زنان در فضای امن
بررسی مفهوم امنیت اجتماعی در بین دختران دانشجو
نوشتههای مرتبط
احساس امنیت در هر جامعه ای یکی از بدیهی ترین نیازهای اولیه ای است که زیر بنای توسعه اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی جامعه را شکل داده و آن را سامانمند می کند.” عوامل گوناگونی بی تردید در ایجاد امنیت و احساس امنیت ، دخالت دارند که نبودن آن ها برقراری احساس امنیت را کند یا مانع از تحقق آن می شود( نیازی و فرشادفر ، ۱۳۹۰: ۱۵۰). مازلو این نیاز را بعد از برآوردن نیازهای جسمانی در راس سایر نیازها قرار می دهد. برمبنای نظر وی بر آوردن نشدن یک نیاز در سطوح پایینی هرم می تواند بر انگیزه افراد در برآورده کردن نیازهای راس هرم تاثیر مستقیم گذاشته و تا زمان ارضاء این نیازها ، تمایلات برتر به تعویق افتد(Frick,1989). به عبارتی بر آورده نشدن نیازهای امنیتی((safety needs بعد از نیازهای جسمانی( Biological and physiological needs) می تواند مانعی در رسیدن به خودشکوفایی (Self-actualization)که در راس هرم مازلو قرار دارد ، باشد.
از لحاظ جنسیتی عموماً فضای درونی زنانه و فضای بیرونی ، مردانه تصور می شود. پدیده خروج زنان از حوزه خصوصی و ورود به حوزه عمومی امری است که به دنبال تغییرات بنیادی در راستای احقاق حقوق زنان و کسب برابری های اجتماعی تحقق یافته است.”در نخستین برنامه ریزی های شهری در نیمه نخست قرن بیستم ، شهرها براساس تفکیک کارکردها به شیوه سنتی مورد توجه قرار گرفته اند ، یعنی زنان به حوزه خصوصی و مردان به حوزه عمومی تعلق داشته اند. این تفکیک با وجود افزایش شهرنشینی ، توسعه شهرها و تغییرات همچنان باقی مانده است و باعث ایجاد تناقضی شده است که نتیجه آن ناامنی زنان در فضاهای شهری است”( افشانی وذاکری ، ۱۳۹۱:۱۴۶). از این روی فضای بیرونی برای زنان هم جذاب و هم می تواند ترسناک باشد. ورود به فضایی که مردان مالکان بلامنازع آن بوده اند و همواره زنان در آنان یا راه نداشته یا با مشایعت مردان در آن گام می گذارده اند ، حال فضایی است در دسترس و قابل تسخیر اما همچنان نا مطمئن و اضطراب آفرین.
ماهیت اضطراب و استرس هایی که زنان در درون جامعه احساس می کنند با مردان به شدت متفاوت است.” مساله ای که بیش از هر چیز باعث نگرانی زنان و احساس عدم امنیت آن ها در محیط کار می شود، آزار جنسی است. آزار جنسی در محل کار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی تعریف شود(نوری و فولادی ، ۱۳۸۸: ۱۳۱). این نگرش جنسی پر مخاطره ترین مفهومی است که زنان با آن درگیرند و ناگزیر از اتخاذ راه کارهایی برای برون رفت از شرایط تحمیلی آن می باشند. همواره این برون رفت نمی تواند راه کاری مثبت تلقی گردد . چه بسا بسیاری از زنان برای جلوگیری از قرار گرفتن در شرایط بحرانی ، حضور خود را منحصر به فضای درونی و خانوادگی کنندکه این وضعیت در جوامع سنتی نظیر کشور ما ایران،تا اندازه ای شدید تر از دیگر جوامع به نظر می رسد.این احساس عدم امنیت در فضای خانگی نیز به اشکال مختلف تولید می شود اما در این تحقیق صرفاً به بررسی شرایط خلق شده در فضای بیرونی پرداخته شده است. به همین خاطر هم در این تحقیق دانشجویان دختر که دارای تعاملات فراوان با جامعه می باشند مد نظر قرار گرفته اند تا ابعاد مختلف احساس امنیت اجتماعی در ذهن ایشان مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. بدیهی است احساس امنیت به عنوان یک پدیده درون ذهنی از منظر ایشان دارای ابعاد اجتماعی و قابل رویتی است که تلاش می شود در یک شهر با فضای کمابیش نیمه مدرن شده مورد مطالعه قرار گیرد.
