انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«روزگار کرونا»؛ تأملاتی درباره ویروسی که دنیا را فراگرفت

تهران- ایرنا- تازه‌ترین کتاب «ناصر فکوهی» انسان‌شناس، با عنوان «روزگار کرونا؛ تأملاتی فرهنگی درباره کروناویروس» به بازار کتاب عرضه شد.

بی‌شک یکی از رسالت‌های صاحبان نظر و قلم در روزگاری چون عصر حاضر و زمانه‌ای که تحت‌الشعاع یک بیماری همه‌گیر تمام جنبه‌های زندگی آدم‌ها در کلیت پهنه‌های جهان دگرگون‌شده و ابهام و بیم از فردا در تمام لحظه‌های امروز موج می‌زند، تعریف موقعیت، تحلیل وضع موجود و تبیین‌های برای گام‌های بعدی است.

درواقع رسالت اندیشمندان در این روزها برافروختن چراغی برای بشر به ‌منظور روشن ساختن مسیر است؛ رسالتی که البته برخی به آن جامعه عمل پوشانیده‌اند و با برداشتن گام‌هایی در میانه این بلاتکلیفی و روزمرگی‌های خاکستری شده از سایه یک بیماری، تلاش دارند تا آگاهی‌بخش و روشنگر اذهان باشند.

کتاب روزگار کرونا حاصل تلاش‌های ناصر فکوهی انسان‌شناس و استاد دانشگاه تهران است که مجموعه مقالات، یادداشت‌ها و مصاحبه‌های این انسان‌شناس را در ماه‌های ابتدایی شیوع کووید -۱۹ عمدتاً در فاصله اسفند ۱۳۹۸ تا خرداد ۱۳۹۹ در برمی‌گیرد؛ در حقیقت گردآوری نوشته‌ها و مکتوب کردن و تصحیح این گفتارهای شفاهی با هدف مستندسازی و قابل استنادشدن این گفتارها صورت گرفته تا منبعی برای تحلیل گران اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، تاریخی و دیگر متفکران علوم انسانی در ماه‌ها و سال‌های آینده باشد.

در پیشگفتار این کتاب می‌خوانیم:

و سرانجام کرونا از راه رسید؛ ویروسی که اگر آن را با هر اپیدمی بزرگ دیگری در تاریخ بشر مقایسه کنیم، ابعادی هولناک آن‌قدرها که ممکن است نداشته است؛ به‌گونه‌ای که اگر در تنش‌های قومی و منطقه‌ای و جنگ‌های استعماری و نواستعماری در پنجاه سال اخیر، میلیون‌ها نفر کشته و چند ده میلیون آواره شده باشند، ابعاد فاجعه‌بار کرونا بسیار کمتر است اما کرونا استثنایی بود، دقیقاً به دلایل تغییر گسترده‌ای که در ژئوپلیتیک جهان ایجاد کرد و به خاطر عقب‌گرد دموکراتیکی که امروز شاهدش هستیم… این‌ها دیگر خیال‌پردازی‌هایی نبودند که بسیاری از داستان نویسان و فیلم‌سازان قرن بیستم بر کاغذ یا پرده سینما برده باشند بلکه واقعیاتی بودند که همه‌چیز را از کار انداختند؛ قطارها، هواپیماها، اتومبیل‌ها متوقف شدند و مردم همگی مجبور به حبس در خانه‌هایشان شدند و حتی مجبورند تا روزی که درمانی واقعی پیدا نشود از یکدیگر فاصله بگیرند و مهم‌ترین عامل هویتی میلیون ساله خویش یعنی چهره‌هایشان را نیز پشت پرده‌ای (ماسک) بپوشانند (ص. ۹)

فکوهی در این جستارها به بیان نکات کلی و جزئی از خودخواهی‌ها و زیاده‌روی‌های بشر می‌پردازد و بر مخاطرات زندگی بشر که امروز جهان را به این نقطه رسانده است، دست می‌گذارد و در یک‌کلام نهایی راه‌حل برون‌رفت از این وضع را بازنگری در شیوه‌های اداره محلی جهان و رسیدن به فهم اداره‌ای سیاره‌ای فارغ از ملاحظات و منافع منطقه‌ای و جغرافیایی می‌داند.

