عکس از مهرداد اسکویی
اصغر کریمی (۱۳۱۹-۱۴۰۰) مردمشناس پیشکسوت بر اثر کرونا در گذشت. او که سابقه همکاری در اداره فرهنگ عامه، مرکز تحقیقات عشایری آموزش عالی و سازمان میراث فرهنگی و کمیته ملی ایکوموس و همچنین مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی را داشت، از جمله محققان پر کار در عرصه تالیف و ترجمه در حیطه مطالعات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی بود. از او بیش از سی اثر و و پنجاه مقاله باقیمانده است. آثار او گستره وسیعی را در برمیگیرد، از مطالعات عشایری و کوچ نشینی تا حوزه های باستان شناسی دروه های کهن و موضوعات جدید در جهان امروز را شامل میشود. استاد کریمی، در نگاهی جامع به عرصه فرهنگ، توانسته بود منابع معتبری را در راستای این درک عمیق خودش فراهم کند، آنچه او فراهم کرده بخشی از منابع کلیدی در مطالعات فرهنگ و جامعه ایرانی است. کریمی از یکسو تلاش کرد تا مطالعات عشایری را در ایران را با ترجمه منابع اصلی این حوزه (بالاخص مردمشناسی عشایر)، تقویت کند. هرچند هنوز هم به دلیل کژتابی هایی که برخی از رشته های علوم اجتماعی دارند و کلیشه های نظری در مطالعات عشایری، هنوز سنت علمی غنی ای که استادانی مانند کریمی به دنبال توسعه آن بودند، نتوانسته جایگاه شایسته خودش را پیدا کند. از سوی دیگر برخی منابع باستانشناسی در حوزه چغازنبیل و همچنین مطالعات تکنولوژی از آندره لوراگوران و حتی اخیرا با ترجمه کتابی در حیطه مطالعات روابط انسان و حیوان و یا ترجمه کتابی درباره پدیده آسیب شناختی نوکیسگی تلاش کرده درکی عمیق از فرهنگ ایرانی را هم در گستره زمان و از اعماق تاریخ بسیار کهن تا دوره های جدید هم از در بسترهای همزمانی، از جامعه های عشایری تا پدیده های نوکیسگی در جامعه شهری مدرن، را امکان پذیر کند. هرچند اصغر کریمی در فضای دانشگاهی حضور مستقیمی نداشته، اما منابعی که بواسطه زحمات بسیار او به عرصه نشر سپرده شد، سهمی جدی در علوم اجتماعی ایرانی داشته است.
اصغر کریمی را باید همچون استادان دیگری که به دلایلی از نظر ظاهری در حاشیه آکادمی علوم اجتماعی قرار گرفته بودند اما در عمل علوم اجتماعی بی وقفه از آثار تالیفی و ترجمه ای آنها سیراب می شده است، قرار داد. این نسل استادان متعهد به گفتمانهای علمی که عموما در دروه حیات شان چندان قدر و ارزششان شناخته نشد، توانستند پشتوانه های خوبی را برای توسعه درک علوم اجتماعی از جامعه ایرانی فراهم کنند.
مصیبت کرونا که عزیزان و فرهیختگان بسیاری از جمله استاد کریمی را از جامعه ایرانی گرفت، شرایطی را ایجاد کرده که جامعه دانشگاهی فرصت کافی برای بدرقه شایسته و بایسته این استادان را نداشته باشد. اما قطعا نهاد علم در ایران به پشتوانه چنین محققان پرکاری امکان بالندگی و پویایی دارد. از این رو بهترین و شایسته ترین قدردانی از این عزیزان، ادامه راه تلاش بی وقفه آنها در شناخت و اعتلای فرهنگ و جامعه ایرانی بود. رسیدن به درک عمیق و انتقادی از فرهنگ ایرانی، آرمانی مشترک برای همه محققان بی ادعا در این سرزمین است.