انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چهل و هشت دقیقه ابتدای مستند «سرگذشت انسان»

فصل هفده از جلد اول کتاب سینما وتاریخ معاصر ایران

همانطور که در نوشته های سینمایی، سال ها عنایتی بر۲۴ دقیقه ابتدای فیلم علف نمی شد[۱]، در مورد فیلم سرگذشت انسان  نیز همین اتفاق افتاد.« در  ماه ژوئن سال ۲۰۱۰   سکانس تخت جمشید از فیلم سرگذشت انسان به صورت آنلاین منتشر شد. گرچه  بلافاصله با اعتراض بخش شرقی دانشگاه شیکاگو، این قطعه فیلم  برداشته شد»[۲]ولی همین  ۱۳ دقیقه از فیلم «سرگذشت انسان»[۳] با اسم  «حفاری های باستانشناسی در تخت جمشید»، همچنان در وب سایت های  ما باقی ماند.  وبی توجه به نام هواپیما و عبور از کنار کاخ کسری واهمیت بخش ایران در نسبت اش با کل فیلم، در نسخۀ ۱۳ دقیقه ای اشاره به انتخاب یا گزینش بخش ایران نشد ، در نتیجه بد فهمی هایی را سبب گردیدو هدف از تولید فیلم را به بیراهه برد. از جمله اینطور برداشت شد که تصویر بردار فیلم اشمیت است که از تخت جمشید تصویر برداری کرد و با اشمیت هم نام «مری هلن واردِن»، و ماجراهای عاشقانۀ دختری با هواپیمای شخصی متبادر به ذهن شد. فیلم دارای ۶ کپشن برای عنوان بندی است که بر یکی از آنها نام فیلم نوشته شده که همین کپشن هم حذف شده است. از سوی دیگر تصویر  پروفسور هرتسفلد در فیلم هست ولی در عنوان بندی فیلم که سال بعد به پایان رسید، نامی از او نیست. به نوشته کتاب «مؤسسۀ شرقی دانشگاه شیکاگو»:پروفسور  هرتسفلد به درخواست خود در بهار سال ۱۹۳۵ از کار میدانی دست کشید و به جای ایشان دکتر اشمیت به مدیریت  پژوهش های میدانی انتخاب شد.

پیرمردی عصا بدست را در تخت جمشید می بینیم. در نسخۀ ۱۳ دقیقه ای  می بایست به لطائف الحیل کشف می کردم که کیست. از آنجایی که شخصی به اسم بریستد به عنوان مشاور عالی معرفی شده، به مقایسۀ عکس های بریستد با این شخص پرداختم.   پروفسور  در عکس هایش با سبیل بلند مشاهده می شود و در اینحا هم ، آن که با کلاه شاپوی مشکی ، در حال عبور است و  سبیل سفید دارد می بایست بریستد می بود. البته یک نفر  دیگر هم هست که  او را  سرگرم توضیح سنگ نگاره ها از جمله حجاری ی سرو می بینیم که  هرتسفلد است.

  هرتسفلد

فیلم در نسخۀ ۱۳ دقیقه ای، با نقشه مناطق باستانی آغاز می شود و از طریق نمایش مسیر و با عبور از روی عراق و خلیج فارس، از بوشهر به شیراز و تخت چمشید می رسد و بار دوم با تصویر هوایی از روی ویرانه های تیسفون و کاخ کسرا می گذرد. البته در نسخه بعدی (۶۲ یا ۷۲ دقیقه ای؟)، پروفسور بریستد در صحنه ای معرفی می شود.

