انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گوش سپردن به باغ‌ها و مناظر دورۀ اسلامی (بخش ۲)

در اوایل سدۀ دهم میلادی در بغداد، به مناسبت دیدار سفیر بیرانس از بارگاه خلیفه عباسی، نمایش با شکوهی با صحنه سازی‌های چشم گیر ترتیب دادند. بازدیدکنندگان از یک سالن به سالن دیگر راهنمایی می‌شدند تا صحن جدید کاخ‌ها را تماشا کنند. در آنجا درخت بزرگی با هجده شاخه طلا و نقره دیده می‌شد که پرندگان مصنوعی ساخته از طلا و نقره بر روی آنان آواز می‌خواندند.

هنگامی که سفیر و همراهان او وارد تالار دیگری شدند، در آنجا نشان خلیفه را دیدند که در کنار آن درختی به طور حیرت آور از زمین روئیده بود و پرندگان ساخته شده و تزئینی بر روی آن آواز می‌خواندند و فواره‌ها از مشک و گلاب فوران می‌کردند. لذت از آواز پرندگان و در نتیجه از میان بردن حد و مرز بین اصوات طبیعی و مصنوعی، کار بسیار مبتکرانه‌ای بوده است.

درختان و فواره‌های باغ در پس زمینه فضای شنیداری با صدای جیک جیک پرندگان و جانوران، جلوه می‌نمود. صدای آنان ملایم و آرام و دل نشین بود. کاربرد پردازش چنین صداهایی در پس زمینه این است که صداهای دیگر را در خود پوشش دهد. در دامنه تپه‌ای نزدیک به باغ ازکیه کنار خنرالیف در گرانادا، که در سده چهاردهم میلادی بنا شده و نام خود را از کانال آب همجوار گرفته، چهار آلاچیق در دو انتهای آن دیده می‌شود.مکانی سرپوشیده در امتداد یک طرف باغ قرار دارد. بازدید کنندگان، رنگ‌ها و بافت شاخ و برگ را می‌بینند که برروی خاک رس متمایل به سرخ در اطراف گرانادا قرار گرفته‌اند. در آنجا رایحه ملایم هرآنچه که در حال شکوفایی بود، شنیده می‌شود. هیرونیموس مونزر[i]، پزشک آلمانی که دو سال بعد از فروپاشی سلسله ناصری در سال ۱۹۴۲ میلادی، به گرانادا سفر کرده بود، آنجا را چنین توصیف می‌کند که درختان پرتقال و لیمو، صحن کاخ را فرا گرفته بوده‌اند. رایحه دل انگیز و معطر گل‌ها در پایان فصل در الحمرا بسیار لذت بخش می‌نموده و آب هم که در کنار آنان در جریان بود، با صدای خود به طراوت فضا می‌افزوده است. وجود آب توجه را جلب می‌کرده چرا که در سر زمینی مانند جنوب اسپانیا آنهم با آب و هوایی خشک، صدای آب می‌توانسته آرامش دل انگیزی به همراه داشته باشد.

در مکان‌هایی که باغ‌ها کمتر در دسترسند، شواهدی برای کاهش حواس پنجگانه پیدا می‌شود. برای نمونه، ناصرخسرو، جهانگرد ایرانی در سده یازدهم، از باغ‌هایی در پشت بام خانه‌ها در شهر قاهره سخن می‌گوید، احتمالاً از وجود درختانی که آنها را در گلدان‌ها کشت می‌شده است، سخن می‌گوید. باغ‌های پشت بام را برای بهره بردن از نسیم و طراوت و بالا بردن ارزش مستغلات در شهر به کار می‌گرفته‌اند. بالا بردن آنها از ساختمان‌ها به ابزار مخصوصی مانند گاری‌های چرخدار، نیاز داشته است. ساختمان‌هایی بوده که خانه‌های آنان درچهار طبقه و گاه در هفت طبقه بالا رفته بوده‌اند. یک منبع مورد اطمینان گفته که باغی در بالای طبقه هفتم خانه‌ای بود که گوساله‌ای نیز در آنجا نگهداری می‌شده است. این منبع هم چنین می‌گوید که بالای آن ساختمان چاهی بوده که آن گوساله آنرا می‌چرخانده تا آب را به بالای ساختمان برساند. صاحب آن خانه، درختان پرتقال و موز و گل و گیاهان را روی آن بام می‌کاشته است. چرخ‌های آبی، هرگز بدون صدا نبودند؛ آنها ساعت‌های متوالی می‌چرخیدند و با صدای جیرجیر خود گاهی هم صدایی به عنوان “سر و صدا” به محیط باغ اضافه می‌کردند. در اندلس، شاعری به نام لسان الدین ابن الخطیب (۱۳۱۳- ۱۳۷۴) [ii]از “سرود عاشقانه” یک چرخ آبی الهام گرفته و قطعه شعری نوشته و شاعر دیگر ابو تمام غالب ابن تمام هیام[iii]، آهنگ و آواز این چرخ‌ها را ستوده است.

