انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آشنایی با مفاهیم روشی میشل فوکو (۳)

آشنایی با مفاهیم روشی میشل فوکو (۳): بازخوانی آثار دوره دیرینه‌شناسی

فوکو‌ در دیرینه‌شناسی بیش از اینکه به پیروزی یا شکست یا انحطاط پدیده‌ی در طول تاریخ برود، به دنبال انقطاع‌های مختلف آن در اعماق تاریخ است که در هر انقطاع، تاریخ تحول کردارهای گفتمانی و غیره گفتمانی خاص را در اطراف خودش دارد. در این قسمت پیش از آنکه به‌صورت دقیق به دیرینه‌شناسی بپردازیم، در ابتدا موضوعات و ‌های که فوکو‌ در این دوره در کتاب‌هایش به آن پرداخته را در جهت آشنایی با دغدغه‌های فوکو‌ را بیان می‌کنیم و سپس ویژگی‌های اساسی روش دیرینه‌شناسی فوکو در متنی جدا تشریح می‌کنیم. در این دوره فوکو‌ چهار اثر مهم به نام‌های تاریخ جنون (۱۹۶۱‌)، تولد پزشکی بالینی (۱۹۶۳‌)، نظم اشیا (۱۹۶۶‌) و دیرینه‌شناسی دانش (۱۹۶۹) دارد. در این آثار فوکو‌ درباره موضوعاتی مثل جنون، پزشکی، علوم انسانی و تحول گفتمانی بحث می‌کند.

کتاب تاریخ جنون: برساختن  دیوانگی

این کتاب به شرایط تاریخی پیدایش تمایز میان خرد و بی‌خردی، خرد و دیوانگی، در جریان سده‌ی هفدهم اختصاص دارد. همچنین به روان‌پزشکی و روانشناسی و تحلیل افول رژیم پیشین حبس و نگهداری نهادی و پیدایش تیمارستان در اواخر سده‌ی هجدهم می‌پردازد. تفکیک دیوانگی از عقل، پیدایش مفاهیم دیوانگی، بی‌خردی و عقل در جریان روشنگری، از نظر فوکو‌ رویداد تاریخی مهمی است و نقطه‌ی عطفی‌ است که عقل مدرن و همبسته‌ی آن، یعنی علم مدرن، از آن هنگام به بعد سلطه‌ی خویش را بر تجربه‌ی بشری آغاز کردند. شاید بتوان گفت که هدف فوکو‌ بازگشتن به آن «نقطه‌ی شروع  دیوانگی است که دیوانگی در آنجا هنوز تجربه‌ی نامتمایز‌ و تفکیک نشده‌ای است.» مسئله‌ای که رساله‌ی فوکو‌ در پی جلب‌توجه ما به آن است، مسئله‌ای است که باید لزوماً برای ما بیگانه و نامأنوس باشد، یعنی مسئله‌ی شکل‌گیری تاریخی  عقل و جنون به‌عنوان مراتب جداگانه و متمایز تجربه، یا به سکوت خزیدن‌ دیوانگی باواسطه‌ای اوج‌گیری تک‌گویی عقل (اسمارت‌، ۱۳۸۵:‌ ۲۴).

در این کتاب فوکو توصیه‌های روشی دیرینه‌شناسی بسیاری را مطرح می‌کند؛ فوکو در اینجا بیش از اینکه به دنبال پیروزی یا شکست یا انحطاط یک هویت در طول تاریخ باشد، به دنبال انقطاع‌های مختلف آن در اعماق تاریخ است که در هر انقطاع، تاریخ تحول کردارهای گفتمانی و غیر گفتمانی خاص را در اطراف خودش دارد که یک دیرینه‌شناس باید به توصیف این کردارها‌ بپردازد. هر هویت مورد بررسی در دیرینه‌شناسی، یک انقطاع اولیه یا «درجه صفر» دارد که در این جایگاه تاریخی هنوز «تجربه» یکدست و نامتمایز‌ در یک هویت وجود دارد و همچنین مرزبندی‌ از هویت به وجود نیامده است. از این انقطاع تاریخ به بعد است که راه هرگونه تبادل بسته میشود و گفت‌وگو می‌شود و هر یک برای دیگری حکم مرده را دارد. در واقع در این نقطه ما باید به چگونگی جدایی هویت «ما» و «دیگری» بپردازیم (فوکو‌، الف۱۳۹۰: ۲).

