انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آزتک‌ها – بخش سوم: امپراطوری آزتک

دنی زوبرور برگردان رضا اسکندری

imperio_azteca

در آغاز اشغال غاره توسط اسپانیایی‌ها، امپراطوری آزتک بر بیشتر اراضی مکزیک امروز سلطه داشت: از ساحل اقیانوس آرام تا خلیج مکزیک و از دره‌ی مکزیکو در شمال تا منطقه‌ی سوکونوسکو (Soconusco) در مرز گوآتمالا. امپراطوری آزتک هیچ‌گاه قلمرویی یک‌دست و متجانس نبوده است؛ امپراطوری آزتک همواره از پیوستن پادشاهی‌هایی مستقل با اتباعی از گروه‌های قومی متنوع استقبال می‌کردند. با این حال، در سال ۱۵۱۹، نیروهای ائتلافی اتحاد سه‌گانه، فرمانروایان یک امپراطوری ۵ تا ۶ میلیون نفری بودند. این جمعیت در ۳۰۰ اجتماع بومی زندگی می‌کردند و قلمروی امپراطوری نیز با نظمی دقیق به ۳۸ ایالت تقسیم شده بود. از آنجا که این ایالت‌ها گروه‌های قومی و زبان‌های متعدد و مختلفی را دربرمی‌گرفتند، آزتک‌ها زبان خود، ناهواتل، را به عنوان زبان رسمی به نخبگان این جوامع تحمیل کردند و حتی در مواردی نام اجتماعات بومی آن‌ها را تغییر دادند. امپراطوری آزتک‌ها بزرگ‌ترین پیکره‌ی سیاسی متعلق به بومیان بود که در آمریکای مرکزی استقرار یافته بود. در کل قاره نیز، پس از امپراطوری اینکا در پرو، مکان دوم را در اختیار داشت.

نیروی پیشرانه‌ای که پشت این توسعه‌طلبی‌ها قرار داشت، ارتش آزتک بود. آزتک‌ها از همان آغاز که ارتشی کوچک و در زمره‌ی مزدوران آزکاپوتالکو بودند، در شمایل‌نگاری‌ها و هنرهای قدسی خود بر نظامی‌گری تاکید می‌کردند. بخش عمده‌ی این تاکیدات، بازتاب رفتار توله‌تِک‌های شهر تولا بود. هر مرد جوانی در جامعه‌ی آزتک باید به ارتش ملحق می‌شد و مردانگی خود را با به اسارت گرفتن یک سرباز دشمن در میدان نبرد اثبات کند. توفیق در این مهم با شکل خاصی از پیرایش مو نشان داده می‌شد. تعداد اسیرانی که هر مرد گرفته بود نیز به واسطه‌ی طول ردای او و نیز حق استفاده از زیورآلاتی که به لب‌ها وصل می‌شد آشکار می‌گشت. ارتش شامل واحدهایی از نیروهای ویژه نیز می‌شد که توسط دولت مرکزی تجهیز می‌شد و نجیب‌زادگان و سربازانی دیگری را که قابلیت‌های خود را در میدان جنگ به اثبات رسانده بودند شامل می‌شد. سربازان رده‌ی جگوار و شوالیه‌های عقاب معروف‌ترینِ این واحدها بودند. به هر روی، از آنجا که بیشتر سربازان همان روستاییانی بودند که باید اراضی امپراطوری را کشت می‌کردند، فعالیت‌های نظامی بیشتر به زمستان‌ها محدود می‌شد که کار کشاورزی با وقفه روبرو می‌شد.

با این وجود، ساز و کار تسخیر اراضی عموما به صورت دیپلماتیک و با ارسال نمایندگانی از سوی آزتک‌ها برای مذاکره با حاکمان محلی آغاز می‌شد. اگر این حاکمان به صورت داوطلبانه به امپراطوری آزتک ملحق نمی‌شدند، خیلی زود ارتش از راه می‌رسید. با ده‌ها هزار شمشیر و نیزه با تیغه‌های تیز آبسیدین، با لباس‌های ترسناک و رنگارنگ و پرچم‌های بلند و پردارشان، ارتش آزتک چشم‌اندازی مهیب را در برابر شهرهای نافرمان به تصویر می‌کشید. در بیشتر موارد، آزتک‌ها نظام اجتماعی، سیاسی و مذهبی موجود در این ایالات تسخیر‌شده را به همان حال خودشان رها می‌کردند تا از شورش و طغیان جلوگیری کنند. در مواردی که برخورد نظامی گریزناپذیر بود، معمولا ارتش‌ها شهر و مردمان آن را مورد تاخت و تاز بی‌رحمانه‌ای قرار می‌دادند و حکومت محلی را با فرمانداران و جزیه‌گیرهای آزتک جایگزین می‌کردند. در مواردی معدود، آزتک‌ها حتی گروه‌های بزرگی را از دره‌ی مکزیکو به ایالت‌های دوردستی کوچ دادند که در آنجا سکونت‌گاه‌هایی در میان مردمان بومی آن مناطق تشکیل دهند. در برخی مناطق بی‌ثبات‌تر، مانند دره‌ی اوآکساکا، احداث پادگان‌های دایمی ضرورت می‌یافت.