احساس امنیت اجتماعی (societal security)
امنیت مفهومی چند بعدی است. گرچه بعد از پایان جنگ جهانی دوم بیش از همه امنیت نظامی مد نظر قرار گرفته است اما به طور کلی و شکل گسترده می توان آن را شامل امنیت اقتصادی ، محیطی، سیاسی و اجتماعی دانست (pince,2009: 30). بدیهی است که ابعاد مختلف امنیت در زندگی روزمره همواره در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و نمی توانند جدای از هم مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. مفهوم امنیت اجتماعی در واقع نوعی ثبات و دوری از تنش در فضای اجتماعی است که برای شهروندان آسودگی خیال در مناسبات اجتماعی را به دنبال دارد. امنیت اجتماعی به شرایط و ظرفیت هایی اطلاق می شود که یک جامعه برای حفظ کاراکترهای اصلیش در شرایط بحرانی و متغیر یا در هنگام بروز مشکلات و خطرات از خود نشان می دهد(Hough,2004: 6). تولید یک فضای امن برای برون رفت از شرایط بحران می تواند امنیت اجتماعی را بازتولید و باز تعریف کند. در ساختار پیوسته اجتماعی همواره عناصر خالق امنیت می توانند معنا بخش مفاهیم و کلیاتی باشد که به شکل دهی مجموعه ذهنی یا عینی از مفهوم امنیت اجتماعی منتهی گردد.
از لحاظ لغوی مفهوم امنیت می تواند کاربردی دو وجهی داشته باشد. ” امنیت یعنی رفع خطر و رفع خطر یعنی استفاده بهینه از فرصت. بنابراین باید چنین نتیجه گرفت که امنیت دارای دو عنصر اساسی تهدید و فرصت است و برقراری امنیت منوط به رهایی نسبی از تهدید و بهره گیری بهینه از فرصت هاست “( خلیلی ، ۱۳۸۱: ۴۲۸) . به این ترتیب ، امنیت شامل دو درجه است ، در وجهی تحقق امنیت در گرو ” نبود خطر ” است و در وجه دیگر ” کسب فرصت ها و تضمین منافع و ارزش ها”( ساروخانی و نوید نیا ،۱۳۸۵ : ۸۸).
براین اساس امنیت اجتماعی درون یک جامعه می تواند هم به گسترش و توسعه ارتباطات و مناسبات اجتماعی منجر شود و هم زمینه لازم برای توسعه یافتگی را فراهم آورد. از سوی دیگر ” امنیت اجتماعی توانایی جامعه برای حفظ هویت ، منافع و ویژگی های اساسی خود در برابر شرایط متحول و تهدیدها و نیز توانایی ارتقای وضعیت اجتماعی به سمت ارزش ها و آرمان های جامعه است”( احمدی مقدم ، ۱۳۸۹ : ۱۳۶). امنیت اجتماعی با چنین نگاهی می تواند جنبه انتظام بخشی و نظم دهی در یک سیستم اجتماعی را ایفا کند. ایجاد انتظام اجتماعی بدون در نظر گرفتن چارچوب های قانونی غیر قابل تصور است و بخشی از آزادی های فردی را محدود خواهد کرد. این امر به معنای تداخل مفهوم آزادی با امنیت اجتماعی نیست بلکه آزادی محصولی ناشی از امنیت است. به قول دورکیم هیچ چیز نادرست تر از این نیست که بین نظم اجتماعی و آزادی فردی ، تخاصم و تضاد برقرار گردد( دورکیم ،۱۳۸۱: ۱۱). نظم اجتماعی که دورکیم بر آن تاکید دارد نهایتاً به تولید انسجام اجتماعی و همبستگی گروهی منجر شده ، زمینه از بین بردن ناهنجاری های اجتماعی خواهد شد ( کوزر ، ۱۳۸۳ : ۱۹۱).کاهش نابهنجاری اجتماعی به معنای تضمین امنیت در یک جامعه است .از این روی نمی توان تدوین قانون در راستای دستیابی به امنیت اجتماعی را امری مخل در آزادی فردی دانست بلکه خود نوعی تلاش برای تداوم و حفظ آزادی محسوب می گردد.
در تداوم این آزادی در عمل همواره باید احساس امنیت نیز به عنوان یک چاشنی اصلی مد نظر قرار گیرد. بین احساس امنیت اجتماعی و وجود یا عدم وجود آن ممکن است فاصله معناداری باشد. ” احساس امنیت به احساس آزادی نسبی از خطری اطلاق می شود که وضعیت خوشایندی را در افراد جامعه ایجاد کرده و فرد در آن موقعیت احساس آرامش جسمی و روحی می کند( رجبی پور در نادری و دیگران ، ۱۳۸۸: ۶۲). تجارب گروهی و شخصی یا برداشت های سطحی و ارزیابی های غیر عمیق از شرایط موجود می تواند تجربه احساس امنیت را در هر فردی به گونه ای متقاوت از دیگری ، خلق کند.”بررسی های انجام گرفته در کشورهای مختلف بیانگر این است که عموماً احساس امنیت بین شهروندان در اکثر نقاط دنیا به نسبت وجود امنیت ، پایین تر است “( ساروخانی و هاشم نژاد ، ۱۳۹۰ : ۸۳).
