انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آشنایی با کانادا

سعیده بوغیری – گروه بین المللی و ترجمه

کانادا دومین کشور جهان از نظر مساحت است که بخش شمالی قاره آمریکا را دربر می گیرد. این کشور از شرق به اقیانوس اطلس، از غرب به اقیانوس آرام و از سمت شمال به اقیانوس آرکتیک (Arctique) منتهی می شود. کانادا با ایالات متحده دو مرز در جنوب و شمال غربی خود (آلاسکا) دارد. این کشور دارای مرز دریایی با فرانسه (سن پی یر امیکلون -Saint-Pierre-et-Miquelon) و دانمارک (گروئنلند) نیز هست.

ژاک کارتیه (Jacques Cartier) فرانسوی نخستین اروپایی ای بود که از زمان وایکینگ ها به این قاره قدم گذاشت. در آن زمان -۱۵۳۴- کانادا به عنوان مستعمره فرانسه در قلمرو کبک کنونی رسمیت یافت و ساموئل دو شامپلن (Champlain Samuel de ) در سال ۱۶۰۸ آن را در دره سن لوران (Saint-Laurent) بنیانگذاری کرد. این ناحیه ابتدا در تصرف اقوام بومی بود که فرانسوی ها با آنان روابط دیپلماتیک برقرار کردند. مستعره سازی کانادا به دست فرانسه، تا زمان پیروزی بریتانیایی ها در اواخر قرن هجدهم، ۶۹۰۰۰ مهاجر فرانسوی را به آمریکای شمالی کشاند. پس از این پیروزی، بریتانیا زمین های قلمرو فرانسه نوین (Nouvelle-France) را از آن خود کرد. سپس دوران استعمار به دست انگلستان آغاز شد که بخش اعظم این امر مرهون آمدن رعیت های وفادار به حکومت مستقر از انگلستان نوین (Nouvelle-Angleterre) پس از انقلاب آمریکا بود. کمی بعد در سال ۱۸۶۷ بریتانیا، فدراسیون کانادا (Dominion du Canada) را ایجاد کرد که از اتحاد سه کلونی بریتانیایی تشکیل میشد : کانادای واحد (Canada-Uni)، برونزویک جدید (Nouveau-Brunswick) و اکوس جدید(Nouvelle-Écosse).

امروز کانادا دولتی ائتلافی متشکل از ده ایالت و سه قلمرو تحت قیمومیت است که هریک از آن ها دارای نخست وزیر و مجمع قانونگذاری جداگانه هستند. کانادا سنت دموکراتیک خود را از دموکراسی انگلستان قرن شانزدهم به ارث برده است. این کشور در جریان سال های ۱۸۶۷ تا ۱۹۸۲، استقلال خود را بدون توسل به خشونت از بریتانیا بازپس گرفت. اکنون کانادا یک سلطنت مشروطه و دارای پارلمان است و ملکه الیزابت دوم را به عنوان ملکه خود به رسمیت می شناسد. همچنین قدرت اجرایی قانگذاری آن از پارلمان (شامل ملکه و در نبود او حکمران کل کانادا)، سنا و اتاق کمون ها تشکیل می شود. نیز به عنوان کشوری دوزبانه و چندفرهنگی شناخته شده است. فرانسوی و انگلیسی زبان های رسمی این کشور هستند.

