انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بی‌فرزندی ِاختیاری

امروزه فرزنددار نشدن نه فقط بر اساس شرایط، که می‌تواند خودخواسته و بر اساس میل شخصی باشد. در واقع با وجود اینکه اکنون نیز برخی از زوجین به دنبال بهبود شرایط باروری می‌روند و پیگیر روش‌های درمانی متعددی هستند، برخی دیگر  بی‌آنکه با ناتوانی در باروری مواجه باشند، به صورت داوطلبانه تمایلی به فرزند دار شدن ندارند.

طی سه دهه‌ی گذشته، میزان باروری در ایران به شدت کاهش یافته است. باروری کل یا تعداد فرزندان زنده‌ای که انتظار می‌رود هر زن در طول دوران باروری خود به دنیا آورد، از حدود ۵/۵ فرزند در سال ۱۳۶۷ به سطح باروری جایگزینی (۱/۲) در سال ۱۳۷۹ رسید و در سال ۱۳۸۵ به سطح زیر جایگزینی (۹/۱ فرزند) کاهش یافت. بر اساس برآوردهای اخیر، اکثر استان‌های ایران باروری زیر سطح جایگزینی را تجربه می‌کنند و این کاهش باروری استمرار دارد (عباسی شوازی و حسینی، ۱۳۸۶). همچنین رشد جمعیت ایران در سرشماری سال ۱۳۹۰ به ۱.۲۹ کاهش یافته و نرخ باروری کل به ۱.۷ رسیده است (اسحاقی و همکاران، ۱۳۹۳).  براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ١٣٩۵ میزان باروری کل ایران رقمی برابر  با ٢,٠١ فرزند محاسبه شد، میزان باروری کل ایران برای نقاط شهری کمتر از سطح جانشینی و برابر ١،٨۶ فرزند و در نقاط روستایی بالاتر از سطح جانشینی و برابر ٢،۴٨ فرزند به دست آمد. حداقل میزان باروری کل مربوط به استان گیلان با رقم ١،٣٨ و حداکثر آن مربوط به استان سیستان و بلوچستان با مقدار ٣،٩۶ فرزند می‌باشد.  این شاخص برای استان تهران برابر ١،۵۶ فرزند محاسبه شد (سایت مرکز آمار ایران).

عوامل مختلفی همچون تمایلات خانواده، شخصیت فردی، انتظارات جامعه و … با باروری در ارتباط هستند. ناباروری نیز از عوامل متعددی نشات می‌گیرد و تقلیل دادن آن به ناتوانی فیزیکی و شکست در فرزندآوری، موجب نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی ِدلایل و علل ناباروری می‌باشد. این دلایل از جامعه‌ای به جامعه‌ی دیگر متفاوت می‌باشد و می‌تواند شامل انتظارات جنسیتی، مسئولیت‌های فردی و اجتماعی، تعاریف متفاوت از هویت، تعریف ویژه و مشخص افراد از معنای خانواده، اهداف شخصی و … باشد.

یکی از عواملی که به نظر می‌رسد در بی فرزندی ِارادی نقش عمده‌ای داشته باشد «مقدم دانستن خویشتن در زندگی» است. تغییر سنت‌ها و شکل گیری شیوه‌های جدید اندیشه، مفاهیم متفاوتی را در تعریف افراد از هویت خود، و تعریف آنان از خانواده ایجاد کرده است. یافته‌های پژوهشی که فرشته بهمنش و همکاران (۱۳۹۸) با عنوان «تبیین علل تک‌فرزندی بر اساس دیدگاه زنان : مطالعه کیفی» انجام داده‌اند نشان داد که تک‌فرزندی در خانم‌های بابلی متأثر از رسانه و الگوهای اجتماعی است که با تقدم خویشتن همراه است. آینده تضمین نشده و تعارض زناشویی، داشتن تنها یک فرزند را تقویت می‌کند. در حقیقت، مسائلی وجود دارد که زنان باوجود “بلاتکلیفی‌های تک‌فرزندی”، مجبور به “ابقای تک‌فرزندی” شده‌اند و تلاش می‌کنند تا با تنها یک فرزند به زندگی خود معنا ببخشند.

