درک این مساله سخت نیست که در زندگی فردی و اجتماعی ”روابط“ با همسایهها نقش دارد. میزان و چگونه برخورد با آنها وقتی اجتنابناپذیر باشد یک مهارت مهم است. واژه ابداعی ”خاورمیانه“ تقریبا شامل شام قدیم [سوریه،فلسطین و…]، عراق، مصر و… است، که میان هژمونی امپراتوری رُم، هخامنشیان، ساسانیان و عثمانیها و… در نهایت اعراب در آن دنیای مستعرب ساختند. زبان عربی نیز با گویشهای مختلف همانند انگلیسی و غیره یک موجود و سیستم نظمدهنده شد. قرنها بعد نیز [پروژه] اسرائیل شکل گرفت. از دیدگاه تاریخی کنشگری ایران در منطقه لزوما معنای دخالت ندارد. آقای امیرعبداللهیان از ابتدا به سبب تجربه، اولویت را روابط با شرق و همسایهها خواندند. در این مجال با یک توییت و شعر دشواریهای ناگفته این منطقه را روشن میکنیم. ۱- قصیده ”سفر التکوین“ عبدالرزاق عبد الواحد ۲-توییت تحلیلگر لبنانی خلیل نصرالله؛ ”السلام علی قاتل العمیل، بشیر جمیل. بورکت یدک یا حبیب“.
چنانچه پیش از مطالعه و تحلیل، تلاش کنید چیزی را اثبات کنید یا جهت بدهید این کار نه پژوهش بلکه ماموریت شما است. میان تاریخدانان و پژوهشگران ادیان این مساله برجستهتر است. برنارد لِوئیس (Bernard Lewis) در کتاب ”خاورمیانه“ در پیشگفتار، هدف از نوشتن کتاب را برجسته کردن نقش امپراتوری ایران و سپس ارتباط با شکل کنونی این منطقه دانسته است. به هر دلیلی او به کلیّت اکتفا میکند، اما به نظر ورود به برخی جزئیات مهم است. همانطور که ایرانیها خوانده یا ناخوانده، آگاهانه یا با تعصب به ”شاهنامه“ ابوالقاسم فردوسی [دو نام عربی] و تاریخ ایران پیش از اسلام استناد میکنند، عراق و سایر کشورهای مستعربه هم ضمن تفاوتها تا حدی وضعیت مشابه دارند. قصیده شناخته شدۀ عبدالرزاق عبدالوهاب شاعر برجسته عراق با نام ”سفر التکوین“ پیدایش عراق را ضمن خواندن مهد تمدن، سومریان و شهر بابل از آیات سوره تکویر به شکل شاعرانه و هدفمند بهره میبرد. ”عندَما کُوِّرَتْ/ عندَما کلُّ آیاتِها صُوِّرَتْ/ قیلَ للشمس ِأن تَستَقیمَ على مَوضع…“
نوشتههای مرتبط
بیشتر کشور مستعربه نیز هر کدام ضمن اینکه پوشش سنتی خاص خودشان را نمایش میدهند، سبک موسیقی خود را ارائه میدهند، و لابلای اینها به تاریخ کشورشان اهمیت میدهند.
توییت خلیل نصرالله که از بشیر جمیل رئیس جمهور کشتهشدۀ لبنان تمجید میکند نیز بیانگر تضاد نژادی و اعتقادی درون هر کدام از این کشورها است. کشتار هموطنان لبنانی و فلسطینیهای آواره جنوب لبنان در صبرا و شتیلا در پی قتل بشیر جمیل از سوی مسیحیان افراطی این اختلافات را عملا نشان میدهد. از یک دیدگاه دیگر این مسائل را تحلیل کنیم میبایست بازگشت به گذشته را هم دید. به بیانی روشنتر اگر چه مسیحیان در ناسیونالیسم اعراب نقش مهمی داشتند، اما امروزه علاوه بر تاکید به هویت دینی بر سر هویت نژادی و زبانی [سُریانی،آشوری و…] هم اختلاف دارند. گاه این مسایل به جنگهای داخلی تبدیل شده است، گاه کنترل شده است. برای مثال محمود عباس اداره بیت لحم را به خود مسیحیان سپرده است. اما کمتر در اداره کشور به آنها بها داده است. [فلسطینیها تنوع زیاد تابعیتی از کشورهای اروپایی و آمریکایی و عربی دارند.] بنابراین اگر بیرون از این جوامع با آنها ارتباط گرفته شود، دشواری بیشتر است. هنگام ارتباط با عراق با تنوع زبان، باور و نژاد روبرو میشوید که بر حکومت هم تاثیر گذار هستند. گروهی خود را سومری و غیر عرب میدانند، گروهی موالی هستند، گروهی خود را اقوام عرب معرفی میکنند و همه اینها تاثیرگذار هستند.
در این میانه نفوذ دیپلماتیک و نظامی استعداد، توانایی و تجربه غنی میخواهد. استفاده آقای امیرعبداللهیان از تجربیات وزیران پیشین مربوطه، ارتباط نزدیک با سردار قاسم سلیمانی، کاهش تنش و احیای روابط با عربستان، مصر و اردن و حفظ نفوذ در سوریه، عراق، لبنان در دورۀ انزوای ایران مهم هستند. عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای و همچنین عضویت در پیمان بریکس (BRICS) از دیگر اقدامات آقای امیرعبداللهیان بود.
در رابطه با مذاکرات هستهای دورۀ ریاست جمهوری سید محمد خاتمی عضو کمیته سیاسی و امنیتی مذاکرات هستهای بود و در سال ۱۳۸۶ عضو کمیته مذاکره ایران و ایالات متحده آمریکا در بغداد بود و نیز مذاکرهکننده در کمیته سیاسی این مذاکرات بوده است. او اولین مقام رسمی ایرانی است که پس از بازگشایی سفارت بریتانیا در تهران در دور اول ریاست جمهوری حسن روحانی برای مذاکرات منطقهای به لندن دعوت شد و با فیلیپ هموند، وزیر امور خارجه وقت انگلستان دیدار کرد. ایشان مذاکرات منطقهای با فدریکا موگرینی را در پرونده خود دارد و دیدارهای زیادی با دبیرکل سازمان ملل متحد، بان کیمون داشته است.
نگاه سنتی به ”علم“ و انباشت اطلاعات جای خود را به تعریف یونسکو یعنی؛ ایجاد ”تغییر“ مثبت از داشتهها داد. آقای امیرعبداللهیان در طول سه سال خدمت در وزارت امورخارجه تغییرات قابل توجه رقم زد. بدون آنکه [و البته شرایط موجود] ایران را وارد جنگ یا تنش طولانی کند.