کانادا از نظر صنعتی و فنی کشوری پیشرفته است و اقتصاد گوناگون آن اساسا بر وفور منابع طبیعی و تجارت فراوان آن با ایالات متحده استوار است، کشوری که روابط پیچیده کانادا با آن از دوران استعمار و آغاز پیدایش کانادای مدرن دایمی شد. کانادا و ایالات متحده دارای بلندترین مرز باز دنیا هستند، مرزی که دادوستدهای بازرگانی از طریق آن، در میان مهم ترین روابط بازرگانی دنیا قرار دارد. نیز بریتانیا یکی از شرکای مهم اقتصادی کانادا به شمار می رود. مدت نه چندان درازیست که فرانسه نیز به خصوص از طریق کبک به این شرکا افزوده شده. چه بریتانیای کبیر و فرانسه دو استعمارگر قوی اروپایی هستند که بیشترین نقش را در بنیانگذاری کانادا ایفا کردند. کانادا به طور مکرر به لطف آژانس گسترش بین الملل خود در آفریقا حضور پیدا کرده است تا به عنوان مدافع چندجانبگی و به کمک دیگر ملت ها به رفع درگیری های بین المللی کمک کند.
در کانادا منابع چشمگیر آب شیرین، منابع معدنی، جنگل ها و مراتع فراوان یافت می شود. این کشور دارای زمستانی بسیار سرد در برخی مناطق خود است. برای نمونه در بخش جنوبی کانادا میانگین ماهیانه دمای هوا تا ۱۵ درجه زیر نقطه یخبندان می رسد که با وزش بادهای شدید و سرد تا ۴۵ درجه زیر صفر می رسد. بارش برف سالیانه نیز به طور میانگین به چند صد میلی متر می رسد. کمترین دمایی که در کانادا مشاهده شده ۶۳ درجه زیر صفر ودر یوکون بوده است. با اینهمه در تابستان دمای هوا تا ۳۵ و ۴۰ درجه هم می رسد.

کبک تنها ایالت کاناداست که اغلب مردم آن فرانسه زبان هستند و تنها زبان رسمی آن نیز فرانسه است و حال آنکه برونزویک نوین تنها ایالت رسما دوزبانه کاناداست. هشت ایالت دیگر اغلب انگلیسی زبان هستند، اما درون هر یک از آن ها اجتماعات فرانسه زبان با حجم گوناگون وجود دارد. طبق آمار تا سال ۲۰۰۶ در کانادا حدود ۱۰ میلیون فرانسه زبان و نزدیک به ۲۶ میلیون انگلیسی زبان زندگی می کنند. از میان ایالات کانادا می توان به آلبرتا، اونتاریو، جزیره پرنس ادوارد، ترنورالابرادور (Terre-Neuve-et-Labrador) و نوناوو (Nunavut) اشاره کرد. تراکم جمعیت در این کشور نزدیک به ۵/۳ نفر در کیلومتر مربع است که یکی از پایین ترین تراکم های جمعیتی دنیا به شمار می رود.
کاوش های باستان شناسی نشان می دهند نخستین جمعیت های بومی کانادا بیش از ۲۶۵۰۰ سال پیش در شمال یوکون (Yukon) و ۹۵۰۰ سال پیش در جنوب اونتاریو حضور داشته اند. به این ترتیب اقوام سرخپوست و اینویت ها از زمان های دور، جمعیت برخی از نواحی کانادای کنونی را تشکیل می دهند.

