند به‌عنوان یک بسیج یکپارچه و منسجم فضای دو قطبی انتخابات شوراها را بشکنند و اگرچه آن‌را به‌درستی شروع کردند اما راهی بسیار طولانی برای آن در پیش دارند. اگرچه استراتژی گنجاندن افراد با سرمایه اجتماعی بالا در لیست‌های خود تصمیم درستی بود اما به دلیل عدم انسجام فعالان شهری و وجود لیست‌های متنوع این استراتژی نتوانسته در این رقابت انتخاباتی به کار آید. البته این نتایج نافی لزوم کنش‌گری فعالان شهری در عرصه رقابت انتخابات شورای شهر نیست بلکه بستری است برای این‌که اقدامات آتی آن‌ها در دوره‌های بعدی انتخابات مؤثرتر باشد.اقداماتینظیر توجه به گسترش شبکه‌های تأثیرگذار مجازی و حقیقی در مقیاس خانه، محله، شهر و کشور، ایجاد اعتماد در شهروندان نسبت به گروه‌های فعال شهری از طریق پیگیری مطالبات جمعی و مطرح کردن آن‌ها در حوزه عمومی، امکان تعامل با سایر فعالان و نهادهای مدنی و بسیج منابع، شبکه‌ها و سرمایه‌های تمام گروه‌های فعال شهری فارغ از زاویه‌های فکری بر روی فرد یا افرادی خاص که متعهد به پیگیری مطالبات جمعی خواهد بود. این روند ماهیتاً وابسته به مسیر، بستر محور و بلندمدت خواهد بود.