انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«سلطان و سالار جاده کیه؟»(۱)

«سلطان و سالار جاده کیه؟»

(مطالعه‌ای درباره نیسان آبی در گیلان و مازندران)[i]

مقدمه

ماشین، مانند هر کالای دیگری، صرفا وسیله‌ای کاربردی و خدماتی نیست، یعنی وسیله‌ای که کارکرد آن فقط جابجایی افراد یا اشیاء از نقطه‌ای به نقطه دیگر باشد(هوشنگی، ۱۳۹۲). ماشین و سایر وسایل نقلیه نظیر موتور‌سیکلت کارکرد‌های مختلفی دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به کارکرد هویت بخشی(شولتز، ۲۰۰۶) کسب منزلت اجتماعی(نلسون و مایرز، ۲۰۱۱) و حتی کارکردی سیاسی(آرویدسون، ۲۰۰۱) اشاره کرد. ماشین مانند هر کالای دیگری ممکن است به گونه‌ای مورد استفاده قرار گیرد که مخترعان یا سازندگانش در ابتدا هرگز چنین تصوری از آن در ذهن خود نداشتند. به تعبیر روشن‌تر، مصرف‌کنندگان؛ علاوه بر نام و نشان تجاری هر کالا که توسط کارخانه‌ها بر روی آن‌ها ثبت می‌شود، نام و نشان خودشان را نیز بر روی آن کالا ثبت می‌کنند و همین ویژگی هاست که بررسی کالا‌های مصرفی را برای محققان علوم اجتماعی جذاب می‌نماید.

با وجود کارکرد‌های مختلفی که وسیله‌ای مانند ماشین در زندگی روزمره جوامع امروزی ایفاء می‌کند محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی و به ویژه جامعه‌شناسان، آنگونه که شایسته است به این موضوع توجه نداشته‌اند(گرونو و وارد، ۲۰۰۱. ونجلیس و اسمارت، ۲۰۰۹) در واقع بر خلاف موسیقی، لباس یا غذا، نقش ماشین در زندگی امروزی، جایگاه مستقلی در مطالعات جامعه‌شناسان نداشته و در مواردی هم اگر توجهی به آن وجود داشته عمدتاً پیامد‌های آن برای محیط زیست و همچنین گسترش نابسامانی‌های شهری بوده است(برای مثال ر. ک. به: انگلیس، ۱۳۹۱:۱۰۶). در همین خصوص، تیم دنت[۱] معتقد است که در علوم اجتماعی، ماشین از دو زاویه کلیدی مورد توجه قرار گرفته است: نخست به عنوان کالایی که نمونه و مصداقی از گسترش تولید در سرمایه داری صنعتی است و دوم به عنوان کالایی که مصداقی از شیئی خواستنی و جذاب است که در سرمایه داری متأخر، مصرف‌کنندگان را تحریک و تهییج می‌کند(دنت، ۲۰۰۴:۶۱). منظور دنت آن است که در آثار و نوشته‌های مربوط به ماشین، سرمایه داری همواره به عنوان عاملی مهم در تحلیل‌ها حضور دارد. این در حالی است که ماشین از زوایای مختلفی قابل بررسی است که آثار آن بر محیط زیست و یا نقش آن در گسترش مصرف‌گرایی تنها برخی از این زوایاست. در همین راستا جان یوری[۲] معتقد است که علوم اجتماعی همیشه تأثیر ماشین را بر حیات شهری دست کم گرفته است. از نظر او توجهات به ماشین عمدتاً یا با برجسته کردن پیامد‌های منفی آن بر کیفیت زندگی و بر فضا‌های شهری و یا با تلقی آن صرفا به عنوان یک ابداع تکنولوژیک همراه بوده است. او با بکارگیری کلمه «فرهنگ خودرویی»[۳] تلاش می‌کند تا ماشین را نوعی جامعه و در واقع امری فراتر از یک وسیله صرفِ حمل و نقل محسوب کند(شلر و یوری، ۲۰۰۲). با این وجود، با ورود به قرن بیست و یکم، و با گسترش حضور جوانان ماشین باز در خیابان‌های شهر‌های بزرگ جهان، شاهد افزایش مطالعات مربوط به ماشین هستیم. در سال‌های اخیر مطالعه ماشین عمدتاً خاصیت بین‌رشته‌ای یافته است به طوری که رشته‌های گوناگون دانشگاهی در پیوند با یکدیگر به مطالعه ابعاد مختلف نقش ماشین در زندگی امروزی می‌پردازند.

