مقدمه
بهبود کیفیت هوا و دمای محیط، کنترل سیل و بهبود منظر شهری فقط بخشی از مواردی است که درختان به شهر میبخشند. پژوهشها اثراتی مثل کاهش جرم و توسعۀ اقتصاد محلی را نیز نشان میدهند. امروزه اهمیت درختان برای شهرها انکارناپذیر و یک اصل در برنامهریزی و طراحی است. اما تصمیمات زیادی توسط مدیریت شهری انجام میشود که درختان را نادیده میگیرد. با افزایش آگاهی، اعتراض شهروندان به از بین بردن درختان در شهرهای مختلف جهان رو به افزایش است. سال ۱۴۰۳، باغ گیاهشناسی، پارک لاله و پارک قیطریۀ تهران در خطر تخریب برای ساختوساز قرار گرفتند. اعتراض عمومی فراگیری به این موج تخریب درختان شهر شکل گرفت. درخواست جلوگیری از تخریب پارک قیطریه رکورددار بیشترین امضا در پلتفرم کارزار بعد از ۱۴۰۱ شد.[۱] در همین زمان من هم در شهر تربتجام درگیر اعتراض به از بین بردن حدود ۱۵۰ درخت خیابان برای پروژۀ تعریض خطوط سواره شدم که تطابق آن با طرح بالادست، ارزیابی کارشناسی، قانونی بودن، ضرورت اجرا و لزوم کندن درختان به صورت جدی مورد سوال بود و توجیهی وجود نداشت. پاسخی از سوی شهرداری و شورای شهر، شورای ترافیک و مسئولان نظارتی داده نشد به جز: «اسناد را منتشر نمیکنیم، ماییم که تصمیم میگیریم، گزینۀ دیگری وجود ندارد»؛ پاسخی یکسان در منازعات مربوط به درختان. در تصمیمسازی برای درختان چه میگذرد؟ چرا درختان برای شهروندان مهم هستند؟
نوشتههای مرتبط
مفاهیم نظری
درختان خیابان عموماً غیرسیاسی تلقی میشوند اما هر کس با طراحی و مدیریت سروکار داشته است متوجه میشود که سیاسی هستند (Woudstra & Allen 2022). ادبیات سیاسیزدایی[۲] در حکمرانی مدرن و بازسیاسیسازی[۳] موضوعات در پاسخ به «هیچ گزینۀ دیگری وجود ندارد»، میتواند به فهم امر سیاسی درختان خیابان[۴] کمک کند. بازسیاسیسازی یعنی یک مسئله موضوع تصمیمسازی و مشورت عمومی میشود. در ادامه با توسعۀ الگویی همنوا یک موضوع جمعی شناخته میشود نه فردی یا خصوصی؛ مثل فعالان محیطزیست که میکوشند موضوع را در حوزۀ عمومی قرار بدهند. سپس میتواند به حوزۀ حکمرانی، قانون و مسئولیت دولتی وارد شود. در ادبیات مرسوم فعلی نوع یک سیاسیزدایی انتقال عملکردها از سیاستمداران منتخب به سازمانهای دولتی بیرونی و دستگاههای نیمهمستقل است؛ تفویض مسئولیت به بیرون تا پاسخگوی مسئولیت نباشند. سطح بعدی، موضوع از حوزۀ عمومی (غیردولتی) به حوزۀ خصوصی جابهجا میشود. شکل نهایی، قرار دادن موضوعات در حوزۀ تقدیر است یعنی وجود انتخابهای دیگر انکار شود (Flinders & Rotherham 2022).
چه میشود وقتی مشارکت فرو میپاشد یا دولتها تعهد برای تصمیم جمعی و نظام حمکرانی مشارکتی را انکار میکنند؟ به خصوص زمانی مسئلهساز میشود که سیاستمداران لفظ حکمرانی همهشمول را ترویج کردهاند اما شکلهای تبلیغاتی آن را اجرا میکنند که مشارکت را به عنوان یک اصل نمیپذیرد. فرض میشود که مشارکت در فضاهای دعوتشده اتفاق میافتد یعنی دولت شهروندان را برای تولید مشترک سیاست دعوت میکند. اما در واقعیت شهروندان باید با پافشاری فضاهای خودشان برای مباحثه را بیافرینند تا شنیده شوند (Flinders & Wood 2019).
