پاتریسیا ندرلی برگردان رضا اسکندری
پهنهای جغرافیایی و فرهنگیای که با نام آمازون بزرگ (یا حوزهی آبگیر آمازون) شناخته میشود، آبگیر رودخانهی آمازون، آبگیر رودخانهی اورینوکو (Orinoco)، اراضی مرتفع گویانا (Guiana)، اراضی مرتفع برزیل و نواحی شمال شرق این کشور را شامل میشود و از سمت غرب تا رشتهکوههای آند ادامه مییابد. این منطقه جنگلهای بارانی استوایی، جنگلهای کمآب، خارزارها و ساواناها را در خود جای داده است. عصر پیش از تاریخ این منطقه، برخلاف دامنههای کوههای آند و سواحل اقیانوس آرام چندان شناختهشده نیست. اما روشن است که ساکنان این منطقه استادان زیستن در نواحی دشوار بودند و گونهای کشاورزی پایدار را در این منطقه بسط داده بودند. بیتردید وجود اضافهی محصولات زراعی دلیل رشد جمعیت در این منطقه بوده است.
نوشتههای مرتبط
زمانی که اروپاییها در قرن شانزدهم به این منطقه وارد شدند، قریب به پنج میلیون نفر در آمازون بزرگ و در قالب جوامع ریاستی با قشربندی اجتماعی زندگی میکردند. قبیلهی «اوماگوا» (Omagua) که سکونتگاههایشان در طول رودخانهی آمازون و پاییندست رودخانهی ناپو (Napo) قرار داشت احتمالا به چنین سطحی از پیچیدگی رسیده بودند، اما یادبودهای زیادی از آنان به جا نمانده است. گروههای دیگر ساکن در علفزارهای ونزوئلا در نواحی مرکزی اورینوکو و جنوب رودخانهی آمازون، هم در ساواناها و هم در نواحی جنگلی شهرکهایی میساختند که با جادههایی به یکدیگر مرتبط میشدند. در جنوب، شهرها به وسیلهی خندقها و دیوارهها، زمینهایی که ارتفاعشان را افزایش داده بودند و برکههای پرورش ماهی مصنوعی محصور میشدند. سکونتگاههای شمالی هم دارای مجموعههایی از تپهها، جادهها و اراضی مرتفع مصنوعی بودند، اما طراحی آنها تفاوتهایی با طراحی سکونتگاههای جنوبی داشت.
هرچند مدارک باستانشناختی مورد پذیرش عموم، از جمله حضور و اشغال اراضی به دست گروههای انسانی در جنوب و شرق برزیل و نیز در غرب منطقهی آمازون در کلمبیا و اکوادور امروزی، به حدود ۱۲ هزار سال پیش بازمیگردد، اما ورود انسان به منطقهی آمازون بزرگ احتمالا به مراتب قدیمیتر از این تاریخ است. در دوران پلیستوسن، که تا آغاز عصر گرمتر هلوسن در ۱۰ هزار سال پیش ادامه داشت، هوای این منطقه خنکتر و نزدیک به ۵ درجهی سانتیگراد بود و میزان بارندگی هم به مراتب کمتر از شرایط پس از ان بود. جنگلهایی که مرکز آبگیر آمازون را میپوشاندند از درختهایی تشکیل شده بودند که با آب و هوایی خنکتر سازگار شده بودند. نمونههایی از این گونهها را امروزه میتوان در جنگلهای ابری دامنههای شرقی کوههای آند و نیز ارتفاعات گویانا و برزیل مشاهده کرد. تا پایان دورهی پلیستوسن، سواحل شمالی آمریکای جنوبی و بخشی از اراضی مرکزی آن، ساواناهایی نیمهخشک و جنگلهایی کمآب بودند. جنگلهای باتلاقی حاشیهی رودهای منطقه را گرفته بودند. مناطق مرطوبتر مناسب درختان و دیگر گیاهانی بود که خاص جنگلهای مرطوب بارانی بودند و در ساواناها دیده نمیشدند. اما این مناطق نیمهخشک، مشخصا منابع غذایی گیاهی و جانوری بیشتری نسبت به آنچه گمان میرود تولید میکردند. در شرق ارتفاعات گویانا و برزیل، گذرگاهی از اراضی پوشیده با جنگلهای کمآب به سمت جنوب و غرب و همراستا با کنارهی جنوبی جنگلهای بارانی گسترده شده بود. این اراضی احتمالا شرایطی آشنا را برای جمعیت مهاجر فراهم میساخت. باستانشناسی باور دارند یکی از راههای اصلی ورود به منطقهی آمازون از مسیر همین جنگلهای کمآب و ساواناها بوده است.