مشخصات فیلم در کتاب«مؤسسۀ شرقی دانشگاه شیکاگو( چاپ چهارم ۱۹۳۵)[۴]،  هشت پرده  ناطق به مدت ۷۲ دقیقه متعلق به سال ۱۹۳۴ ذکر شده است. فیلمی که توسط خود دانشگاه توزیع شده، درست ۶۲ دقیقه و  ۴۸ ثانیه است،  در صورتی که در کتاب منتشر شده توسط خود دانشگاه، زمان فیلم ۷۲ دقیقه اعلام شده است. آیا ۱۰ دقیقه از این نسخه هم حذف شده؟ یابه غلط زمان گیری شده. نمی دانم). سایتIMDb   ،چارلز بریستد و هنری جیمز بریستد را ستارگان فیلم و سال تولید فیلم را یک سال عقب برده و متعلق به سال ۱۹۳۵( و به مدت ۷۲  دقیقه دانسته است). البته معلوم است که در آغاز سینمای ناطق منظور از «ستارگان»، دو نفری  هستند که با صدای پیر وجوان ، روی فیلم حرف می زنند و به تفسیر تاریخ می پردازند.

در عنوان بندی، نامی از اشمیت[۵] نیست و لحظه ای  اسم “هیثورن” به عنوان فیلمبردار، مشاهده می شود. در فیلم گفته می شود که مؤسسه در سال ۱۹۳۱ (۱۳۱۰ شمسی)امتیاز حفاری را به دست آورد.بنابراین در آن سال،  اشمیت در «ری» کار می‌کرد و هنوز به همسر آینده اش که با هواپیمای شخصی دور دنیا می گشت آشنا نشده بود. او در سال ۱۳۱۴ هواپیمای همسرش را  به دوربین فیلمبرداری مجهز ساخت و  سال ۱۹۳۶ از   تخت جمشید فیلمبرداری هوایی انجام داد.   به این ترتیب باید منتظر فیلم های هوایی ای باشیم که اشمیت از تخت جمشید گرفته است.

نسخۀ ۶۲ دقیقه ای سرگذشت انسان

روز چهارم اکتبر سال۲۰۱۰  مؤسسۀ شرقی دانشگاه شیکاگو با راه اندازی سیستم آنلاین خود، نسخۀ کامل فیلم با زیر نویس انگلیسی اش را در  کانال یوتیوب قرار داد. سرگذشت انسان،  فیلمی سیاه وسفید از یک پروازهوایی  و بازدید   باستانی است .  گرچه   از اولین مستند های باستانشناسی در جهان است، در عین حال  به عنوان آرکِتایپ مستند های باستانشناسی، دارای ساختار وشگردهایی است که در بسیاری از مستند های باستانشناسی تکرار شده است. این عناصر عبارتند از همراه باستانشناس، باستانشناس خلبان ،استفاده از گفتار، بازسازی ، صحبت باستانشناس رو به دوربین و تصویر مستقیم و گزارشی از میدان.

فیلم دارای شش عنوان است:

  • تهیه کننده: مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو. با همکاری فنی شرکت مشاوره عکس ای آر پی آی[۶] .در زمینه،نقش  برجستۀ  انتقال تمدن از شرق به غرب  دیده می شود.  این نقش برجسته، ساختۀ اولریخ.اچ. اِلرسون بر سردر مؤسسۀ شرقی دانشگاه شیکاگو، نصب است، در این نقش یک دبیر قدبلندقد مصری به نشانه شرق، نگارش خط را به غرب انتقال می دهد.[۷]و شاید تنها قسمتی باشد که به طور نامحسوس، مطالعات شرقی را به شرقشناسی پیوند می زند.

  • مشاور عالی: علمی جیمز هنری بریستد[۸]( برروی زمینۀ گاو بالدار آشوری بدست آمده از خورس اباد.
  • نویسنده و گوینده: چارلز بریستد[۹] ( بر روی همان زمینۀ گاو بالدار آشوری( هنر میانرودان)
  • برکتیبه ای در زمینۀ گل های لوتوس یک متن به خط میخی دیده می شود
  • بر همان  زمینۀ گل های لوتوس کتیبه ای دیگر به زبان انگلیسی دیزالو می شود :

«انستیتوی شرقی، این فیلم در باره تاریخ  را به کارکنان  فداکار  خود در میهن و هم در خارج از کشور به خاطر خدمات صادقانه، دانش عمیق و اکتشافات درخشانشان تقدیم  می دارد».