در خلال کلمات و توضیحات، فکوهی در کتاب روزگار کرونا می‌کوشد از راه‌کارهای کوچکی چون جور دیگر شستن دست‌ها (که البته آن را هم مهم می‌داند) گذر کرده و مخاطب را به جور دیگر شستن چشم‌ها و تغییر شیوه و سبک زندگی سوق دهد؛ موضوعی که مصادیق متعددی از شیوه‌های کلان و مصادیق سیاست بین‌الملل را هم برای آن ارائه می‌کند.

کرونا آخرین تلخ‌کامی بشر نخواهد بود

فکوهی در جای‌جای این کتاب بر این نکته صحه می‌گذارد که کرونا نه اولین ویروس مرگبار یا خطرناک بشری است (که البته تأکید می‌کند این ویروس در مقایسه با وقایعی تاریخی چون آنفولانزای اسپانیایی یا جنگ‌ها و … اساساً مرگبار نیست) و نه آخرین آن خواهد بود؛ و با نگاهی به زیاده‌خواهی‌های بشر و مخاطراتی که او با دست خودش برای خود ساخته است (همانند بیشمار نیروگاه‌های اتمی که هرکدام خطری به‌مراتب ترسناک‌تر و ویرانگرتر هستند) هشدار می‌دهد باید در آینده دور یا نزدیک انتظار روزهای تلخ‌تر از کرونا را داشت مگر این‌که گردانندگان گردونه‌های سیاسی و جغرافیایی شکل دیگری از رویکرد در برابر زندگی را در پیش بگیرند.

همچنان که درجایی می‌گوید: اما چهره زشت کرونا آیینه‌ای بیش نبود و نیست که در برابر بدکرداری‌های گسترده انسان‌ها گرفته‌شده است و معلوم نیست چه زمانی به پایان برسد.

وقتی فاجعه از راه رسید

این کتاب در سه فصل به رشته تحریر درآمده است: فصل اول با عنوان «وقتی فاجعه از راه رسید» شامل زیر فصل‌هایی بدین قرار است: کرونا ویروس: مصیبتی بیولوژیک یا اجتماعی؟، کرونا: طوفانی درراه است خطر را جدی بگیریم!، از «شرق» تا «غرب» کرونا، ما و بحران کرونا، تجربه جهان و ما از کرونا، در مسیر بحران‌های سخت، مرزهای ناپیدای جهانی‌شدن و کرونا، کرونا و لزوم انقلاب شهری.
فصل دوم با عنوان «جهان پس از کرونا» مباحثی با عنوان: کرونا و جهان پساکرونا، کرونا و جهان آینده، علم و جهان پساکرونایی، جهان پساکرونا: سناریوهای پیش رو، آرزوهای کوچکی برای جهان پس از کرونا، کرونا و آینده جنبش‌های اعتراض مدنی، تهدیدهای اجتماعی کرونا ویروس، را مطرح ساخته است.

و درنهایت فصل سوم با عنوان «تأملات کرونایی» با تیترهای: دولت کوچک کرونای بزرگ، کرونا: روایت آخرالزمانی، نگاهی اجمالی به ژئوپلیتیک کرونا، فاصله‌گذاری و اپیدمی‌ها: از جامعه شکار و گردآوری تا کشاورزی، فاصله‌گذاری و اپیدمی‌ها: از روستانشینی تا شهرنشینی، فاصله‌گذاری و اپیدمی‌ها: از شهر صنعتی تا شهر اطلاعاتی، فاصله‌گذاری و اپیدمی‌ها: از شهر اطلاعاتی تا شهر هوش مصنوعی، فاصله‌گذاری و اپیدمی‌ها: شهر هوش مصنوعی، آخرین بومیان جهان و سخن آخر: صورتک‌های بی چهره، دست‌های بی پوست، نگاشته شده است.

