(چهارشنبه)
سوجا در ادامه ی کار لوفور، در تعریف فضای سوم، ابتدا به اختصار به فضای اول و دوم اشاره میکند. برای سوجا، فضاهای حاشیه ای[۱] در محدودهای به نام فضای سوم تعریف میشوند. این اصطلاح به دسته بندی فضای اول (ترتیب رسمی چیزها در فضا) و فضای دوم (بازنماییها[۲] و تصورات[۳] چیزها) که سوجا از کارهای لوفور در دهه ۹۰ یافت، اضافه شده است. شرح سوجا از فضای سوم، تاثیر پساساختارگرایی بر جغرافیای مقاومت و به حاشیه رانده شده ها را نشان داده و نشان میدهد که چگونه کثرت، وجه مرکزی پژوهشهای جغرافیایی شده است. این نگاه حساسیتی حاد به باز بودن فضا و اهمیت وجود راههای جدید ِ”بودن” در فضا را نشان میدهد (Murdoch, 2006: 14). این فضا، فضایی پویا، رها، تخصیصی خلاق از ساختارها و معانی از پیش موجود است. تاکید سوجا بر فضای سوم، فضای گسیختگی از خلق (ایجاد) غیرمنتظره و غیرقابل پیش بینی از عناصر فضای اول و دوم است. وی اینطور شرح می دهد که فضای سوم” میتواند به عنوان ترکیب مجدد و بسطی خلاق توصیف شود، ترکیبی از آنچه که بر اساس دیدگاه فضای اول ساخته میشود، فضایی که بر دنیای مادی واقعی تمرکز دارد و دیدگاه فضای دوم که این واقعیت را از طریق بازنمایی های فضایی تصورشده تفسیر میکند” بنابراین فضای سوم فضای “واقعی و تصور شده” است (Maier, 2016: 164). وی همچنین به یکی از آثار بورخس به نام “الف[۴]” مراجعه میکند. الف نقطه ای در فضای زیرزمین یک خانه است. نقطه ای از فضا که شامل تمام نقاط فضاست و با نگاه کردن به آن به کل عالم نگاه میکنید (بورخس، ۱۳۹۱). گواینکه در این فضا تجلی کل عالم و هرآنچه فرد در آرزوی آن است پیداست. غیر از تعابیر ادبی بورخس، در بازگشت به لوفور مهمترین مفهوم فراگیر فضای اجتماعی وی و فضای سوم از سه ویژگی تشکیل شده است: درک شدن، تصور شدن و زندگی کردن- بدون وجود هیچ فردی که از پیش ممتاز و پیشرو باشد (Soja,1996: 68).
نوشتههای مرتبط
سوجا از عقاید بل هوکس، که یک بانوی فعال اجتماعی رنگین پوست امریکایی است نیز یاد میکند. از نظر وی، هوکس برای اولین بار فضای سوم خود را در مقدمه “تئوری فمینیسم: از حاشیه به مرکز” به شکلی صریح و روشن میسازد. همانند لوفور، آگاهی هوکس در تجربه زندگی روزمره از جوانی، خانه و خانواده ریشه دارد. هوکس میگوید: “در حاشیه بودن، جزئی از کل بودن است اما خارج از بدنه اصلی“. تجربه زندگی او به عنوان یک زن رنگین پوست در امریکا، چنین دیدگاهی را برای او ساخته است. وی در ذکر تجاربش از زندگی در حاشیه، تردد کامیونها و چشمهایی که به دیده تحقیر به او مینگرند را به یاد میآورد و در انتها به دنبال جایی در آنسوی کامیونها، جایی که دیده نشود، جایی که “جای دیگر” باشد و فضای سوم حاشیه باشد میگردد (Ibid;101; Hooks, 1984). هر چند هوکس تنها فردی نبوده که فضای سوم و یا چیزی بسیار شبیه به آن را به عنوان یک موقعیت استراتژیک برای جستجوی فرهنگ پسامدرن و جامعه سیاسی در میان تمام طبقه بندیهای ظالمانه از نظر طایفه، طبقه، جنسیت، برتری های شهوانی، سن، کشور، منطقه و موقعیت استعماری انتخاب کرده است. فضای سوم برای ادراک و ممارست بینشهای تفسیری[۵] و قدرت استراتژیک باید همواره از نظر سیاسی آزاد (آشکارا رادیکال) باشد (Ibid: 106).