  • عنوان اصلی فیلم به زبان انگلیسی که در زمینۀ آسمان دیده می شود. در آخر همین نما است که زمین از دور ظاهر می شود

سیارۀ زمین، تازه متولد شده، پرهیجان و آتشین است از بالای کادرپیش می آید. دریاها، ماهی ها، پرندگان، جنگل ها و جانوران بزرگ اندام پدید می آیند، شاید تصویر جانوران در موزه تاریخ طبیعی گرفته شده باشد. با فرور ریختن کوه های یخی، عصر یخبندان می گذرد وانسان های نخستین با دست افزار های سنگی  را می بینیم. گفتار، فیلم از همان آغاز شروع می شود:

«میلیون ها سال پیش از آغاز سرگذشت انسان، زمین که جرمی مذاب و خالی از  زندگی بود ، به صورتی دائمی  و جاودانه می چرخید . ذهن  ما نمی تواند اعصاری را تصور کند که زمین به سردی گرائید و به دشت ها یی که قاره ها را تشکیل دادند، تبدیل شد»

ابزار های سنگی، روی وسیله‌ای گردان، در برابر دوربین می چرخند. جمجمۀ انسان نخستین و انسان مدرن را می بینیم. جهان گسترش می یابد « واین موجود سرور  دیگران و نخستین پستانداری شد که بر ترس از آتش فوران های آتشفشانی و آسمان برق هایی که جنگل ها را می سوزاندند، فائق آمد و آموخت که خودش آتش بسازد و آن را مهارکند که کم کم برایش عنصری راز آمیز  و قابل ستایش شد».  با دست و امکان سخن گفتن و افزایش گنجایش جمجمه، عصر بامداد تمدن ها و دوران «ما» آغاز شد. از  این دوره لحظه ای بیش نگذشته است و هیج کس نمی تواند بگوید که در نیمروز زندگی انسان چه پیش خواهد آمد. ما فقط می دانیم که سرگذشت انسان،دستاورد پیروزمندانه ای است و عقلانی به نظر می رسد که فکر کنیم آیندۀ انسان در داستان گذشته او نهفته است.یعنی جایی که داستان پیروزی تمدن انسان را از آن خواهیم آموخت.

در دقیقۀ چهار وسی ثانیه، ساختمان شرق شناسی دانشگاه شیکاگو را می بینیم و گوینده آن را نخستین آزمایشگاهی معرفی می کند که به مطالعۀ داستان عبور انسان از بربریت به تمدن می پردازد:

گفتار: « این مؤسسه در سال ۱۹۱۹ توسط دکتر هنری بریستد  و با  سرمایه راکفلر جونیور و بعداً بنیاد راکفلر تأسیس شد و از این مرکز، ۱۴ گروه اکتشافی به سرزمین هایی که نخستین تمدن های بشری  در آنها سر برآوردند یعنی مصر، فلسطین ، آشور، باِبل و  ایران ، اعزام شدند».[۱۰]

جیمز هنری بریستد

جیمز هنری بریستد باستان شناس و بنیان گذار انستیتوی شرقی در دانشگاه شیکاگو و مصر شناس بود و مؤسسه فوق، تجسم نظریه بریستد در باره ایجاد مرکزی برای  مطالعه  بینا رشته ای برای توافق بین سه روش شناسی ی ” باستانشناسی ، مطالعه متون و تاریخ هنر ” برای درک هالیستیک و همه جانبه  از تمدن های باستانی در خاورمیانه به شمار می رفت[۱۱] . و  اصطلاح  حوزۀ تمدنی هلال حاصلخیز[۱۲](که از درۀ نیل، عراق ، سوریه – خاومیانه- تا غرب ایران را در بر می گیرد) توسط دکتر بریستد وضع شد.

گفتار: « پیش  از این که از این مناطق دیدار کنیم، دکتر بریستد به طور مختصر برای ما توضیح می دهد که چگونه علم مدرن قادر  است به اکتشاف و تفسیر داستان گمشدۀ خاستگاه های تمدن بپردازد».

