خواب ادامۀ بینش اسطورهای و دینی در جامعه است. اعتقاد به دیدن عالم غیب در خواب و دسترسی به مکنونات، نه تنها ما را در قلمروی فراتر از تجربه، بُعد زیستی-جسمانی و بدن قرار میدهد، بلکه تبعات و تأثیرات زیادی در روابط انسانها و حیات ارزشهای فرهنگی و اجتماعی دارد. در جامعۀ امروز که شاهد روند مادیگرایی، تجربهگرایی علمی و تمدن هستیم، خواب رشتهای است که مردم با چنگ زدن به آن در پی پاسداشت ارزشها، عشق و معنا در زندگیشان هستند که این امر بیش از هر چیز بر مبنای پیوند عالم ماده با عالم ماوراءالطبیعه و ناپدید کردن مرز بین مرگ و زندگی است؛ در اینجا تعاریف زمان و مکان بیش از بیش دگرگون میشود و مفاهیم ابدی/ ازلی و قضا و قدر بر قلمرو آن حاکم است.
ارزش و نقش خواب در جوامع سنتی به قدری است که کنشهای افراد را هدایت میکند و قوانین علت و معلولی و جامعهشناختی را در مطالعۀ رفتار انسانها نقض میکند. این هدایت رفتار انسان بر اساس کشف و شهود و مخصوصاً عامل پیشگویی است که هنوز هم در بطن اعتقادات دینی- اسلامی مردم ما حیات دارد. بنابراین خواب یکی از عناصر مهمی است که امر پیشگویی را از حوزۀ علوم غریبه آزاد و به حوزۀ دینی وارد میکند؛ تا جایی که مثلاً بسیاری از شمن- جادوگران در جامعۀ کُردها، به واسطۀ نقش همزمان معبَر و پیشگو، خود را «شیخ» مینامند. در گذشته خواب حتی برای پادشاهان اهمیت زیادی داشت؛ مثلاً یوسف خواب فرعون مصر را تعبیر میکند و فرعون و مردم مصر از بلای هفت سال خشکسالی که این سرزمین را تهدید میکند آگاه میشوند. امروز با دور شدن جوامع از بنیانهای دینی و فرهنگی، اهمیت خواب بیشتر در دو حوزۀ روابط خویشاوندی و ادبیات باقی مانده است.
نوشتههای مرتبط
روابط خونی و خویشاوندی به وسیلۀ خوابها تثبیت و تحکیم میشود و تقدس و ذات پیدا میکند؛ این روابط فراتر از مرز خویشاوندان کنونی و به نسلهای گذشته و اجداد و نیاکان تسری پیدا میکند، یعنی خواب هم از نظر کیفیت و برجسته کردن خویشاوندی و تقدس بخشیدن به آن و هم از بعد گستره و کمیت خویشاوندان این رابطه تقویت میکند. خواب بستری برای تعامل فرد با درگذشتگان است که پیامهای آنها را دریافت میکند و یکی از مهمترین آئینها و مناسک، یعنی نذر و قربانی برای مردگان را حمایت میکند. مردم برای خشنودی روح نیاکان و یا بنا به کشف و شهودی که در خواب دربارۀ آنها داشتهاند، برای آنها «نذر و صدقه» انجام میدهند. بدین ترتیب خواب بخش زیادی از مناسک نذر، صدقه و قربانی را توضیح میدهد. بر این اساس معمولاً در خانوادههایی که دارای تبار و شجرۀ تاریخی طولانیتر و خویشاوندان بیشتری هستند، شاهد اهمیت هرچه بیشتر خواب و رواج دانش تعبیر خواب در آنها هستیم.
تا اینجا دو مسئلۀ مهم آشکار میشود، نخست آنکه خواب در بین مردم این جوامع نه یک موضوع بیولوژیکی و روانشناختی بلکه یک امر دینی و معنایی و فرهنگی است. دیگر آنکه روابط خویشاوندی و خانوادگی ارزشی معنوی و مقدس و ازلی و شامل حیات دنیوی و حیات بعد از مرگ است. در حالی که در دنیای مدرن ازدواج و عشق و روابط خانوادگی- مانند امر خواب و رؤیا- تا حد زیادی به نیازهای زیستی و مادی و اجتماعی تقلیل داده میشود.
زنان بیش از مردان با عالم خواب ارتباط برقرار میکنند.جایگاه معنوی زن و مادر در بین کُردها تا حد زیادی بر اساس این پیوند و رابطۀ زن با عالم معنا و شهود تعریف و تثبیت می شود و احترام و جایگاه خاص زنان را به مردان القا میکند. ریشۀ تاریخی این موضوع را میتوانیم در وجود ربالنوعهای خواب و تعبیر خواب در بینالنهرین و فرهنگ های دیگر جستجو کنیم. فقط زنان نیستند که به واسطۀ ارتباط دیرینۀ آنها با ماوراءالطبیعه، خواب دیدن بخشی از زندگی و جایگاه زنانۀ آنهاست، عارفانی که به مرحلۀ خاصی از عرفان و شهود رسیدهاند رؤیاهای صادق میببینند. در عالم بیداری آنچه که بر زبان کودکان جاری میشود معادل خوابهایی است که حامل پیام و زبان رمز است که ارزش پیشگویانه و غیبگویی دارد. از اینرو مردم کودکان را دارای چشم بصیرت و آگاه به عالم معنا میدانند چون روح آنها معصوم و پاک از گناه است. در دورههایی در این مناطق برای پیشگویی آینده کودکان زیر سن نه یا ده سال را هیبنوتیزم و با اعمالی پیچیده بر وقایع گذشته یا آینده گواه میگرفتند.