امر سیاسی درختان خیابان دربرگیرندۀ منازعههایی پیرامون اهمیت فرهنگی، معنی نمادین، تابآوری محیطزیستی، مسئولیتپذیری و فضای سبز شهری است. درختان خیابان میان ساختارهای فیزیکی و همچنین معانی جای گرفته در آن هستند. زیگمونت باومن[۵] (باومن در Flinders & Rotherham 2022) در توصیف مدرنیتۀ سیال[۶]، پدیدار شدن یک هستی شکننده را توضیح میدهد که در آن لنگرگاههای[۷] سنتی مثل شغل و دین با جهانی شدن و تکنولوژی ضعیف شدند تا جایی که افراد در یک دلسردی همیشگی زندگی میکنند. مردم با این لنگرگاهها حس مکانی که در آن بودند را درک میکردند. مردم که از مکان به مکان و از رابطه به رابطه مدام جابهجا میگردند تقریبا کوچگر و بدون ریشه میشوند. در جهانی که زودگذر بودن پارادایم غالب است و ترسها وجودی هستند، افراد نوعی حس ثبات و ریشهدار بودن[۸] را طلب میکنند (همان). با کمک از نگاه باومن، در دوران تغییر سریع سیاسی، فرهنگی و تکنولوژیکی، درختان خیابان شکلی نمایان از ریشهدار بودن فراهم میآورند؛ به دلیل استواری ملموس، نسبت فیزیکی به یک مکان، توانایی تبدیل به یک نشانه در زندگی که گذر زمان را بازتاب میکند، یک نقطۀ مرجع فرهنگی از تاریخ محلی و معنی نمادین هستند. برای باومن زندگی با TINA [۹]مخفف «هیچ گزینۀ دیگری وجود ندارد» یعنی بودن در حالتی از ترس سیال که جلوی گزینههای دیگر را میگیرد. TINA روشی است که قدرتهای سیاسی اغلب در موضوع درختان به معترضان جواب میدهند (همان).
درختان خیابان در زمین ریشه دارند اما در طول فصول تغییر میکنند. آنها میتوانند زمینهای را میان حوزههای مختلف تصرف کنند، در نتیجه خودشان را به عنوان یک فضای نو برای گفتگو بر سر قدرت ارائه دهند (Dümpelmann 2019). جنگیدن برای درخت ممکن است فقط به خود درخت واقعی ربط نداشته باشد. بررسی آن میتواند به توضیح گسترش این دغدغه و چرایی دستکم گرفتن آسیبشناسی سیاسی بالقوۀ از بین بردن درختان توسط سیاستمداران کمک کند. نجات درختان و علت تعبیر آنها به مثابۀ مکان ایستادگی به دغدغههای گستردهتری دربارۀ نجات اجتماع و حس هویت مرتبط است (Flinders & Rotherham 2022).
در ادامه مثالهایی از کنشگری برای کاشت و نگهداری درختان را مرور میکنم که درختان خیابان علاوه بر فراهم آوردن اثرات مثبت محیطزیستی، به گروههای مختلف شهروندان کمک کردند تا فضای بیان و حوزۀ عمل خودشان را گسترش دهند.
زنان درختی
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی در آمریکا، کاشت درختان خیابان برای زنان وسیلۀ تصرف و کنترل قلمرو شهری عمومی بود که اثر آنها را از حوزۀ خانه به حوزۀ عمومی شهر گسترش میداد. آن زمان بوستانها و خیابانهای دارای درخت در تعداد کمی از فضاهای شهری عمومی بود و زنان در این مکانها میتوانستند در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند در حالی که وفادار به عرف اجتماعی زمانۀ خود باشند. بنابراین حفاظت از این فضاها به یک نگرانی مهم زنانه تبدیل شد. وقتی در اوایل قرن بیستم، ریورساید پارک[۱۰] در نیویورک با خط راهآهن و ساخت ایستگاه هواپیما تهدید شد، زنان با عصبانیت دنیای کسبوکار مردانه را مورد انتقاد قرار دادند. اعضای مجمع زنان حفاظت از ریورساید پارک اعتراض کردند که چرا مردان نمیتوانند به چیزی غیر از دلار فکر کنند و چرا باید این کار را در این پارک بکنند؟ چرا همیشه باید زنان مبارزه کنند؟ کجایند هزاران مردی که پیادهروها و نیمکتهای اینجا را پر میکنند؟ (Dümpelmann 2019).
