انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

خشونت آیینی در شهر گواتمالا

امیر محمد، برگردان فائزه بهلول

قتل های به سبک باندی و ضرب و شتم اوباش مرتباً در شهر گواتمالا در کویتزالتنانگو اتفاق می افتد، جایی که خشونت های گروهی و متعصب جایگزین خشونت های ایالتی به عنوان اصلی ترین منابع قدرت شده اند. سوابق عمومی در گواتمالا نشان می دهند که مردان جوان بیشترین مرتکبین جنایات خشونت آمیز هستند، اما آنها به احتمال زیاد قربانیان آن نیز هستند. قتل های به سبک باندی و ضرب و شتم اوباش به این توزیع نامتناسب خشونت جنایی به شیوه ای دیدنی کمک می کند و مردان جوان را هم خطرناک و هم در معرض خطر قرار می دهد. کاری که من انجام داده ام، این رابطه دوگانه را با بررسی رابطه مردانگی های نوظهور جوانان و اعمال آیینی خشونت بین فردی بررسی می کند. نمادگرایی و اجرای مجسم این اعمال آیینی، نحوه ارتباط شرکت کنندگان و تماشاگران با خود و دیگران را تغییر می دهد و روابط قدرت و سلسله مراتب اجتماعی را در این فرآیند تجدید می کند.

در طول سه سال زندگی و معاشرت با بزرگسالان جوان در کویتزالتنانگو، من روابط و هویت های متغیری را که آنها هنگام ایجاد تعامل با دنیای اجتماعی متمایز اما متخلخل و همپوشان در اطراف خود تجسم می کردند، مطالعه کردم. این رویکرد نسبی به قوم نگاری شهری، مرا در زندگی روزمره کالجیروها (خیابان نشینان)، مارئروها (اعضای باند)، دانشجویان، هنرمندان، فعالان و اخراج شدگان از ایالات متحده غوطه ور کرد، افرادی که من آنها را در حرکت به هنجارها و خطرات مختلف بافت چشم انداز شهری کویتزالتنانگو، همراهی کردم. از این تحقیقات، درکی در مورد قتل های به سبک باندی و ضرب و شتم های دسته جمعی که به عنوان گذرگاه هایی خشونت آمیز در بین جهان های اجتماعی، زندگی روزمره در شهر را شکل می دهند، پدیدار شد.

در ۹ دسامبر ۲۰۱۶، راننده ۴۵ ساله و یک جمع کننده کرایه ۱۷ ساله که در یکی از شلوغ ترین مسیرهای اتوبوس کویتزالتنانگو کار می کردند، به ضرب گلوله کشته شدند. در همان روز، یک راننده ۳۰ ساله از همان مسیر اتوبوس و دستیار ۱۷ ساله او که دو روز قبل در محل کار به قتل رسیده بودند، در قبرستان مرکزی شهر دفن شدند. هر چهار قربانی مذکر بودند و هر دو حمله در حالی رخ داد که اتوبوس ها در سراسر شهر به صورت زیگزاگی در حال سوار کردن مسافران بودند. پلیس علت قتل را اخاذان گروهی اعلام کرد و هیچ بازداشتی صورت نگرفت.

چنین قتل هایی به سبک گروهی در کویتزالتنانگو متداول شده است، شهری که با سر و صداهای اخاذی تداخل دارد و توسط گروه های سازمان یافته سست اداره می شود. چندین امضا که حاوی ویژگی های خاص هستند، این قتل ها را به سبک گروهی نشان می دهند: آنها در روز روشن در میان انبوه تماشاگران رخ می دهند. مهاجمان سوار بر موتورسیکلت به صحنه می رسند و فرار می کنند. و قربانیان از فاصله نزدیک با شلیک های متعدد از یک اسلحه کمری هدف قرار می گیرند. روزنامه نگاران به زودی ظاهر می شوند و جزئیات جنایات را مستقیماً در فیس بوک منتشر می کنند. بسته به داستان، خوانندگان آنلاین ممکن است برای افراد رنج برده دعا کنند و مهاجمان را نفرین کنند، یا ممکن است قربانیان دارای خالکوبی و سوابق جنایی را مستحق مرگ قضاوت کرده و به مهاجمان به دلیل رها کردن شهر از نامطلوب ها تبریک بگویند. وقتی پلیس قتل را تسویه حساب توصیف می کند، روزنامه نگاران و خوانندگان آنها، آن را بهانه ای برای اهانت به قربانیان می دانند.

