انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

به مناسبت ۸ مارس (روزجهانی زن)؛ آیا ما زنان وارثان به‌حق خون‌های ریخته‌شده هستیم؟

بیش از صد سال است که زنان به‌طور جدی (بیش از گذشته) برای خواسته‌ها و حقوقشان خود را به آب و آتش می‌زنند تا بلکه بتوانند خودشان را به جنس «دیگر» و بلکه به هم‌جنسانی از خود که تسلیم قضا‌وقدر سرنوشتشان هستند ثابت کنند. تا به موقعیتی متفاوت از آنچه به آنها تحمیل شده است دست پیدا کنند. تا خودشان را از زیر سلطه رها سازند. تا استعدادها و توانایی‌هایشان را شکوفا کنند. تا به خودشان موجودیت بخشند. این مسیری پرفرازونشیب است و رسیدن به منزلگه مقصود در چشم‌اندازی مه‌آلود گم است. آنها توانستند بخشی زیادی از سنگلاخ‌های بزرگی را که روزگاری از میان برداشتن آنها ناممکن به نظر می‌آمد کنار بزنند. نکته اینجاست مانند جادهٔ خاکی که مردم به زحمت با الاغ و اسب تردد می‌کردند و حال مردمی دیگر با ماشین به‌آسانی بر روی همان جاده اما آسفالت رفت‌وآمد می‌کنند و رنج پیشیانیان را برای چنین آبادانی به یاد نمی‌آورند، ذهن ما نیز گاهی گرد فراموشی می‌گیرد و فکر می‌کنیم تا بوده همین بوده است، تا بوده زنان در حال تحصیل بودند، کار می‌کردند، برای ازدواج حق انتخاب داشتند و ….

چندی پیش با دوستانم سفری به جنوب داشتم و دوستی از من پرسید «تو فمینیست هستی؟» در جواب گفتم «تا تعریفت از فمینیست چه باشد؟ سایهٔ تلاش‌های فمینیستی هر آنچه که بخواهی نامش را بگذاری در همهٔ جهان بر زندگی ما سایه افکنده است و کسی نمی‌تواند مدعی شود که زندگیش تحت شعاع آن تلاش‌ها نیست. اینکه ما چند خانم هر کدام از جاهای مختلف ایران بلند شدیم آمدیم هرمز و سوئیت اجاره کردیم اصلاً امری بدیهی نیست. البته ما دوستان همگی سال‌ها دانشجو و کوهنورد بودیم و تجربهٔ چنین سفرهایی را زیاد داشتیم و منظور من هم به‌طور کل تمام این سال‌ها استقلالمان بود. تازه او با دو نفر دیگر از دوستان از یزد شب‌رو با ماشین خودش به سمت بندرعباس حرکت کرده بودند و در راه به برف هم خورده بودند. واقعیتش این است برای همین رانندگی زنان آن‌قدر سرکوفت و تمسخر را چه از سوی مردان خانواده  و چه از سوی مردان جامعه تحمل کردند تا توانستند رشد کنند و رانندگان بهتری شوند. بسیاری از زنان نسل قبل می‌گویند ما گواهی‌نامه گرفته بودیم اما همیشه از شوهرمان می‌ترسیدیم که ماشین به جایی بخورد و به‌ همین دلیل آن‌قدر رانندگی نکردیم که فراموش کردیم. این در حالی است که ما آمار وحشتناکی از تصادفات در ایران داریم که به‌دلیل رانندگی‌های پرخطر و دور از قوانین مردان اتفاق می‌افتند. دوستم عجیب به فکر فرو رفت و درواقع فراموش کرده بود که این حد از آزادی‌ عمل همیشه وجود نداشته است و مهم‌تر از آن هنوز برای بسیاری از دختران و زنان وجود ندارد.

اما سؤال اینجاست که آیا زنان به نقطه‌ای از تاریخ رسیده‌اند که بگوییم این همان جایگاهی است که تلاش سال‌ها زنان برابری‌خواه است؟ آیا زنان دستمزدی برابر با مردان می‌گیرند؟ آیا میزان خشونت کم شده است؟ آیا میزان تجاوز به زنان کمتر شده است؟ آمارها لزوماً در همهٔ موارد تأییدکنندهٔ کاهش نیستند. در همین چند ماه اخیر در ایران چندین نمونهٔ هولناک از کشتارهای ناموسی داشتیم! پدری که دختر ۱۷ ساله‌اش را در حالی که نوزادش در آغوشش بود تیرباران کرد. شوهری که زنش را کشت و او را در ماشین به آتش کشاند. زنی که قصد طلاق از شوهرش داشت و شوهرش آنچنان به سرش ضربه زد که به کما رفت و سرانجام جان باخت. این موارد فقط خبرهایی است که رسانه‌ای می‌شود قطعاً میزان این خشونت‌ها بیش از اینهاست. در مورد اینکه خشونت‌های خانگی صرفاً از سوی مردان نسبت به زنان نیست و زنان هم انواع خشونت را نسبت به شوهران خود دارند شکی نیست و مسلماً آن نیز دارای اهمیت بررسی است. اما به دلیل اینکه مردان هم قدرت جسمانی و هم قدرت اقتصادی بیشتری دارند طبق آمار این خشونت از سوی مردان خیلی بیشتر است و در طول تاریخ این روند وجود داشته است. سوهانیان حقیقی و فیضی در مقالهٔ «تحلیل وضعیت خشونت خانگی در خانوادهٔ ایرانی» به بررسی خشونت خانگی پرداختند و نتایج خود را در سال ۹۷ با تحقیق ملی که قاضی طباطبائی و همکارانش در سال ۸۳ انجام داده بودند مقایسه کردند و به این نتیجه رسیدند که درصد خشونت فیزیکی علیه زنان نسبت به سال ۸۳ کمتر شده است اما خشونت روانی و کلامی رشد ۱۵ درصدی و خشونت اقتصادی رشد ۱۲۶ درصدی و خشونت جنسی رشد ۱۶۰ درصدی داشته است.  این نتایج و نتایجی مشابه آن حاکی از آن است که همچنان خشونت یکی از مشکلاتی است که زنان را تهدید می‌کند.

