بردِ نشانده و مسجد سلیمان
ایران جنوب غربی از قرن هشتم قبل از میلاد تا قرن پنجم بعد از میلاد
رومن گیرشمن ترجمه اصغر کریمی
نوشتههای مرتبط
توضیح تصویر: معبد سرخ کتل. محراب.
فصل یازدهم
معماری دینی
ـــــــــــــــــــــــ
عصر هخامنشی
دو محوطه مسجد سلیمان و بردِنشانده، که نُه سال آخر تحقیقاتمان را در ایران به آنها اختصاص دادیم، از موقعی مسکونی شدند که قبایل پارس آنها را بنیاد گذاشتند. همه این قبایل پیرو دین واحدی بودند و برای انجام مناسک آن، مکانهای آئینی همگونی را برپا کرده بودند. این دو محوطه با این که مجاور هم بودند، هرکدام از موجودیت طولانی خود گذر کردهاند. این گذر به تبع هدف خاصی بوده که برای هر یک از آنها تا اندازه خاصی به صورت ویژهای آشکار شده است. فاصله این دو محوطه از یکدیگر در حدود پانزده کیلومتر، یعنی مسیر نصف روز یک کاروان بوده است. دشواری پیمودن این مسیر فقط گذر از یک کوه بوده است، ولی شرایط جغرافیائی و اقلیمی، موجب تفاوت بین شرایط زندگی دو گروه ساکنانی میشدهاست که در این دو جا مستقر شده بودند.
قریه مسجدسلیمان، واقع در ارتفاع ۰۰ââ۴ متری و حمایت شده توسط کوهها، در درهای کز کرده بوده که جریان آبی از آن میگذشته است و مجهز به چشمههائی بوده که یادمان آنها هنوز هم در نام یکی ازمحلات شهر به نام «چشمهعلی» باقی مانده است. لذا مسجدسلیمان از شرایطی برخوردار بوده که با خست شامل حال ساکنان بردِنشانده میشده است. بردِنشانده روی صفه-ای قرارگرفته بود که در حدود چهارصد متر بلندتر بود و مرتبآ باد آن را جارو میکرد و از آب محروم بود و باید آب مورد نیاز را گردآوری و آن را در مخازنی ذخیره ساخت. ولی اعمال آئینی ساکنان این دو قصبه در طول قرنها و تا زمان فتح اسکندر به همان شکل باقی مانده بود: آنها برای ایزدانی که ستایش میکردند، نه معبد-ساختمان میشناختند و نه پیکره-تصویر.
آئین رسمی اهورامزدا ـ تنها خدائی که در کتیبههای داریوش اول، خشایارشاه، اردشیر اول و داریوش دوم از آن نام برده شدهـ، در زمان اردشیر دوم با آئینهای آناهیتا و میترا آراسته گردید . این شاه این امر را در کتیبههائی اعلام کرده است که در دو پایتخت او، یعنی شوش و اکباتان پیدا شدهاند.
در مورد دو متن اردشیر دوم، که همراه با بازسازی او در شوش و ساختن تالارهای ستوندار در اکباتان بوده است، بخشی از نوشته بِروس را یادآوری میکنیم. این روحانی بابلی در آن مدعی میشود که اردشیر (که میپذیریم اردشیر دوم است) فرمان میدهد که پیکرههای آناهیتا را بسازند و آنها را در چندین شهر بزرگ مملکت خود، منجمله بابل، شوش، اکباتان، پارس، دمشق و سَردِس قرار دهند . اگر برای آناهیتا معابدی را نمیساختند و به او وقف نمیکردند، به نظر میرسد که این نوع ارائه پیکره الهه غیرممکن بوده است. از این سخن بروس چنین نتیجه میگیریم که در زمان هخامنشیان چنین معابدی وجود داشته است. بر این اساس، ارجاع به نیایشگاهی که دیولافوا در شوش پیدا کرده و آن را به زمان هخامنشی منتسب نموده، فقط میتوانسته برای تقویت این نتیجهگیری باشد . بعدآ خواهیم دید که تاریخ این معبد، که کاشف آن را «آیَدَنَه» نامیده، مربوط به عصر بعد از آنتیوخوس سوم است.
نمیدانیم مناسک آئینی آناهیتا و میترا به چه شکلی به آئین اهورامزدا افزوده شده است. پودیوم میتوانسته سه محراب را برای این سه الوهیت بپذیرد. مؤید این امر مناسک آناهیتا در ارمنستان است. ولی این امر به هیچ وجه خود را تحمیل نمیکند زیرا استرابون با تشریح دین مغهای کاپادوکیه، تصریح میکند که سه الوهیت، آناهیتا ، اُمَنوس Omanos و آندَلوس Andalos بر یک محراب ستایش میشدهاند .
آن چه که باقی میماند گفته بِروس است که احتمالا گفتههای سنتی شفاهی را که اطلاع دهندگان به وی منتقل کردهاند تکرار میکند و مربوط به مبدآ تصاویر الهه میشود که قبلا در زمان او، در اعصار بسیار عقبتر وجود داشته است .
متن کامل فصل یازدهم به همراه پانویس ها و تصاویر در فایل پیوست: