«روزمره مقیاسی از همه چیز است»؛ این را گی دوبور در کتاب جامعه نمایش گفته است؛ مقیاسی از همه چیز بودن، تعبیری سرراست و روشن است؛ یعنی همه آنچه جهان مناسبات انسانها با خود و پیرامونشان را بر میسازد. با این حال، این جهان به همان میزان که آشنا و بدیهی و روزمره است، واجد پیچیدگیها و تناقض هایی است که خود را در محل تفکیک عرصه های کنش بروز میدهد. در حقیقت، این تعبیر، بیان مخاطرهامیز زندگی روزمره است که تاریخ واقعی انسانها را رقم میزند؛ مخاطره انگیز از این رو که گاه در گفتمانهای عمومی تن به فرودستی داده و از آن برای توصیف هر آنچه غیر روشنفکرانه، میانمایه و حتی فرومایه است، بهره گرفته شده است. در حالی که این مفهوم پرماجرا، سبقهای طولانی در تاریخ مکتوب آدمها از یونان باستان تا قرون وسطا و پس از آن دارد، کمتر از دو قرن است که کم و بیش مورد توجه و ابژه مطالعات جدی و دانشگاهی قرار گرفته است. ماجرای صنعتی شدن و شکلگیری سرمایه داری در غرب و به دنبال آن فراگیری تکنولوژی، یکسان شدن شکل زندگی آدمها در روند تمایزیابی و تقسیم کار و تراکم بدنها در کلانشهرها، رفته رفته کانون مسئلهآمیز بحرانهای اجتماعی را از ساختارهای کلان به سازه های کوچک مقیاس زندگی هر روزه آدمیان معطوف کرد. واکاوی قوانین سیستمی در تعامل با تجربه های روزمره کنشگران مورد توجه قرار گرفت. شاید روش مردمنگاری از اولین گامهایی بود که در مقابل تعابیر انتزاعی و مفاهیم کلی جامعه شناسان کلاسیک، تفسیر خود را از واقعیت در جریان زندگی روزمره پیش نهاد؛ این روش، کانون دانش اجتماعی را در زندگی روزمره فرض می گیرد.
از نظر هوسرل نیز معرفت علمی از تجربه و زندگی روزمره ریشه میگیرد؛ برای همین، وی در پایهگذاری سنت پدیدارشناسی تلاش می کند که میان معرفت علمی و تجربیات زندگی روزمره پیوند برقرار کند. هوسرل در جستجوی درک ماهیت و قوانین اشیاء، نه تنها در قوانین مطلق و جهانی، بلکه در قوانین عامی بود که در قلمروهای متفاوت تجربه انسانی گنجانده شده بودند. این روش را از ابتدا کسانی در عرصه ادبیات و فلسفه چون هایدگر، سارتر و بسیاری از فیلسوفان جدید به کار گرفتند؛ اما ین تأثیر به زودی در حوزههای مختلف علوم انسانی، از جمله جامعه شناسی تسری پیدا کرد. شوتس درباره هستی هایی پژوهش می کرد که در نوع خاصی از تجربه یافت می شوند: تجربه انسانها از جهان اجتماعی؛ به نظر شوتس موضوع بررسی جامعه شناسی آن شیوه ای است که انسانها از طریق آن زندگی روزمرهشان را میسازند یا میافرینند. او جهان عقل سلیم حاکم بر «زندگی روزمره» را واقعیت شاخصی می داند که از مجموعه واقعیتهای چندگانه یا حیطه های متناهی معنا متمایز می شوند. جهانهای متعددی وجود دارند، از جمله جهان های خواب، خیال، افسانه، تئاتر و جهان صوری و انتزاعی تری چون جهان علم، هنر و فلسفه؛ مرز میان این جهانها مبهم و نامعین است؛ از این رو، گاهی این جهانها در هم میامیزند. جامعه شناس از طریق طرح خویش و متعاقب آن، سازماندهی ذخیره مشترک معرفت از بقیه مردم متمایز می شود؛ او از این طریق، می تواند گزارش عقلانی و در نتیجه، عینی از جهان اجتماعی ارائه دهد، البته نه تنها شوتس، بلکه همه اتنومتدولوژیستها بر این نکته تأکید کرده اند، مهارت علمی یا «دانش به مهارتها» که مردم آن را بدیهی تلقی میکنند، برای به توافق رسیدن با این جهان و عبور و مرور میان آنها جالب است.
