کاشت حقوق مدنی
در کتاب داستان کودکان «چه کار بکنیم مایکل؟»[۱]، مایک ده ساله همراه همسایهشان خانم جاکوبسن، به حفظ درخت هشتاد سالۀ ماگنولیای محلهشان که در خطر قطع شدن برای پروژۀ نوسازی شهری بود، کمک میکنند. داستان بر اساس اتفاقات واقعی در دهۀ ۱۹۶۰ میلادی در محلۀ بدفورد-استیوسنت[۲] بروکلین، نیویورک بود. در کتاب قهرمانان سفیدپوست هستند اما در واقعیت، خانم جاکوبسن، هتی کارتان[۳] بود؛ یک زن آفریقایی-آمریکایی. شهروندان محلۀ بدفورد-استیوسنت، از بزرگترین محلههای نیویورک با ساکنان آفریقایی-آمریکایی، درختان خیابان را به ابزاری برای توانمندسازی و آزادی در جنبش حقوق مدنی تبدیل کردند. در ۱۹۶۴م، اولین سال جنبشهای حقوق مدنی در این محله که در پاسخ به شلیک مأمور پلیس به یک دانشآموز ۱۵ سالۀ آفریقایی-آمریکایی شکل گرفت، اعتراض به خشونت و تخریب انجامید و شرایط کالبدی محله را بدتر کرد. کاشت و حفظ درختان کنش شهروندان آن محله برای مطالبه و دفاع از حق به فضاهای شهر بود و برای گروههای بدون قدرت جامعه مانند زنان، کودکان و سیاهپوستان راهی ساخت تا دیده و شنیده شوند (Dümpelmann 2019).
نوشتههای مرتبط
وقتی کارتان در سال ۱۹۵۳ به این محله آمد، خیابان پوشیده از درخت بود اما در ۱۹۶۴ فقط سه درخت در خیابان محل زندگیاش باقی مانده بود. او با فرستادن نامه به همسایههایش پیشنهاد تأسیس انجمن بلوک[۴] را داد که ۷ نفر همراهیاش کردند. انجمن رویداد جمعآوری پول برای کاشت درخت برگزار کرد. شرکت کردن شهردار وقت نیویورک در این رویداد باعث دیده شدن اقدامات انجمن و در ادامه اجرای برنامۀ همسانسازی درخت توسط دپارتمان پارکهای شهر نیویورک شد. به ازای هر ۴ درختی که انجمن میکاشت، ۶ درخت اضافه دریافت میکرد. کارتان خیلی زود رئیس کمیتۀ زیباسازی بدفورد-استویوسنت شد که ادارۀ بیش از ۱۰۰ انجمن بلوک را بر عهده داشت و ۱۵۰۰ درخت در محله کاشتند (Ferretti 1982). کارتان انجمن درخت محله را تأسیس کرد که به جوانان و کودکان آموزش نگهداری از درخت میداد. او میگفت همیشه صحبت دربارۀ کتککاری و جرم در این محله است اما انجمنها و مبارزه برای درختان نشان میدهد محلههای محروم چه ظرفیتی دارند (Nolan 1972). برای درخت ماگنولیا، کارتان با دو سال رفتوآمد در کمیسیون برنامهریزی شهری توانست موافقتشان را برای ساختن دیوار محافظ برای درخت بگیرد. اگر چه این دیوار ۲۰۰۰۰ دلار هزینه داشت و مردم محله این پول را نداشتند اما همزمان انجمن او موفق شد در کمیسیون حفظ نشانههای شهری، ماگنولیا را به عنوان یک نشانۀ زنده ثبت کند. بنابراین درخت محافظت میشد. ساختمانهای پشت درخت هم مرکز آموزشی انجمن او شد (Ferretti 1982).
این رویدادها در زمرۀ جنبشهای محیطزیستی، حقوق مدنی و زنان در آن زمان قرار میگیرد. درخت ابزاری کلیدی برای ساختن اجتماع و هویت، تغییر و احیای شرایط زندگی بود. بر خلاف اقدامات گروههایی مانند کنگرۀ برابری نژادی[۵] که به سیاستهای تبعیضآمیز شهری مثل جمعآوری نامنظم زبالهها اعتراض میکردند، پروژۀ کارتان ملموستر و مستقیمتر بود و توسط شهروندی آغاز شد که واقعاً در این فضاهای نیازمند تغییر زندگی میکرد. کاشت درخت فعالیتی خلاق، سازنده، دارای حس بصری و زیبایی بود که اثر فوری و فضایی داشت. همچنین به خیابان در جایگاه یک فضای اجتماعی رسمیت میداد (Dümpelmann 2019). هتی کارتان بین عموم و در روزنامهها به «خانم درختی»[۶] مشهور بود. سال ۱۹۷۵ در جشنی در سنترال پارک، کمیسیون پارکهای نیویورک از او به خاطر خدمت برجستهاش به شهر نیویورک تقدیر کرد؛ برای اقداماتش در راستای آگاه کردن مردم دربارۀ این که درختان چه معنایی برای یک محله و محله چه معنایی برای مردم دارد (Evans 1975). فقط دو درخت به عنوان نشانۀ شهری در نیویورک ثبت شدند و درخت ماگنولیای کارتان تنها درختی است که هنوز پابرجاست (New York City Department of Parks & Recreation).