یک بنر پلاستیکی هشدار می دهد: “همسایگان و بازرگانان در برابر جنایت سازماندهی شده اند. دزد دیده شد، دزد دستگیر شد!! شما را تماشا می کنیم.”  (امیر محمد ۲۰۱۷)

 

قتل های به سبک باند می توانند به عنوان مناسک برای عبور مهاجمان عمل کنند. این فعالیت ها و سایر فعالیت های پرخطر، مانند ارائه اسکناس بابت اخاذی، غالباً برای اعضای آینده و جوان گروه به منظور ارتقاء رتبه خود در میان همتایانشان در نظر گرفته می شوند. با این حال، اثر آیینی قتل های به سبک باندی فراتر از پویایی قدرت داخلی گروه ها است. این اقدامات خشونت آمیز دیدنی برای جمعیت وسیع شهرها در نظر گرفته شده است و اجساد قربانیان را به پیام هایی برای بدهکاران واقعی و احتمالی در مورد پیامدهای غفلت در پرداخت تبدیل می کند. ساکنان شهرها مجبور می شوند با ناتوانی خشونت های تحمیلی و معرفی دوباره قدرت سیاسی گروه ها برای اعمال خواسته های اخاذانه خود را مشاهده کنند. ساکنان در پاسخ به مصونیت از مجازات جنایتکاران خشن در شهر، گروه های امنیتی شهروندی را سازماندهی کرده اند که محلات را زیر نظر گرفته و به صورت دوره ای مظنونان را دستگیر و مورد تعرض قرار داده و آنها را تحویل پلیس می دهند. گاهی اوقات نگرانی های جمعی که به این ضرب و شتم ها دامن می زند با آنچه روزنامه نگاری آن را “روان پریشی ناشی از بزهکاری” می نامد تشدید می شود.

در ۱۲ مه ۲۰۱۷، مرد جوانی زیر بنرهای پلاستیکی غول پیکر رفت و هشدار داد: “دزد دیده شد ، دزد دستگیر شد” و “ما شما را زیر نظر داریم”. او به مغازه ای متعلق به یک خانواده نزدیک شد و قبل از اینکه با عجله فرار کند یک کاغذ تا شده به کارمند داد. شخصی فریاد زد: “اخاذ!” و بلافاصله کسانی که آنجا ایستاده بودند جوان را اسیر کردند و او را مجبور به تسلیم کرده و مچ دست و پایش را از پشت بستند.

گزارشگران محلی که این داستان را در زمان واقعی در فیس بوک پوشش می دادند، عناوینی مانند “بازرگانان اخاذی را دستگیر می کنند که اسناد اخاذی را به یک کاسبی تحویل داد”، منتشر کردند. خوانندگان به داستان در حال گسترش واکنش نشان دادند و پیشنهادات خشونت آمیزی را برای مجازات کردن بالبداهه توسط انبوه مردم ارسال کردند: “او را تا حد مرگ کتک بزنید و بدنش را بسوزانید، یک تکه زباله کمتر.” “دست و پای او را قطع کنید تا واقعاً رنج ببرد.” “این چیزی است که این موش های بی شرم مستحق آن هستند.” مرد جوان با اصرار بر بی گناهی خود به جمعیت عصبانی التماس می کرد. پلیس آمد و هنگامی که شخصی بالاخره یادداشت را خواند، متوجه شد که به جای درخواست اخاذی، نامه ای عاشقانه به دختر صاحبان فروشگاه است. در نهایت جوان متزلزل و کبود شده، آزاد شد.

