انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آغاز عصر ترامپ…

نویسنده: Ignacio Ramonet
برگردان: شهباز نخعی

 

پس از امضای توافق بین روسیه و ترکیه که به جنگ طولانی حلب پایان داد، من در یک هفته نامه مشهور فرانسوی تفسیر زیر را خواندم: «بحران مداوم در خاور نزدیک با حل و فصل فاصله بسیار دارد. دراین بین برخی فکر می کنند که اکنون روسیه می تواند ارایه کننده راه حل باشد. برخی دیگر معتقدند که همه چیز وابسته به مقامات ترک است. ولی آنچه امروز روشن است –امیدواریم این چنین باشد – اینست که روسیه انگیزه های قاطعی برای پایان دادن به بحران دارد». چرا من این تفسیر را نقل می کنم؟ زیرا در مجله پاریسی «ایلوستراسیون»… در تاریخ ٢۵ دسامبر ١٨۵٣ منتشرشده است.بنابراین، ١۶٣

سال از زمانی که بحران «خاورنزدیک» «دایمی» توصیف می شد می گذرد و به احتمال قوی هنوز برای مدتی طولانی چنین خواهد بود… با این حال، از ٢٠ ژانویه عاملی مهم تغییر یافته است: رئیس جمهوری جدیدی ساکن کاخ سفید می شود: دونالد ترامپ. آیا این امر می تواند وضعیت این منطقه پرآشوب را تغییر دهد؟ آری، زیرا از سال های پایانی دهه ١٩۵٠، ایالات متحده نفوذی قاطع دراین منطقه اِعمال می کند و از آن زمان، همه رئیس جمهوری های این ابرقدرت، بدون استثناء، دراین عرصه دخالت کرده اند.

به یاد بیاوریم که بخش بزرگی از هرج و مرج کنونی خاورنزدیک نتیجه مداخلات نظامی آمریکا است که ازسال ١٩٩٠ پی درپی در دوران ریاست جمهوری جرج اچ بوش [پدر]، بیل کلینتون، جرج دبلیو بوش و اخیرا، حمایت شتابزده باراک اوباما و وزیر امورخارجه اش هیلاری کلینتون، از «بهار عرب» رخ داده است.

با آن که مشی سیاسی دفاع شده توسط نامزد جمهوری خواه در دوران کارزار انتخاباتی «انزواگرایانه» توصیف شده، دونالد ترامپ بارها تاکید کرده که «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) دشمن اصلی آمریکا است و درنتیجه نخستین دغدغه اوازبین بردن آن با ابزار نظامی خواهد بود.
ترامپ، برای دستیابی به این هدف حاضر به اتحادی تاکتیکی با روسیه است که قدرتی است که از سال ٢٠١۵ در سوریه حضور نظامی دارد و متحد اصلی رژیم بشار اسد است. اگر این تصمیم دونالد ترامپ تائید شود، تغییری اساسی در اتحادها و حتی متحدان سنتی واشنگتن به وجود خواهد آمد. به ویژه فرانسه که دولت سوسیالیست آن – به دلیل شگفت انگیز دوستی و دادوستد با حکومت های مذهبی فوق العاده مرتجع مانند عربستان سعودی و قطر – سرنگونی بشار اسد ودرنتیجه خصومت علیه رئیس جمهوری ولادیمیر پوتین – را بنیان سیاست خاورنزدیکی خود قرارداده است (١).

دونالد ترامپ حق دارد: نبردهای بزرگ برای غلبه قطعی بر جهادگران داعش – موصل در عراق و رقه در سوریه – سرسختانه است و هنوز به پیروزی نیانجامیده است. بی تردید، یک اتحاد نظامی با روسیه گزینه خوبی است. روسیه درجنگ سوریه متحدان مهم دیگری دارد. به ویژه ایران که دردرگیری سوریه به طور مستقیم با نیروی نظامی و سلاح، و غیر مستقیم با تامین تجهیزات نظامی برای داوطلبان شبه نظامی «حزب الله» لبنان مشارکت دارد. مشکل ترامپ این است که درطول کارزار انتخاباتی مکرر تاکید کرده که توافق بین المللی «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) درباره مسئله هسته ای ایران که توسط این کشور و ۶ قدرت جهانی دیگر امضا شد و در ١۵ ژوئیه ٢٠١۵ اعتبار قانونی یافت ( و جمهوری خواهان کنگره به شدت با آن مخالفت کردند) یک «فاجعه» و «بدترین توافق ممکن» بوده است. به این ترتیب، او اعلام کرده که به محض سکونت در کاخ سفید، اولویت دیگرش بر هم زدن «توافق»ی خواهد بود که کنترل برنامه اتمی ایران را به مدت بیش از ١٠ سال تضمین می کند، ولی بیشتر تحریم های اِعمال شده علیه تهران توسط سازمان ملل را نیز لغومی کند.