در موارد دیگر هم زنان همچنان با چالش‌ها مواجه هستند. امیر رضا اعلاباف در سایت ایران اکو در مقاله‌ای با عنوان «در ایران، مردان چقدر بیشتر از زنان حقوق می‌گیرند؟ نسبت مدیران ارشد زن به مرد چقدر است؟» می‌نویسد «گزارش سالانه ایران ‌تلنت دربارهٔ بازار کار در ۱۴۰۲، بخش مهمی دارد دربارهٔ تفاوت وضعیت زنان و مردان. آمارها و داده‌هایی که این گزارش مطرح می‌کند، بسیار قابل توجه است… در بخشی از این گزارش نرخ مشارکت خانم‌ها و آقایان در پست‌های مختلف سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش به تفکیک مشارکت زنان در پست‌های مدیران ارشد،‌ مدیران میانی و کارشناس بررسی شده است. در پست مدیران ارشد حضور مردان نزدیک به ۴ برابر زنان، در پست مدیران میانی نزدیک به ۲ برابر زنان و در پست کارشناسی تقریبا نزدیک به هم بوده است… در بخش دیگر این گزارش میزان حقوق آقایان نسبت به خانم‌ها در پست‌های مختلف بررسی شده است. به طور کلی در سال ۱۴۰۲ در همهٔ سطوح سازمانی، آقایان نسبت به خانم‌ها حقوق بیشتری دریافت کرده‌اند. این تفاوت در بین کارشناسان ۱۳ درصد، در ردهٔ مدیران میانی ۱۹ درصد و در ردهٔ مدیران ارشد ۲۳ درصد بوده است.»

مباحث ذکرشده رفتارها و تصمیم‌گیری‌هایی است که از سوی مردان نسبت به زنان روا داشته می‌شود و هنوز هم باید نسبت به آنها بازنگری شود. اما در ادامه می‌خواهم از چشم‌اندازی دیگر به مسائل زنان بپردازم یعنی رفتاری که زنان خود با خود دارند. بخشی از انتقادات باید به خود زنان وارد شود چون اگر نسبت به گذشته فاعلیت بیشتری داریم پس نسبت به همان فاعلیت مسئولیت بیشتری داریم. یکی از دغدغه‌های مهم زنان‌ مبارز حضور زنان در جامعه بوده است، یعنی اینکه زنان بتوانند از پستوی خانه‌ها به فضای عمومی راه یابند و این روند در سدهٔ اخیر آن‌قدر گسترش پیدا کرد که گویی با سدهٔ قبل صدها سال فاصله دارد. حضور زنان در جامعه یکی از تابوترین ممنوعیت‌ها بوده است و البته هنوز هم شاهدش هستیم. دلیل آن هم بحث جنسی و جنسیتی هست که حضور زنان می‌تواند موجبات تحریک مردان و فساد اخلاقی را به همراه داشته باشد. ما زنان اکنون در جایی ایستاده‌ایم بسیار متفاوت‌تر از مادربزرگ‌ها و حتی مادرهایمان. طبیعتاً این امر مایهٔ خرسندی است که زنان توانستند از آن خمودی بیرون بیایند و زندگی در فضای عمومی را تجربه کنند. این حضور بسیار مایهٔ مباهات و دل‌گرمی است. تلاش فعالان زن برای این حضور آن بود که زنان بتوانند تحصیل کنند، کار کنند، فعالیت فرهنگی و سیاسی داشته باشند و سعی کردند با این اندیشهٔ باطل مبارزه کنند که زنان عطش ابژهٔ جنسی بودن را دارند. اما هرچه‌قدر جوامع به سوی مدرنیته و پسامدرنیته پیش رفتند تغییراتی در این تفکر رخ داد که اکنون در دنیا بازتاب‌های آکادمکی زیادی دارد.