امروزه کاهش گرایش به فرزند آوری به فهرست مسائل جمعیتی و اجتماعی پیوسته است که باید مورد بررسی قرار گرفته و راه حلی برای آن پیدا شود؛ زیرا با عنایت به تغییرات گسترده جمعیتی در طی سه دهه گذشته و مسائل و چالش های جمعیتی ناشی از آن، کاهش سطح باروری تأثیر قاطعی بر میزان رشد، ترکیب و ساختار جمعیتی خواهد داشت. در نتیجه توجه به این پدیده و پایش وتبیین آن بیش از پیش، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. تحولات باروری و تغییر در نگرش نسبت به فرزندآوری، برخلاف آنچه در گذشته تصور می‌شد، فقط ناشی از مسائل اقتصادی و هزینه‌های فرزندآوری نیست و در کنار این عامل، عوامل فرهنگی اجتماعی نیز دخالت دارند (کاوه فیروز و همکاران، ۱۳۹۵).

اگرچه دلایل مرتبط با مسائل اقتصادی نیز نقش بسیار اثرگذاری در عدم تمایل به فرزندآوری دارند. در تحقیقی که حائری مهریزی و همکارانش (۱۳۹۶) با عنوان «دلایل تمایل و عدم تمایل به فرزندآوری در میان مردم شهری و روستایی ایران: یک مطالعه ملی» انجام داده‌اند، مطرح شده است تعداد ۲۰۹۳۵ نفر متاهل واجد شرایط از ۳۱ استان ایران با میانگین سنی ۳۶ سال در این مطالعه شرکت کرده‌اند. میزان تمایل به فرزندآوری ۸/۳۱ درصد و میزان عدم تمایل به فرزندآوری ۲/۶۸ درصد گزارش شد. مهمترین دلایل عدم تمایل به فرزندآوری نگرانی در مورد تامین آینده فرزندان جدید (۱/۷۶ درصد) و نگرانی در مورد افزایش مشکلات اقتصادی با فرزندان دیگر (۷۱درصد) گزارش شده است.

عباسی شوازی (۱۳۹۱) در مقاله‌ای با عنوان «تفاوت‌های قومی باروری در ایران» استدلال می‌کند که رفتارهای باروری در ایران به سوی نوعی همگرایی گرایش داشته و استان‌های ایران، با وجود تفاوت در سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی، روند کاهش باروری مشابهی را تجربه کرده‌اند. به نظر عباسی شوازی، همگرایی باروری مستقل از همگرایی اقتصادی و اجتماعی است و باروری زیر سطح جایگزینی با وجود تفاوت در ویژگی‌های اقتصادی و اجتماعی عمومیت یافته است. بنابراین عباسی شوازی سطح پایین باروری طی سال‌های اخیر را علاوه بر برنامه‌ی تنظیم خانواده، متاثر از نقش تغییرات اجتماعی و اندیشه‌ای می‌داند.

بر اساس تحقیقی که کاوه فیروز و همکاران (۱۳۹۵) با عنوان «تاثیر مولفه‌های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری (مطالعه موردی: زنان در آستانه‌ی ازدواج شهر تهران)» انجام داده‌اند، ۳۸۴ نفر از زنان شهر تهران بررسی شده‌اند و نتایج حاکی از آن است که ۸۳/۳ درصد زنان بررسی شده نگرش متوسط و ضعیفی به فرزندآوری و کارکردهای آن دارند. همچنین بین مولفه‌های سبک زندگی (مدیریت بدن، اوقات فراغت، مصرف فرهنگی و پایگاه اقتصادی اجتماعی) با نگرش به فرزندآوری رابطه‌ی معناداری وجود دارد. بین مولفه‌های سبک زندگی، متغیر پایگاه اقتصادی اجتماعی قوی‌ترین متغیر پیش بین متغیر وابسته است. به عبارتی، متغیر مذکور علاوه بر اثر مستقیم بر نگرش زنان شهر تهران به فرزندآوری بر همه‌ی ابعاد سبک زندگی اثرگذار است. همچنین مولفه‌ی مدیریت بدن بعد از پایگاه اقتصادی اجتماعی، بر نگرش زنان به فرزندآوری اثرگذار بوده است. اسحاقی و همکاران (۱۳۹۳) نیز در تحقیقی با عنوان «چالش‌های فرزندآوری زنان شاغل در یک مطالعه‌ی کیفی» آورده‌اند زنان شاغل با چالش‌های برون شغلی و چالش‌های درون شغلی در زمینه فرزندآوری مواجه‌اند که کنش‌های آن‌ها را به سمت کم فرزندی به مثابه‌ی سبک زندگی سوق می‌دهد.

