انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تماشای شکنجه‌ دیگران

سوزان سانتاگ برگردان: آذر جوادزاده

سوزان سانتاگ در سال ۲۰۰۴ ، در حالیکه تحت معالجه‌ی سرطان لاعلاج خود بود، آخرین مقاله خود را با عنوان “تماشای شکنجه‌ی دیگران”، در واکنش به تصاویری که توسط سربازان آمریکایی از زندان ابوغریب و از شکنجه‌های زندانیان عراقی منتشر شده بود، به رشته‌ی تحریر درآورد. این مقاله مانند همه نوشته های او در مورد عکاسی، نشان داد که چگونه موضوعی که ممکن است روشنفکری یا انتزاعی به نظر برسد – جدایی فرد از تصویر فرد و از استعاره‌های آن – می تواند مردم را درهم بشکند و آنها را وادار به فریاد کند.

I

برای مدت طولانی – حداقل شش‌دهه – عکس‌ها مسیر را به گونه‌ای مشخص کرده‌اند که چگونه درگیری‌های مهم، قضاوت و به خاطر سپرده شوند. موزه حافظه غربی در حال حاضر بیشتر یک موزه بصری است. عکس‌ها قدرتی غیرقابل باور برای تعیین آنچه ما از وقایع به یاد می‌آوریم دارند، و اکنون به نظر می‌رسد که ارتباط تعیین‌کننده مردم در همه جا با جنگی که ایالات متحده با پیشدستی در سال گذشته در عراق به راه انداخت، با عکس‌هایی است که از شکنجه اسیران عراقی توسط آمریکایی‌ها در بدنام ترین زندان صدام حسین، ابوغریب اتفاق افتاده است.

دولت بوش و مدافعان آن عمدتا به دنبال محدودکردن فاجعه روابط عمومی – انتشار عکس‌ها – به جای رسیدگی به جنایات پیچیده رهبری و سیاست‌های آشکار شده توسط این تصاویر بوده‌اند. اول از همه جابجایی واقعیت بر روی خود عکس‌ها وجود داشت. پاسخ اولیه دولت این بود که: رئیس‌جمهور از عکس‌ها شوکه و منزجر شده است – گویی اشتباه یا وحشت در تصاویر است، نه در چیزی که آنها به تصویر می‌کشند. همچنین از کلمه «شکنجه» پرهیز شد. زندانیان احتمالا مورد «سوءاستفاده» قرار گرفته و در نهایت «تحقیر» شده بودند – این مهم‌ترین نکته‌ای بود که باید پذیرفته می‌شد. دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: “تصور من این است که آنچه تاکنون به آن متهم شده‌ایم، سوء استفاده است که به نظر من از نظر فنی با شکنجه متفاوت است. بنابراین من قصد ندارم به کلمه “شکنجه” بپردازم.”

کلمات هشدار می‌دهند، اضافه می‌شوند، کم می‌کنند. پرهیز شدید از کلمه “نسل‌کشی” در حالی که ده سال پیش حدود هشتصدهزار نفر توتسی در رواندا در طی چند هفته توسط همسایگان هوتو سلاخی شدند، نشان داد که دولت آمریکا هیچ قصدی برای انجام هیچ کاری نداشت. امتناع از نامیدن آنچه در ابوغریب – و آنچه در جاهای دیگر، در عراق، افغانستان و در خلیج گوانتانامو رخ داده است – با نام واقعی آن، شکنجه، به‌همان اندازه ظالمانه است که امتناع از نسل‌کشی در رواندا. در اینجا یکی از تعاریف شکنجه موجود در کنوانسیونی که ایالات متحده آن را امضا کرده است می‌گوید: «هر عملی که به موجب آن درد یا رنج شدید، اعم از جسمی یا روحی، عمدا برای اهدافی مانند به دست آوردن اطلاعات از خود شخص یا شخص ثالث یا اقرارگیری به معنای شکنجه است». (تعریف از کنوانسیون ۱۹۸۴ علیه شکنجه و سایر رفتارها یا مجازات‌های ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز آمده است. تعاریف مشابهی برای مدتی در حقوق عرفی و معاهدات وجود داشته که از ماده ۳ – مشترک در چهار کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ – و بسیاری از کنوانسیون‌های حقوق بشری شروع شده است. کنوانسیون ۱۹۸۴ اعلام می‌دارد: «هیچ شرایط استثنایی، اعم از وضعیت جنگی یا تهدید جنگ، بی‌ثباتی سیاسی داخلی یا هر وضعیت اضطراری عمومی دیگر، نمی‌تواند به عنوان توجیهی برای شکنجه مورد استناد قرار گیرد. ” و همه میثاق‌های مربوط به شکنجه تصریح می‌کنند که شکنجه شامل رفتاری برای تحقیر قربانی است، مانند برهنه گذاشتن زندانیان در سلول‌ها و راهروها.