زنانی که طبقهٔ مرفه جامعه بودند و زندگی‌شان در مهمانی‌ها اعیانی می‌گذشت از مصرف‌کنندگان پروپا قرص محصولات نظام سرمایه‌داری بودند و کم‌کم طبقه کارگر را هم با نیاز به این نوع زندگی عجین کردند؛ برای زیباترشدن باید از محصولات آرایشی استفاده کرد. زن کارگری که ساعت‌های طولانی بیرون کار می‌کرد برای اینکه چهره و پوستی بهتر داشته باشد باید از آنها استفاده می‌کرد تا برای شوهرش زنی زیبا باشد و حال زن کارگر باید بخشی از درآمدی را که به سختی به دست می‌آورد خرج این محصولات می‌کرد. فمینیست‌ها مخصوصاً فمینیست‌های مارکسیست از مخالفان اندیشه‌هایی بودند که زنان را به سوی این بازار پرسود سرمایه‌داران سوق می‌دادند. کتاب آرایش، مد و بهره‌کشی از زنان سعی دارد به سؤالاتی نظیر این پاسخ دهد که «چگونه دارندگان ثروتمند صنعت مد و آرایش از ناآگاهی زنان بهره می‌برند تا فرآورده خود را بفروشند و پول کلانی به دست آورند؟»  (هنست، رید و آلیس واترز، ۱۱) در سال ۱۹۵۴ ژوزف هنسن افشاگری درباره صنعت آرایش پرداخت که بازخوردهای شدیدی داشت. (همان) ایولین رید معتقد است که این تجارت با تبلیغات به دامن زدن افسانه‌هایی قصد دارد این تجارت را گسترش دهد، افسانه‌هایی مانند اینکه:

۱- «زنان، از زمان‌های بسیار کهن، برای اینکه مردان را به سوی خود بکشانند با زنان دیگر رقابت می‌پرداخته‌اند. چون این پدیده در حقیقت یک قانون زیست‌شناختی است پس، از آن نمی‌توان گریخت، و از آنجا که در همهٔ زمان‌ها بوده، و در آینده نیز برای همیشه خواهد بود، پس زنان باید به سرنوشت خود تن در دهند و برای همیشه با یکدیگر در بازار سکس سرمایه‌داری به رقابت بپردازند. ۲- در جامعهٔ امروزی زیبایی طبیعی زنان را به چیزی نمی‌گیرند. در واقع، به اشاره گفته‌اند که در زمینه‌ی زیبایی، طبیعت، بیشتر زنان را براستی رها کرده است. پس زنان برای جبران زشتی و بدنمایی طبیعی خود باید به مواد زیبا‌کنندهٔ ساختگی روی آورند، یعنی همان موادی که سودجویان در دسترس آنها قرار داده‌اند.» (همان، ۱۰۴- ۱۰۵)

رید در جواب به این افسانه‌ها این گونه نوشته است که «رقابت جنسی پیامد جامعهٔ طبقاتی است و بس…. (همان، ۱۰۵)  رقابت جنسی میان زنان به همراه بازار سکس پدیدار شد. بازار سکس نیز در کنار بازار کالا پدید آمد که جزیی از آن بازار است. با گسترش بازار کالا، معیار زیبایی زنانه اندک‌اندک از طبیعی به ساختگی یا زیبایی مد روز دگرگون شد و رقابت جنسی در کنار شکل ساختگی زیبایی گسترش یافت که در جامعهٔ امروزی به اوج خود رسیده است.  (همان، ۱۰۶) اگرچه این کتاب و چنین نظراتی برای چندین دههٔ قبل است، نه‌تنها برای وضعیت کنونی جوامع کارایی دارد که حتی اهمیت این مباحث و نظریه‌ها از قبل هم خیلی بیشتر شده است.۷۰ سال‌ها پیش وسایل آرایش بسیار محدود بوده است و به چند کالا خلاصه می‌شد و از این عمل‌های زیبایی در اندام‌های مختلف بدن هم خبری نبود.

با افزایش چمشگیر این عمل‌ها پژوهش‌ها نیز در این زمینه افزایش زیادی داشته است. مقالات و کتاب‌هایی که به انتقاد موج جراحی‌های زیبایی پرداختند. پَوولی مرگان در مقالهٔ خود «زنان و چاقو: جراحی زیبایی و استعمار بدن زنان» ظهور خارق‌العادهٔ اشکال تهاجمی فزایندهٔ جراحی زیبایی انتخابی را که به طور کلی زنان را هدف قرار می‌دهد شناسایی می‌کند و اهمیت آن را در زمینه بیوتکنولوژی معاصر بررسی می‌کند. (Pauly Morgan, 25) او نتیجه می‌گیرد که «در هر فرهنگی که زنانگی را بر حسب تسلیم در برابر مردان تعریف می‌کند، دستیابی به زنانگی (هرچند از نظر فرهنگی خاص) در ظاهر، ژست، حرکت، صدا، خطوط بدنی، آرمان‌ها، ارزش‌ها و رفتار سیاسی برای هر زنی که اجازه داشته باشد دوست داشته شود یا استخدام شود، ارتقا یا انتخاب شود الزامی است.» (Pauly Morgan, 47)

