انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آخرین دوئل در فرانسه

شیر جوان بر شیر پیر پیروز می‌آید، در آوردگاه دوئل، در یک قفس طلایی چشمانش خواهد ترکید، دو زخم می‌خورد و در خون خواهد غلطید؛ مرگی بی‌رحمانه.

نوستراداموس، ستاره‌شناس و پیشگوی فرانسوی قرن شانزدهم

—————————

کم‌تر قانونی را می‌توان سراغ‌ داشت که به اندازه‌ی «قانون دوئل» در طول تاریخ مورد جرح و تعدیل قرار گرفته باشد. دوئل، در دوره‌هایی از تاریخ فرانسه و اروپا- مانند دوران قرون وسطی- نه تنها آزاد بود، بلکه گاه به عنوان یک راهکار قضایی هم  توصیه شده است. در سال ۱۲۱۵، شورای جامع چهارم کلیسای کاتولیک(لاتران)، کلاً هرگونه دوئل را ‌غیرقانونی و مخالف مسیحیت اعلام کرد و  پس از آن، «قانون مدنی در امپراتوری مقدس روم علیه دوئل» در پی جنگ سی ساله تصویب شد؛ اما چند ده سال بعد همه‌ی آن‌ها فراموش شد تا سنت اعاده‌ی حیثیت به میانجی شمشیر، در هیمنه‌ی غریو «چشم در مقابل چشم»، از میان خاکستر زمانه  چون روحی پریشان، احضار شود تا باری دیگر تاریخ بنمایاند که «آن‌چه سخت است و پایدار، دود می‌شود و به هوا می‌رود.»

 

بازپس‌گیری حیثیت دلاوران و شهسوران در فرانسه، چنان خود غرورآمیز می‌نمود که تیر از کمان جسته‌ی آبرو را نه تنها به شست باز می‌گرداند، بلکه گاه بیشتر از قبل اعاده می‌کرد و بر افتخارات می‌افزود. شاید به همین دلیل بود که بین سالهای ۱۵۸۸ و ۱۶۰۸، دوئل در فرانسه چنان رونق گرفت که بیش از ده هزار نفر در دوئل کشته شدند؛ یعنی به طور متوسط پانصد نفر در سال![۱]

 

در زمان هنری دوم، شش هزار نفر از  نجیب‌زادگان، قربانی دوئل شدند و در دوره‌ی هنری چهارم هشت هزار نفر دیگر، که این آمار، قربانیانی بیش‌تر از کشته‌شدگان جنگ‌های داخلی مذهبی در فرانسه را نشان می‌دهد.[۲]

 

در فرانسه، بر خلاف انگلستان که بیشتر دوئل‌ها با تپانچه انجام می‌شد، شمشیر ترجیح نخست بود و نوعی پرنسیپ اشرافی به شمار می‌رفت. گاه دوئل‌هایی صرفاً معطوف به افتخار و تادیب انجام می‌شد، که در آن‌ها ممکن بود کسی کشته نشود و مدعی، به مجروح ساختن حریف و وادار کردن او به پوزش‌خواهی بسنده کند که به نوعی اعاده‌ی حیثیت با به خطر انداختن جان خود قلمداد می‌شد و رضایت‌آور می‌نمود. این سنت مردانه که در ابتدا بیشتر نزد کنت‌ها و آرشیدوک‌ها و نظامیان و دریانوردان رایج بود، به مرور و در قرون هجده و نوزده به سایر طبقات اجتماعی و غیر بورژواها و حتی برخی زنان گسترش یافت.

 

به عنوان مثال یک خانم هنرمند مشهور به نام ژولی اوبینی(Julie D’Aubigny) که در اواخر قرن هفدهم و در دوران لویی چهاردهم خواننده‌ی اپرا بود و زندگی عشقی متنوع و جسورانه‌ای داشت، برای تصاحب معشوقه‌ای، به مردی که نامزد آن دختر بود پیشنهاد دوئل داد و با وارد کردن زخم‌های جدی، حریف را از میدان بدر نمود.

 

دوئلیست‌های فرانسه، اغلب شمشیر‌، «را‌پ‌یر» (La Rapière) را برای مبارزه ترجیح می‌دادند که شمشیری بلند، باریک، دولبه و نُک تیزِ نظامی است. البته موارد استفاده از سلاح‌های دیگر هم وجود داشته است.

 

لیست بلندی از افراد نامدار در عرصه‌های مختلف سیاسی، نظامی و هنری وجود دارد که دستکم یک‌بار دوئل کرده‌اند؛ از ویکتور هوگو گرفته تا الکساندر دوما و سیاستمدار مهمی چون ژرژ کلیمانسو و حتی کامیل دریفوس و اواریست گالوا، انقلابی و ریاضی‌دان نابغه‌ای که در عنفوان جوانی، طی دوئلی خونین، کشته شد.