گافمن و گارفینگل از جمله جامعه شناسانی هستند که اصول و قواعد شوتس را فاقد اعتبار و تحقیقات و روش تحقیق خود را روایت منصفانه تر و دقیق تری درباره «زندگی روزمره» دانستند.
زندگی روزمره موضوعی فراگیر و چند ساحتی است و تعریف و تحدید مفهومی ان کاری دشوار است. شاید یکی از دلایل گریز مفسران اجتماعی از ورود به زندگی روزمره تا چندی پیش، همین ماهیت سیال و ناپایدار آن است که به آسانی از زیر بار هر گونه تعریفی شانه خالی می کند. همین ویژگی و در عین حال، ضرورت مطالعه زندگی روزمره از حیث درک و شناخت فرایندهای وسیع مقیاسی چون تغییر فرهنگ و شکل گیری تاریخ از خلال کنشهای ذهنی و عینی روزمره، باعث شد تا بر خلاف فنومنولوژیستها، جامعه شناسان مکتب انتقادی با واکاوی فرایندهای تاریخی، دست به تبارشناسی زندگی روزمره بزنند. نقد اساسی انها به پدیدارشناسانی چون هوسرل و شوتس، نادیده گرفتن قدرت و سلطه به عنوان برسازنده اساسی مناسبات زندگی روزمره است.
اندیشمندان مکتب انتقادی همچون نظریه پردازان مکتب فرانکفورت، هابرماس و مارکوزه، به منظور بازیابی فرایند سلطه در زندگی روزمره، دلمشغول کلان روایتها در عصر روشنگری و تبارشناسی آنها تا سرچشمه های تمدن غربی هستند؛ اما اندیشمندان پست مدرن آنها را مشکوک و مردود دانسته و می کوشند زندگی روزمره را از خلال ادبیات، موسیقی، تلویزیون، سینما، تئاتر و غیره، درک و تعقیب کنند. آنها هنر را دارای ظرفیتهای کارامدتری برای تبیین زندگی روزمره در مقایسه با فلسفه می دانند.
اما باب مطالع زندگی روزمره در ایران را می توان از نقطه ای گشود که این کشور رو به سوی مدرن شدن نهاد. در ایران به دلیل ناگهانی بودن و فشرده بودن نوسازی، شوک و فشار ناشی از آن، بیش از غرب که در مدرنیته روند عادی و طبیعی خود را طی کرده بود، زندگی روزمره آدمها را متأثر کرده است.
مشروطه، نوسازی، تشکیل نظام بروکراتیک، نظاممند کردن زیست روزمره در قالب ثبت احوال، نظام وظیفه عمومی، اصلاحات ارضی، انقلاب اسلامی، جنگ، انقلاب فرهنگی، اصلاحات و … رویاها، خاطرات، آرمانها و آرزوهای انسان ایرانی را پی در پی آشفته کرده اند. مسئله دار شدن روزمره در ایران تحت تأثیر چنین اتفاق هایی و پیرو منطق مدرنیته ایرانی است: منطق تناقضغ بدین معنا که منطق توجیه کننده رفتارها، احساساتف الگوهای عمل، ارزشها و ترجیحات اجتماعی، رخدادها و پدیده های جمعی فاقد انسجام معنایی و درونی است. این رفتارها، آگاهانه یا ناخودآگاه از طریق مناسبات میان ادمها، نهادها، سازمانها و دولتها شکل می گیرند؛ بنابراین، پیامدهای کنش در چنین بستری نیز متناقض و پیشبینی ناپذیر است و کارکردها و کژکارکردهای آن برای نظام اجتماعی محاسبه شدنی نیست؛ این تناقضها و ناسازه ها، در همه ابعاد حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و مردم امروز ایران وجود دارند. بدین ترتیب وظیفه دشوار صاحب نظران فرهنگی و جامعه شناسان ایرانی برقرار کردن نسبتی درست و حقیقی میان نظریه و تجربه در جامعه ایرانی است.
