انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بحران طلاق

مقدمه :

طلاق به عنوان یک واقعۀ تلخ اجتماعی, در خلال چند دهۀ گذشته به دلیل بی توجهی یا کم توجهی مسئولان ذیربط, خانواده ها و عدم وجود پژوهش های جدی و عمیق و کاربردی, به تعبیر دورکیم (۱۹۸۷) به پدیدۀ اجتماعی تبدیل شده است. به این معنی که تمامی اقشار و آحاد مختلف جامعه را در سراسر ایران, اعم از شهر و روستا مبتلا بِه کرده است. یعنی با هر مؤلفه ای که طلاق را در نظر بگیریم, اعم از اقتصادی (از فقیر تا غنی), سطح تحصیلات (از بی سواد تا تحصیلکردۀ دانشگاهی), دین داری (از بی دین تا دیندار متدین), منطقه ای (شهری و روستایی), و غیره از مقولۀ طلاق در امان نمانده است و این پدیده در حال حاضر, تبدیل به بحران جدی کشور ایران زمین شده است که آسیب های بیشماری را متوجه مردم و جامعه کرده و خواهد کرد.

آمارهای رسمی نشان می دهند که ازدواج ها رو به کاهش و طلاق ها رو به افزایش هستند. بر اساس آمار سازمان ثبت و احوال کشور در سالهای مختلف, با وجودیکه از سال ۱۳۷۵ ازدواج رشد ضعیفی داشته است, از سال ۱۳۸۹ این روند، نزولی شده و از سال ۱۳۹۱ شیب منفی آن شتاب بیشتری گرفته است. به نحوی که تعداد ۸۹۱ هزار واقعه ازدواج در سال ۱۳۸۹ به عدد ۷۲۴ هزار واقعه در سال ۱۳۹۳ کاهش یافته است. در حالی که, از همان سال ۱۳۷۵ طلاق رشد افزایشی را داشته و شیب نسبتا تندی را تجربه کرده است. به طوری که, تعداد ۳۷ هزار واقعه طلاق در سال ۱۳۷۵ به عدد ۱۶۳ هزار واقعه در سال ۱۳۹۳ (بیش از چهار برابر) افزایش یافته است. همچنین, بر پایه اطلاعات سال ۱۳۹۳ می‌توان گفت, به طور میانگین در هر ساعت از شبانه روز, ۸۲.۶ مورد ازدواج و ۱۸.۶ مورد طلاق در کشور ثبت می‌شود. بدین ترتیب, در هر سه دقیقه یک خانوادۀ ایرانی از هم فرو می‌پاشد. و متاسفانه هر چه از گذشته فاصله می گیریم و رو به جلو حرکت می کنیم, طول عمر زندگی مشترک کوتاه تر می شود, یعنی هر چه زودتر زوجین از یکدیگر جدا می شوند. بر پایه اطلاعات منتشر شده از طرف سازمان ثبت احوال کشور، در ۹ ماهه سال ۱۳۹۴, ۳۹.۸ درصد از کل طلاق‌های ثبت شده در مناطق شهری مربوط به خانواده‌هایی است که کمتر از ۴ سال از شروع زندگی مشترک‌ شان گذشته است. این شاخص در مناطق روستایی کشور, ۴۹.۴ درصد از کل طلاق‌های ثبت شده است. مدیر کل فناوری، اطلاعات و آمار جمعیتی سازمان ثبت احوال, محزون تاکید می کند که بر اساس آمارهای موجود ۱۴.۲ درصد طلاق ها مربوط به سال اول زندگی و حدود ۵۰ درصد طلاق ها نیز مربوط به ۵ سال اول زندگی است. کم توجهی به این آمارها و پیامدهای ناگوار آن, آیندۀ جبران ناپذیری را در مقابل مسئولان وقت, خانواده ها و جوانان خواهد گذاشت. این آمارها با همین فرایند در حال حاضر نیز وجود دارند.