یک استنسیل با عنوان “جنایتکاران سازماندهی شده علیه محله” در سراسر کویتزالتنانگو ظاهر می شود. (امیر محمد ۲۰۱۴)

 

ضرب و شتم بدون محاکمه به عنوان آداب رنج و پریشانی عمل می کند، اجرای اعمال تشریفاتی ساکنان به منظور وارونه کردن موقت شرایط مطیع و نسبتا ناتوان خود در برابر خشونت گروهی صورت می گیرد، در حالی که به طور نمادین جوامع خود را از جنایت پاک می کنند. بنرهای پلاستیکی و پست های فیس بوک خشونت های متعصبانه شرکت کنندگان اصلی این اقدامات را تبلیغ می کند، که با شناسایی جنایتکاران مظنون شروع می شود و قبل از ورود پلیس به ضرب و شتم فیزیکی و دستگیری آنها می انجامد. در همین حال، خبرنگاران اخبار را برای تماشاگران آنلاینی که از طریق گزارش دیجیتالی مشارکت دارند، پخش می کنند. این گزارش با اقتدار رسمی اما سست افسران پلیس دیر حاضر شده در صحنه ترکیب می شود که به دنبال مشروعیت بخشیدن به مرجع غیررسمی اولین پاسخ دهندگان تعصبی ای هستند که متهم به نقض هیچ قانونی نیستند، حتی زمانی که شخصی که به او حمله کردند بی گناه شناخته می شود.

در حالی که اعمال گروهی و خشونت های تعصبی، ادعاهای قدرت در بین گروه های مخالف هم در فضای شهری را پیش می برد، آنها همچنین در “تولید ناآگاهی” به شیوه ای مشابه مشارکت می کنند و مرز بین جنایتکاران و قربانیان را محو می کنند. مردان جوان در نتیجه اعمال و بازنمایی قتل های گروهی و کتک خوردن توسط جمعیت انبوه، به عنوان قربانیانی که می توانند مجرم شناخته شوند و جنایتکارانی که می توانند قربانی شناخته شوند، پدیدار می شوند. عملکرد تجسم یافته و پخش آنلاین این اقدامات خشونت آمیز “تصویری کیمریک (تصویری از حیوانی افسانه ای با اعضای بدنی متشکل از جانوران متفاوت)” از مردان جوان ایجاد می کند، که در یک زمان هم خطرناک و هم در خطر هستند. و با این وجود، بیشتر این موقعیت نامطمئن توسط برخی از گروه های جوان بیشتر و متفاوت تر از دیگران تحمل می شود. تجربیات زندگی ساکنان شهر از جنایت و ناامنی در کویتزالتنانگو با توجه به نسل و جنسیت و همچنین بسیاری از دیگر نشانه های تفاوت اجتماعی، متفاوت است.

پرسیدن در مورد رابطه مردان جوان با خشونت بین فردی به معنای واقعی سوال در مورد نقش متغیری است که اعمال خشونت آمیز در تولید فرهنگی و عملکرد مردانگی جوانان انجام می دهد- پیکربندی هویت و عملکرد که در تماس با یکدیگر از فرایندهای متقابل ایجاد می شوند. تمایز اجتماعی تهدیدها و اعمال خشونت آمیز به چه شیوه هایی می تواند مردان جوان را مجبور به تغییر کد بین مردانگی های متعدد جوانان کند؟ اعمال خشونت آمیز، چه جنبه های فرهنگی را بر بدن و خود مردان جوان و عاملان و قربانیان حک می کند؟ با توجه به کدام معیارهای تشخیص اجتماعی، اشکال مختلف خشونت بین فردی دارای درجه های مختلف پدیداری و مشروعیت است؟ این سوالات در حالی که با پیچیدگی روابط و هویت های جعل شده در رگبارهای شهری خشونت آمیز دست و پنجه نرم می کنم، تجزیه و تحلیل من را هدایت می کند.

 

نویسنده: امیر محمد؛ او کاندیدای دکترا در گروه مردم شناسی در دانشگاه کرنل است. پایان نامه وی، نمایش عمومی عذاب وجدان: فضای شهری، خشونت آیینی، مردانگی مورد مناقشه و چگونگی تولید و برهم زدن نابرابری های اجتماعی بینابینی جوانان گواتمالایی از طریق مشارکت و با اعمال خشونت آمیز را شامل می شود.

 

منبع

https://www.anthropology-news.org/articles/ritualized-violence-in-urban-guatemala/