لغو این توافق با ایران کار ساده ای نخواهد بود، زیرا اعضای دیگر شورای امنیت سازمان ملل متحد (چین، فرانسه، انگلستان، روسیه) و آلمان نیز آن را امضا کرده ند و در نتیجه واشنگتن باید با آنها رودررو شود. فزون براین، نقش ایران درنبرد علیه داعش، هم در عراق و هم در سوریه، نقشی اساسی است. زمان برای خشمگین شدن با تهران مناسب نیست. مسکو، که مشتاق نزدیکی احتمالی با واشنگتن است، حاضر نیست اتحاد راهبردی خود با تهران را به خطر اندازد.

ازاین رو، یکی از نخستین سردرگمی های رئیس جمهوری دونالد ترامپ حل این تناقض خواهد بود که چگونه درعین اعلام دشمنی با تهران، اتحاد خود با مسکو را تقویت نماید؟ این کار آسان نخواهد بود، زیرا به نظر می آید که دارودسته بازهایی که ترامپ به سمت های کلیدی منصوب کرده، به شدت نسبت به ایران خصومت می ورزند (٢).

به عنوان نمونه، ژنرال مایکل فلین، مشاور امنیت ملی (نقشی که در زمان ریگان، هنری کیسینجر به عهده داشت)، دشمن سرسخت ایران است. منتقدانش او را به عنوان «اسلام هراس» توصیف می کنند زیرا حرف هایی آشکارا نژادپرستانه زده است. مثلا، مطلبی که در توییترنوشته است: «هراس از مسلمانان کاملا منطقی است». فلین در کارزارهایی برای ازبین بردن شبکه های شورشی در افغانستان و عراق شرکت داشته است. او معتقد است که جهادگری اسلامی یک «تهدید اساسی در سطح جهانی» است. او مانند ترامپ تاکید می کند که «سازمان حکومت اسلامی» (داعش) یک «تهدید بزرگ» برای ایالات متحده است. هنگامی که او بین سال های ٢٠١٢ و ٢٠١۴ مدیر «آژانس اطلاعات دفاعی» (AID) بود، تحقیقی تحت نظرش انجام شد درباره حمله به کنسولگری آمریکا در بنغازی لیبی در ١١ سپتامبر ٢٠١٢، که درآن چندین «تفنگدار نیروی دریایی» و نیز کریستوفر استیونس سفیر آمریکا به قتل رسیدند. مایکل فلین ، همانند «سیا» تاکید می کرد که هدف این تحقیق «نشان دادن نقش ایران دراین حمله» بود (٣). این درحالی بود که مشارکت تهران دراین حمله هرگز نشان داده نشد. امر غریب این که به رغم خصومت نسبت به ایران، فلین هم با همکاری نزدیک با روسیه موافق است. اوحتی به مسکو رفته و در کنار ولادیمیر پوتین در یک ضیافت شام برگزارشده توسط شبکه تلویزیون دولتی «روسیه امروز» (RT) عکس گرفته است. او به طور منظم دراین شبکه به عنوان تحلیل گر حضور می یافته و پذیرفته که برای این سفر پول دریافت کرده و با گفتن این که «هیچ تفاوتی بین شبکه RT و CNN نمی ببیند» از شبکه تلویزیونی روسیه دفاع کرده است.

ضد ایران باورمند دیگر، مایک پمپئو مدیر جدید سازمان«سیا» است که نظامی سابق، دانش آموخته آکادمی وست پوینت و عضو فوق محافظه کار «تی پارتی» است. او درپایان دوره آموزشی خود، در زمان جنگ سرد به منطقه ای با تنش شدید اعزام و مامور «بازرسی پرده آهنین» شد و این کار تا زمان سقوط دیوار برلن درسال ١٩٨٩ ادامه یافت.