این کتاب به بررسی این‌‌ موارد مرتبط با یکدیگر می‌پردازد: تفکیک عقل-بی‌عقلی، طرد حذف جمعیت‌های خاصی، به‌ویژه دیوانگان‌؛ پیدایش و تکوین ساختارهای نهادی ویژه‌ی حذف و طرد که در برداشت‌ها تصویرهای فرهنگی مربوط به حبس و نگهداری جذامیان‌ ریشه داشتند، پیدایش شکل‌های نوین دانش بر اساس شرایطی که عوامل مذکور به وجود آورده بودند، شکل‌هایی از دانش که ویژگی‌های عینی سازی نهادهای حبس را تقویت می‌کردند و در شکل‌گیری دیوانه و سوژه‌های بی‌عقل سهیم بودند. صورت‌های گوناگونی از مضامین حذف و تفکیک، حبس و تمشیت نهادی و شکل‌گیری دانش نوین و شکل‌های نوین سوبژکتیویته‌ در سراسر آثار فوکو‌ یافت می‌شود. اهمیت دانش پزشکی که در مطالعه‌ی دیوانگی نیز به چشم می‌خورد، در مطالعه‌ی بعدی فوکو‌ «تولد پزشکی بالینی» به‌وضوح مورد بررسی قرار می‌گیرد. این اثر که عنوان فرعی آن «دیرینه‌شناسی درک پزشکی» است، اگر نه به لحاظ روش، به لحاظ محتوا بامطالعه‌ی فوکو‌ درباره‌ی دیوانگی همپوشانی دارد (اسمارت‌، ۱۳۸۵:‌ ۳۲).

کتاب تولد پزشکی بالینی (درمانگاه): برساختن  بیمار

این کتاب بیانگر اهمیت پزشکی، در مقام «نخستین گفتمان علمی درباره‌ی فرد»، برای شکل‌گیری علوم انسانی است. اهمیت پزشکی برای تأسیس علوم انسانی اصولاً‌ برخاسته از این واقعیت است که در بطن گفتمان پزشکی است که  فرد برای نخستین بار موضوع دانش اثباتی شد و درکی از انسان به‌عنوان هم سوژه و هم ابژه (هم فاعل و هم مفعول‌) معرفت، برای نخستین بار به وجود آمد؛ بنابراین، پزشکی جایگاهی مهمی در زمینه‌ای علوم انسانی دارد چون پیش از همه از ساختار انسان‌شناسانه‌ای که شالوده‌ی علوم انسانی است پدید آمد و علاوه بر این، از سایر علوم انسانی به این ساختار نزدیک‌تر است. این کتاب به دنبال ی است که در بنیاد خود رؤیت ناپذیر بود، ناگهان در معرض نگاه روشن و شفاف قرار گرفت. انقطاع و گسست تاریخی که تا قبل از آن پزشکان از ضد نظریه‌ها و اوهام رها شدند (فوکو‌،ب ۱۳۹۰: ۲۷) و پذیرفتند که موضوع تجربه‌ی خود را در نفس و با نگاهی بی‌شائبه و فاقد پیش‌داوری بررسی کنند (فوکو‌،ب۱۳۹۰: ۲۸)؛ اما درباره شکل‌گیری این دوره تاریخی هم باید به تحولات کردارهای گفتمانی اشاره کرد و هم به تحولات کردارهای غیر گفتمانی. در امر غیر گفتمانی ما شاهد تحولات ی مثل بیمارستان تجدید سازمان‌یافته، تعریف جدید از جایگاه بیمار در جامعه و رابطه خاص میان امداد اجتماعی، تجربه پزشکی، کمک‌رسانی و دانش برقرار شد که بیمار در فضای جمعی و متجانس قرار گرفت (فوکو‌،ب۱۳۹۰: ۲۶۶)؛ اما درباره تحولات امر گفتمانی و تفاوتهای این دوره با دوران گذشته باید گفت که پزشکی بالینی هم برشی‌ جدیدی از اشیا ارائه داد و هم مبنای بیان آن‌ها که عادتاً آن را زبان «علم اثباتی» تلقی می‌کنیم، عوض شد که از خلال این برش و عوض شدن تجربه  پزشک، چهره جدیدی از امور قابل‌ادراک و امور قابل‌بیان عرضه کرد (فوکو‌ ۱۳۹۰: ۳۸). در کل این تحولات گفتمانی سبب شد که «سامان دادن زبانی عقلانی حول فرد ممکن گردید» (فوکو،‌ب۱۳۹۰: ۳۳) و همچنین «وضع گفتاری (گفتمانی) و ساختار علمی درباره فرد ممکن شد»(فوکو،ب۱۳۹۰: ۳۳) شرایطی که در کل موجب تبدیل سوژه به ابژه گفتار شود.