در صحنۀ بعد(دقیقۀ ششم)، جیمز هنری بریستد، درون دفتر خود  در دانشگاه شیکاگو، پشت یک میز که روی آن اشیاء مکشوفه  چیده شده، ایستاده و این گونه آغاز می کند:

« تمدن امروزی ما، میراث تجربه های غنی و پرباری است که به تدریج طی اعصار گذشتۀ انسان فراهم آمد»

بریستد،  ضمن نمایش مسیر اکتشافات، در بارۀ رشد ابزار سازی انسان نخستین از جمله سنگ چخماق تا تبدیل ابزار دوران شکارگری به کشاورزی، و کشف فلزات ( از جمله ساختن سوزن های مسیدر حدود ۶ هزار سال پیش) راه دیگری به سوی تمدن بود همچنین گاوداری و همچنین دهنۀ اسب که در غرب ایران یافت شده  گامی بلند در راه تمدن و سوارکاری و نیروهای سوارۀ  فاتحان ایرانی  اسکندر  است . همچنین اسکنۀ کشف شده در  آناتولی، و کشف آهن که مقدمۀ دوران صنعت و عصر فولاد شد. انسان از طریق  خط هیروگلیف و الواح بابلی، فکر هایش را نوشت. همچنین شاهد  ظهور ادیان بزرگ،علم، ستاره شناسی، طب، هنر، معماری، ادبیات و موسیقی هستیم . همچنان که عمیقاً به تاریخ بشر بنگریم متوجه میشویم که عصر سنگ مقدمۀ درام شکوهمندی است که چهار امپراتوری بزرگ جهان یعنی مصر، آشور، بابل و ایران، چهار پردۀ بزرگ  آن درام بودند. و پارس تنها و نخستین ملتی بود که بر تمام ملت های شرقف فایق آمد.

در پایان دکتر بریستد می افزاید که اینک ما نیز نقش خویش را در این درام پایان ناپذیر سرگذشت انسان بازی می کنیم

 این سکانس دارای دیسیپلین بصری است. جیمز بریستد، هر سندی را که در دست می گیرد، تصویر درشت آن را نیز می بینیم. در دقیقۀ پانزدهم.به ما گفته می شود که  اکتشافات دانشگاه شیکاگو ازاطراف قاهره، آغاز شد.  هواپیمایی دو موتوره با آرم شرکت هواپیمایی امپریال[۱۳] در فرودگاه از راست به چپ براه می افتد. این تصویر به نمایی هوایی از روی نیل شهر امروزی قاهره( بزرگترین شهر مسلمانان جهان)  وتمدن حوزۀ نیل پیوند می خورد. و اولین میان نویس فیلم، ظاهر می شود که« «صحرا» ، زمانی از جنگل و مرغزارهایی پوشیده بود که شکارگران عصر سنگ در آن می زیستند» . پس ازتصویر هوایی از رود نیل واهرام  سه گانه  و هرم پلکانی جیزه مصر :« نخستین سیما نگاری شناخته شده از جامعه انسانی روی دیوار های  مصطبه  و گورستان سقاره[۱۴] در ممفیس[۱۵] باستان نقش و حجاری شده است». مصطبۀ مارا روکا[۱۶]، به تازگی از دل خاک در آمده است. در اینجا باستانشناس ها را درون مصطبه در حال مطالعۀ  اشیاء وفرادید آوری (کشیدن تصویر نقاشی های دیواری و عکاسی)   می بینیم.«  پیکرۀ سنگ آهکی مارا روکا، که از داخل تاقچه به مامی نگرد، از مشاهدۀ  این  معماران و هنرمندان مدرن که حدود ۵۰۰۰ سال بعد از مرگش، از روی مصطبۀ او  برای انتشار، کپی بر می دارند، در تعجب است».   گروه از  سقارۀ ممفیس در اطراف قاهره به منطقۀ تبای ( تِبس) در نزدیکی بحر احمر می رود.  و پس از تصویر هوایی می خوانیم که« اولین ستون های غول آسای سنگی به طول یک چهارم مایل توسط انسان در معبد کَرَنک[کارناک]، سر برافراشت و  ساخته شدنش دوهزار سال به طول انجامید». برای نمایش غول آسابودن دیوارهای سنگی، دوربین در بالا قرار گرفته، چند نفر ازکنار دیوارها می گذرند. دکتر بریستد را  پای کتیبه ای سنگی می بینیم.