هریک از این اقوام در ناحیه ای مخصوص زندگی می کرد و ویژگی های فرهنگی خود را داشت که همگی از طبیعت سرچشمه می گرفت. با اینهمه، جان گرایی، دین اصلی تمامی اقوام بومی بود. روابط بومیان با اروپاییان از زمان ورود اروپاییان به قاره آمریکا شکل گرفت. آنان به این اقوام لقب پوست قرمز (Peaux rouges) داده بودند که بعدها این نام به تمامی اقوام سرخپوست آمریکای شمالی تعمیم داده شد. با اینهمه اینویت ها به دلیل انزوای خود از سایر اقوام بومی کانادا، تنها در پایان قرن نوزده و آغاز قرن بیستم و پس از دیدار کاوشگران کانادایی و فرانسوی از آنان در گران نور (Grand Nord) بیش از گذشته شناخته شدند. از آن زمان آنان به نام اسکیمو خوانده می شوند.
تورنتو بزرگترین شهر کانادا و پایتخت ایالت اونتاریو است. پس از آن مونرئال قرار دارد که پایتخت کبک است. این شهر یک مرکز بزرگ بازرگانی، صنعتی، اقتصادی، فرهنگی و امور بین الملل به شمار می رود که بسیاری از مجامع بین المللی و ملی در آن برگزار می شود. مونرئال دومین اجتماعی شهری در دنیاست که زبان رسمی آن فرانسه است. مهم ترین بخش های این شهر بخش اقتصادی، ارتباطات از راه دور، فرودگاه، حمل و نقل، رسانه ها، هنرو سینما، تولید سریال های تلویزیونی، انتشار اسناد، اطلاعات، پژوهش های پزشکی، آموزش و پرورش، گردشگری و ورزش هستند.
کانادا یکی از ثروتمندترین ملت های جهان را در خود جای داده و عضو سازمان همکاری و گسترش اقتصادی و نیز گروه جی هشت است. اقتصاد ان برپایه بازار استوار است که به لطف اصلاحات موفق اقتصادی سال های ۱۹۹۰ به سمت اقتصاد آزاد پیش رفت و اکنون دولت در آن نقش زیادی ندارد. به این ترتیب، امروز کانادا با رشد اقتصادی بالا و نرخ پایین بیکاری، در دوران رونق خود به سر می برد. در سال ۲۰۰۸ این کشور از نظر هدایت بازار، امکانات تولید و نیز سطح بالای زندگی، از نظر سیستم اقتصادی خود بسیار شبیه به ایالات متحده بود. در جریان قرن بیستم افزایش شدید صنایع دستی، معادن و خدمات حمل و نقل، اقتصادی کانادا را از اقتصادی روستایی به اقتصادی اصولا صنعتی و شهری تبدیل کرد. در اقتصاد کانادا نیز مانند اقتصاد تمام کشورهای مدرن و صنعتی، ارائه صنعت خدمات نقش اصلی را ایفا می کند که نزدیک به سه چهارم کانادایی ها را به کار گرفته است. با اینهمه در اقتصاد کانادا بر خلاف سایر کشورهای صنعتی،اهمیتی بالا برای دو ماده پایه ای – نفت و چوب- در نظر گرفته می شود. از سوی دیگر، این کشور دارای ذخایر مهم آب شیرین است که صادرات آن به ایالات متحده موضوع مشاجرات متعدد است. برخلاف اغلب کشورهای پیشرفته، کانادا صادرکننده انرژی خالص است. چه این کشور از وفور منابع گاز طبیعی، گاز و نفت سود می برد. نیز منبع انرژی ارزان و تجدیدشونده دیگری نیز در این کشور وجود دارد: انرژی برقابی.
کانادا به عنوان یکی ازتولید کنندگان مهم فراورده های کشاورزی دنیا مانند گندم و غلات نیز هست. رتبه دوم تولید الماس جهان، رتبه نخست تولید روی و اورانیوم و برخورداری از سایر منابع طبیعی از جمله طلا، نیکل، آلومینیوم و سرب را نیز باید به آن افزود. با اینهمه اقتصاد کانادا به شدت به اقتصاد بین الملل به خصوص تجارت با همسایه جنوبی خود وابسته است. البته در مجموع کانادا از سال ۱۹۹۱ بحران اقتصادی ای به خود ندیده و موفق ترین کشور اقتصادی در میان گروه جی هشت به شمار می رود.
جمعیت کانادا از اقوام بسیار گوناگونی – دست کم ۳۴ گروه- تشکیل شده. مهم ترین گروه آن “کانادایی ها” هستند که بعضا خود را از اقوام کانادایی می دانند به خصوص کسانی که اجداد آنان در دوران استعمار کانادا به این قاره مهاجرت کرده اند. علاوه بر آن می توان از اقوام انگلیسی، فرانسوی، اکوسی، ایرلندی، آلمانی، ایتالیایی، چینی، اوکراینی و سرخپوستان آمریکای شمالی نام برد. نیز باید شمار بالای پناهندگان به این کشور را به آمار فوق افزود که اغلب آنان را افغان ها، اهالی میانمار و برمه و نیز کلمبیا تشکیل می دهند. کانادا نخستین کشور پناهنده پذیر دنیاست.