از نظر فوکو‌ در آخر کتاب، این گسست ی نه‌تنها تأثیری در دامنه علم پزشکی داشت بلکه موجب تأسیس علوم انسانی شد چرا که این گفتمان، هستی انسان را به‌منزله ابژه دانش اثباتی مرتبط ساخت (فوکو،ب‌۱۳۹۰: ۲۶۷) این نتیجه‌گیری آخر کتاب تولد پزشک بالینی، دغدغه کتاب بعدی فوکو‌ به نام نظم اشیاء‌ شد.

کتاب نظم اشیاء‌: برساختن علوم انسانی

همچنان که در قبل اشاره شده بود، فوکو‌ بعد از دو کتاب اول خود در دوره دیرینه‌شناسی (تاریخ جنون و تولد پزشکی بالینی)، از تأکید بر سطح نهادها (کردارهای غیر گفتمانی) دست می‌کشد و سطح تحلیل کوچک‌تر و پایین‌تری از سطح نهادها (کردارهای گفتمانی) جستجو میکند. وی نشان می‌دهد که نفس مفهومی جامعه، فرهنگ به‌عنوان جهان‌بینی فرد (همچون جنون، عقل و علم) خود محصول تحول فراگیرتری‌ در روابط گفتمان (کردار گفتمانی) بودند. برای مثال در کتاب نظم اشیا، فوکو‌ تنها از قواعد تشکیل شیوه‌های اندیشه و تفکر یعنی روابط گفتمانی بحث میکند و روابط غیر گفتمانی یعنی نهادهای اجتماعی را مورد بررسی قرار نمی‌دهد (دریفوس‌ و رابینو‌، ۱۳۷۹: ۱۷).

برخلاف مطالعه‌ی دیوانگی که دربرگیرنده‌ی روابط گفتمانی و غیر گفتمانی است، باستان‌شناسی علوم انسانی فقط با قواعد سازمان‌دهی و شکل‌گیری یک  سروکار دارد، قواعدی‌ که ساختار شیوه‌های تفکر را به وجود می‌آورند و موجب تمایز این شیوه‌ها از یکدیگر می‌شوند. از همین رو، در نظم اشیاء‌ درباره‌ی روابط غیر گفتمانی و نهادی که ممکن است با ساختارهای معرفتی خاصی پیوستگی داشته باشند، سخنی به میان نمی‌آید و در عوض به تحلیل قواعد و روابط درونی گفتمان و شکل‌گیری و تغییر یک ، اولویت داده می‌شود. نظم اشیاء‌، متن بغرنج و نفس‌گیری است که در پی پرده برداشتن از قوانین، الگوهای منظم و قواعد شکل‌گیری دستگاه‌های تفکر در علوم انسانی زاده‌ی سده‌ی نوزدهم است. این مطالعه دربرگیرنده‌ی سه دوره‌ی تاریخی است که صورت‌های تفکر در این دوره‌ها و در مقایسه‌ی بین این دوره‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند. حدود زمانی این دوره‌ها همان است که ابتدا در مطالعه‌ی دیوانگی و به‌طور نامحسوس‌تر در مطالعه‌ی پزشکی، نیز از هم تمییز‌ داده‌شده بودند، یعنی عصر رنسانس، عصر کلاسیک و عصر مدرن هریک نشانگر وجود ساختار فکری، یا اپیستمه‌ کاملاً متفاوت و متمایزی هستند (اسمارت‌، ۱۳۸۵: ۴۰).