تشبیه صدای چرخ‌های آبی را هم، زریاب موسیقی دان معروف که در سال ۸۲۲ ساکن اندلس شده بود، مورد توجه قرار داده است. اگرچه اصواتی که در گذشته تاریخی وجود داشته‌اند و اکنون طنین صدای آنها شنیده نمی‌شود، اما روایت آواز پرندگان، صدای فواره وتوصیف چرخ‌های آبی، که روزی در جریان بوده‌اند، اطلاعاتی کافی از اصواتی را در اختیار ما قرار می‌دهند که همه بخشی از طراحی حسی باغ‌ها در گذشته بوده‌اند. اگرچه، امروزه هم در باغ‌های تاریخی صدای پاشیدن آب فواره یا ریتم سنگین چرخ آب در حال حرکت را می‌شنویم،اما می‌دانیم که اینها دقیقا همان صداهای سده‌های یازدهم و چهاردهم نیستند. باغ، همانند ترکیبی از پدیده ها، حاوی موسیقی مخصوص خود است. اجرای این صداها با اجرای آنچه در گذشته صورت می‌گرفته رابطه دارد؛ همانگونه که اجرای یک آهنگ قرون وسطایی هم با اجرای مشابه آن در این دوران همانند نیست.

اکنون شواهدی از صحنه پردازی‌های موسیقی در فضای باغ‌های گذشته در دست است که از راه مطالعه آنان می‌توان به واقعیت‌های تاریخی پی برد. توصیف اجرای موسیقی در دست نوشته‌هایی مانند رساله‌ها و مقالات در نسخه‌های خطی عربی سده سیزدهم در اندلس موجود است که می‌توان به داستان‌های عاشقانه(بیاض و ریاض) در کنار موسیقی اشاره می‌کنند. یکی از این رساله‌ها مربوط به داستان عشق بیاض[iv]، تاجر جوان دمشقی بر یک کنیز است که چندین تصویر از صحنه‌های آن در یک باغ اتفاق افتاده است. در این صحنه خواننده‌ها و عودنوازان به اجرای موسیقی می‌پردازند. داستان از اینجا آغاز می‌شود که در یک گردهمایی در باغی که زنان متعددی در آن حضور دارند، با دختر حاجب (نخست وزیر)[v] آشنا می‌شود.

روایت این داستان به ما گوید که در درون باغ صحنه‌ها و مناظر دوست داشتنی، با فرش‌ها و پارچه‌های ابریشمی، بشقاب‌های پر از غذا و ساغرهای پر از شراب در آنجا آماده پذیرایی هستند. این گونه صحنه‌های نقاشی به ما نشان می‌دهند که این مردمان در کنار دیواری، در مکانی محصور از سایه درختان بزرگ نشسته‌اند. معشوقه به یکی از کنیزانش می‌گوید که آواز بخواند و آن کنیز ساز را به دست می‌گیرد و از هجران عاشقانه سخن می‌گوید. آنگاه که آوازش به پایان می‌رسد، آن معشوق گریه می‌کند و می‌گوید: “آواز تو، به خدا مرا غمگین ساخت، از شما می‌خواهم که بار دیگر آنرا بخوانی”. کنیزها یکی پس از دیگری، داستان عشق‌های نافرجام خود را همراه با ساز عود[vi] به آواز می‌خوانند. نوازنده ساز تنبور[vii] نیز همراه با گردش شراب، برای حاضرین آوازی می‌خواند. در یکی از آن ترانه ها، بیاض ابیاتی را می‌سراید و می‌خواند که محتوای آن در وصف گل‌های نیلوفر، نرگس، گل زرد و سفید و سرخ باغ است و در این ابیات عاشق و معشوق با همدیگر همدردی می‌کنند. طبق توالی دست نوشته ها، بیست و پنج ترانه که مربوط به عاشقانه‌ها هستند، آهنگ سازی می‌شود.حاضرین در آن مجلس نگران ترس از رسوایی هستند؛ بیاض با شتاب و مخفیانه از باغ بیرون می‌رود. این داستان با نامه‌هایی عاشقانه و اندوهی گریه آور ادامه دارد و البته به علت مفقود شدن صفحات پایانی دست نوشته، پایان این داستان عاشقانه نا روشن است.