در بررسی علل و عوامل تولید و افزایش طلاق, به یک عامل نمی توان و نباید دل خوش کرد که اگر چنین بود, یافتن راه حل و مبارزه با آن کاری ساده و شدنی بود. در حالیکه در واقعیت امر, طلاق نخست, یک پدیدۀ چند بعدی است, یعنی علل متفاوتی در تولید آن نقش ایفا کرده و می کنند. دوم, در طی زمان علل مختلفی با علل سابق همراه شده اند. بعضی از علت ها با هم و بعضی ها در پی بسترهایی که فراهم شده است, رشد کرده و اثرگذار شده اند. به شکل کلی, علل مهم به اختصار عبارتند از :

عوامل فردی : اعتیاد, مشکلات جسمی و جنسی, خشونت های کلامی و جسمی, مشکلات روانی و روحی هر یک از زوجین, انحرافات یکی از زوجین,

عوامل اجتماعی : بالا رفتن سطح تحصیلات دختران و آشنا شدن با حق و حقوق خود و عدم پذیرش توسط مردانِ جامعۀ مرد سالار, جابجایی طبقات اجتماعی و در هم ریختگی اجتماعی و طبقه ای, وجود نوکیسه ها و بی توجهی و زیرپاگذاشتن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی توسط آنان, مهاجرت ها از روستاها به شهرها و از شهرستانها به شهرهای بزرگ,

عوامل اقتصادی : فقر مالی یا بیکاری مرد, اختلاف طبقاتی, اجبار به کار بیش از حد مردان و در نتیجه عدم حضور در خانه,

عوامل فرهنگی : تفاوت فرهنگی, توقعات نا معقول از یکدیگر, تقلیدهای بی مورد, تجمل گرایی, دخالت بی مورد والدین, کم شدن ارزش ها, زیر پاگذاشتن هنجارها,

عوامل سیاسی : تندروی و رادیکالیسم در عرصۀ سیاست, بی عدالتی های سیاسی, بی احترامی ها و تندروی ها نسبت به نخبگان و سیاستمداران مختلف که انفعال را در جامعه تولید می کند,

و بدون شک علاوه بر برنامه های غیر کارشناسی رسانۀ داخلی, بحث جهانی شدن و رسانه ای شدن دنیای امروز, در به هم ریختگی های اجتماعی و طبقاتی سهم مهمی دارند.

بررسی علل طلاق :

بعضی از علل و دلایل از گذشته ها آمده و در گذشته ها وجود داشته اند و همچنان امروز تداوم دارند. ولی بخشی دیگر نو و جدید هستند و به خاطر تغییرات اجتماعی رخ داده و آغاز شده اند.

۱)مهاجرت

نخست, جنگ تحمیلی باعث رانده شدن تعدادی از هموطنان شهرهای مرزی با عراق, به سمت شهرهای دیگر حرکت کردند و زندگی جدید خود را در کنار مردمانی با فرهنگِ متفاوت آغاز کردند. دوم, با برنامه های حکومت بعد از انقلاب, جهت رفاه روستاها و شهرهای کوچک و با توسعۀ راه های ارتباطی و شبکۀ برق رسانی و ورود تلویزیون به روستاها و نشان دادن رفاه و امکانات خوب شهرهای بزرگ, و البته پدیدۀ خشکسالی و مشکلات کشاورزی, تعدادی از هموطنان را به سوی شهرهای بزرگ ترغیب کرد. تعدادی از این مهاجرین با فرهنگ های متفاوت نسبت شهرهایی که در آنها مقیم شده بودند, با افرادی از همان شهرها ازدواج کردند که تفاوت فرهنگی و آداب و رسوم آنها بروز اختلافاتی را به همراه داشت که بعضا منجر به طلاق شد.

۲)ازدواج دانشجویی

در اواخر دهۀ شست و اوایل دهۀ هفتاد افزایش ناگهانی جمعیت, پیامدهای زیادی را برای جامعه بوجود آورد. از جمله در سالهای بعد با افزایش جوانان و نیاز به تحصیل و هدف حاکمیت از پیشرفت علمی, دانشگاه ها روز به روز بیشتر شدند و بر تعداد دانشجویان خود نیز افزودند. در این میان بیشتر دانشجویان متعلق به روستاها و یا شهرهای کوچک بودند که با ورود به دانشگاه ها از محیط های خانوادگی خود دور شدند و آشنایی بین دختر و پسر در محیط های دانشجویی و همچنین تبلیغ و خواست مسئولین, ازدواج های دانشجویی رخ داد. از آنجایی که, این افراد علیرغم تحصیلات یکسان از فرهنگ های متفاوت یا به تعبیر بوردیو (۱۹۸۹) از سرمایه های فرهنگی متفاوتی و بخصوص عادت واره های (بوردیو, ۱۹۷۱) متفاوت و شخصیت های متفاوت برخوردار بودند, در زندگی خود دچار اختلافاتی شدند که خیلی از آنها منجر به طلاق شد. (منادی, ۱۳۹۱,الف)