در مقایسه با کشور‌های توسعه یافته، مطالعات محققان و پژوهشگران ایرانی علوم اجتماعی در خصوص ماشین بسیار محدود بوده و تنها در سال‌های اخیر توجهاتی هر چند محدود به آن شده است. اغراق نیست اگر ادعا شود که هنوز آثار پژوهشی در حوزه ماشین به اندازه‌ای نیست که بتوان یافته‌های یک پژوهش جدید را با یافته‌های پژوهش‌های پیشین مقایسه کرد. نتیجه آنکه هنوز سنت پژوهشی خاصی در خصوص ماشین در ایران شکل نگرفته است. در سال‌های گذشته مطالعات مربوط به رانندگی و ماشین عمدتاً توسط نهاد‌های پژوهشی وابسته به پلیس راهنمایی و رانندگی[iii] و موسسات حمل و نقلی صورت گرفته است و همانطور که اشاره شد بیشتر این مطالعات از منظری آسیب‌شناختی به موضوع نزدیک شده و عمدتاً بر شیوه رانندگی افراد متخلف و تحلیل تصادفات جاده‌ای تمرکز داشته‌اند. البته با گسترش مطالعات فرهنگی در دانشگاه‌های کشور، به تدریج ماشین تبدیل به موضوع برخی از محققان مطالعات فرهنگی شده است[iv] ولی همچنان پراکندگی، یکی از ویژگی‌های این دست از مطالعات است.

« نیسان آبی» جایگاه متمایزی در بین ماشین‌های موجود در ایران دارد. در اینجا به عمد نیسان آبی را در داخل گیومه قرار داده‌ام چرا که این ماشین[v] به همین نام و با همین ترکیب در محاوره‌های روزمره ایرانیان بکار می‌رود. اساساً تصور بسیاری از افراد بر آن است که رنگ دیگری از وانت نیسان وجود ندارد. کاربران شبکه‌های اجتماعی در هر کجا که با مطلبی درباره نیسان آبی مواجه شوند درباره آن نظر می‌دهند، در فضای مجازی این ماشین گروه طرفداران خودش را دارد، رانندگان سایر وسایل نقلیه درباره نیسان آبی نظر کلیشه‌ای مشخصی دارند، برخی از خوانندگان درباره نیسان آبی آهنگ‌هایی اجراء کرده‌اند، نسخه پلاستیکی این خودرو به شکل اسباب‌بازی تولید و در فروشگاه‌های اسباب‌بازی‌فروشی عرصه می‌شود و مهم‌تر آنکه هر کسی که در خیابان‌ها و جاده‌های کشور رانندگی کرده باشد به تدریج به این نتیجه دست می‌یابد که سبک رانندگی برخی رانندگان نیسان آبی با سایر ماشین‌ها تفاوت محسوسی دارد و در مجاورت این ماشین باید جانب احتیاط را نگه داشت.