مطالعه در زندگی روزمره ایرانی، با ایجاد رشته انسانشناسی در دانشگاه تهران، کم و بیش آغاز و با شکلگیری رشته مطالعات فرهنگی مسئله شد و در کانون توجه محققان قرار گرفت. دانشی که در این سالها در چارچوب این دو رشته دانشگاهی تولید شده است، عموما به شکل رساله های دانشگاهی و ترجمه کتاب، آن هم در حوزه های محدود و پراکنده و بیشتر مبتنی بر علاقه پژوهشگران بوده است تا ضرورت و مسئله دار بودن آن. با این همه، آم طور که باید، صورت بندی دقیقی از زندگی روزمره ایرانی به دست داده نشده است. از این گذشته، همین میزان دانش تولید شده نیز در خدمت اداره شهر و نظام مدیریت شهری قرار نگرفته است و مدیران شهری توجه چندانی به اهمیت کاربست آنها در بهبود عملکرد خود در شهر نداشته اند. به نظر میرسد چنانچه مدیران شهری بخواهند دانش خود را برای اداره امور شهر بر منبع حقیقی و کارآندی، همچون زندگی روزمره شهروندان استوار کنند، بهترین نقطه تمرکز همانجایی است که شهروند در شهر عمل می کند؛ اما این حوزه کنش به گستردگی بستری است که مناسبات میان زیست جهان شهروند و سیستم اجتماعی شکل میگیرد؛ از این رو مدیران شهری، چنانچه اهمیت پرداختن به این حوزه را دریابند، باید دانش خود را از زیستجهان شهروندان غنی کنند؛ چراکه مدیران به عنوان افراد برگزیده هر جامعه نقش تعیین کنندهای در ترویج و عمیق کردن فرهنگ ایفا می کنند و دارای نقشی بنیادین در ارائه راه حل برای غلبه بر بحرانها و معضلات هستند. همواره در کلان شهرها حضور شهرداران به عنوان مدیران شهری، در فرهنگ سازمانی و فرهنگ زندگی شهری و در نهایت فرهنگ عمومی و ملی تأثیر خاص خویش را داشته است.
از این منظر، برگزاری همایش «شهر و زندگی روزمره» ( که کتاب «فلسفه، شهر و زندگی روزمره» برگرفته از آن است) در راستای بهرهگیری از توانایی علمی متخصصان دانشگاهی، محققان و صاحبنظران در شناخت وجود مسئلهدار زندگی روزمره ایرانی و فراهم آوردن دانش برای کمک به حل این مسئله ها به مدیران شهری برای استفاده از این دانش در جهت اداره بهتر شهر و زندگی شهروندان کمک کرده است؛ برگزاری همایش هایی از این دست، با حضور متخصصان گوناگون مرتبط با زیست فرهنگی و اجتماعی شهری و با تأکید بر رویکردی بین رشته ای، افزون بر اینکه پیوند میان آکادمی و نهادهای اجرایی را در ایران محکمتر و جدی تر خواهد کرد، به افراد امکان خواهد داد تا با طرح دیدگاههای مختلف به صورت کاملا دموکراتیک و هماهنگ در اداره شهر کمک کنند.
افزون بر این در برگزاری همایش «شهر و زندگی روزمره» تلاش شده است ابعاد مغفول مانده و تاریک زندگی روزمره، در معرض توجه قرار گرفته و دیده شوند. در ضمن، تلاش شده است در فضایی علمی، کنشها، بحرانها و مسئله های زندگی روزمره، فارغ از نگاه ساختارگرایانه، و با هدف ایجاد شناخت لازم و ضروری از زندگی مردم و روشهای اندیشیدن، تولید معنا و ارزش و عمل کردن آنها مورد بررسی قرار گیرند.
موضوعات مورد بررسی در این همایش در شش محور توزیع شده اند؛ این شش محور عبارتند از: شهر، فضا و زندگی روزمره؛ شهر خرده فرهنگها و زندگی روزمره؛ روانشناسی، شهر و زندگی روزمره؛ شهر، رسانه و زندگی روزمره؛ شهر، مدیریت شهری و زندگی روزمره؛ فلسفه شهر و زندگی روزمره. هر یک از مقالات رسیده به همایش از ایده های بسیار بکر و نوآورانه برخوردار بوده اند و این مقالات ابعاد پنهانی از زندگی روزمره شهری را مورد بررسی و کاوش قرار داده اند. مقاله های ارسال شده بر حسب موضوعات این محورها در شش کتاب، با نظارت مدیر هر محور تنظیم شده است؛ به عبارت دیگر، مقالات فراخوان و سفارشی مرتبط با هر موضوع، در جلدی مجزا گنجانده شده اند (صفحات ۷ تا ۲۲ کتاب).
کتاب فلسفه، شهر و زندگی روزمره یکی از شش کتابی است که بر مبنای محورهای همایش »شهر و زندگی روزمره» گردآوری و تدوین شده است. در این کتاب مجموعه مقالاتی در نظر گرفته شده اند که در رابطه با شهر و زندگی روزمره از ابعاد فلسفی و نظری بیشتری برخوردارند یا از چنین ابعادی به موضوع نگریسته اند؛ از این رو در کل می توان این مجموعه ار در محور فلسفی این همایش قرار داد. هر مقاله ای از کتاب استقلال خود را حفظ می کند و در عین حال، خواننده می تواند ضمن حرکتی میانمتنی نقاطی از انطباق و اصطکاک را مانند مجرای طرح مسئله برای خودش دریابد.
کتاب حاضر در مجموع دارای ۱۳ مقاله است که همسانی چندانی ندارند و چینش انها بنابر ماهیت همایش و ازادی نگارندگان، در مبحث مد نظرشان از منطق مشخصی تبعیت نمی کند؛ بنابراین ترتیبی در چینش مقالات از حیث محتوا وجود ندارد و روالی تاریخی و حوزه ای در نظر گرفته شده است. در آغاز مقالهای از گردآورنده کتاب آورده شده است که همچون مدخلی بر زندگی روزمره و شهر از منظرگاهی فلسفی است که در دو بعد مفهومی و تاریخی به موضوع مینگرد. در مقاله بعدی رابطه شهر و زندگی روزمره در اندیشه یونانی بررسی می شود و سپس با توجه به روال تاریخی کتاب مقاله هایی درباب جهانبینی ایرانی، شهر و زندگی روزمره آورده شده اند. در مرحله بعدی کتاب به دوره مدرن و معاصر میرسیم که در این برهه به طور عمده دو حوزه فکری سهم بیشتری داشته اند: مارکسیسم و نظریه انتقادی و پدیدارشناسی. در نهایت مقاله «شهر، خاطره جمعی و روایت همبستگی» که نگاهی موضوعی دارد، پایان خوبی بر این مجموعه است.
فهرست:
پیشگفتار
سخن دبیر علمی
مقدمه
مقدمه ای بر رابطه شهر و زندگی روزمره از منظرگاه فلسفی
نسبت شهریگری با فلسفه شهر اندیش
شهر و شهرسازی در اندیشه اساطیری یونان
مناسبات اجتماعی و زندگی روزمره در نظام شهرهای ایرانی – اسلامی
نسبت زندگی روزمره و شهر در اندیشه ها و جهان بینیهای ایرانی ( با تکیه بر آرای خواجه نصیر طوسی)
به سوی نظریه ای مارکسی در باب شهر: تمهیدات
بررسی آرای نظریه پردازان انتقادی (مکتب فرانکفورت فروم – مارکوزه – آدورنو) با تأکید بر مفهوم از خود بیگانگی در جامعه مصرفی
هانری لوفور؛ تولید دیالکتیکی فضای شهری و زندگی روزمره
هانری لوفور؛ فیلسوف فضای شهری، مرور انتقادی آثار و تأثیرات بر مطالعات شهرنشینی در ایران
نسبت زندگی روزمره و شهر در منظرگاه و اندیشه های هابرماس
پدیدارشناسی شهر و زندگی روزمره
پدیدار شناسی؛ رویکردی جهت شناخت حقیقت، مکان نمونه موردی: آران و بیدگل – کاشان
در جستجوی معنای فضای شهری، تفسیر چهارراه طالقانی شهر کرج به روش هرمنوتیک
شهر، خاطره جمعی و روایت همبستگی
مشخصات کتاب:
نجاتغلامی، علی (۱۳۹۳). فلسفه، شهر و زندگی روزمره، تهران، تیسا، ۵۳۷ صفحه