۳)افزایش سطح تحصیلات

تحصیلات دانشگاهی از دیدگاهی به خودی خود نه تنها بد نیست, بلکه, خوب و مفید هم هست و پیامدهای خوبی هم در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی دارد. ولی در جامعۀ ما افزایش تعداد دانشجویان دختر (۶۲%) در خلال سالهای گذشته و کاهش علاقۀ پسرها به تحصیلات دانشگاهی باعث شد که فارغ التحصیلان دختر دانشگاه نسبت به پسر افزایش بیابند و به هر جهت ازدواج هایی صورت گرفت که دخترها از تحصیلات دانشگاهی (حد اقل لیسانس) برخوردار بودند و پسرها در سطح دیپلم و بعضا کمتر هم بودند. اما این تفاوت تحصیلی در زندگی مشترک اینگونه زوج ها چند مشکل به وجود آورد. نخست, تحصیلات و حضور چند ساله در محیط دانشگاه به هر جهت نگرش افراد را دچار تغییر می کند و نگاه به زندگی یا حتی سبک زندگی (بوردیو, ۱۹۹۶) متفاوت می شوند. دوم, تعدادی از خانم ها به دلیل آگاهی از تحصیل و آگاهی از حقوق خود توقعات بیشتری از زندگی مشترک و از همسر خود داشتند. که این توقعات و جامعۀ مرد سالار پذیرای آنها نبوده و دچار تعارض می شوند.

۴)اعتیاد

بعد از انقلاب نخست, مبارزه با مشروبات الکلی به دلیل حرام بودن, دوم, توقف تعدادی از فعالیت های تفریحی که ضد ارزش ها و اهداف اسلام و انقلاب شناخته می شدند, مانند, کاباره ها, دانسینگ ها و همزمان برخوردهای آشکار در معابر عمومی با دخترها و پسرهایی که با یکدیگر دیده می شدند و سوم, عدم جایگزینی تفریحات و سرگرمی ها جدید و چهارم, افزایش تولید و توزیع مواد مخدر در همسایگی ایران یعنی افغانستان, و ترانزیت آنها از ایران توسط قاچاقچیان باعث وجود و وفور مواد مخدر در جامعۀ ما شد و کم کم از سالهای ۶۰ به بعد بر تعداد مصرف کنندگان مواد مخدر افزوده شد.

در این رابطه, نخست, همۀ افرادی که مواد مصرف می کردند, از وضعیت مادی خوبی برخوردار نبودند. لذا برای آنهایی که با مشکل مالی روبرو بودند, باعث بدست آوردن پول از راه های نادرست و نامشروع شکل گرفت. دوم, به دلیل عدم پذیرش معتاد هم توسط خانواده و هم توسط فرهنگ جامعه و تقبیح این عمل, افراد برای مصرف آن با مشکلاتی روبرو می بودند که یافتن همراه و همدست کمک زیادی به ترویج این امر شد. در پژوهشی پیرامون ترک اعتیاد (منادی, ۱۳۹۱,ب) معتادین مطرح می کردند که ما در مقابل یک مثلث, تهیۀ پول, تهیۀ مواد و یافتن مکانی برای مصرف, قرار داشتیم. به هر جهت, اعتیاد باعث می شد که نخست, تعداد زیادی از افراد بخشی از درآمد خود را صرف هزینۀ مواد بکنند که یقینا کمِ خرج خانواده می گذاشتند. دوم, فرد معتاد لاابالی تر و بی خیال تر نسبت به خانواده می شد. و سوم, تعدادی از آنها از نظر ظاهر کمتر به خود توجه می کردند. و نهایتا, بر اساس پژوهش ها و به گفتۀ خیلی از خانم ها (بر اساس گفتۀ وکیلی در حوزۀ خانواده) فرد معتاد با مشکل جنسی روبرو شده, لذا همۀ این نقصان ها و معایب باعث اختلافات زناشویی و نهایتا به اطلاق منجر می شد.