            در سراسر فیلم، حرکت فِلش روی نقشه، تصویر هوایی و گفتار محوطه های باستانی را به یکدیگر می پیوندد. گروه از دره اردن و بندر حیفا به مگیدو می رسد. ضمن اینکه در هر محوطۀ باستانی،   بریستد  در حال قدم زدن یا خواندن کتیبه ای  دیده می شود. معبرکارمل در جادۀ سنتی و کوهستانی[کارمل] که محل عبور تجار و نیروهای نظامی بین آفریقا وآسیا بود، توسط شهر «مقیده» [مگیدو] [۱۷] حراست می شد.

            در هر محوطۀ باستانی، سرگذشت بشر با بیرون کشیدن سازه های باستانی ، ظرف ها، خنجرها واسکلت ها، آشکار تر می شود. در اورشلیم  روی  تصویر هوایی به معبدی اشاره می شود که حضرت مسیح در آن به تعالیم خود می پرداخت و از آنجا به محلۀ صرافان رفت. جایی که اینک مسجد عمر است. وکمیسر عالی بریتانیا در فلسطین  را می بینیم.

 به باستانشناسان، یافته های خود را ترمیم، شماره گذاری، طبقه بندی، ثبت ونگهداری می کنند.( دقیقه ۳۴) در دقیقه ۳۶ یک بالن با دوربین برای تهیه نقشۀ هوایی از پیشرفت اکتشافات باستانشناسی شهر سلیمان به هوا فرستاده می شود.

بازی ها و رقص‌ چوب کارگران محلی در وقت تعطیل، به همان قدمت  «مقیده» [در فلسطین]  باستانی است که در  «عهد جدید» آرماگدون خوانده شده است( دقیقه ۳۷). گروه از Alishar به موصل  می رسد.   پس از تصویر هوایی  از روی پل دجله به منطقه باستانی و پرافتخار نینوا ( پایتخت کشور آشور) و روستای خورس آباد می رسیم. یادگارهای گذشته از دل خاک بیرون می آید و کتیبه های باستانی خوانده می شود.« شهر بابلی ی  تل اسمر[۱۸]  مثل بغداد مدرن تا ۲۰۰۰ قبل از میلاد مسیح دارای تپش زندگی بود». باستانشناسان روی الواح گلی کار می کنند(دقیقه ۴۴) و زندگی کارگران حفاری، لحظه غذاخوری و گرفتن حقوق  و چهره و لباس آنها و کارمند دانشگاه شیکاگو که در وزش طوفان پشت میزی در بیابان نشسته و حقوق می پردازد نیز ثبت شده است. روی نقشه، ( در دقیقۀ ۴۸ و ۲۸ ثانیه) حرکت گروه از  تل اسمر به سوی ایران نشان داده می شود.

« از عراق که متون مقدس، باغ عدن را در آن قرار داده است، از قسمت بالای خلیج فارس و از فراز کوه های ایران، راهمان را به سوی  شیراز و  تخت جمشیدشکوهمند(mighty)  ادامه می دهیم. جایی که زمانی اقامتگاه امپراتور ایران بود».

سیزده دقیقه در ایران

حضور باستانشناسان، دانشگاه شیکاگو در ایران، مباحث تاریخی و حقوقی به دنبال آورد که هنوز ادامه دارد.  از جمله  مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو، از  باستان شناس آلمانی ارنست هرتسفلد برای انجام این پروژه دعوت بعمل آوردو او نخستین کلنگ را در سال ۱۳۱۰ در تخت جمشید به زمین زد . گفته میشود آنها با موافقت دولت ایران سی هزار لوح گلی را برای پژوهش بیشتر از ایران خارج کردند و این  دعوایی طولانی است . زیرا  هنوز  الواح تاراج شده  به ایران بازگردانده نشده اند. این تحقیق دراز دامن نه در تخصص حقوقی اینجانب است و رنه ربطی به فیلم سرگذشت انسان دارد . اما تاجایی که به فیلم مربوط می شود  کتاب    “منافع وسیاست های آمریکا در خاورمیانه بین سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۹” اثر جان ای. دونووُ به ما می گوید:

چارلز بریستد نویسنده و گوینده فیلم  پسر جیمز هنری بریستد بود   مدیر تجارتی موسسه شرقی در پی مشکلات پیش آمده  در ژانویه  ۱۹۳۶نامه ای به  والاس مورای ( طی سال های ۱۹۳۵ تا ۳۶ سفیر آمریکا در ایران بود) می نویسد و توضیح می دهد که مشکلات مالی پیش آمده و  از او می خواهد نامه ای در اختیارش قرار دهد که از بنیاد راکفلر  کمک بگیرند.

بخش ایران از ایوان مدائن شروع می شود  دوربین هوایی یک بار هم از نزدیک تر ایوان مدائن را نشان می دهد .( دقیقه ۴۸ و سی ثانیه)  به ما گفته می شود:

« در جنوب بغداد، این خرابۀ عظیم از دور همچون زیپلنی است که در آن آشیانه گرفته باشد.  کاخ کسرا نمونه ای از خلاقیت حیرت انگیز انسان است که با پهنای ۴۳متر  و بلندای ۳۰ متر ، دو هزار سال طوفان های مهیب را پشت سر گذاشته، مهندسان سراسر جهان را شگفت زده کرده است».

میان نویس:

 پارس[ایران] در قرون ششم تا چهارم پیش از میلاد، به صورت چهارمین وآخرین امپراتوری بزرگ  شرق باستان، ظاهر شد»

در دقیقۀ چهل و نهم ، نخستین بار تخت جمشید دیده می شودو هواپیمادر مسیرش  با عبور از فراز کوه های سترگ که همچون حصار در برابر طبیعت خشن ایستاده اند، از فراز شهر مدرن شیراز  با باغ ها ، استخرها و درختان سرو  یاد آور« مینیاتور های پرظرافت ایرانی و رباعیات عمر خیام است» می گذرد. و نخستین بار تخت جمشید را از پایین می بینیم.

   فیلم «سرگذشت انسان» ، خاطره در خشان تصویری از تخت جمشید، در نخستین   روزهای  حفاری  و بیرون آمدن پلکان ها از دل خاک را بر جای نهاده است. کارگران با لباس های عشایری وغالبأ با کلاه پهلوی هستند.

در تخت جمشید به  جدلی قدیمی که آیا اسکندر کاخ را آتش زد این پاسخ را می دهد که در هنگام اکتشافات تخت جمشید حدس زده می شد که پلکان دیگری هم وجود دارد، بنابراین خندقی حفر شد در آنجا بود که با لایۀ ضخیمی از خاکستر چوب های سرو روبرو شدیم که متعلق به سقف ها بود. در حالی که در صحنه های دیگر دوربین، موضوع را از نزدیک نشان می دهد، در اینجا گفتار روی صحنه ای لانگ شات از دور گذاشته شده است. و ماشاهدچوب های سوخته نیستیم.  در ضمن به شیوۀ فیلم های اکسپوزیتوری( توضیحی) فرضیه  دیگری را هم به صورت یک یافتۀ علمی و غیر قابل بحث، مطرح می کند: گروه اکتشاف، روستایی متعلق به عصر سنگ ۳۵۰۰سال قبل از احداث تخت جمشید  رایافت که از آنجا تراس تخت جمشید دیده می شد.(دقیقۀ ۵۸)  اسلاف امپراتور ایران در آنجا ساکن بودند. این امر به معنای آن است که نبوغ امپراتوری حاصل یک یا دو نسل نبود بلکه  قرن ها به پختگی نیاز داشت». [۱۹]

   گوینده در مقایسۀ اسکندر ظالم[۲۰]، به نقش سنگ نگارۀ نمایندگان تمام تمدن های شرق و ۲۵ ملت هدیه آورنده،  اشاره می کند.