ترس از قرار گرفتن در شرایط بحرانی و پر خطر ، پیچیده ترین و دشوارترین حالتی است که به خودی خود می تواند فرد را از تعامل با فضای بیرونی گریزان کند و روحیه محافظه کاری وی را در زندگی اجتماعی بر انگیزد . طبیعتاً زنان با توجه به موقعیت آسیب پذیرتری که در جامعه دارند بیشتر از این عدم وجود امنیت اجتماعی متضرر شده و در شرایط نا خوشایند قرار خواهند گرفت.
جامعه مورد پژوهش
در این تحقیق از شیوه کیفی برای بررسی جامعه مورد پژوهش و از ابزار مصاحبه جهت سنجش متغیرهای تحقیق استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه ۲۰ نفر از دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد هستند که به شیوه تصادفی ساده گزینش و مورد مصاحبه سازمان یافته قرار گرفتند. متغیر وابسته این تحقیق احساس امنیت اجتماعی است که برای سنجش آن شاخص هایی همانند ، میزان تردد در ساعات شب بر حسب گردش فصول ، میزان حضور در اماکن عمومی به صورت انفرادی ،میزان مسافرت های انفرادی ، تمایل یا عدم تمایل به حضور در سازمان ها و ادارات دولتی – به تنهایی- ، تمایل یا عدم تمایل به معاشرت با مردان نا آشنا در سطوح مختلف مانند هم کلامی ، دریافت کمک و… در نظر گرفته شد. بر همین مبنا سوالات اولیه طراحی و در چند مرحله با افراد مصاحبه گردید. با توجه به پاسخ های ارائه شده ، دختران در سه رده فاقد احساس امنیت ، احساس امنیت موقعیتی و دارنده احساس امنیت ، دسته بندی شدند. متغیرهای مستقل تحقیق شامل ، طبقه اجتماعی ، رویکردهای فمنیستی ، محل سکونت ، اعتماد به پلیس و نیروهای امنیتی ، نوع رابطه با والدین و نوع رابطه با افراد ذکور خانواده ، بعد از دسته بندی دختران برای درک رابطه با متغیر وابسته مورد سوال و بررسی قرا رگرفت.
یافته های تحقیق
با سنجش متغیر وابسته تحقیق مشخص شد دختران پاسخگو از احساس امنیت بالایی برخوردار نیستند. همان طور که اشاره شد ، ابتدا برای سنجش میزان احساس امنیت اجتماعی دختران شاخص هایی تعیین و بر همان مبنا سوالاتی طراحی گردید که دختران در پاسخ به این سوالات در سه دسته قابل تقسیم بودند ۱- دخترانی که فاقد احساس امنیت بودند ۲- دخترانی که فقط در موقعیت های خاصی احساس امنیت می کنند ۳- دخترانی که کاملاً احساس امنیت می کنند. گروه اول و دوم ، قریب به ۷۵% کل جمعیت مورد مطالعه را تشکیل می هند و فقط ۲۵% دختران در جامعه احساس امنیت کامل می کنند. ۹۸% دختران بیان کرده اند فقط در شرایط اورژانسی حاضرند شب به تنهایی از خانه خارج شوند.-آخرین ساعت تردد در زمستان ها ساعت ۸ شب و در تابستان ۹ در نظر گرفته شده است- برای هیچ یک از دختران پاسخگو تا کنون شرایط قرار گرفتن به تنهایی در شب اتفاق نیافته است . ۱۰% از دختران تجربه سفر انفرادی به شهر های دیگر را داشته اند که در واقع به قصد دیدار با سایر اعضای خانواده یا انجام کار اداری بدون اقامت در شهر مقصد بوده است. ۴۰% دختران اعلام کردند که انتخاب دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد برای ادامه تحصیل ، به علت تمایل خانواده های آن ها برای جلوگیری از ادامه تحصیل ایشان در شهر های دیگر بوده است. ۶۰ % باقی مانده مانعی از جانب خانواده برای ادامه تحصیل در شهرهای دیگر نمی دیدند. ۷۰% پاسخگویان بیان کرده اند که خانوادهایشان تمایل دارند ایشان در بیرون از منزل به همراهی یکی از اعضای خانواده تردد کنند در حالی که تمایل شخصی آن ها تردد به صورت تنها یا همراه دوستانشان است. ۵۵% دختران هرگز تجربه تردد در ادارات دولتی یا سازمان های دیگر را نداشته اند.