با شروع فعالیت کارتان، برنامههایی در محلات دیگر شکل گرفت. بر خلاف اقدامات پایین به بالای کارتان که خود شهروندان محله در کسب حمایت دولتی موفق شدند، بیشتر فعالیتهای دیگر ساختاری بالا به پایین داشتند. فعالیتهای موفق ترکیبی از هر دو بودند که یکدیگر را پشتیبانی میکردند (Dümpelmann 2019).
ریشه دواندن در تصمیمسازی
شهر شفیلد[۷] انگستان با واقع شدن در میان پارک ملی شهرتی قدیمی دارد و یک شهر سبز شناخته میشود. این شهر سالها درگیر یک تعارض شدید بر سر درختان خیابان بود. وقتی در سال ۲۰۱۲ به دلیل بحران مالی بودجۀ شورای شهر شفیلد یکسوم شد، برای تأمین خدمات عمومی با هزینۀ کمتر، شورا قراردادی ۲۵ ساله به منظور نگهداری از بزرگراهها با یک شرکت خصوصی بست که شامل مسئولیت ۳۶۰۰۰ درخت خیابان هم میشد (Flinders & Wood 2019).
اولین اعتراض عمومی بزرگ در ۲۰۱۴ اتفاق افتاد وقتی یک درخت بلوط ۴۵۰ سالۀ سالم قطع شد. در چند هفته گروههای اعتراضی شکل گرفتند به این امید که شرکت و شورای شهر را متقاعد کنند تا با جامعۀ محلی برای تهیۀ مشارکتی یک سیاست جدید برای درختان خیابان همکاری کنند. شورا این را رد کرد و مخالفت در سرتاسر شهر در شکل اعتراضات مدنی، تجمعات مردمی، شکایات، جمعآوری امضا، اقدامات قانونی و پویش افزایش یافت. شورا از انتشار گزارشهای تخصصی توجیهی امتناع کرد. معترضان میگفتند درختان سالم بودند، گزینههای دیگر دیده نشده است و توجیه واقعی برای قطع وجود ندارد (همان). شورای شهر با ارائۀ آمار نظرسنجی از ۲۷۰۰۰ خانوار ادعا کرد کمتر از ۷ درصد مخالف طرح هستند. این گزارش شدیداً نقد شد چون شورا شفاف نگفت که ۱۳ درصد از خانوارها به نظرسنجی پاسخ دادهاند و فقط ۷ درصد موافق بودند. در ۲۰۱۵، ۱۰۰۰۰ امضا دربارۀ نگرانی از قطع درختان به شورا ارائه گردید که سپس هیئت مستقل درختان[۸] تشکیل شد تا دیدگاه مردم و مشورتها را در تصمیمسازی جای دهد ولی همۀ موارد قطع درخت به هیئت ارجاع نمیشد. شورا ۹۲ درصد مشورتهای هیئت را رد کرد و گزارشها را گزینشی اعلام میکرد (Dempsey 2023).
این قرارداد صرفاً تغییر در مسئولیت درختان نبود. یک زدوخورد بین دو شکل متضاد از سیاست بود. شورای شهر با راهبرد سیاسیزدایی از درختان خیابان و اصرار بر بخش خصوصی وجود گزینۀ دیگر را انکار میکرد. در حالی که معترضان با نشان دادن گزینههای دیگر و ترکیبی از اقدام قانونی و اعتراض عمومی به دنبال تبدیل درختان خیابان به یک امر سیاسی بودند (Flinders & Rotherham 2022). مصاحبۀ طرفهای این منازعه نشان از نبود اعتماد و نوعی سیاستگذاری و تصمیمسازی بود که نمیتوانست با مفهوم مشارکت کار بکند. عضو شورای شهر مخالفت با حزبش را دلیل اعتراض میدانست؛ معتقد بود اوست که انتخاب شده تا تصمیم بگیرد نه معترضان. معترضان جنبۀ محیطزیستی و تاریخی=فرهنگی درختان را برجسته میکردند؛ میخواستند با شورا همکاری کنند چون «دموکراسی باید بیشتر هر چهار سال یک رأی باشد» (Flinders & Wood 2019).