هر اقدامی که این دولت برای محدود کردن آسیب افشاگری‌های گسترده شکنجه زندانیان در ابوغریب و جاهای دیگر انجام دهد – محاکمه، دادگاه‌های نظامی، بی‌شرمی، اتهامات، استعفای شخصیت‌های ارشد نظامی و مقامات دولتی مسئول و پرداخت غرامت قابل توجه به قربانیان – احتمالا کلمه “شکنجه” همچنان ممنوع خواهد بود. اذعان به اینکه آمریکایی‌ها زندانیان خود را شکنجه می‌کنند، با باور به تمام آنچه که این دولت مردم را دعوت به فضیلت نیات آمریکا و حق ِ برخاسته از آن فضیلت برای انجام اقدامات یکجانبه در صحنه جهانی انجام می‌دهد، در تضاد است.

حتی زمانی که رئیس جمهور در نهایت مجبور شد، با افزایش و عمق‌بخشی آسیب به اعتبار آمریکا در همه جای جهان، از کلمه «متاسفم» استفاده کند، کانون تأسف همچنان آسیبی به ادعای برتری اخلاقی آمریکا به نظر میرسید. بله، پرزیدنت بوش در ۶ مه در واشنگتن، در کنار ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، گفت: “از تحقیر زندانیان عراقی و خانواده‌های آنها متاسفم.” اما او ادامه داد، “به همان اندازه متاسف که مردم با دیدن این تصاویر ماهیت و قلب واقعی آمریکا را درک نکردند.”

خلاصه شدن تلاش آمریکا در عراق با این تصاویر، برای کسانی که توجیه در جنگی که یکی از هیولاهای ظالم دوران مدرن را سرنگون کرد، «ناعادلانه» به نظر می رسد. یک جنگ، یک اشغال، به ناگزیر مجموعه عظیمی از اقدامات است. چه چیزی باعث می شود برخی از اقدامات مقبول و برخی دیگر نباشند؟ مسئله این نیست که آیا شکنجه توسط افراد انجام شده است (یعنی “نه توسط همه”) – بلکه این است که آیا این شکنجه سیستماتیک بوده. مجاز بوده. قابل اغماض بوده. همه اعمال توسط افراد انجام می شود. مسئله این نیست که آیا اکثریت یا اقلیت آمریکایی‌ها چنین اعمالی را انجام می‌دهند، بلکه موضوع این است که آیا ماهیت سیاست‌هایی که توسط این دولت تعقیب می‌شود و سلسله مراتبی که برای اجرای آنها به کار گرفته شده، چنین اعمالی را محتمل می‌سازد.

 

I I

از این منظر، عکس‌ها خود ما هستیم. یعنی آنها نماینده فساد اساسی برای هر اشغال خارجی و سیاست‌های متمایز دولت بوش هستند. بلژیکی‌ها در کنگو، فرانسوی‌ها در الجزایر، شکنجه و آزار جنسی را در مورد بومیان شورشی و تحقیر شده انجام دادند. به این فساد عام، نبود آمادگی اسرارآمیز و تقریبا کامل حاکمان آمریکایی عراق برای مقابله با واقعیت های پیچیده این کشور پس از «آزادسازی» و نیز دکترین‌های متمایز و فراگیر دولت بوش را اضافه کنید. یعنی اینکه ایالات متحده جنگی بی‌پایان را آغاز کرده است و اگر رئیس‌جمهور چنین تصمیمی بگیرد، افرادی که در این جنگ بازداشت شده‌اند، «مبارزان غیرقانونی» هستند. – سیاستی که توسط دونالد رامسفلد برای زندانیان طالبان و القاعده در ژانویه ۲۰۰۲ اعلام شد – و بنابراین، همانطور که رامسفلد گفت، “از نظر فنی” آنها “هیچ حقوقی بر اساس کنوانسیون ژنو ندارند”، و شما دستورالعمل کاملی برای ظلم‌ها و جنایات مرتکب شده علیه هزاران نفر دارید. آنها بدون هیچ اتهامی یا دسترسی به وکیل در زندان‌هایی که توسط آمریکا از زمان حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ایجاد شده‌، زندانی شدند.