هایس و جونز در مقالهٔ خودشان این سؤال را مطرح می‌کنند که «نئولیبرالیسم و جهانی‌سازی چگونه برای تشویق صادرات جراحی‌های زیبایی توسعه‌یافته در کشورهای غربی به سایر نقاط جهان و همچنین تقویت ظهور بازارهای جراحی زیبایی جدید برای گردشگران پزشکی دارای مزیت ارزی عمل می‌کنند؟»Heyes, Jones, 14) ) آنها تلاش دارند در مورد تحریکات  فشارهای نئولیبرالی هم در سطح جهانی و هم سطح محلی تحقیق کنند.Heyes, Jones, 15) ) آنها معتقدند که تحلیل‌های اقتصادی فمینیستی را باید جدی گرفت که چگونه و چرا جراحی زیبایی با موفقیت روزافزون برای افراد کم درآمدتر به بازار عرضه می‌شود. (Heyes, Jones, 15) آنها همچنین خاطرنشان می‌کنند که مطالعهٔ جراحی زیبایی یک حوزهٔ غنی و پیچیده است. و باید نگاهی جامع به فمینیسم و جراحی زیبایی مانند بازسازی سینه پس از ماستکتومی، کارهای دندانپزشکی زیبایی، جراحی‌های تناسلی بین‌جنسی بر روی نوزادان که به نام هنجارگرایی جنسی انجام می‌شود، گزینه‌های «غیرجراحی» مانند «زیبایی‌های تزریقی» می‌شود داشت. (Heyes, Jones, 15)

باید به این نکته اشاره کرد که تحقیقاتی هم هستند که در نقد دیدگاه‌های فمینیستی حامی این روند هستند. به طور مثال، دیویس در مقالهٔ خود «بازسازی شیطان: نگاهی انتقادی به رویکردهای فمینیستی به زیبایی» این مسئله را مطرح می کند که «رویکردهای فمینیستی به زیبایی تمایل دارند اعمالی مانند جراحی زیبایی را به‌عنوان بیانی دراماتیک از تحقیر فرهنگی فراگیر بدن زنانه در نظر بگیرند. با این حال، برای هر یک از زنان جراحی زیبایی می‌تواند راه‌حلی برای مشکل آنها در چارچوب گزینه‌های محدود باشد. ادعای من این نیست که جراحی زیبایی راه‌حل نهایی برای مشکلات ظاهری زنان است. من فکر نمی‌کنم که باید نسبت به سایر انواع خدمات پزشکی اولویت داشته باشد. با این حال، فکر می‌کنم که درک جراحی زیبایی و معنای آن برای زنانی که آن را انتخاب می‌کنند، نیازمند رویکرد پیچیده‌تری به زیبایی و بدن زنانه است. همچنین مستلزم گوش دادن دقیق و آموختن از آنچه  است که زنانی تصمیم به انجام جراحی زیبایی دارند در مورد آن صحبت می کنند.» Davis, 39))

هگنستالر و همکارانش در مقالهٔ «تأمل در زیبایی زنان: جراحی زیبایی و (نا)توانی» نیز به دفاع از جراحی‌های زیبایی می‌پردازند و می‌گویند که وقتی زنی تصمیم می‌گیرد از جراحی زیبایی برای خود استفاده کند (با یا بدون تأیید شریک زندگی‌اش)، او به خود قدرت می‌دهد و ادراکات فمینیستی رادیکال مرتبط با مفاهیم کنترل همه‌جانبهٔ مردانه را به چالش می‌کشد. اعتماد، برجسته‌ترین تغییرشان است و این خود اساس تغییرات درونی دیگر می‌شود. با بازآفرینی اعتماد کیفیت‌ ویژگی‌های دیگری مانند زنانگی، خودارزشمندی، اعتماد به نفس، تجسم جنسیتی و خود توانمندسازی نیز تغییر می‌کند. به نوبه خود، این ویژگی‌ها بر نحوهٔ تجربهٔ آنها ـ از نظر فیزیکی و عاطفی ـ دنیای زندگی و واقعیت اجتماعی خود تأثیر می‌گذارد. شرکت‌کنندگان معتقد بودند که عمل زیبایی آنها «آخرین راه‌حل» بود و با آن توانستند بر ناهماهنگی عاطفی غلبه کنند تا حس اعتماد به نفس خود را حیاتی دیگر بخشند. ادبیات فمینیستی موج دوم نشان می‌دهد که زنان با تغییر فیزیکی بدن خود برای برآوردن دیدگاه‌های تعریف شده اجتماعی ـ و اغلب مردانه ـ از زیبایی خود را ناتوان می‌کنند. این دیدگاه فمینیستی در تقابل با قدرت‌های مردسالار قرار می‌گیرد که در آن مردان برتر و زنان پست تلقی می‌شوند. با این حال، این پدیده از دیدگاه فمینیستی موج سوم متمرکز بر ماهیت شخص‌محور و ذهنی تجربهٔ زیبایی است. این دیدگاه درک جراحی زیبایی را به عنوان یک «اقدام و انتخاب» ممکن می‌سازد که به زن قدرت می‌دهد و به او کمک می‌کند تا از حس خود بار دیگر سخن بگوید. Heggenstaller et al, 2018)).