آنچه درخور توجه است این است که همه این اتفاق، که بیش از یک سوم متن است،همگی در درون باغ صورت می‌گیرد. ارتباط میان حاضران در مهمانی و ارتباط با خواننده به اجرای آهنگ‌های موسیقی به تصویر کشیده و روایت می‌شوند. آنچه از محتوای نقاشی برداشت می‌شود ، صحنه عودنوازی و دو صحنه مشابه آن است که ریاض با خواندن و بیاض با دستاری که بر سر دارد، قابل شناسایی هستند.از داستان بیاض و ریاض تنها یک نسخه نامرغوب در دست است و آن هم تنها نسخه مصوری است که از دوران اسپانیای اسلامی برجای مانده است. با این حال می‌توان گفت که این نسخه در به تصویر کشاندن صحنه‌های اجرای موسیقی در باغ، نمونه کم نظیری است. نسخه‌های خطی، نقاشی‌های دیواری و مناظری که بر روی اشیاء گرانبها نقاشی یا حکاکی شده‌اند، همگی نشان دهنده باغ‌ها به عنوان مکانی تفریحی یا تشریفاتی در جشن‌های سازمان یافته دولتی است که محیطی پر سر و صدا بوده‌اند.

اجرای موسیقی نه تنها در مهمانی باغ‌ها برگزار می‌شد، بلکه در جشن‌های دربار، رژه‌های نظامی و مراسم شکار هم دیده می‌شود. نقاشی‌های کتاب بیاض و ریاض تصاویر متعددی از سازها را نشان می‌دهد که زمینه اجرای موسیقی در باغ‌ها است.

بیاض در حال نواختن عود برای شاهزاده خانم، گرفته از کتاب بیاض و ریاض، کتابخانه آموزش اموز دینی در واتیکان.

تصویر اجرای موسیقی را در مقیاس بزرگتر در نقاشی‌های دیواری کاخ‌ها هم نشان داده شده است. یک نمونه کامل از اجرای برنامه موسیقی را می‌توان در کاخ چهلستون[viii] در مجموعه کاخ‌های صفویه در اصفهان مشاهده نمود. چهلستون باغی بزرگ با درختان و گلزار و کانال آبروفت مستطیلی شکل همراه با غرفه‌ها و ایوان‌های متعدد با ستون‌های چوبی و ایوان‌های طاق دار بزرگ در محیطی سرسبز بنا شده است. بر روی دیوارهای تالار چهار نقاشی دیواری بزرگ در سالن پذیرایی دیده می‌شود که تصویر نبردهای تاریخی را توصیف می‌کند. بر روی دیوار کوچکتر، صحنه‌های جشن را توصیف می‌کند. تصویرهایی که بر روی ایوان‌های کنار باغ کشیده شده‌اند، آراسته به تصاویر شاه، درباریان،بازدیدکنندگان و امورسرگرمی و همچنین تصویر افرادی که در جشن‌ها بیننده و شنونده بوده‌اند، به چشم می‌خورد.

در انتهای دیوان جنوب غربی تالار، یک نقاشی از جشنی دیده می‌شود که موضوع آن به صد سال پیش از ساختن این کاخ برمی گردد که در آن شاه تهماسب به افتخار دیدار امپراتور مغول به نام همایون در شهر تبریز برگزار کرده است. همایون در سال ۱۵۴۴ میلادی در یک دوره عدم اطمینان سیاسی و تبعید از هندوستان به دنبال حمایت، به دربار شاهان صفوی پناهنده می‌شود. پنجره‌های مقرنس که سوی نشان دادن منظره‌ای از باغ و چمن گشوده می‌شود؛ فضای است که احتمالاً جایگاه یک آلاچیق در باغ را نشان می‌دهد. همایون که از تیره مغول‌هایی است که به هندوستان رفته‌اند، در این تصویر، ردای افتخار پوشیده و در کنار پادشاه بر روی زمین نشسته است. ارتفاع قد او از ارتفاع قد پادشاه، که میزبان او است، کوتاه تر است؛ تم این تصویر نشان می‌دهد که او به چهره شاه خیره شده است.