به محض آن‌که روابط سیاسی میان شهرهای منقاد و اتحاد سه‌گانه منعقد می‌شد و قوام می‌یافت، آن منطقه به عنوان یک استان خراج‌گذار به رسمیت شناخته می‌شد. هرچند میزان این خراج شدیدا به ثروت و دارایی‌های حکمرانان محلی و منابع طبیعی آن منطقه بستگی داشت، اما آنانی که در گذشته سر به شورش برداشته بودند به نسبت کسانی که با صلح و صفا به امپراطوری آزتک پیوسته‌بودند، به ناگزیر باید خراج بیشتری می‌پرداختند. این مالیات‌ها به دقت در الواح آزتک ثبت و ضبط می‌شد. این امر بعدها و در سال‌های آغازین استعمار، در قالب حساب خراج‌ها و قوانین مندوزا ادامه یافت. خراجی که مستمرا به تنوچتیتلان، تکسکوکو و تلاکوپان سرازیر می‌شد متشکل بود از مواد غذایی، مواد خام، کتان و دانه‌های کوکوآ (کاکائو) که از این دو قلم آخر به عنوان واحد پولی نیز استفاده می‌شد. در همین زمان، توسعه‌طلبی آزتک‌ها زمینه‌ساز شکلی از تخصصی‌شدن در میان ایالت‌ها شده بود. زیرا بخش عمده‌ای از خراج‌هایی که به پایتخت سرازیر می‌شد، در قالب کالاهای تجملاتی تکمیل‌شده‌ای نظیر جواهرات و لباس‌ها بود که برای اشراف آزتک تهیه می‌شد. شهرهای منقاد هم‌چنین ملزم به شرکت در اقتصاد مبتنی بر تجارت راه دور پوچِتاها بودند؛ افزون بر این، باید سرزمین خود را برای عبور ارتش‌های اتحاد سه‌گانه آزاد می‌گذاشتند و منابع و تجهیزات مورد نیاز سربازان را در اختیار آن‌ها قرار می‌دادند. حتی گاهی ناگزیر به ارسال قربانیان انسانی به مراسم آزتک بودند.

علاوه بر ایالت‌های خراج‌گذار، آزتک‌ها ایالاتی راهبردی نیز تاسیس کردند که نواحی بی‌ثبات و راه‌های مهم تجاری را در بر می‌گرفت. حاکمان این ایالت‌ها، به جای خراج «هدایایی» را تقدیم امپراطور آزتک می‌کردند؛ هرچند هرگاه امپراطوری مرزهای خود را به اراضی فراتر از این ایالات راهبردی گسترش می‌داد، این توافق به صورت خودکار به نظام خراج‌گذاری تغییر می‌یافت. شهرهای مهم دیگری مانند چولولا (Cholula) در منطقه‌ی پوئبلا، توانستند بدون آن‌که احساساتی خصمانه را در امپراطوری برانگیزند و با حفظ روابط آزاد تجاری با آن، استقلال خود را حفظ کنند. اما حتی در جاهایی که تسخیر مستقیم شهر امکان‌پذیر نبود، آزتک‌ها شکل ثانویه‌ای از پیوستگی را به واسطه‌ی برقراری پیوندهای خانوادگی میان تبارهای حاکم ایجاد می‌کردند. با این همه، بیشتر به واسطه‌ی تنوع قومی و سیاسی‌اش، امپراطوری آزتک هیچ‌گاه هویتی باثبات نیافت؛ شورش در سراسر عمر کوتاه آن امری بسیار معمول بود. حتی عدم‌توافق‌هایی جدی میان رهبران سیاسی تنوچا وجود داشت که نهایتا در خصوص نحوه‌ی رفتار با اسپانیایی‌ها، از زمان پیاده‌شدنشان در براکروس (Veracruz) تا حضورشان در تنوچتیتلان، به ناگزیر نمودی آشکار یافت. افزون بر این، آزتک‌ها هیچگاه نتوانستند گروه‌های ستیزه‌جویی مانند تلاکس‌کالان‌ها و تاراسکان‌ها را تسخیر کنند و جنگ‌هایشان با این دشمنان گاه برای نیروهای اتحاد فاجعه‌آمیز بودند. بی‌تردید بخش عمده‌ای از سقوط نهایی امپراطوری آزتک به واسطه‌ی این گروه‌های ناراضی تسخیرشده و تسخیرنشده‌ای بود که مشتاقانه به متحدانی برای فاتحان اسپانیایی مبدل شدند.