اگر بخواهیم با تعمق بیشتری به این دیدگاه‌های موافق با جراحی‌های زیبایی نظر داشته باشیم باید این سؤال را مطرح کنیم که معنی خودتوانمندسازی چیست؟ مگر زن بدون جراحی بدون توان است که حال بخواهد آن را با این اعمال به دست آورد؟ خودتوانمندسازی برای کسی است که توانمندی را از بدو تولد ندارد و یا به دلیلی آنچه را که دارد از دست می‌دهد. سفید کردن آلت‌تناسلی، کوچک کردن لب‌های واژن، بزرگ کردن  باسن و  سینه و از بین بردن چروک‌های صورت توانمندی‌سازی نیست. تغییر در پوست با بالا رفتن سن امری کاملاً طبیعی است و ناتوانی محسوب نمی‌شود، اینکه رنگ مو سفید می‌شود ناتوانی نیست بلکه اصالت یک انسان است و حتی زیبا هم هست و نشانهٔ پیش‌کسوتی اوست. نظام سرمایه‌داری با تبلیغات وسیعش مرتب به زنان (و حتی مردان) این را یادآوری می‌کند که شما زیبا نیستید، شما زنی با چروک زیاد هستید، شما پلک‌هایی افتاده دارید، شما زنی با سینهٔ‌ نامتناسب (کوچک و بزرگ) هستید، با این حجم از حمله‌ای که این نظام بر جسم و روح روان زنان دارد مسلم است عدهٔ زیادی عزت‌نفس خود را از دست می‌دهند و بعد آن فکر می‌کنند برای جبران این عدم اعتماد به نفس نیاز مبرمی به این عمل‌ها دارند و اگر این کار را انجام ندهند احساس پوچی می‌کنند. درست مانند تبلیغات‌هایی که برای وسایل خانه می‌شود. مدل یخچال یک خانواده ممکن است قدیمی  ولی سالم باشد و خیلی خوب هم برای آن خانواده کار کند، اما تبلیغات مدام دارد این را در گوش آنها می‌خواند که باید یخچال بزرگتر با کشوهای بیشتری بخرند تا زندگی بهتری داشته باشند.

ما اکنون در مرحله‌ای قرار گرفته‌ایم که حتی بسیاری ورزش را هم برای سلامتی انجام نمی‌دهند و ورزش به‌عنوان امری برای بدنی جنسی ساختن است، این اسمش خودتوانمندی سازی نیست. آنچه که شدیداً موجبات گسترش آن را فراهم کرد فضای مجازی به‌خصوص اینستاگرام است. اینستاگرام مانند هم تکنولوژی دیگر که فواید زیادی را برای انسان مدرن به‌وجود آورد،‌چالش‌های جدی را نیز به همراه داشت. البته هیچ تکنولوژی به صورت بلقوه خوب یا بد نیست بستگی به نوع استفادهٔ انسان از آن دارد. بدن زنانه یکی از جذابیت‌هایی است که افراد را مشتاق به اینستاگرام‌گردی می‌کند. درواقع می‌توان گفت که بدن‌نمایی به یک انگیزه برای زندگی برخی از زنان تبدیل شده است که بلاگری و نشان دادن زندگی روزانه، مخصوصاً در زمینهٔ ورزش، یکی از پربازدیدترین آن است، البته حتی در موارد دیگری هم مثلاً آموزش آشپزی که ارتباط مستقیمی با بدن ندارد باز آن چیزی که بسیار به چشم می‌آید تلاش فرد برای توجه بیننده به اندام‌های اوست. حضور بدن در پیج‌های تبلیغاتی اهمیت وافری دارد، میل روزافزون کاربران به برانداز کردن بدن میلی است که آنها را مشتاق به دنبال کردن صفحات مختلف می‌کند حتی اگر آن صفحات برایشان کاربردی نداشته باشد. فقط کافی است به نظر‌هایی که در زیر پست‌ها نوشته‌ می‌شود سری بزنیم تا ببینیم چه‌قدر بدن برای مخاطب جلب‌توجه می‌کند و بی‌پرده در مورد آن نظر می‌دهد. در مورد بدن در اینستاگرام نیز تحقیقاتی شده است که نشان می‌دهد جنبه‌های جنسی عکس در اینستاگرام جذاب است.

هو در مقاله‌اش، «نحوهٔ نمایش تصاویر بدن زنان در اینستاگرام»، اذعان دارد که «اینستاگرام با تأکید بر اندام باریک، موهای بلند، با لباس کمتر، جنسیت و جذابیت را برجسته می‌کند. او به این نتیجه می‌رسد که تصاویر بدن در اینستاگرام به گونه‌ای برای برقراری ارتباط با اهداف تجاری ارائه می شود. در حالی که اکثر تصاویر بدن بیانگر این هستند که زنان باید لاغر و جذاب باشند، برخی از عکس‌ها با ایجاد تصاویر کاملاً متفاوت، مانند وزنه‌های سنگین زنان یا انجام کارهای ماجراجویی و پوشیدن بیکینی در سایز بزرگ‌تر، اکثریت را به چالش می‌کشند. در مجموع، از میان ۱۴۰ عکس انتخاب شده، ۱۲۰ عکس جذابیت و جنبه‌های جنسی را بیان می‌کنند. این تصاویر با تصاویری که رسانه‌های سنتی از بدن‌های زیبا ارائه می‌کنند همخوانی دارد.» (Hu, 116- 117)