سوجا این فهم از فضای سوم را با مفهوم هتروتوپیای فوکو هم مرتبط میکند، مختصر اینکه فهمی که فوکو در هیچ کجا آن را به طور سیستماتیک توسعه نداد اما با این اوصاف سوجا از آن برای شرح مفهوم سازی خود استفاده میکند. برای فوکو هتروتوپیا شامل مکان هایی است خارج از دیگر مکانها، هتروتوپیاها فضاهای واقعی، فیزیکی یا انتزاعی هستند که با فضاهای آشکار همزیستی دارند و معنا و تمارین خود را از جهان اطرافشان استخراج میکنند، اما مکانهایی هستند که در آن “دیگر”شیوهها ممکن است ساخته شده یا موجود باشند. فوکو هتروتوپیا را به عنوان نوعی ضدسایت تشریح میکند، شکلی از اتوپیا که به شکل موثر در آن سایتهای واقعی، تمام دیگر سایت های واقعی که میتوانند در یک فرهنگ یافته شوند، به طور همزمان نشان داده شده مورد بحث قرار میگیرند و معکوس می شوند (Maier, 2016: 164).
در نهایت سوجا در شرح مفهوم فضای سوم، وامدار اندیشههای گوناگون از حوزههای مطالعاتی مختلف بوده و مفاهیم کلیدی تفکر خود درباب فضای سوم را از نوشتههای این متفکرین استخراج کرده است. جدول زیر گزیدهای از این گردآوری را نشان میدهد.
متفکرین تاثیرگذار در اندیشهی فضای سوم ادوارد سوجا
متفکرین | آثار | مفاهیم کلیدی |
هنری لوفور | تولید فضا | تولید فضا، سه سویه سازی فضا (Lefebvre, 1974) |
بورخس | داستان الف | بازتاب دهنده کل عالم (بورخس، ۱۹۹۱ Soja, 1996;) |
بل هوکس | تئوری فمینیسم : از حاشیه به مرکز | فضای حاشیه، قرارگرفتن خارج از دید، آزادی و نگرش رادیکال در فضای سوم (Soja, 1996; Hooks, 1984) |
میشل فوکو | هتروتوپیا، از فضاهای دیگر | اصول ششگانه هتروتوپیا، جغرافیای مقاومت (Foucault, 1984; Taylor,2001) |
هومی بهابا | موقعیت فرهنگ | فضای تمایلات بین فرهنگی، فضای آستانهای، فرهنگ تقلید، دورگه بودن، موقعیت درمیانی(Rutherford, 1990; Soja, 1996; Bhabha, 1994) |
منابع:
- بورخس، خورخه لوئیس (۱۳۹۱)، الف و چند داستان دیگر، ترجمه احمد میر علایی، تهران: انتشارات نیلوفر
- Bhabha, H. (1994). The Location of Culture. Routledge.
- Foucault, Michel, (1984), Of Other Spaces: Utopias and Heterotopias, B. Neil Leach. NYC: Routledge (1997)
- Hooks, B. (1984). Feminist Theory: From Margin to Center. Cambridge, MA: South End Press.
- Maier, Paul (2016), Paul, Ignatius, and Thirdspace: A Socio-Geographic Exploration. In The Apostolic Fathers and Paul, Pauline and Patristics Scholars in Debate 2, ed. Todd D. Still and David E. Wilhite, Bloomsbury, pp. 162-180
- Murdoch, Jonathan (2006), post-structuralist geography: a guide to relational space, SAGE Publications.
- Rutherford, Jonathan (1990), The Third Space. Interview with Homi Bhabha. In: Ders. (Hg): Identity: Community, Culture, Difference. London: Lawrence and Wishart.
- Soja, Edward, (1996). Thirdspace: Journeys to Los Angeles and Other Real-and-Imagined Places, Cambridge: Blackwell.
- Taylor, Dianna (2001), Michel Foucault Key Concepts, London & NewYork: Routledge.
[۱] Marginal spaces
[۲] Representations
[۳] Conceptions
[۴] . از نوشته های معروف خورخس لوئیس بورخس، نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی که به فارسی نیز ترجمه شده و با عنوان “کتاب الف و چند داستان دیگر” در بازار کتاب ایران موجود است. وی از برجستهترین نویسندگان آمریکای لاتین است.
[۵] Interpretive insights