بنابراین، آیا مسئله واقعی خود عکس‌ها است، یا آنچه که عکس‌ها برای «مظنونان» در بازداشت آمریکا اتفاق افتاده، نشان می‌دهند؟ نه: وحشت آنچه در عکس ها نشان داده شده است را نمی توان از وحشتی که عکس‌ها گرفته شده‌اند را جدا کرد – با عکس گرفتن از مجرمان، بر اسیران بی پناه خود شادی می‌کنند. سربازان آلمانی در جنگ جهانی دوم از جنایاتی که در لهستان و روسیه مرتکب می‌شدند عکس گرفتند، اما عکس‌های فوری که در آن جلادها خود را در میان قربانیان خود قرار می‌دادند بسیار نادر است. همانطور که ممکن است در کتابی که به تازگی منتشر شده، عکاسی از هولوکاست، نوشته جانینا استروک[۱]. اگر چیزی قابل مقایسه با آنچه این تصاویر نشان می‌دهد وجود داشته باشد، آن عکس برخی از عکس‌های قربانیان سیاهپوست لینچ است که بین دهه‌های ۱۸۸۰ و ۱۹۳۰ گرفته شده، که نشان می‌دهد آمریکایی‌ها در زیر بدن برهنه مثله شده یک مرد یا زن سیاه پوست از یک درخت آویزان شده‌اند. عکس‌های لینچ یادگاری از یک اقدام جمعی بود که شرکت‌کنندگان آن احساس می‌کردند که کاملا در مورد آنچه انجام داده‌اند توجیه ‌شده‌اند. عکس‌های ابوغریب هم همینطور.

دوربین دیجیتال یکی از وسایل مشترک سربازان است. جایی که زمانی عکاسی از جنگ به عهده‌ی عکاسان خبری بود، اکنون خود سربازان همگی عکاس هستند – جنگ، تفریحشان، مشاهداتشان از چیزهایی که به نظرشان زیبا می‌آیند، وحشیگری‌هایشان – و عکس‌ها را بین خود رد و بدل می‌کنند و آنها را به تمام جهان ایمیل می‌زنند.

ثبت هرچه بیشتری از کارهایی که مردم انجام می دهند توسط خودشان وجود دارد. حداقل یا به خصوص در آمریکا، ایده‌آل اندی وارهول برای فیلمبرداری از رویدادهای واقعی در زمان واقعی – زندگی ویرایش نمیشود، چرا باید ثبت آن ویرایش شود؟ — تبدیل به یک هنجار برای پخش‌های اینترنتی بی‌شماری شده، که در آن مردم روز خود را ثبت می‌کنند، هر کدام در نمایش واقعی خود. اینجا من بیدار می‌شوم و خمیازه می‌کشم و دراز می‌کشم، دندان هایم را مسواک می‌زنم، صبحانه درست می‌کنم، بچه ها را به مدرسه می‌برم. مردم تمام جنبه های زندگی خود را ضبط می‌کنند، آنها را در فایل‌های کامپیوتری ذخیره می‌کنند و فایل‌ها را به اطراف ارسال می‌کنند. زندگی خانوادگی با ثبت زندگی خانوادگی همراه است – به ویژه زمانی که خانواده در گیرودار بحران و ناخوشایندی است.

با توجه به اینکه عکس‌های بیشتری از ابوغریب در معرض دید عموم قرار می‌گیرد، عکس های شکنجه با تصاویر مستهجن سربازان آمریکایی است. در واقع، بیشتر عکس‌های شکنجه مضمونی جنسی دارند، مانند عکس‌هایی که اجبار زندانیان را برای انجام یا شبیه‌سازی اعمال جنسی در بین خود نشان می‌دهند. یک استثنا که قبلا متعارف بوده، عکس مردی است که روی جعبه‌ای با کلاه و سیم‌های جوانه زده ایستاده است و طبق گزارش‌ها در صورت افتادن دچار برق گرفتگی می‌شود. با این حال، تصاویر زندانیانی که در موقعیت‌های دردناک بسته شده‌، یا با دست‌های دراز کشیده شده‌اند، نادر است. بی‌تردید آنها را شکنجه نمی‌دانند. شما فقط باید به وحشت در چهره قربانی نگاه کنید، اگرچه چنین “استرس” برای پنتاگون قابل قبول بود. اما بیشتر عکس‌ها بخشی از تلاقی بزرگ‌تر شکنجه و پورنوگرافی به نظر می‌رسند: زن جوانی که مردی برهنه را با بند به اطراف هدایت می‌کند، یک تصویر کلاسیک سلطه‌گر است. و شما تعجب می‌کنید که چقدر از شکنجه‌های جنسی اعمال‌شده بر زندانیان ابوغریب الهام‌گرفته از مجموعه گسترده تصاویر مستهجن موجود در اینترنت است – و مردم عادی با ارسال و پخش‌ اینترنتی از خودشان سعی در تقلید از آن دارند.

 

*بخشی از مقاله “تماشای شکنجه‌ی دیگران”،از کتاب مجموعه مقالات (گردآوری شده)، نویسنده: سوزان سانتاگ،         مترجم:آذر جوادزاده، در راه انتشار، ۱۴۰۱

[۱] Struk, Janina, Photographing the Holocaust,