قرارداد اولیه بین شورای شهر و شرکت خصوصی بود اما با افزایش مخالفت عمومی، ذینفعان دیگر وارد شدند. کمیسیون جنگلداری تحقیقی دربارۀ قانونی بودن این اقدام آغاز کرد. قطع درختان متوقف شد و شروع مذاکرات میانجیگرایانه در ۲۰۱۸ منجر به شکلگیری توافق برای «راهبرد مشارکت درختان خیابان شفیلد»[۹] میان شورای شهر، معترضان، اتحادیههای محیطزیستی و پژوهشگران دانشگاه شد؛ ظرفیتی برای مشارکت میانبخشی ذینفعان (Dempsey 2023، Sheffield Street Tree Partnership، Sheffield City Council). این توافق مرگ TINA بود. گزینههایی که سالها انکار شده بودند به صورت قانونی و سیاسی ناگهان ممکن شدند. آنهایی که به دنبال دوباره سیاسی کردن موضوع بودند تا وجود همیشگی گزینهها و قدرت اعتراض دموکراتیک جمعی را نشان دهند، سیاسیزدایی را به صورت برهانی و نهادی، به چالش کشیدند (Flinders & Rotherham 2022). در ۲۰۱۸ گروه «این شهر ماست»[۱۰]، از کنشگران درختان خیابان، با استفاده از ظرفیت قانونی ۲۶۰۰۰ امضا جمعآوری کرد تا رفراندوم محلی با سوال «آیا باید مدل فعلی قدرت متمرکز در تصمیمگیری را به مدل نظام کمیتهمحور با تقسیم قدرت تغییر داد؟» برگزار شود. ساکنان شفیلد به تغییر رأی دادند. کنشگران فهمیدند چگونه با کمک سیستم سیاسی تغییری به سمت مشارکت حداقلی شهروندان در تصمیمسازی، نه فقط برای درختان بلکه در ساختار حکمرانی ایجاد کنند (Dempsey 2023).
درختان خیابان شفیلد مثال کاملی است که مردم متوجه شدند عدم همراهی شورا با کنشگران محلی مختص درختان نبود بلکه نشاندهندۀ یک فرایند تصمیمسازی متمرکز در نظام سیاسی شهر بود. درختان خیابان اثر سرریز[۱۱] به موضوعات دیگر داشت. مهارت، دانش و بینش سیاسی شهروندان در کنشگری برای درختان به حوزههای دیگر هم مربوط میشد؛ از استانداردهای مهندسی تا چارچوبهای قانونی. کنش درختان خیابان غیرعمدی همچون پرورشگاه دانش مدنی و کنش سیاسی عمل کرد. هر چه جوامع محلی بیشتر از سیاست ناامید میشوند، از حقوق قانونی خود آگاهی مییابند و تمایل پیدا میکنند تا رویکرد «هیچ گزینۀ دیگری وجود ندارد» را به چالش بکشند، کنشگری درختان خیابان میتواند به مطالبات برای بازچینی سیاسی انجامد. آیندۀ امر سیاسی درختان خیابان این ظرفیت را دارد که نقشی مرکزی در تفکر دربارۀ آیندۀ سیاستهای دموکراتیک بازی کند (Flinders & Rotherham 2022).
نتیجهگیری
در سه داستانی که از درختان خیابان مرور شد، نادیده گرفتن درختان نماد رانده شدن شهروندان از شهر بود و سپس درختان نماد و ابزار زنان، سیاهپوستان و در آخری همۀ شهروندان برای بازیابی صداها، بازنمایی پیوندها و بازپسگیری فضاها در شهر شدند. شهروندان با کمک درختان علاوه بر دستیابی به اثرات مطلوب محیطزیستی، توانستند اثر کنش خود را در شهر بر جای بگذارند. درختان عنصری بهجا به منظور این کار بودند زیرا بخشی از زندگی روزمره در شهر و همچنین یادآور نسبتهای فرهنگی و تاریخی هستند. شهروندان هر روز آنها را میبینند، فوایدشان نمایان است، اثر سریع و فضایی دارند و میتوانند یک مکان را تغییر دهند. به همین دلیل هر تصمیمی نسبت به درختان برای شهروندان ملموس است طوری که در نظرشان باید گزینههای موجود و دلایل واقعی برای تصمیم در نظر گرفته شده باشد. این به خصوص زمانی شدیدتر میشود که موضوع درختان توسط نهادهای سیاستگذار و اجرایی سیاسیزدایی شده باشد؛ یعنی از حوزۀ عمومی و تصمیم جمعی خارج شده، به حوزۀ خصوصی محدود شده و رویکرد TINA اتخاذ شده تا کسی پاسخگوی مسئولیت نباشد. در موضوع درختان جوانب فرایند تصمیمسازی مثل قوانین، رویهها، اصول تخصصی، مشورت عمومی و نادیده گرفته شدن برای شهروندان واضح و آَشکار است و رویکرد TINA را نمیپذیرند. پس میکوشند موضوع را دوباره به حوزۀ عمومی و تصمیم جمعی بازگردانند یعنی امر سیاسی درختان برجسته میشود. مانند سه تجربهای که مرور شد و گروههای مختلف شهروندان آنهایی که همچون درختان خیابان، صدایشان، پیوندهای فرهنگی و تاریخیشان، فضاهای زندگیشان و کنش روزمرهشان شنیده و دیده نمیشد، حق به شهر را با درختان بازپسگرفتند.
