در این یادداشت میخواهم به خاستگاه و کهنبودگی سنت امروزی کشت انواع دانههای غلات و حبوبات و تخم گیاهان گوناگون، مانند ترتیزک و کنجد، و رویاندن و سبز کردن آنها در ایام نوروز و چینش آنها روی خوان نوروزی به نیت سرسبزی و طراوت و خرمی زندگی در سال نو و سپس افکندن این سبزینهها در آب روان در روز سیزدۀ فروردین برای شگون و برکتزایی چند کلمهای بنویسم.
در جوامع کشاورزی ایران مرسوم بود که در روزهای پایانی هر سال، یا در آغاز گردش هر فصل سال مردم برای پیشبینی آینده و چگونگی کشت و ورز و کار و معیشت خود به تفأل روی آورند. تفأل یا فال زدن به صورتهای گوناگون در پایان یک دورۀ زمان کیهانی، تنها رسمی نبود که به مردم حوزۀ جغرافیایی فرهنگ ایران زمین اختصاص داشته باشد، این رسم و آئین در فرهنگهای کهن اقوام دیگر، از جمله اقوام سومری، بابلی هم معمول بوده است.
نوشتههای مرتبط
نوعی از تفأل میان جامعۀ دهقانی ایران، فال زدن با رویاندن سبزههایی بود که دانههای آن را در آستانۀ سال نو کاشته بودند. رسم کاشتن سبزه هنوز تا این روزگار بازمانده، لیکن مفهوم پیشین تفأل را از دست داده و به صورت رفتاری بیشتر نمایشی و با مفاهیمی تازه در میان مردم جوامع شهری و روستایی بازمانده است.
در گذشته، مردم هر ساله معمولاً مشتی دانه از هرنوع غله و حبوب میکاشتند و به هنگام کاشت به آنها تفأل میزدند تا هر یک از دانههای کشتشده که زودتر سبز و سبزۀ آن کشیده و بلندتر شد و رشد خوب و نیکوتری از گیاهان دیگر داشت، بذر آن غله یا حبوب را به امید به دست آورن محصول بهتری درسال نو، در مزارعشان بپاشند.
بیرونی در الآثارالباقیه به آئین رویاندن سبزه ازهفت صنف غله در هفت استوانه و تفأل به خوب و بد رویش آنها در زراعت در سال نو اشاره دارد و برای نشان دادن کهنبودگی آن، زمان این آئین را به دورۀ اساطیری و پادشاهی جمشید پیشدادی میرساند و این پادشاه را بنیانگذار این رسم نوروزی پس از سرکوب اهریمن که برکت را از مردم گرفته و درختان و گیاهان را از رویش و سبز شدن بازداشته بود، میان کشتگران میداند.
جاحظ در المحاسن از تداول این آئین در دربار ساسانیان یاد میکند و مینویسد: ۲۵ روز پیش از آمدن بهار، دوازده دانه از انواع غلات و حبوبات را بر دوازده ستون خشتی (که در فرهنگ ایران نشان و نمادی از ۱۲ ماه سال به شمار میآمده است) در دربار میکاشتند و به آنها تفأل میزدند. در ششمین روز نوروز، سبزینهها را در صحن فضای دربار میپراکندند و روز مهر (روز شانزدهم) از ماه فروردین آنها را جمع میکردند. دانههایی که رشد نیکوتر داشت، آنها را برای بذرپاشی درکشتزارها انتخاب میکردند، و باور داشتند که محصول بهتر و فراوانتری از این نوع دانهها به دست خواهند آورد.
رسم تفأل زدن به دانههای سبز شده و پیشبینی محصول در سال نو جشن نوروزی را میتوان با جشن تقدیرات[۱] در جشن دهقانی اکیتو[۲] در فرهنگ سومری – بابلی سنجید و همسانیهایی در عناصر سازندۀ آنها یافت.
انداختن سبزههای نوروزی در آب در روز سیزدۀ فروردین نیز که در این زمان میان زنان ایران مرسوم است، در فرهنگ ایران پیشینۀ دیرینه دارد و کم و بیش به سبزه در آب افکندن در آئین بابلی- سریانی در آسیای مقدم و در یونان شباهت میبرد. آرتور کریستن سن به نقل از فریزر شرحی از این آئین در نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران آورده است. بنابر آئین بابلی- سریانی، زنان دانههایی را که در جشن بهاریِ ادونیس[۳] میرویاندند و سبز میکردند، پس از هشت روز با پیکرههایی از آدونیس به دریا و آب جاری میافکندند، به این پندار که آمدن ابرها و بارش باران را در این فصل تضمین کنند.
فره وشی در مبحث «آئینهای نوروزی» در کتاب جهان فروری، پیوندی میان تفألهای نوروزی مردم و اسطورۀ فَرَوَهَرها میبیند و مینویسد: این فَرَوَهَرها بودند که دربارۀ گذشته و آینده انسان آگاهی داشتند و مردم در روزهای پایانی سال با تفأل زدن از این مهمانان فرود آمده از آسمان به روی زمین یاری میجستند تا آنها را در دانستن سرگذشت خود در آینده و در بهزیستی و گشایش مشکلات و کارهای بسته در سال نو، و دستیابی به شوی و زادن فرزندان سالم یاری کنند.
آنچه میتوان گفت این است که رسم تفأل در پایان سال خاستگاهی غیر دینی و پیشینهای بسیار درازتر از آنچه فره وشی تصور کرده، داشته است. به احتمال فراوان بعدها این نوع باورها و رسمها از فرهنگ و جامعۀ دهقانی کهن به فرهنگهای دینی جوامع زرتشتی، مسیحی و اسلامی تسری یافته و با شکل و مفهومی دیگر به جا مانده است.
در دورۀ اسلامی نیز پیشنگری و فالگیری رکنی از ارکان مذهب عامیانه در ایران به شمار میرفته است. مردم با تفأل از فشار نگرانیها، دلواپسیها و دلهرههای خود میکاستهاند و زمینۀ تردید و دودلی در اقدام به انجام دادن امور خیر وشرّ را از میانه برمیداشته و روح خود را آرامش میبخشیدهاند. این تفألها در حوزههای فرهنگی مناطق مختلف سرزمین ایران هنوز به گونههایی متفاوت در برخی جشنهای دیگر اعم از ملی و محلی، مانند شب چهارشنبه سوری، شبِ چلّه (شب یلدا)، و تیرما سیزّه شو (شب تیرماه سیزده در گیلان و مازندران) زنده و پایا ماندهاند.
نوروز ۱۴۰۳
– این مطلب برای نخستین بار در ویژهنامه نوروزی ۱۴۰۳، در بخش بهاریه منتشر شده است.
[۱] . The festival of the fates
[۲] . Akitu
[۳] . Adonis