مارتینز پرز در مقالهٔ « اینستاگرام و تصویر بدن: عوامل شی‌ء‌سازی در میان دختران نوجوان در اسپانیا» از قول منندز می‌گوید «استفاده و نمایش بدن زن، که در طول تاریخ به عنوان عنصری سرکوبگر تصور می شد اکنون به عنوان نمادی از آزادی و ظرفیت تصمیم‌گیری زنان عمل می‌کند. این منجر به تنش‌های گفتمانی می‌شود که در آن دختران نوجوان رهایی را با سلطه درهم‌می‌آمیزند.» (Martínez Pérez, 199) و زنان دقیقاً در مرحله‌ای از زندگی خود که در حال گسترش هویت و طراحی آیندهٔ خود هستند نمایش عمومی بدن زن باعث ایجاد پدیدهٔ «هرزه‌بازی» یا بیش‌فعالی‌جنسی می‌شود که دختران جوان و نوجوان مستعد تقلید از آن هستند. (Martínez Pérez, 199) او حمایت از پروژه‌های مداخله‌ای را در آموزش برای جلوگیری از درونی‌سازی شیء‌سازی و آرمان فرهنگی زیبایی، با تمرکز ویژه بر شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، را ضروری می‌داند.  (Martínez Pérez, 200) و می‌گوید «این وظیفهٔ مؤسسات آموزشی است که آگاهی دانش‌آموزان نوجوان را در مورد موضوع تصویر بدن افزایش دهند و از این طریق تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری را تقویت کنند. دختران جوان، به‌ویژه، به این ظرفیت نیاز دارند که تشخیص دهند کدام تصاویر آنها را شی‌ء می‌کند و کدام آنها را ناتوان می‌کند، و با ایجاد آگاهی از افسانه‌های پیرامون تصویر بدن که از موقعیت‌های طرد و قربانی شدن جلوگیری می کند اعتماد به نفس به دست آورند. بنابراین، هشدار دادن به زنان جوان در مورد خطرات درونی کردن استانداردهای کمال جسمانی ضروری است. در نتیجه، تشویق نوجوانان به بررسی انتقادی مصرف رسانه‌ای خود برای ایجاد محیط‌های عادلانه‌تر و برابری‌طلبانه ضروری است. (Martínez Pérez, 199)

می‌توان به موضوع مطرح‌شده بالا از منظر نظریهٔ شی‌ء‌سازی نگاه کرد. نظریهٔ شی‌ء‌سازی مجموعه‌ای از تحقیقات چشمگیر را ایجاد کرده است که روان‌شناسی زنان و جنسیت را با کشف علل، پیامدها و مقاومت‌ها در برابر شی‌ء‌سازی جنسی، جنسی‌سازی و خودشیء‌سازی به پیش برده است. نظریهٔ شیء‌سازی یک نظریهٔ فمینیستی بوده و هست. به این ترتیب، به‌عنوان بخشی از هدف خود برای برابری جنسیتی بیشتر، بر ارتقای حق دختران و زنان در مورد بدن خود، تعیین سرنوشت جنسی و تولید مثلی آنها، و کمک‌های دیده‌شده و شنیده‌شدهٔ آنها به جهان به‌عنوان انسان‌های تمام عیار تاکید می‌کند. (Roberts at al, 264) مارتا نوسبام معتقد است که معنای شیء‌سازی این است که هر فردی که از استقلال و اراده سلب می‌شود و به‌عنوان ابزاری برای نفع دیگران تلقی می‌شود: مانند برده داری یا قاچاق برای کار یدی، شیء می‌شود. در بحث‌های عمومی کنونی دربارهٔ شی‌ءسازی، این اصطلاح تقریباً همیشه به شیوه‌هایی اطلاق می‌شود که زنان بازنمایی می‌شوند. در بحث‌های عمومی، شی‌ء‌سازی تقریباً همیشه با جنسی‌سازی مرتبط است. (Paasonen et al, 1)

شیء‌سازی مفهومی مرکزی در نظریهٔ فمینیستی است. تقریباً می‌توان آن را به‌عنوان دیدن و/یا برخورد با یک شخص، معمولاً یک زن، به عنوان یک شیء تعریف کرد. در این مدخل، تمرکز در درجهٔ اول بر شیء‌سازی جنسی است. مارتا نوسبام هفت ویژگی را شناسایی کرده است که در ایدهٔ رفتار با یک شخص به‌عنوان یک شیء دخیل هستند:

ابزاربودگی: رفتار با فردی به عنوان ابزاری برای اهداف شیءساز

انکار خودمختاری: رفتار با فردی به‌عنوان فاقد خودمختاری و استقلال

بی‌تفاوتی: رفتار با فردی به‌عنوان فاقد عاملیت و فعالیت

قابل‌تعویض: رفتار با فردی به‌عنوان قابل‌تعویض با اشیاء دیگر

تجاوزپذیری: رفتار با یک فرد به‌عنوان فاقد یکپارچگی مرزی

مالکیت: رفتار با فردی به‌عنوان چیزی که متعلق به دیگری است (قابل خرید یا فروش)

انکار فردیت: رفتار با فردی به‌عنوان چیزی که تجارب و احساسات آن (در صورت وجود) نیازی به در نظر گرفتن ندارد. (Feminist Perspectives on Objectification)