زنان درختان خیابان را به عنوان ابزار و نماد توانمندسازی، آزادی و ایستادگی با آغوش باز پذیرفتد. برای زنان درختان راهی بود برای تصرف و دوباره تصور کردن فضا و ساختن پیوندی نو با شهر؛ وسیلهای برای پل زدن بین حوزۀ خصوصی و عمومی و کنار گذاشتن دوگانۀ معماری مردانه و طبیعت زنانه. همان طور که خود درختان در منظر شهری مدرن هم طبیعت زنده بودند و هم عناصر معماری (Dümpelmann 2015). در سال ۱۹۰۹ که مجمع شهری زنان[۱۱] کمیتهای برای کاشت درخت در ناحیۀ میدان واشنگتن تشکیل داد، تعداد اعضای زن انجمن کاشت درخت شهر نیویورک[۱۲] افزایش یافت. ۱۰ سال بعد اولین زن ریاست یکی از ادارات این انجمن را بر عهده گرفت. خیلی زود اولین موج فمنیستهایی که به حفاظت از پهنههای درختی توجه کردند در قالب باشگاههای زنان و کمیتههای محلی، منطقهای و ایالتی شکل گرفت. این اقدامات راهی بود تا زنان از مرزهای بین بیرون و درون عبور کنند در حالی که در محدودۀ فعالیتهای مناسب باقی بمانند (Dümpelmann 2019).
مری ریتر بیرد[۱۳]، تاریخنویس و فعال زنان، در اوایل قرن بیستم گزارشهایی دربارۀ کار زنان در امور شهری میدهد و از تعداد زیادی انجمن و باشگاه زنان نام میبرد که در شهرها و ایالتهای مختلف آمریکا اقداماتی مانند جمعآوری زباله، مناسبسازی پیادهرو و به خصوص نگهداری درختان شهر انجام میدهند. در بروکلین این زنان بودند که انجمن ملی درختان شهر و اولین باشگاههای درخت در مدارس را در آمریکا ایجاد کردند. در شیگاگو، نبراسکا، کالیفرنیا و ایالتهای دیگر هم اقدامات مشابهی صورت گرفت. در این گزارشها اشاره میشود که بسیاری از باشگاهها کمیتۀ فضای سبز دارند و زمینۀ جدیدی برای کنش زنان در حال شکلگیری است زیرا مردان اغلب نمیتوانند خطرات خیابانهای بیدرخت را ببینند. همیشه بیشتر زنان هستند که برای درختانشان میجنگند (Beard 1915). در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بسیاری از زنان در آمریکا نقشی عمده در سازماندهی درختان بازی کردند اما تعداد کمی از زنان در جایگاههایی بودند که میتوانستند دربارۀ شهر تصمیم بگیرند. دهههای اول قرن بیستم زنان از کنشهای داوطلبانه به سمت جایگاههای حرفهای حرکت کردند که در آنجا میتوانستند فعالانه فضای سبز شهر و محیط شهری را با برنامهریزی و طراحی شکل دهند (Dümpelmann 2019).
درختان خیابان برای زنان عنصری ملموس برای شکل دادن زندگی روزمره در شهرها و نشانۀ کنش زنان از مقیاس محله تا کل شهر بود. آنها از درختان خیابان استفاده کردند تا شهروندی محیطزیستی و حس مسئولیتپذیری، دموکراسی و برابری را بپرورند. کاشت و نگهداری درختان خیابان به یک کنش سیاسی آزادیبخش تبدیل شد که به زنان اجازه داد تا نقششان را در قلمرو شهری عمومی به دست بیاورند و آن را نشانهگذاری کنند (Dümpelmann 2015).
[۱] سایت کارزار، پلتفرم مستقل جمعآوری امضا https://www.karzar.net/blog/notes/qeytarieh-symbol
[۲] Depoliticisation سیاسیزدایی برای معادل آن انتخاب شده است نه سیاستزدایی تا در این جا از سیاست Policy متمایز شود.
[۳] Repoliticisation
[۴] Politics of street trees
[۵] Zygmunt Bauman
[۶] Liquid Modernity
[۷] Anchorage
[۸] Rootedness
[۹] There Is No Alternative
[۱۰] Riverside Park
[۱۱] Women’s Municipal League
[۱۲] Tree Planting Association of New York City
[۱۳] Mary Ritter Beard