در زمینه علل و عوامــل مؤثــر بر کاهش باروری رویکرد کلی‌تری توســط فرانــک نوتشــتاین در قالب نظریــه گذار جمعیت شــناختی ارائــه شــد که تاکید داشت در شرایط اجتماعی اقتصادی جدید از طرفی پرورش فرزندان هزینه‌های سنگینی بــر والدین تحمیل میکند و از طرف دیگر منافع فرزندان کاهــش می‌یابد. در نتیجه، انگیزه والدین برای داشــتن فرزند بیشــتر سست می‌شود (عباسی شوازی و حسینی، ۱۳۹۱). حسینی و بلال بگی (۱۳۹۳) در مطالعه‌ای با عنوان «تعیین کننده‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیت شناختی تمایلات فرزندآوری زنان همسردار» بیان کرده‌اند نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که احتمال توقف فرزندآوری در میان زنانی بیشتر است که شاغلند، فرزندان در قید حیات بیشتری دارند، در پایان دوره تولید مثل به سر می‌برند، منافع فرزندان را کمتر از هزینه‌های آن ارزیابی می‌کنند و گرایش کمتری به ترجیح فرزند پسر بر دختر دارند.

در سال ۱۳۹۶ مطالعه‌ای با عنوان «نگاه بی فرزندان ارادی به فرزندآوری: مطالعه‌ای در شهر رشت» توسط حمیدی فر و همکارانش انجام شده است. در این پژوهش با بهره‌گیری از روش کیفی با ۱۳ نفر از افراد بی فرزند که حداقل ۵ سال سابقه بی فرزندی ارادی داشته‌اند، مصاحبه عمیق انجام شده است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهند که افراد داشتن یا نداشتن فرزند را به مثابه‌ی انتخابی می‌دانند که می‌تواند به خاطر انتخاب‌های دیگر به تعویق افتاده و یا سرکوب شود. با این حال، بین دو جنس از نظر گرایش به بی فرزندی تفاوت وجود دارد. به طوری که زنان مادر شدن را برای شکل‌گیری هویت خود مهم تلقی می‌کنند، اما مردان چنین نظری درباره‌ی پدر شدن ندارند. مهم‌ترین دلایل افراد برای بی‌ فرزندی را می‌توان در پنج مولفه خلاصه کرد: مسئولیت‌های بالای پدر و مادری، محدودیت‌های اجتماعی فرزند برای والدین، مشکلات زناشویی فرزند برای والدین، هزینه‌های بالای داشتن فرزند و مخاطره‌های بارداری برای زنان. گونه شناسی بی فرزندی ارادی سه دسته از بی فرزندان را نشان می‌دهد. بی فرزندان دائمی، بی فرزندان موقت و بی فرزندانی که تصمیم مشخصی برای داشتن یا نداشتن فرزند اتخاذ نکرده‌اند.

همچنین در سال ۹۸ نیز پژوهشی با عنوان «فرزندآوری: عوامل سوق دهنده و بازدارنده» توسط ترکیان ولاشانی و همکارانش انجام شده است که نگرانی از تامین آینده‌ی تحصیلی، امنیت شغلی فرزندان، افزایش مشکلات اقتصادی با آوردن فرزندان جدید، نداشتن درآمد کافی برای آوردن فرزند از جمله عوامل بازدارنده‌ی بارداری هستند که در مجموع این عوامل با مسائل اقتصادی مرتبط هستند.