کاترین مک‌کینون و آندریا دورکین، فمینیست‌های ضد پورنوگرافی، متأثر از تصور امانوئل کانت از شیء‌سازی، استدلال کرده‌اند که به دلیل مصرف مردان از پورنوگرافی، زنان به‌عنوان یک گروه به وضعیت ابزاری صرف برای اهداف مردان تنزل می‌یابند. علاوه بر این، فمینیست‌هایی مانند ساندرا بارتکی و سوزان بوردو استدلال کرده‌اند که زنان از طریق مشغول شدن بیش از حد به ظاهرشان شی‌ء می‌شوند. از سوی دیگر، شیء‌سازی در مورد روش‌هایی است که از طریق آن جهان با ذهن تطبیق می‌یابد (تطابق با باورهای ما). پس شی‌ء‌سازی فرآیندی است که در آن جهان اجتماعی با میل و باور شکل می‌گیرد. یک شی‌ء‌ساز فکر می‌کند که باورهای او با جهان مطابقت یافته است، جایی که در واقع جهان مطابق با اعتقادات او آمده است. وقتی صحبت از شی‌ء‌سازی زنان می‌شود، لنگتون توضیح می‌دهد که زنان به دلیل تمایلات و اعتقادات مردان، مطیع و شیءگرا می‌شوند. مردان تمایل دارند که زنان این گونه باشند و اگر قدرت داشته باشند، زنان را مجبور می‌کنند که این گونه باشند. (Feminist Perspectives on Objectification)

بر طبق این نظریه مردان زنان را در جایگاه شیء‌شدگی قرار می‌دهند تا از آنها به‌عنوان ابزار جنسی استفاده کنند و آن را در حوزه‌ها مختلفی مانند رسانه و سینما بررسی می‌کنند. اما آنچه که اکنون در حال رخ دادن است چیزی فراتر از تحت انقیاد مردان قرار گرفتن است. اکنون مسئلهٔ مهم این است که زنان خودشان تمایل دارند خود را در معرض قرار دهند. برخی در زیر پست‌ها می‌نویسند «وقتی چیزی برای ارائه نداری…» و این نکته قابل‌تأملی است. وقتی زنی مهارت‌ها و توانمندی‌هایی برای عرضه داشته باشد دیگر خود را وابسته به بدن خودش نمی‌کند. اتفاقاً در برخی مشاهدات اصلاً مردان از آنچه که در حال وقوع است خرسند نیستند و این حضور بدن‌نمایانه زنان را نقد می‌کنند. اگر با این نظریهٔ  شی‌ء‌سازی پیش برویم محققین بر این باور هستند که زنان در فضای مجازی مانند اینستاگرام خود را به‌نوعی به سمت شیء‌سازی جنسی سوق می‌دهند. بدن زنان و داشتن اراده و اختیار آن برای فمینیست‌ها مهم بود اما در مسائلی مانند جلوگیری از بارداری و سقط جنین. مشیرزاده می‌نویسد «باور به لزوم کنترل زن بر جسم خود به‌عنوان یک حق از باور به شأن انسانی مستقل زن مانند مرد برگرفته شده است…حق سقط جنین به عنوان یکی از حقوق مورد توجه فمینیست‌های لیبرال و به بیان خود فریدمن حق جوهری غایی زنان مطرح می‌گردد.» (مشیرزاده، ۲۴۹- ۲۵۰) اما دست بردن‌ها و جراحی‌های مختلف بر بدن دغدغهٔ آنها نبوده است. واقعیت این است که ابژهٔ جنسی بودن اکنون در قلب خانواده در حال رخ دادن است. دختر و پسر کودکی که شاهد این هستند که مادر و پدرشان کیلیپی را برای طنز درست می‌کنند و آن به‌اصطلاح کیلیپ پر است از کلمات و حرکات و رفتارهای جنسی. پورن هر روز عمومیت بیشتری پیدا می‌کند و زنانی که برای نمایان‌سازی جنسی و بیان عبارات جنسی برای جذب فالوور بیشتر با هم رقابت شدیدی دارند.

نکتهٔ دیگر این است که درست است که اسم این جراحی‌ها، جراحی زیبایی است اما در برخی مواقع نه‌تنها زیبایی برای فرد نمی‌آورد که آ ن زیبایی طبیعی خودش را نیز از دست می‌دهد. در سادگی و طبیعی بودن خود زیبایی خاصی نهفته است. به عکس‌های قدیمی که نگاه می‌کنیم حتی این زیبایی را در زنانی که کار کردند و رنج کشیدند هم می‌توانیم ببینیم. فمینیست‌ها تلاش داشتند تا زنان را زیر سلطهٔ مردان و نگاه خیرهٔ آنان درآورند و اکنون زنان اصرار دارد که خود را زیر این نگاه قرار دهند. خود فمینیست‌ها هم عمدتاً چهره‌هایی بسیار ساده و حتی بدون آرایش دارند و برخی از آنها حتی موهایشان را هم رنگ نمی‌کنند. کودک تا زمانی که بازخوردی نسبت به قیافه و اندام خود نگیرد مشکلی به آنها و همچنین قیافه و اندام دیگری ندارد. انسان‌ها در باورهای ساخته‌شده توسط جامعه است که خود را زشت و یا زیبا می‌بینند و براساس آن عزت‌نفسشان بالا و پایین می‌رود. خوب می‌دانیم که در فرهنگ‌های مختلف معیارهای زیبایی متفاوت بود. در ایران تا چند دههٔ قبل زن تپل طرفدار بیشتری داشته تا زنی باریک‌اندام و اکنون برعکس شده است. بنابراین این ما انسان‌ها هستیم که با نگاهمان موجبات عزت‌نفس کسی را مهیا می‌کنیم و عزت‌نفس دیگری را از او می‌گیریم. این سؤال مهم وجود دارد که با آزادی‌های مختلفی که در این زمانه برای زنان مهیا هست و در حوزه‌های مختلف علمی، هنری و ورزشی می‌توانند بدرخشند، چه دلیلی برای این‌قدر تأکید بر روی بدن وجود دارد؟