در کانادا ادیان گوناگونی یافت می شود. اغلب کانادایی ها کاتولیک و شماری نیز پروتستان هستند. ۱۷ درصد خود را بدون وابستگی به دین خاصی می دانند و ۳/۶ درصد نیز پیروان ادیان دیگری به جز مسیحیت هستند. از میان آن ها می توان به اسلام، یهودیت، دین های بودایی، هندویی و مذهب سیک اشاره کرد.
دو زبان رسمی کانادا انگلیسی و فرانسه، زبان مادری بیش از ۷۵ درصد جمعیت این کشور به شمار می رود. در سال ۱۹۶۹ به موجب قانون زبان های رسمی این کشور، زبان فرانسه در تمامی مراجع دولتی فدرال، جایگاهی برابر با انگلیسی به دست آورد. آنچه کانادا را به عنوان کشوری رسما دوزبانه سوق داد. به این ترتیب، حق برخورداری از خدمات دولتی به دو زبان در این کشور تعریف شد، با اینهمه در کبک و چند ناحیه دیگر فرانسه زبان این کشور مانند برونزویک نوین، شرق و شمال اونتاریو، یوکون، نوناوو و نیز جنوب مانی توبا، برخورداری از این خدمات چندان آسان نیست. علاوه بر این دو زبان، چندین زبان دیگر بومی نیز در نواحی شمال غربی کانادا دارای جایگاه رسمی هستند. برای نمونه می توان به اینوکتیتوت (Inuktitut) اشاره کرد که زبان اغلب مردم نوناووست. زبان های غیررسمی نیز جایگاه مهمی در این کشور دارند که از میان آن ها می توان به ماندارین، ایتالیایی، آلمانی و نیز پنجابی اشاره کرد.
فرهنگ کانادا از نظر تاریخی از فرهنگ و سنت های انگلیسی، فرانسوی، ایرلندی، اکوسی و فرهنگ های بومی تاثیر پذیرفته است. نیز فرهنگ آمریکایی به دلیل نزدیکی مکانی و دادوستد سرمایه های انسانی میان دو کشور تاثیر فراوانی بر آن گذارده است. برای نمونه در نواحی مجاور به دریای کانادا فولکلور و فرهنگ سلتی ایرلندی و اکوسی تاثیرگذار بوده که با فرهنگ آکادی (مستعمره قدیم فرانسه در کانادا) به خوبی همخوانی داشته، و یا در کبک فولکلور با رنگ و بوی سرزمین گل (فرانسه باستان) و روم مشاهده می شود. از سوی دیگر، همواره تفاوتی آشکار میان ساکنان سرزمین های فرانسوی کانادا یافت می شود که خصوصیتی خاص به این قاره و حتی خود کانادا داده است. بر این اساس بسیاری از هنرمندان فرانسه زبان که در رشته های مختلف ادبی، موسیقی، سینما و… در تورنتو به کار حرفه ای پرداخته اند، اصالتا به شهرهای دیگر کانادا و ایالات متحده، اروپا، خاور نزدیک و آفریقا تعلق داشته و در پی یافتن جایی برای خود در کانادا بوده اند تا به این ترتیب بیش از پیش فرهنگ لاتین را در این سرزمین شکوفا سازند.
اکنون مونرئال، پایتخت فرهنگی، اوتاوا پایتخت سیاسی، تورنتو پایتخت فرهنگ انگلیسی و امور اقتصادی و بازرگانی کانادا با اروپا و ایالات متحده، ونکوور پایتخت اقتصادی و بازرگانی کانادا با آسیای اقیانوس آرام هستند.
به این ترتیب، کانادا با برنامه های گوناگون فرهنگی، قوانین وتشکیلات سیاسی به دنبال آفرینش و نگاهداری از یک فرهنگ متمایز کانادایی بوده است.