دورهی پلیستوسن به صورت ناگهانی پایان پذیرفت. در طول چند دهه متوسط دمای هوا افزایش یافت و رژیم بارندگیها تغییر کرد. حالا ساواناهای شمالی و سواحل شمالی آمریکای جنوبی بارندگی بیشتری را دریافت میکردند. افزایش در میزان بارندگی و آب ناشی از آب شدن یخچالهای طبیعی، به نوبهی خود سرریز رودخانههای دیگر به بستر رود آمازون را افزایش داد. سطح آب دریاها بالاتر رفت و درههای پست ناحیهی مرکزی آمازون و انشعابات آن دستخوش سیل میشدند. رودخانههای مرکز و غرب آمازون هم تحت تاثیر قرار گرفتند و به واسطهی آب سرریز رودها گرفتار سیلاب شدند. این رودها هنوز هم رسوبات به جا مانده در بستر خود را جابجا میکنند. گرداگرد جنگلهای بارانی مرکزی منطقهی آمازون، گونههای جدیدی در جنگلهای کمآب و ساواناهای علفزارهای کلمبیا و ونزوئلا، زمینهای شرق و جنوب برزیل و علفزارهای موخوس (Mojos) در بولیوی ظاهر شدند. اما به هر روی و علیرغم تغییرات سریع زیستمحیطی، باستانشناسان ساختگاههایی مربوط به ده هزارسال قبل را در این منطقه کشف کردهاند که نشانگر سازگار شدن انسانها با الگوهای متغیر آب و هوایی است. ظاهر این ساختگاههای ده هزار ساله همچنین بازتابدهندهی افزایش جمعیت این منطقه است؛ جمعیتی که احتمالا چند هزار سال پیش از آن برای نخستینبار پا به این منطقه گذاشتهاند.
ناحیهی پوشیده از جنگلهای کمآب در شرق و جنوب برزیل زیستگاه ساقههای زیرزمینی و غدههایی است که در طول فصل خشک سال به ذخیرهی نشاسته در اندامهای خود میپردازند. بسیاری از این گیاهان توسط جستجوگران خوراک گردآوری میشد. در آغاز دورهی هلوسن گیاهانی نظیر تارو، سیبزمینی شیرین و منهوت در این نواحی کشت میشدند. در این زمان، منهوت به صورت غذایی خشک آماده میشد که هم ماندگاری طولانی داشت و هم به سادگی قابل حمل و نقل بود. بادام زمینی که احتمالا به صورت وحشی و در حاشیهی رودخانهها رشد میکرد و همینطور فلفل هم در این دوره کشت میشد. در جنگلهای بارانی ریشههای خوراکی با میوههای درختان و دانهها و ساقههای درختان نخل تکمیل میشد. نزدیک به ۷هزار سال پیش، ذرت که گیاهی بومی مکزیک بود در زمینهای پاییندست شرق اکوادور کاشته شد. گردآوران خوراک آمازون همچنین گیاهانی با خواص دارویی و مخدر نیز جمع میکردند و خانههای خود را با استفاده از تنهی درختان میساختند و از برگهای نخل و پوشال و علف به عنوان سقف خانهها استفاده میکردند.