انصافاً این دستاورد بیش از یک قرن خون‌جگر خوردن پیشگامان راه آزادی زنان نبود و نیست. آیا این چیزی بود که زنان برایشان تظاهرات می‌کردند، زندانی و یا کشته می‌شدند؟ همیشه که نباید انگشت اتهام را به سوی مردان گرفت. اگر آزادی را امری نسبی بدانیم نسبت به زنان گذشته آزادی‌هایی داریم که آنها در آرزویش سوختند. اگر واقع‌بینانه بنگریم چه اندازه از این آزادی در راستای گسترش عقلانیت و اندیشیدن و انسانیت بهره می‌بریم؟ اکنون نگاه مردان به زنان در سراسر دنیا تغییر چشمگیری داشته است و آن نگاه شیء‌ساز هم تغییر فاحشی داشته است، پس باید به بازنگری دیدگاه‌های خودمان بپردازیم. ساحا و داسگوپتا در مقالهٔ خود، «شیء‌سازی زنان در رسانه‌ها: فمینیستی ـ قانونی»، می‌گویند «فرافکنی بدن یک زن در صنعت رسانه تعیین می‌کند که آیا وضعیت او در جامعه به یک «شیء» یا «فرد» تبدیل می‌شود.» اکنون این زنان خود هستند که باید تصمیم بگیرند در رسانه‌های امروزی که وجود دارد «شی‌ء» باشند یا «فرد» و این تصمیم مهمی است، تصمیمی به وسعت قرن‌ها، به وسعت یک تاریخ. باید به عقب نظری داشته باشیم و به جاپاهایی بنگریم که بر روی جاپای دیگران گذاشتیم. به‌راستی آیا ما وارثان به‌حق خون‌های ریخته شده هستیم؟

 

منابع

سوهانیان حقیقی، محسن و ایرج فیضی (۱۴۰۱). «تحلیل وضعیت خششونت خانگی در خانوادهٔ ایرانی»، فصلنامه علمی پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی، شمارهٔ ششم، زمستان ۱۴۰۱، ۱- ۳۱.

مشیرزاده، حمیرا (۱۳۸۵). از جنبش تا نظریه اجتماعی: تاریخ دو قرن فمینیسم، تهران: شیرازه

هنسن، جوزف، رید، ایولین و ماری آلیس واترز (۱۳۸۶). آرایش، مد و بهره‌کشی از زنان، مترجم افشنگ مقصودی، تهران: گل‌آذین.

Davis, Kathy (1991). «Remaking the She-Devil: A Critical Look at Feminist Approaches to Beauty» Hypatia, vol. 6, no. 2 (Fall).

Heggenstaller et al, Alessandra K. (2018). «Reflecting on Female Beauty: Cosmetic Surgery and (Dis)Empowerment», Qualitative Sociology Review, Volume XIV, Issue 4.

Heyes Cressida J. and Meredith Jones (2009). Cosmetic Surgery in the Age of Gender in Cosmetic Surgery: A Feminist Primer, MPG books.

Hu, Yang (2018). «Exploration of How Female Body Image Is Presented and Interpreted on Instagram», Advances in Journalism and Communication, ۶, ۹۵-۱۲۰

Feminist Perspectives on Objectification, First published Wed Mar 10, 2010; substantive revision Sat Jan 13, 2024, https://plato.stanford.edu/entries/feminism-objectification/

Kumar saha, Prabhat and Sthiti Dasgupta (2022). «Objectification of Women in Media: a Feminist- legal», ILI Law Review Summer.

Martínez Pérez, Natalia et al (2024). Instagram and Boy Image: Factors of Objectification among Adolescent Girls in Spain, Visaul Review,16(7), 191-202.

Pauly Morgan, Pauly (1991). «Women and the Knife: Cosmetic Surgery and the Colonization of Women’s Bodies», Hypatia, vol. 6, no. 3 (Fall).

Paasonen, Susanna et al (2020), «Radical feminism and the objectification of women».

Roberts, Tomi-Ann et al (2017). Objectification Theory: Continuing Contributions to Feminist Psychology in APA Handbook of the Psychology of Women: Vol. 1. History, Theory, and Battlegrounds, C. B. Travis and J. W. White (Editors-in-Chief ).

https://ecoiran.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1