به صورت کلی می‌توان گفت در حالی که تا سه دهه‌ی گذشته در ایران والد شدن مرحله‌ای بدیهی از زندگی زوجین فرض گرفته می‌شد، امروزه افراد جامعه به دلایل متعددی، تصمیمات متفاوتی را در خصوص والد شدن اتخاذ می‌کنند. برخی از زوجین والد بودن را بخش مهمی از هویت خود تلقی می‌کنند، برخی این مسئولیت را بسیار سنگین شمرده، یا علاقه‌ای به تجربه‌ی آن ندارند. عده‌ای نیز معتقدند تا زمانی که کودکانی بدون والد بر روی کره‌ی زمین زندگی می‌کنند، دلیلی ندارد آن‌ها صرفا به علت علاقه به انتقال ژن‌های مشترک به نسل بعدی، در افزایش تعداد کودکان در این جهان نقش داشته باشند. بنابراین در مورد موضوعی واحد (والد شدن) انواع متفاوتی از عقاید و شیوه‌های گوناگون اندیشه وجود دارد که می‌تواند مبنای بررسی قرار گیرد. امروزه زوجین بسیاری نگران آینده‌ی فرزندان ِمتولد نشده‌ی خود هستند. آنان با شک و تردید نسبت به فرزندآوری می‌نگرنند و فرزندنیاوری و دلایل مرتبط با آن به یکی از بحث‌های مهم چه در جمع‌های دوستانه و خودمانی و چه در مجامع علمی تبدیل شده است.

 

منابع:

  • اسحاقی، محمد؛ محبی، سیده فاطمه؛ پاپی نژاد، شهربانو؛ جهاندار، زینب (۱۳۹۳). چالش‌های فرزندآوری در یک مطالعه‌ی کیفی. نشریه زن در توسعه، دوره ۱۲، شماره ۱، بهار ۱۳۹۳، ۱۱۱-۱۳۴پ
  • بهمنش، فرشته؛ تقی زاده، زیبا؛ ودادهیر، ابوعلی؛ عبادی، عباس؛ پوررضا، ابوالقاسم؛ عباسی شوازی، محمدجلال (۱۳۹۸). تبیین علل تک‌فرزندی بر اساس دیدگاه زنان : مطالعه کیفی. مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران. دوره ۱۵، شماره ۳
  • ترکیان والاشانی، صاحب جان؛ زمانی علویچه، فرشته؛ حیدری، زهرا؛ شوشتری مقدم، الهه (۱۳۹۸). فرزندآوری: عوامل سوق دهنده و بازدارنده. نشریه پاپش، سال هجدهم، شماره سوم، خرداد، صص ۲۴۹-۲۴۱
  • حائری مهریزی، علی اصغر؛ طاووسی، محمود؛ صدیقی، ژیلا؛ مطلق، محمد اسماعیل؛ اسلامی، محمد؛ نقی زاده، فاطمه؛ منتظری، علی (۱۳۹۶). دلایل تمایل و عدم تمایل به فرزندآوری در میان مردم شهری و روستایی ایران: یک مطالعه ملی. نشریه پایش، سال شانزدهم، شماره پنجم صص ۶۴۵-۶۳۷
  • حسینی، حاتم؛ بگی، بلال (۱۳۹۳). تعیین کننده‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیت شناختی تمایلات فرزندآوری زنان همسردار. ماهنامه علمی پژوهشی کرمانشاه. سال هجدهم، شماره اول، فروردین ۱۳۹۳
  • حمیدی فر، مهدی؛ کنعانی، محمدامین؛ عبادالهی چنذانق، حمید (۱۳۹۶). نگاه بی فرزندان ارادی به فرزندآوری: مطالعه‌ای در شهر رشت. جامعه پژوهی فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال هشتم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۶، ۲۷-۵۴
  • عباسی شوازی، محمد جلال؛ حسینی، حاتم (۱۳۹۱). تفاوت‌های قومی باروری در ایران. ماهنامه علمی تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران، سال یازدهم، شماره ۶۵
  • کاوه فیروز، زینب؛ زارع، بیژن؛ شمس الدینی، حسین؛ ۱۳۹۵. تاثیر مولفه‌های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری (مطالعه موردی: زنان در آستانه‌ی ازدواج شهر تهران). زن در توسعه و سیاست، دوره‌ی ۱۴، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۵، ۲۱۷-۲۳۴

https://www.amar.org.ir/