درختی که در خیابان میبینیم، تمام درخت نیست. همان طور که ریشهها و شاخههایش را در زمین و هوای شهر میدواند و میگستراند، عنصری ملموس برای حرکت میان فضاهای بیان و حوزههای عمل مختلف در شهر است؛ از حوزۀ تصمیمسازی تا کالبدی گسترده است؛ به ساکنان شهر در جایگاه شهروند کنشگر و به خیابان در جایگاه فضای اجتماعی رسمیت میدهد. مطالعۀ امر سیاسی درختان میتواند به آیندۀ درختان و به طور کلی فرایندهای دموکراتیک تصمیمسازی در شهرها یاری برساند. جای توجه به داستان درختان شهر در ایران که موارد بسیاری هم وجود دارد در بین پژوهشها خالی است. این کار میتواند به یافتن مسئله و راهحل کمک کند تا شهرهایی دوستدار درخت و دوستدار شهروند داشته باشیم؛ به معنی به رسمیت شناختن نسبت او با شهر و حضور در فرایند تصمیمسازی که میتواند شهر را دوستدار دیگر چیزها هم بکند.
[۱] “What Are We Going to Do, Michael?” ۱۹۷۳
[۲] Bedford-Stuyvesant
[۳] Hattie Carthan
[۴] Vernon Avenue T & T Block Association
[۵] Congress of Racial Equality
[۶] Tree Lady
[۷] Sheffield
[۸] Independent Tree Panel
[۹] Sheffield Street Tree Partnership Strategy
[۱۰] It’s Our City
[۱۱] spill-over effect
منابع
- Dempsey, Nicola, 2024, “The Sheffield Street Tree Dispute: A Case Of “Business As Usual” urban management?” In, Journal of Environmental Planning and Management, 67(12): 2791-2809.
- Dümpelmann, Sonja, 2015, “Designing the ‘shapely city’: women, trees, and the city” In, Journal of Landscape Architecture, 10(2): 6-17
- Dümpelmann, Sonja, 2019, Seeing Trees: A History of Street Trees in New York City and Berlin, London, Yale University Press.
- Evans, Olive, 1975, “For a ‘Tree Lady,’ a City’s ‘Thank You’”, New York Times, 20 May 1975.
- Ferretti, Fred, 1982, “Urban Conservation: A One-Woman Effort”, New York Times, 18 July 1982.
- Flinders, Matthew; Matthew, Wood, 2019, “Ethnographic Insights into Competing Forms of Co-Production: A Case Study of the Politics of Street Trees in a Northern English City”, Social Policy & Administration, 53(2): 279-294.
- Flinders, Matthew; Rotherham, Ian D., 2022, “Seeing the Wood and the Trees: Tracing the Socio-Political Dynamics of Street Tree Contestation in the Twenty-First Century” In, Woudstra, Jan; Allen, Camilla, (Eds), 2022, The Politics of Street Trees, London, Routledge.
- Nolan, Kenneth P., 1972, “Bed‐Stuy Children Learn How to Nurture Trees”, New York Times, 9 January 1972.
- New York City Department of Parks & Recreation (n d), About NYC Parks, https://www.nycgovparks.org/about/history/historicalsigns/listings?id=11891
- Sheffield City Council, 2023, Independent Inquiry into the Street Trees Dispute, https://www.sheffield.gov.uk/your-city-council/independent-inquiry-into-street-trees-dispute
- Sheffield Street Tree Partnership, 2019, The Strategy, https://sheffieldstreettreepartnership.org/
- Woudstra, Jan; Allen, Camilla, 2022, The Politics of Street Trees, London, Routledge.