کتاب دیرینه‌شناسی‌ دانش: تحلیل گفتمانی

در کتاب دیرینه‌شناسی دانش نیز فوکو‌ در ادامه بحث گسست و تحلیل گفتمانی به دنبال کشف اصول تحول درونی و ذاتی گزاره است. فوکو‌ واحد تحلیل گفتمان را گزاره می‌نامد و از نظر او هر گزاره کردار گفتمانی است، یعنی سرشتی «اجرایی» دارد و کاری انجام می‌دهد. نکته مهم همین کاری است که گزاره انجام می‌دهد. در این کتاب در بحث گسست، به‌جای تأکید بر نظام دانایی، بر احکام و یا گزاره تأکید می‌کند که در هر عصر مجموعه‌ای از گزاره به‌عنوان علم یا نظریه به وحدت می‌رسد و با آمدن عصر جدید، گسستی ایجاد می‌شود و ما شاهد حضور شکل جدیدی از گزاره هستیم (دریفوس‌ و رابینو‌، ۱۳۷۹: ۲۰-۱۹).

این کتاب نوعی پی‌نوشت روش‌شناختی به برخی از «طرح‌های ناتمام» فوکو‌ در کتاب‌های قبلی‌اش دانسته‌اند که هدف آن «پرده برداشتن از اصول و پیامدهای دگرگونی‌هایی یک  است که در عرصه‌ی معرفت تاریخی رخ می‌دهند.» بدون شک، به دلیل واکنش‌هایی که در برابر کارهای قبلی فوکو‌ وجود داشته، او تلاش زیادی می‌کند تا نشان دهد که اگرچه ابزارها، مفاهیم و نتایج این مطالعه شاید ظاهراً مأخوذ از ساختارگرایی به نظر برسد، اما درواقع‌، چنین تحلیلی هرگز به کار گرفته نشده است. این مطالعه از نظر فوکو‌ هیچ ربطی به بحث‌وجدل درباره‌ی ساختار ندارد، بلکه مربوط به حوزه‌ای است که در آن «پرسش‌های مربوط به انسان، آگاهی، منشأ و سوژه پدید می‌آیند، باهم تلاقی می‌کنند، درهم می‌آمیزند و از هم تفکیک می‌شوند.» پیش از آن‌که بتوان کاری روی مسائل نظری و روشی مربوط به کاربرد مفاهیم گسستگی، انقطاع، حد و دگرگونی در تحلیل تاریخی انجام داد، ابتدا باید این حوزه را پاک‌سازی کرد: یعنی از مفاهیم گوناگونی که دال بر استمرار و پیوستگی هستند، مثل سنت، اثرگذاری، توسعه و تکامل و روح؛ و از مقوله‌هایی که گفتمان‌ها را به‌صورت انواع تقسیم‌بندی می‌کنند (مثل علم، ادبیات، فلسفه، تاریخ، داستان و غیره)؛ و سرانجام از «وحدت کتاب و مجموعه آثار». از این دیدگاه، استمرار و پیوستگی معلول و نتیجه‌ی مجموعه‌ای از قواعد شکل‌گیری است، قواعدی‌ که باید مکشوف و بررسی شوند تا روشن شود که کدام مفاهیم و مقوله‌ها ممکن است ارزش نقد و تحلیل را داشته باشند. باید پرده‌های بداهت‌ از روی آن‌ها پس‌زده شود تا معلوم شود که چه چیزی سازنده‌ی وحدت آن‌ها است. تعلیق استمرار و وحدت، عرصه‌ی وسیعی از گزاره‌های گفته و نوشته‌شده، یا «رویدادهای گفتمانی» را برملا می‌کند که از میان آن‌ها توجه فوکو‌ معطوف به گزاره‌هایی است که علوم انسانی را به‌صورت مرسوم تعریف می‌کنند (اسمارت‌، ۱۳۸۵: ۴۸).