خواب یکی از بسترهای مهم انتقال فرهنگی است. زبان خواب در هر جامعه، همان زبان نمادها و استعارهها و مفاهیم بنیادی در فرهنگ آن جامعه است. یونگ ناخودآگاه جمعی را اساس رؤیا میداند. نه تنها تعابیر خواب در هر فرهنگ و قومی متفاوت است بلکه شیوههای خواب دیدن و استعارهها و نمادهای حاکم بر آن نیز اموری کاملاٌ فرهنگی هستند که از بنمایههای کهن ریشه میگیرند. از طرف دیگر انسانها در خواب همیشه به زبان مادری خود سخن میگویند. پس خواب، چه به صورت نماد باشد و استعاره و چه در قالب زبان، همواره وابسته به فرهنگ هستند و آن را بازتولید میکنند. علاوه بر شکل بیان خواب، موضوعات فرهنگی و ناخودآگاه قومی در خواب منتقل میشود، مثلاٌ یکی از خوابهای تکرار شونده در بین کُردها از دیر باز شخصیت اسطورهای «خضر زنده» است که مردم اعتقاد دارند در خواب و گاهی در عالم واقع بر آنها ظاهر میشود و آنها را از امداد غیبی خود بهرهمند میکند.
خواب همسایۀ مرگ است. ارزش خواب رابطۀ مستقیمی با مفهوم و ارزش معنایی «شب» دارد و زمان شب را به قلمروی جداگانه و منفک از زندگی زمینی و روزمرۀ انسان تبدیل میکند و آن را به عنوان زمان و فضایی که انسان را در معرض زمان و فضای قدسی/ ناقدسی و تأثیرات نیروهای ماوراء الطبیعه قرار میدهد تعریف میکند.از اینرو گفتاند «شب آبستن است» (ضربالمثل). چنین رویکردی نسبت به زمان شب رفتاری محتاطانه و آئیینی را ایجاب میکند و بسیاری از آئینها و مناسک دینی/ جادویی را در پی دارد؛ مثلاً حفاظت از نوزاد، نوعروس، زائو و بیمارانی خاص به ویژه درتاریکی شب حائز اهمیت است. انتقال هرگونه فعالیت مادی ومعیشتی به شب، نامیمون و موجب برانگیخته شدن نیروهای مخرب میشود و وظیفۀ انسان در شب آسودن، عبادت و به گونهای واگذار کردن قلمرو زمان به موجودات اسرارآمیز و ماورائی است و تنها با طلوع آفتاب است که گویند تمام این نیروها به جایگاه خود باز میگردند و انسان میتواند به زندگی خویش بازگردد.
بعضی از خوابها صرفاً تصاویری شهودی هستند که در عالم بیداری کمتر میتوانند در ظرف زبان روزمره و مفهومی منتقل و بیان شوند. این موضوع شاید به این دلیل باشد که جهانبینی ما صرفاً در انحصار زبان نیست و اهمیت نمادها و ناخودآگاه فرهنگی و اسطورهای در آن چشمگیرتر است. این موضوع تا حد زیادی آفرینش هنری، مخصوصاً ادبیات غنایی را تحت تأثیر قرار میدهد. بازآفرینی هنری شهودی است بین اسطوره- جامعه و خودآگاه و ناخودآگاه است که هنرمند را به مرزهای بیرون از زبان مفهومی مسلط و استفاده از نمادها و استعارهها و تصاویر توانا میکند که از بخش زیادی از آنها از عالم رؤیا سر بر میآورد. پرداختن به خواب پیوسته در اشعار و ادبیات غنایی مردم بیان میشود؛ مثلاً آهنگ «مزار شیرین» در بین مردم کرمانشاه لایههای کهنی از فرهنگ را نمودار میکند و در آن به افسانۀ «شیرین و فرهاد» در بین کُردها سخن میرود و اینکه خوابی که فرهاد میبیند آغازگر تراژدی شیرین و فرهاد است. نظیر این بن مایه را در ادبیات جهان از جمله تراژدی هملت از شکسپیر شاهد هستیم.
نتیجهگیری ما از بحث خواب این است که خواب عقلانیت و روزمرگی را نقض میکند و نقشهای اجتماعی و معنوی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. موجب تقویت و ترویج مناسک و بازتولید نمادهای فرهنگی و در یک کلام استمرار بخش خاصی از فرهنگ میشود و معناگرایی و اهمیت پیشنیۀ دینی- اسطورهای جامعه را جای روان و فرد مینشاند. همچنین تعاریف واقعیت اجتماعی، منطق، عقلانیت، آگاهی، ذهن و فرد، مرگ و زندگی و… را دگرگون میکند.در این دیدگاه خواب وسیلهای برای گسترش تجربه و عمل انسان و از بین رفتن محدودیت زمان و مکان است و مترادف با «الهام و وحی» و الزام آور است.
خواب موضوعی در انحصار روانکاوی و روانشناسی نیست، بلکه برعکس موضوعی کاملاً فرهنگی است. مطالعۀ خواب و دانش تعبیر خواب یکی از ملزومات تحقیق مردمشناسان است که بتوانند مناسک و آئینها و شیوههای زندگی مردم و نیز نمادهای هنری و دینی آنها را مطالعه کنند، که جهانبینی فرهنگی- اسطورهای در آن آشکار میشود.