 

آخرین دوئل رسمی و ثبت شده در فرانسه- که ویدیوی آن را در زیر گذاشته‌ام-، در روز پنج‌شنبه، ۲۰ آوریل ۱۹۶۷، بر سر شرافت، در اطراف پاریس رخ داد.  سیاستمدار سوسیالیست و شهردار وقت مارسی، «گاستون دفر» (Gaston Defferre) پس از درگیری لفظی در مجلس شورای ملی  با سیاستمداری به نام «رنه ری‌بیر» (Rene Ribière)، از او خواست که بابت قطع مکرر سخنرانی‌اش در مجلس و توهین‌های«ابلهانه‌اش» پوزش بخواهد یا دوئل را بپذیرد. ری‌بیر از عذرخواهی امتناع کرد و دوئل را پذیرفت.

 

رسانه‌ها و افکار عمومی در بهت و هیجانی تمام عیار  فرو رفتند و رییس جمهوری «شارل دوگل» به‌شدت با این تصمیم مخالفت کرد و نمایندگانی را فرستاد تا طرفین دعوا را از این کار منصرف کنند که نتوانستند. دوئل در یک اقامتگاه خصوصی در «نویی‌سور-سن»(Neuilly-sur-Seine) – که منطقه‌ای اعیان‌نشین در حومه‌ی غربی پاریس است- به داوری سیاستمداری به نام Jean de Lipkowskiin(از حزب گائولیست) و با انتخاب شمشیر راپییر انجام شد.

 

آن‌چه این دوئل را هیجان‌انگیزتر می‌کرد این بود که روز بعد از مبارزه،  ری‌بیر قرار جشن ازدواج داشت و او که از حریف‌اش دوازده سال کوچکتر بود، قرار بود داماد بشود. «شهردار دفر» که مرد کارکشته‌ای می‌نمود، به دوستان نزدیکش گفته بود که این جوانک را نخواهد کشت ولی کاری خواهد کرد که در عروسی نتواند خوش بگذراند تا تنبیه شود.

 

ضربه‌ی نخست را دقیقه‌ای بعد از آغاز درگیری، شهردار به بازوی حریف می‌زند ولی ری‌بیر خواستار ادامه‌ی مبارزه می‌شود.

 

بعد از این که مرد جوان دومین ضربه‌ی کاری را در بازوی دیگرش پذیرفت، لیپکوفسکین داور، اعلام کفایت  مبارزه را می‌کند و «شهردار گاستون دفر» را ، پیروز و شرافتمند اعلام می‌نماید و شیرجوان بر خلاف پیشگویی نوستراداموس دچار «مرگی بی‌رحمانه» نمی‌شود تا با سری افتاده و بی‌غرور به دیدار عروسش برود.

 

هر دو دوئلیست‌، عمر طبیعی داشتند و اولی، پس از این‌که در دولت فرانسوا میتران وزیر کشور شد، در سال ۱۹۸۶ درگذشت و دومی در سال ۱۹۹۸. گرچه در گزارش ثبت شده‌ی دوئل نیامده است که داماد مغموم با بازوانی زخمی چگونه شب عروسی‌اش را به سر برد، امّا می‌توان تصور کرد که شهردار در بازگشت به مارسی، چه غروری را با خود به ارمغان برده است و چه جام‌هایی که همگنان او، به افتخارش نپیموده‌اند.

 

مدت‌ها بعد از این ماجرا، در سال۱۹۷۷، در مصاحبه‌ای، «گاستون دفر» در پاسخ به پرسشی درباره‌ی آن تصمیم، ضرب المثل قدیمی فرانسوی را یادآوری نمود که: «تمسخر بیش از شمشیر کشنده است»[۳]؛ حرفی که وانموده‌ی سخن نغز «حافظ» خودمان است:

 

باکم از ترکان تیرانداز نیست

طعنه‌ی تیرآورانم می‌کُشد

 

شخصیتی به نام «پرنسس آنژینا» در یک رمان تاریخی فرانسوی به همین نام از «رولاند تاپور» که از قضای روزگار در سال ۱۹۶۷ منتشر شده است، خطاب به مردی که به او اظهار شیفتگی می‌نماید، می‌گوید:

 

«…آه! شما مرد من نیستید! شما مانند ماکیان خانگی هستید!  من مردانی را می‌پسندم که جای زخم دارند و در دوئل می‌جنگند…»[۴]

 

باری، هر دوره‌ای قهرمانان خود را دارد و افتخارات خود را چون ستون‌هایی بر باور و ارزش‌های زمانه استوار می‌سازد.

 

۳۱ مه ۲۰۲۱

 

لینک به ویدئوی یوتیوب مرتبط با متن: https://youtu.be/f3ctk0d_tsY?si=23YqChUIwqD5DVaT

 

[۱] P. Lacaze, En Garde, du duel à l’escrime, p. ۳۷, Paris, Gallimard Découverte, 1991.

[۲] Alain Berbouche , L’Histoire de la Royale : du Moyen Âge au règne de Louis XIV, Saint-Malo, Pascal Galodé éditeur, 2011,p.142.

[۳] Le ridicule tue plus sûrement que les épées.

[۴] La Princesse angine, Roland Tapor, La Princesse Angine, Buchet/Chastel, 2003