روی تصویری که نشان می دهد کارگران، تخته سنگ سردر(نعل درگاه) دروازۀ خشایارشا[دروازۀ ملل] را با منجنیق بالامی‌کشند،  جمله ای می شنویم که به نظر می رسد مضمون مرکزی این فیلم است:

« درها و پنجره های تمام ساختمان تخت جمشید از سنگ بود، اما بدنۀ دیوارها خشتی بودند، وقتی اسکندر، سخره آمیز از غرب باستان آمد و تخت جمشید را ویران کرد، این تخته سنگ ۶ تنی نعل درگاه نیز فرور یخت و دیوارها و سقف ها را نیز با خود فرود آورد. اما حالا، بعد از دوهزار سالنیروهای  صلح آمیز و مدرن علمی ی غرب جدید، آن را به جایگاه اصلی اش باز می گردانند».

  نویسندۀ گفتار از« جنتلمن های گروه کُر»[۲۱] که طناب را می کشیدند و هرچند  همان حقوق عادی خود را دریافت می کردند، ولی با حسن نیت و قوت خدادادی سرانجام سنگ را در جای خودش مستقر ساختند» تجلیل به عمل می آورد. هرچند  طرح  قالبی ای که در مورد کارگران  سایر کشور ها  وجود دارد در اینجا هم اجرا می شود.  آنها پرهیاهو  و در گردو خاک، به سوی روستاهای خود سرازیر می شوند. در آخرین صحنه، ابرهای غروب  بر فراز پرسپولیس  هشدار می دهند که کار ما نیز به انجام رسیده است. لحظه ای دیگر در کاخ داریوش می مانیم.

  نویسنده سپس ستون های کاخ بارعام را همچون سربازانی قلمداد می کند که برای مراقبت از شکوه گذشته خبردار ایستاه اند.

 چارلز بریستد، تخت جمشید را در کنار آکروپولیس یونان، دراماتیک ترین  منظر شکوهمند عصر باستان ، معرفی می کند.  

« طوفان ها اثر خود را براین ستون های ظریف بر جای نهاده و زمین لرزه ها، سرستون هایشان را که همچون کمانی حجاری شده اند، بر زمین افکندند. این تنها سر ستونی است که متزلزل بالای سر ما مانده است، آنچنان که می ترسیم با گذر هر نسیمی به پایین  در غلطد».

 

پانویس‌ها:

[۱] – فصل هشتم از کتاب منتشر نشدۀ سینما و تاریخ معاصر ایران که در انسان شناسی وفرهنگ انتشار یافت.

[۲] – به نقل از Persepolis fortification archive Project (http://persepolistablets.blogspot.com/2010/)

 [۳] – The human adventure

[۴] -The oriental institute of Chicago university(google books) fourth edition of the hand book( revised  September 1935) oi.uchicago.edu

[۵] – Erich Schmidt.

 [۶]-Electric Research Products Incorporation    تولید کننده فیلم های آموزشی در دهه سی بود .

 [۷]-در بارۀ سایر نقش ها ، شخصیت ها و مکان ها، نگا. The oriental institute of Chicago university(google books)     p.65

[۸] – James Henry Breasted

[۹]  – چارلز بریستد را نخستین انسان شناس خلبان می شناسند.

[۱۰] – فیلمبرداری در دسامبر ۱۹۳۲ شروع شد.یک سال هم کارهم تدوین به طول انجامید

[۱۱]–    کتاب  پیشتاز گذشته (pioneer to the past)، داستان زندگی جیمز هنری بریستد ، به نقل ازپسرش چارلز بریستد. از سایت مؤسسه شرقی دانشگاه شیکاگو .

[۱۲]–  Fertile Crescent

[۱۳] -imperial Airways

[۱۴] -Sakkara

[۱۵] – Memphis

[۱۶] – در منابع دیگرMereruka نوشته شده است

[۱۷] – Megiddo

[۱۸] – Tell Asmar

[۱۹] ۰ این نظریه با یافته هایی دیگر، توسط باستانشناسان ایرانی معاصر نیز مطرح شده است.

[۲۰] -ruthless

[۲۱] – منظور کارگرانی هستند که بر اساس سنت کار دستجمعی( حتی در ماهیگیری و  شخم زدن زمین با بیل)، با هم صلوات می فرستند، یاعلی می گویند، یا شعری را زیر لب زمزمه می کنند.