دوباره به گذشته بازمی‌گردیم

یکی از پرسش‌های کلیدی که فکوهی در این کتاب به آن پاسخ می‌دهد تغییر رفتارها پس از اتمام دوران کروناست؛ موضوعی که به‌ویژه در این روزها زیاد درباره آن صحبت می‌شود و دیدگاه‌های متفاوتی هم نسبت به آن وجود دارد. فکوهی در پاسخ به این پرسش که آیا ما دوباره به همان آدم‌های قبلی که بوده‌ایم تبدیل می‌شویم، پاسخ می‌دهد:

اگر مبنا بگذارید به تجربه‌های قبلی که در همین پنجاه سال اخیر داشته‌ایم، متأسفانه نظر من این است که بله دوباره به قبل برمی‌گردیم… خیلی‌ها این اسطوره را مطرح می‌کنند که «کرونا جهان را تغییر می‌دهد» من اعتقادی به این موضوع ندارم بلکه معتقدم جهان به‌سرعت بازسازی می‌شود و به همان شکلی که بوده برمی‌گردد، مگر مسئله به‌قدری استمرار یابد که ابعاد فاجعه انگیزی داشته باشد. به نظر من چنین حالتی رخ نمی‌دهد ولی اگر هم رخ بدهد وضعیت را تغییر نخواهد داد. مثالی می‌زنم که همه ایرانی‌ها با آن آشنا هستند، زلزله‌هایی که در ایران رخ‌داده را در نظر بگیرید. زلزله بم شوک عظیمی بود. در آن موقع چهل یا پنجاه‌هزار نفر مردند. این نه‌فقط یک شوک بلکه شوکی فرهنگی به شمار می‌رفت. قدیمی‌ترین ساخت فرهنگی ما یعنی ارگ بم خرد شد و دیگر چیز زیادی از آن نمانده است. حالا بیست سال بعد برگردید به بم و ببینید چه اتفاقی افتاده، خرابه‌ها هنوز سرجایشان هستند. آیا این زلزله باعث شد که در سایر نقاط ایران فکر اساسی برای آمادگی در مواقع زلزله کنیم؟ (ص. ۲۶)

اگرچه در کلیت کتاب نگاه تلخ (همانگونه که فکوهی اقرار می‌دارد) یک آسیب شناس بدبین نهفته است؛ می‌توان اشارتی تکرار شونده از راه‌های سخت اما ممکن بازگشت به یک زندگی امن در جهانی صلح‌خواه را متصور شد. چنانچه فکوهی در سطور پایانی می‌نویسد:

جهانی که امروز کرونا در برابر ما قرار داده، با نمادشناسی آدم‌هایی که نمی‌توانند به یکدیگر نزدیک شوند، همراه است. آن‌ها نمی‌توانند یکدیگر را در آغوش بگیرند، ببویند، ببوسند، دلداری دهند و غم‌خوار هم باشند. جهانی که کرونا در برابر ما قرار داده و در آن نمی‌توان حتی چهره‌های یکدیگر را از پشت صورتک‌هایی هرچه ضخیم‌تر ببینیم. چنین جهانی نه‌تنها ممکن و کاربردی نیست بلکه یک ویران شهر حقیقی به‌حساب می‌آید که این بار شاید معنایی جز پایان انسان نداشته باشد اما باید بدانیم اگر از تمثیل جهانی آکنده از انسان‌هایی بدون دست پوست و چهره به‌حق وحشت داریم باید تن به عشق، اخلاق و هنر بدهیم که در پدیده‌هایی انسانی نمودارند. جهانی که خود را بیش و پیش از هرکجا در کالبدهای کودکانه و زنانه تعریف و بیان می‌کند؛ جهانی که در رویکردهای کلاسیک در آنچه روزگاری انسانیت نامیده می‌شد قابل‌مشاهده بود. روشنایی دور نیست. تنها باید جسارت نزدیک شدن به آن را داشته باشیم (ص. ۲۱۲).

کتاب روزگار کرونا؛ تأملاتی فرهنگی درباره ویروس کرونا (مجموعه مقالات، گفت‌وگو و یادداشت‌ها) را نشر موسسه آبی پارسی؛ انتشارات پل فیروزه (۱۳۹۹) در ۲۲۳ صفحه و شمارگان یک هزار و ۱۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کرده است.