بر اساس همین تحلیل دیرینه‌شناختی فوکو‌، گفتمان را مجموعه‌ای از گزاره‌ها می‌نامد از این حیث که این گزاره‌ها به همان شکل‌گیری گفتمانی مربوط‌اند؛ گفتمان یک واحد بلاغی‌ یا صوری نیست که بی‌نهایت قابل تکرار باشد و بتوانیم پدیداری یا کاربرد آن را در تاریخ نشان دهیم (و در صورت لزوم توضیح دهیم)؛ گفتمان متشکل است از شمار محدودی از گزاره‌ها که می‌توانیم مجموعه‌ای از شرایط وجود را برای این گزاره‌ها تعریف کنیم. در چنین فهمی، گفتمان یک‌شکل مثالی و بی‌زمان نیست که تاریخی هم داشته باشد؛ پس مسئله عبارت نیست از این که بپرسیم چگونه و چرا گفتمان امکان ظهور و تحقق در این نقطه از زمان را یافت؛ گفتمان از اول تا آخر‌ تاریخی است، – قطعه‌ای از تاریخ، وحدت و ناپیوستگی‌ در خود تاریخ که مسئله‌ی محدوده‌‌ها، انقطاع‌ها، دگرگونی‌ها و وجوه خاص زمانمندی‌اش مطرح است و نه ظهور ناگهانی‌اش در میان درهم‌تافتگی‌های زمان (فوکو‌، ۱۳۹۲: ۱۷۱). در ادامه فوکو‌ وقتی ما را متوجه گفتمان موردنظر خود کرد به توضیح کردار گفتمانی می‌پردازد:

 

«نمی‌توانیم کردار گفتمانی را خلط کنیم با عمل بیان یک فرد که ایده، میلی یا تصویری را صورت‌بندی می‌کند: یا خلط کنیم با فعالیتی عقلانی که در یک سیستم استنتاجی‌ به کار بسته می‌شود؛ یا خلط کنیم با (صلاحیت) سوژه‌های‌ سخنگو به هنگام ساختن جملات دستوری: کردار گفتمانی مجموعه‌ای است از قواعد بی‌نام، تاریخی، همواره متعین در زمان و مکان که در دورهای معین و برای یک حیطه‌ی معین اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی یا زبان‌شناختی، شرایط اعمال کارکرد گزاره‌های‌ را تعریف کرده‌اند» (فوکو‌، ۱۳۹۲: ۱۷۱).

 

منابع:

اسمارت، بری. (۱۳۸۵). میشل فوکو. ترجمه‌ی لیلا جوافشانی و حسین چاوشیان. تهران: کتاب آمه

دریفوس، هیوبرت و پل رابینو. (۱۳۷۹). میشل فوکو: فراسوی ساختگرایی و هرمنیوتیک. ترجمه‌ی حسین بشیریه. ‌تهران: نشر نی

فوکو، میشل. (۱۳۸۹). نظم اشیاء. ترجمه‌ی یحیی امامی. تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی

فوکو، میشل. (۱۳۹۲). دیرینه‌شناسی دانش. ترجمه‌ی نیکو سرخوش و افشین جهان‌دیده. تهران: نشر نی

فوکو، میشل. (الف۱۳۹۰). تاریخ جنون. ترجمه‌ی فاطمه ولیانی. تهران: نشر هرمس

فوکو، میشل. (ب۱۳۹۰). تولد پزشکی بالینی. ترجمه‌ی فاطمه ولیانی. تهران: نشر ماهی