این شواهد موجب شد تا به تأمل بیشتر درباره نیسان آبی بپردازم. پرسش پالایش نیافتۀ اولیه‌ام بر آن بود که چرا نیسان آبی؛ اینگونه در زندگی روزمره از جایگاهی متفاوت برخوردار است و به این اندازه پیرامون آن حاشیه‌هایی شکل گرفته است؟ این کنجکاوی اولیه باعث شد تا مطالعه‌ای روشمند تعریف کنم تا بتوانم به فراتر از لایه‌های آشکار و همه‌جا‌حاضر موضوع بروم. مطالعات و مشاهدات اولیه‌ام به تدریج پرسش‌های خام و پالایش نیافته‌ام را متمرکزتر نمود و پیوندی با دیدگاه‌های علوم اجتماعی فراهم آورد. برای مثال این پرسش‌ها شکل گرفت که آیا می‌توان در قالب فرهنگ ماشین[۴] به تحلیل نیسان آبی پرداخت؟ آیا می‌توان نیسان آبی را نوعی خرده فرهنگ[۵] با اهداف و هویت مشخص تلقی کرد؟ آیا نیسان آبی با مقوله مردانگی[۶] و نمایش آن ارتباط دارد؟ آیا سبک رانندگی رانندگان نیسان آبی حاصل تلقی آنان از وجود نابرابری اجتماعی و فرصت‌های ناعادلانه در جامعه است؟ علاوه بر این پرسش‌های نظری، آنچه که همواره در طول مطالعه به آن توجه داشتم نخست مردم‌نگاری نیسان آبی و از این طریق، تهیه داده‌ها و اطلاعاتی بود که بتوان با تکیه بر آن‌ها شناخت بیشتری از این خودرو و رانندگان آن کسب کرد. با این اوصاف، شناخت معنایی که رانندگان نیسان آبی به تجربه خودشان می‌دهند و قرار دادن چنین تجربه‌ای در متن و بافتی وسیع‌تر، از جمله مهم‌ترین اهداف این مطالعه بوده است. در طول این پژوهش تلاش کرده‌ام تا نگاهی از داخل[۷] و از پایین[۸] به موضوع تحقیق داشته باشم تا از این طریق به لایه‌های زیرین موضوع تحقیق نزدیک شوم. در مجموع به تعبیر روشن‌تر، در این تحقیق به دنبال آن بودم تا به دنیای نیسان آبی وارد شوم و به کاوش و سیر و سیاحت پژوهشی در آن بپردازم.

برای جمع‌آوری داده‌های مورد نیاز این پژوهش از تکنیک‌های زیر استفاده شد. لازم به ذکر است که هدف از همه این تکنیک‌ها ورود به جهان نیسان آبی و کسب فهم عمیقی از آن بوده است:

مشاهده مشارکتی: برای مشاهده نزدیک رفتار‌های رانندگان نیسان و امکان نزدیکی بیشتر به آنان، نیسان آبی یکی از اقوام را قرض گرفتم و با آن در سطح استان گیلان رانندگی کردم. از این طریق از طرفی توانستم واکنش رانندگان سایر ماشین‌ها را به نیسان مشاهده کنم و از طرف دیگر با نقاط ضعف و قوت نیسان آبی آشنا شوم. به هنگام رانندگی با نیسان، هر جا که شاهد توقف سایر نیسان‌های آبی بودم ماشین را متوقف می‌کردم و به جمع آن‌ها می‌پیوستم. البته خودم را راننده یک شرکت توزیع محصولات بهداشتی در استان معرفی می‌کردم و به بهانه‌ای موضوع بحث را به سوی مسائلی سوق می‌دادم که مورد نظر این پژوهش بوده است. همچنین یکی از مکان‌های دستیابی به رانندگان نیسان آبی و گپ و گفت با آن‌ها، توقف در مقابل قهوه خانه‌های محلی استان بود. معمولاً نیسان را در مقابل این قهوه خانه‌ها پارک می‌کردم و با طرح گرانی وسایل یدکی ماشین، بحث را آغاز می‌کردم.

بحث‌های نیمه ساختارمند گروهی[vi]: برخی اوقات که با ماشین شخصی در حال عبور از جاده‌ها بودم در صورت مشاهده چند نیسان پارک شده در پارکینگ‌های مجاور جاده که معمولاً با هم چای می‌نوشند یا سیگار می‌کشند، در کنار آن‌ها توقف می‌کردم و با معرفی خودم به عنوان یک محقق علاقه‌مند به نیسان آبی، سوالات مورد نظرم را با آنان در میان می‌گذاشتم. حدود ۶ مورد به این شکل بحث نیمه ساختارمند گروهی انجام شد.

