انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زندگی‌های بی‌ثبات: انتظار و امید در ایران

PRECARIOUS LIVES: Waiting and Hope in Iran (۲۰۱۷)، نویسنده: شهرام خسروی [۱]

شهرام خسروی در کتاب “زندگی‌های بی‌ثبات: انتظار و امید در ایران”، که سومین کتاب اوست با روشی مردم‌نگارانه به بررسی زندگی‌های بی‌ثبات و آسیب‌پذیری‌های اجتماعی و پارادوکس‌های زندگی جوانان ایرانی در دهه اول قرن بیست و یکم می‌پردازد. از یک‌سو، شرایط بی‌ثباتی متعدد باعث ایجاد حس ناامیدی، تصورات مشترک نسبت به آینده‌ای نامعلوم، بی‌خانمانی گسترده، فردگرایی شدید و افزایش اضطراب شده است. از سوی دیگر، رویاپردازی، امید، مدنیت و همبستگی در اعتراضات سیاسی، کارناوال‌های خیابانی و جنبش‌های اجتماعی همچنان وجود دارند. جوانان ایرانی خود را در وضعیتی بی‌هدف و در انتظار بی‌پایان توصیف می‌کنند و آگاهند که آنها را به‌عنوان افرادی غیرمولد و باری بر دوش جامعه‌شان می‌دانند. با وجود آرزوها و تمایلاتی که دارند، خود را در شرایطی از بی‌تحرکی اجتماعی و مکانی متوقف می‌بینند. بلاتکلیفی در حال، فردایی به‌ظاهر بی‌آینده، شرایطی است که خسروی در این کتاب به بررسی آنها می‌پردازد.

کتاب شامل مقدمه نویسنده و شش فصل است: خانواده بی‌ثبات؛ نسل ۱۳۶۰؛ افیو‌فوبیا: ترس از جوانی؛ خیابانها؛ دیوارها؛ یادگیری تحمل کردن و ایران بی‌ثبات،. هدف نویسنده در این کتاب نشان دادن پیچیدگی، از هم‌‌گسیختگی و تضادهای موجود در جامعه ایران است.

خسروی با خلق تصویری پیچیده و پویا از زندگی معاصر ایران، داستان‌های فردی، گزارش‌های دولتی، آمار و تحلیل‌های فرهنگی را به‌هم می‌پیوندد تا نشان دهد ایرانیان چگونه به تجربه بی‌ثباتی و امید به آینده واکنش نشان می‌دهند. او با تمرکز بر تعاملات عمیق مردم‌نگارانه با جوانان و کارگران مهاجر از روستاها در تهران و اصفهان، به تحلیل پیچیدگی‌ها و تناقضات زندگی روزمره در ایران می‌پردازد.

خسروی تمرکز خود بر تولید بی‌ثباتی در جامعه ایران را با قوم‌نگاری امید پیوند می‌دهد و استدلال می‌کند که رویه‌های تبعیض‌آمیزی که بی‌ثباتی ایجاد می‌کنند، بر «چگونگی توزیع پتانسیل‌های آینده‌ای بهتر» نیز تأثیر می‌گذارند. او امید را به معنای امکانی می‌داند که زندگی می‌تواند ارائه دهد. افزایش شکاف بین ثروتمندان و فقرا در توزیع نابرابر ریسک و امید آشکار می‌شود. افرادی که از نظر ساختاری از امتیاز کمتری برخوردارند (موقعیت پایینی دارند) و دلایل کمی برای امیدواری دارند ـ مانند جوانان طبقه متوسط، زنان، مهاجران روستایی ـ شهری و مردان جوان طبقه کارگر شهری ـ به موقعیت‌های ناامیدکننده خود با کنشهای پاسخ می‌دهند که (ظاهراً) درآنها امید ایجاد می‌کنند. خسروی استدلال می‌کند که این کنشها به مثابه اعمال شهروندی هستند که از طریق آنها افراد «حق خود را برای ممکن ساختن چشم‌اندازهای بهتر برای آینده مطالبه می‌کنند» و در نتیجه «حق امید داشتن» را به عنوان یک حق سیاسی اساسی مطرح می‌کنند.

از نظر او زندگی بی‌ثبات، وضعیتی از عدم اطمینان دائمی است که نه تنها به معنای امید برای یک آینده بهتر نیست، بلکه به معنای نداشتن گزینه‌های قطعی برای تغییر شرایط در زمان حال است، زندگی در حالتی از انتظار دائم، ابهام و پیش‌بینی ناپذیری آینده. از نظر او به ویژه جوانان در ایران در شرایط بی‌ثبات که متأثر از ساختارهای حاکم بر جامعه است (ناامنی شغلی، فشار اقتصادی، محدودیتهای سیاسی، محدودیتهای اجتماعی و …) زندگی می‌کنند. همچنین مفهوم «انتظار» (waiting) را نه‌فقط به‌عنوان کنشی منفعل، بلکه به پیروی از بوردیو انتظار را بخشی از سلطه نمادین می‌داند. از نظر او جوانان در ایران در ابعاد مختلف زندگی خود در انتظار و صبر به‌سر می‌برند و انتظار بخش جدایی‌ناپذیر زندگی آنان است: انتظار برای ازدواج، شغل خوب، مهاجرت و تغییر ات سیاسی. انتظار طولانی جوانان ایرانی را به این باور می‌رساند که هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارند. با این حال، انتظار آنها جمعی است. انتظار برای آنان خود به یک مرحله از زندگی تبدیل شده است. یک دغدغه اجتماعی رایج. انتظار صرفاً عملی منفعلانه نیست، بلکه کنشی است که انجام می‌شود. جوانان ایرانی از طریق ایفای نقش انتظار، هویت نسلی خود را می‌سازند، اطلاعات را مبادله می‌کنند، شبکه‌سازی می‌کنند و فرهنگ‌های جوانان را می‌سازند، با اعتراض، با خلاقیت با پیشروی از نظم موجود و … .

 

[۱]. استاد انسان­‌شناسی اجتماعی دانشگاه استکهلم