در کنار این مجلس پذیرایی با شکوه، سرگرمی‌ها توسط گروه نوازندگان در حال نواختن سازهایی مانند چنگ و طبل و انواع دف[ix] است که دو رقصنده نیز با ریتم موسیقی در حرکتند. با این که موضوع اصلی جلسه به موضوعات سیاسی دو حاکم مربوط می‌شود، اما سرگرمی با موسیقی پیش زمینه اصلی این مجلس را نشان می‌دهد. در اینجا موسیقی، مردم را به گوش دادن نغمه‌های موسیقی و تماشای رقص دعوت می‌کند. شنوندگان حاضر دست‌های خود را بالا برده و در برخی موارد نشان می‌دهد که آنها فنجان و بشقاب در دست دارند و کسانی دیگر مشتاقانه به موسیقی گوش فرا می‌دهند.

در میان حاضرین کسی دیده می‌شود که در کنار رقصنده‌ها ایستاده و با ریتم موسیقی حرکت می‌کند، در حالی که کسی دیگر ساغری در دست دارد و شراب در آن می‌ریزد وردای بلندی پوشیده است. یک نقاشی دیواری دیگر چهل ستون، پذیرایی مهمانی از یک هیئت چینی و محمد خان که از ماوراء النهر تبعید شده است را نشان می‌دهد. در این تصویر، سازهایی مانند طبل، عود، چنگ[x] دیده می‌شود که اغلب نمونه‌های آنان را در نقاشی‌های دوران صفویه مشاهده می‌کنیم.

عکس بالا – تصویر کاخ چهل ستون/ عکس پائین – جشن و اجرای رقص و موسیقی، نقاشی دیواری از چهل ستون.

 

از نقاشی‌های هندوستان می‌توان به چند اثر از پایاه سده شانزدهم در نسخه‌های بابرنامه[xi] اشاره کرد که البته به اجرای موسیقی مربوط نمی‌شوند. در یکی از نقاشی ها، که در دو صفحه رو در روی کتاب خطی بابرنامه دیده می‌شود، صحنه باغی است که امپراتور بابر در آنجا حضور دارد. بابر، در حال ساختن باغ‌های متعدد مانند “باغ وفا”[xii] در نزدیکی شهر کابل است. همان گونه که در نوشته این اثر یاد شده، این نقاشی باغی است با تصویر پرتقال ها، مرکبات و انار در رنگ‌های متفاوت و نقاشی دیگر تصویر پرندگانی را برروی شاخه‌ها را در روشنایی روز نشان می‌دهد. در این نقاشی می‌توان تصویر مردی را که به تازگی در حال ورود است و چند مرد دیگررا نشان می‌دهد که به نظرمی آید از پیشخدمتان باشند و دست‌های خود را به عنوان احترام بالا گرفته‌اند.

تخیل چندانی برای دانستن جزئیات این نقاشی نیاز نیست، زیرا رنگ‌های زنده و در ختان مملو از میوه‌های رسیده، چشم‌ها و ذائقه را تحریک می‌کنند. گویی پرندگان در حال آوازخوانی هستند و اسب‌ها به سختی نفس می‌کشند، صدای چکش ابزار کاری فلزی، صدای پچ پچ مجلس و صدای فرماندهی بابر را می‌توان تجسم کرد. در نسخه خطی بابرنامه و هم چنین در نقاشی‌های دیواری چهل ستون، تصویر اجرای موسیقی همراه با پذیرایی غذا از جانب خادمان با لباس‌های مجلل و فضای پر شکوه، از ویژگی‌های زندگی درباری را ترسیم می‌کند. با این حال، نقاشی‌های دستنوشته ها، موضوعات بیشتری از نمایش مردم عادی، حیوانات و ابزارهایی است که صدا را تولید می‌کنند.

همانگونه که در مدل دوم “رایت” از بازنمایی اجرای موسیقی می‌توان برداشت کرد این است که بین تولید صدا و تصویر از صحنه‌های گفتگو ارتباط دیده می‌شود. به طور نمونه در تصویری که در شاهنامه حماسی حکیم فردوسی که نقاشی‌های آن در سال ۱۶۴۸ میلادی کشیده شده‌اند، بر می‌آید، صحنه‌ای مربوط به نبرد میان رستم، پهلوان افسانه و نوه اش برزو دیده می‌شود.

در پس زمینه این نقاشی، در این صفحه تصویر پهلوان افسانه‌ای که سوار بر اسب است و برزو در سمت راست است که کوشش می‌کند، با گرز به رستم ضربه بزند. در بالای صحنه، شیپورنوازان سپاه دیده می‌شوند که با شیپورهای طلایی رنگ بلندشان درحال اجرای موسیقی نبرد هستند. نقاشی توجه ما را به سوی اجرای بوق و شیپور معطوف می‌دارد. در این نقاشی، روایت داستان دراماتیک با موسیقی و سخنوری درهم آمیخته شده است. به نظر می‌رسد توجه به کنش صدا در این نقاشی با نقاشی‌های دیگر از نسخه‌های خطی شاهنامه که در سال‌های ۱۵۳۵ – ۱۵۲۵ میلادی تفاوت باشد، زیرا در آنجا نقاشی به اجرای نمایش موسیقی تاکید بیشتری دارد.

نقاشی دیگر مربوط به باربد نوازنده است که مورد توجه خسرو پرویز پادشاه ساسانی (۵۹۰ میلادی) است که با توانمندی به نواختن ساز عود و خواندن آواز توجه این پادشاه را به خود جلب می‌کند. پادشاه که به درختی تکیه داده، مانند بیننده نقاشی، همه جوانب صحنه را نمی‌بیند، اما اجرای موسیقی مرموز و زیبایی را می‌شنود که در پی آن فرمان می‌دهد که نوازنده و خواننده آن موسیقی را در باغ جستجو کنند. آنگاه که باربد، از فراز شاخه درختان به پائین می‌آید، پادشاه او را به عنوان نوازنده برتر دربار خود منصوب می‌کند. همان گونه که صحنه‌های نبرد در بالا توضیح داده شد، در اینجا هم در داستان باربد نوازنده‌ای را می‌بینیم که خود را درون شاخه‌های درختی پنهان کرده است، که این کار بر اهمیت صدا پردازی توجه دارد. تصویر درخت چنان است که باربد در درون آن پنهان شده و سپس از پشت آن بیرون می‌آید. در این نقاشی، صفحه به دو کادر تقسیم می‌شود که با حاشیه کاری طلایی موقعیت مبهم پس زمینه را با توجه به موضوع صدا برجسته می‌سازد.

امروزه موضوع صدا و تجریبات حسی در باغ‌ها و مناظر تاریخی به ندرت مورد توجه است؛ البته به استثنای صدای فواره‌های آب در الحمرا و چند قصر دیگر که هنوز معماری اصلی آنان پرجاست. در الحمرا هم بازسازی یک منظره صوتی به کار گرفته شده است که صرفاً برای تخیل و تحریک حسی به کار می‌آید. درک و برداشت ما از صدای باغ و بوی گل‌ها از راه دیدن نقاشی‌ها و تصاویر مجسمه‌ها و تداعی موضوعات ادبی صورت می‌گیرد که صرفاً بر پایه توصیف یا نمایش آنان امکان پذیر است.

بنابراین، اگرچه ممکن است با به کارگیری تجربیات حسی فراتر از نیروی بینایی به درک بهتری برسیم، اما در نهایت باز هم باید شواهد دیداری بیشتری را از راه نمایش تصویر بر تحریکات حسی مانند صداها و بوها را نیز به کار بگیریم. این گونه تمرین‌های دیداری، با آنچه در تاریخ هنر معمول است، متفاوت است. در عوض، نمودهای دیداری را برای کشف پژواک سایر حس‌ها در دنیای اطرافمان به خدمت می‌گیرد. برای درک بهتر باغ‌های اسلامی، که دارای شکوهی چشم گیرند، باید از چشم‌ها همراه با حس بویایی و شنوایی و در واقع از تمام حواس، بهره ببریم.

[i] Hieronymous Münzer

[ii] Lisan al-Din Ibn al-Khatib(1313–۱۳۷۴ CE)

[iii] Abu Tammam Ghalib ibn Tammam al-Hayyam

[iv] Bayad wa Riyad,

[v] ḥajib

[vi] ʿūd

[vii] ṭanbūr

[viii] Chihil Situn

[ix] daf

[x] (ʿūd), (chang(

[xi] Baburnameh

[xii] Bagh-iWafa