مصاحبه‌های نیمه ساختارمند: به عنوان پژوهشگر علاقه‌مند به نیسان آبی، با ۳۰ راننده نیسان مصاحبه نیمه ساختارمند انجام دادم. هر کدام از این مصاحبه‌ها حدود ۴۵ دقیقه به طول می‌انجامید و بیشتر آن‌ها به شکل مکتوب یادداشت می‌شد و در صورت موافقت مصاحبه شونده، ضبط می‌شد. بیشتر رانندگان نیسان آبی که حدود ۲۰ تا ۵۰ سال سن داشتند از مصاحبه استقبال می‌کردند چرا که ابتدا بیان می‌کردم که قرار است این مطالعه را در قالب کتابی منتشر کنم و حتماً از آنان با ذکر نامشان در کتاب تشکر خواهم کرد. برخی از آنان هم راضی شدند تا در کنار ماشین‌شان بأیستند و از آنان عکس گرفته شود.

جستجو در شبکه‌های مجازی: یکی از راه‌های یافتن جوانان موسوم به نیسان باز از طریق شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های مجازی خاص آنان بود. در این زمینه با ۱۲ نفر از این جوانان مصاحبه شد. ابتدا پیامی خصوصی برای آنان ارسال و پس از جلب موافقت و رضایت، از طریق تلفن با آنان گفتگو شد. [vii]

سفر با رانندگان نیسان: با ایستادن در کنار جاده به عنوان مسافر، در سه نوبت، از رشت تا لنگرود، از ابتدای جاده سیاهکل در جاده آستانه اشرفیه- لاهیجان تا سیاهکل، و از رشت تا فومن با رانندگان نیسان آبی همراه شدم تا علاوه بر صحبت با آنان، سبک رانندگی آنان را نیز مورد مطالعه قرار دهم.

مراجعه به مطلعین کلیدی: از برخی از دانشجویانم به ویژه آن گروهی که ساکن روستاهای پرنیسان بودند درخواست کردم تا گزارش‌هایی در خصوص «فرهنگ نیسان» در محل سکونت خود بنویسند.

[۱] Tim Dant

[۲] John Urry

[۳] automobility

[۴] Car culture

[۵] subculture

[۶] masculinity

[۷] inside

[۸] From below

[i]  این مقاله بخشی از مطالعه وسیع تری است که در راستای علایق شخصی ام با عنوان «مردم نگاری نیسان آبی در استان های شمالی کشور» در حال انجام آن هستم و خلاصه ای از آن در سال ۱۳۹۹ در منبع زیر منتشر شده است:

فرهنگ در بستر محلی: گفتگوهایی درباره حوزه های فرهنگی ایران. مهدی حسین زاده. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.

[ii] عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان

[iii] مقالات برگرفته از این نوع مطالعات غالبا در کنفرانس های بین المللی سالانه « مهندسی حمل و نقل و ترافیک» ایران ارائه می شود که در سایت های اینترنتی قابل دسترس است.

[iv]  برای مثال می توان به کتاب: فرهنگ ماشین در شهر تهران، نوشته طاهره هوشنگی اشاره کرد که در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات تیسا منتشر شد.

[v] در این نوشته از کلمه «ماشین» به جای کلمات مترادف آن استفاده خواهم کرد.

[vi]  در تکنیک های جمع آوری داده های کیفی، تاکنون با چنین عنوانی برخورد نکرده ام. بحث های نیمه ساختارمند گروهی آن رسمیت، نظم و ترتیب و از پیش آمادگی بحث های متمرکز گروهی را ندارد. من معمولا با چاق سلامتی و به بهانه کشیدن سیگار یا خوردن چای وارد حلقه رانندگان می شدم و پس از خوش و بش مقدماتی، خودم را معرفی می کردم و برخی ابهاماتم در خصوص نیسان آبی را با آنان در میان می گذاشتم. در واقع فضای این نوع تعاملات بسیار سیال و خودمانی پیش می رفت.

[vii] صفحات مجازی نیسان بازها را به شکل دقیق بررسی کرده ام و فصلی از کتاب را به بررسی گروههای مجازی نیسان باز اختصاص خواهم داد.