۱۵% از آن ها به صورت مستقل و بقیه در مشایعت یکی از اعضای خانواده به این مراکز مراجعه کرده اند. تنها ۱۰% دختران به تنهایی در پارک و اماکن عمومی تردد کرده اند این در حالی است که تصور عمومی دختر از تفریح به صورت انفردای معنادار نیست . از نظر ایشان تردد در این اماکن به صورت انفرادی ، عاری از خطر نیست. در پاسخ به این سوال که در چه شرایطی به مردان غریبه برای کمک مراجعه می کنند ، ۶۰% شرایط اضطراری را بهترین زمان دانسته اند البته به شرط در نظر گرفتن همه جوانب موضوع ، ۲۵% درصد پاسخ داده اند اساساً نباید از کسی که نمی شناسیم کمک بگیریم ، این مساله جنسیت فرد غریبه را به عنوان فاکتور دست دوم قرار می دهد. ۱۵% نیز پاسخ داده اند در امور کم اهمیت نیز می توان از مردان غریبه کمک خواست. ۴۰% دختران معتقد بودند نیازی به هم کلامی با مردان غریبه در وسایل نقلیه عمومی مانند تاکسی نیست . این دختران در بحث هایی که برایشان جذاب بوده نیز معمولاً مشارکت نکرده اند.۵۰% دختران گفته اند در صورتی که مورد خطاب قرار بگیرند وارد مکالمه خواهند شد البته به شرط رعایت ادب و محترمانه بودن مکالمات . تنها ده درصد دختران بیان کرده اند به صورت آزادانه مکالمه با مردان را در وسایل نقلیه آغاز می کنند و اضطرابی از ادامه مکالمه در چنین شرایطی ندارند.
نتیجه گیری
مطالعه حاضر با هدف شناسایی میزان احساس امنیت اجتماعی در بین دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد انجام شد. هم چنین رابطه بین متغیر مستقل و وابسته با توجه به شاخص های تعیین شده سنجیده شد. حاصل پژوهش بیانگر این نکات بود که دختران دانشجو تمایل چندانی به بیان مشکلات امنیتی خود در سطح عمومی ندارند و بیش از همه آن را امری فردی می دانند. گرچه شواهدی که ایشان برای نبود امنیت اجتماعی یا کم رنگ بودن آن در جامعه ذکر می کنند ، اندک است اما احساس نبود امنیت اجتماعی در کنش های روزمره اشان را پر رنگ و اثرگذار می دانند.عدم تمایل برای حضور در اماکن عمومی به صورت انفردای و تمایل به قرار گرفتن در گروه های دوستان ، نشان از تزلزل این احساس در ذهن ایشان دارد. گاه این احساس عدم امنیت اجتماعی حاصل نگرش تبعیض آلود خانواده یا افراد ذکور خانواده است که دختران را از برخی صحنه های اجتماعی محروم یا حذف می کند. به طور کلی امنیت مفهومی ذهنی اما دارای مصادیق عینی است. عدم وجود امنیت اجتماعی برای زنان آنان را از صحنه های اجتماعی حذف و در پشت درهای بسته خانه ها محصور خواهد کرد. نیاز مبرم جوامع به وجود امنیت برای زنان از دو سو حایز اهمیت است . نخست برای زنان و دوم مردان. از یک سو اگر زنان احساس می کنند در کنش های اجتماعی و آمد و شدهایشان به حد کافی از امنیت برخوردار نیستند ، حضور خود را به فضای درون خانواده منحصر خواهند کرد. از سوی دیگر در یک نظام مردسالار زمانی که مردان احساس کنند جامعه شرایط لازم برای تامین امنیت اعضای مونث خانواده را ندارد ، از حضور زنان در عرصه های عمومی جلوگیری خواهند کرد. حاصل این امر ایجاد نوعی پارادوکس ذهنی در زنان است که باعث می شود از یک سو در جامعه مورد تعدی قرار گیرند و از سوی دیگر برای تداوم حضورشان در این فضا دست به کتمان یا پنهان کاری بزنند. بنابراین بین احساس امنیت و وجود امنیت در جامعه نوعی فاصله و عدم تطابق ایجاد می شود. حاصل این روند تلاش برای بهبود شرایط یا تولید امنیت نخواهد بود بلکه آنان را بیشتر از صحنه های اجتماعی حذف و طرد خواهد کرد.