مایک پمپئو در طول دوران کار سیاسی خود جزء «کمیسیون اطلاعات کنگره» بود و در آنجا در انجام تحقیقی که هیلاری کلینتون نامزد دموکرات را به خاطر نقش فرضی اش در جریان حمله به بنغازی دچار مشکلات بزرگ کرد سهم داشت. اوکه فوق محافظه کار است، با بسته شدن زندان پایگاه «گوانتانامو» در کوبا مخالف است و از رهبران مسلمانان ایالات متحده انتقاد کرده است. او هوادار سرسخت لغو توافق هسته ای امضا شده با ایران است و این کشور را «حکومت حامی تروریسم» می داند.

اما شاید سرسخت ترین دشمن ایران درمیان اطرافیان دونالد ترامپ، ژنرال جیمز متیس باشد که «سگ هار» لقب گرفته و به عنوان وزیر دفاع در راس «پنتاگون» خواهد بود (۴). این ژنرال بازنشسته که ۶۶ سال دارد، توان رهبری نظامی خود را با فرماندهی یک هنگ در جنگ اول خلیج [فارس] درسال ١٩٩١ نشان داده؛ بعد درسال ٢٠٠١ اداره یک نیروی ویژه را در جنوب افغانستان به عهده داشته و درسال ٢٠٠٣ تیپ اول تفنگداران دریایی را در ورود به بغداد و سرنگون کردن صدام حسین فرماندهی کرده است. درسال ٢٠٠۴ او هنگام تصرف فلوجه، که سنگر شورشیان سنی بود، در راس حمله به این شهر قرارداشت. ژنرال متیس که مردی فرهیخته و اهل مطالعه متون کلاسیک یونانی است، با لقب «راهب جنگجو» نیز شناخته می شود که اشاره به این است که مجرد مانده و فرزند ندارد. او بی وقفه تکرار کرده که ایران «تهدید اصلی» برای ثبات خاورنزدیک و فراتر از سازمان های تروریستی مانند داعش یا القاعده است: «به نظر من داعش بهانه ای است تا ایران به بدکاری هایش ادامه دهد. ایران دشمن داعش نیست؛ تهران از اغشاشی که داعش در منطقه ایجاد می کند سود فراوان می برد».

روشن است که در عرصه سوق الجیشی دونالد ترامپ می باید به سرعت این تناقض را حل کند. واشنگتن نمی تواند – درآن واحد – موافق با مسکو و مخالف تهران باشد. مسئله باید روشن شود. درغیراین صورت، باید از ورود جیمز متیس، «سگ هار» رئیس جدید پنتاگون به صحنه هراس داشت. یکی از شناخته شده ترین تهدیدهای او ازیاد نمی رود که دربرابر مجمعی از معتمدان بغداد در زمان اشغال عراق درسال ٢٠٠٣ گفت: «من با صلح جویی و بدون سلاح به دیدار شما آمده ام. اما با چشمانی اشکبار، به شما قول می دهم که اگر دست ازپا خطا کنید، همه شما را خواهم کشت!».

١- در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در ماه مه آینده ، فرانسوا اولاند سوسیالیست ، بدلیل عدم محبوبیت کاندید نشده است . کاندیدای محافظه کاران ، آقای قیون از هم اکنون اعلام داشته که در ساست خارجی فرانسه در ارتباط با روسیه تجدید نظر می کند.

٢-
Lire Paul Pillar, « Will the Trump Administration Start a War with Iran ? », The National Interest, 7 décembre 2016. http://nationalinterest.org/blog/paul-pillar/will-the-trump-administration-start-war-iran-18652

٣-
Lire : The New York Times, 3 décembre 2016. http://www.nytimes.com/2016/12/03/us/politics/in-national-security-adviser-michael-flynn-experience-meets-a-prickly-past.html?_r=0

۴-
James Mattis devra obtenir que le Congrès lui accorde une exception pour passer outre la loi qui exige une période de 7 ans entre la sortie de l’Armée et l’accès à la direction du Pentagone.