۵) عصر ارتباطات

دقیقا بعد از سالهای ۶۰ ما با پیشرفت سریع ارتباطات و بخصوص ماهواره و سپس اینترنت روبرو شدیم. با توجه به اینکه جمهوری اسلامی از سویی, تبلیغ فرهنگ اسلامی و انقلابی را مطرح و از سوی دیگر, مبارزه با خیلی از کشورهای غربی را آغاز کرد, کشورهای غربی نیز در مقابل این حمله ها و تبلیغات ساکت ننشسته و از ماهواره برای تبلیغ فرهنگ خود استفاده کردند. تبلیغات غربی یعنی, نشان دادن چهرۀ خوبی از آزادی فردی, رفاه عمومی و پیشرفت های اجتماعی, علمی و فرهنگی بود. و امری طبیعی است که جوانان بیشترین تاثیر را از ماهواره گرفتند. و کم کم غربزده شده و به جامعۀ غرب علاقه مند شدند. (منادی, ۱۳۹۲) همچنین, از طرفی, با توجه به نبود تفریحات خوب و مناسب و از طرف دیگر, غمگین بودن برنامه های تلویزیون جمهوری اسلامی, و نیز تاثیر ماهواره و امروزه فضای مجازی, روابط دختر و پسر بیشتر و بیشتر شد و خیلی از این روابط به ازدواج ختم شد که به آن ازدواج مدرن می گوییم. ولی در این میان خیلی از خانواده ها مخالف این گونه ازدواج ها بودند. لذا در بروز کمترین اختلافات بین زوجین, نه تنها خانواده ها همانگونه که در ازدواج های سنتی حامی فرزندان خود  هستند و سعی می کنند اختلافات را به حداقل برسانند, از این نوع ازدواج ها حمایت که نمی کردند هیچ, بر عکس مشوق جدا شدن آنها نیز می شدند و بارها و همیشه این گفته را مطرح می کنند که «ما از اول گفتیم که شما به درد هم نمی خورید» لذا باعث رها کردن دختر و پسرجوان با مشکلات خودشان می شدند. از این رو, این نوع زوج ها نمی توانستند مشکلات سادۀ خود را به تنهایی حل کنند و به طلاق ختم می شد.

۶)نوکیسه ها

یکی از اتفاقات ناگواری که در دو دهۀ گذشته جامعه رخ داد, تعدادی از افراد با سرعت زیاد و در مدت کوتاه یا با برموجهای شرایط ناگوار اجتماعی سوار شده و یا از رانت هایی بهره بردند, لذا به ثروت های کلان رسیدند. در نتیجه, زندگی های تجملی را فراهم کردند. تعدادی از این دسته از افراد در محیط های کاری خود و در موقعیت های متفاوت از کارمندان خود سوء استفاده کرده و یا در برخورد با زنان به عنوان کالای قابل خرید برخورد کردند که آرام آرام فساد و فحشا را در جامعه رونق دادند. ضمن اینکه تعدادی از این افراد که قبلا صاحب زندگی خانوادگی بودند, زندگی خانوادگی خود را هم به خطر انداختند. در همین راستا دقیقا در نقطه مقابل با مشکلات اقتصادی تعدادی از افراد, فضا را برای تهیۀ ثروت از راه های نادرست باز کرد و ترویج شد.

متاسفانه موقعیت اقتصادی خوب و زندگی تجملی اینگونه افراد, برای تعدادی از جوانان جامعه الگو واقع شد و لذا راه این دسته را طی کردند. این امر به ترویج بی بند و باری شد و سپس بر طلاق افزودند.

۷) مشکلات جنسی, جسمی و روانی

مشکلات جسمی همیشه به مقداری وجود داشته است. مشکلات جنسی بنا بر دلایلی از جمله اعتیاد افزایش یافته است. اما شرایط بحرانی, تورم های اقتصادی, اختلاف طبقاتی, مواجه با دنیای غرب هم به کمک تبلیغات حکومت اسلامی در رسانه ها و مراسم مذهبی و خانوادگی با تقبیح شمردن آنها, و هم برنامه های ماهواره با خوب نشان دادن دنیای غرب, تعارض های فرهنگی را بوجود آورده است که وضعیت روانی ناسالم و اختلالات شخصیت, ناامیدی, پرخاشگری, افسردگی و حتی بی مسئولیتی یکی از زوجین بخصوص مردها در حال افزایش است. بارها مسئولین وزارت فرهنگ و ارشاد در دوره های مختلف بر اساس پژوهش های دانشگاهیان, از افزایش بیماری های روانی اظهار نگرانی کرده اند. مجموع این سه مشکل جنسی و جسمی و روانی باعث بروز اختلافات زناشویی و یا تشدید آنها شده است.

۸)فقر فرهنگی

بدون شک فقر فرهنگی یا کاهش سطح فرهنگ افراد جامعه, به تعبیر بوردیو (۱۹۸۹) کاهش سرمایۀ فرهنگی افراد جامعه مهم ترین نقش در بهم ریختگی جامعه و افزایش طلاق در جامعه است, که آسیب های زیادی را بدنبال داشته است. نشانه های فقر فرهنگی افراد جامعه بسیار زیاد است. نخست, کم شدن تیراژ کتاب ها و پایین آمدن سطح مطالعه افراد (منادی, ۱۳۹۴), افزایش چشمگیر عمل های زیبایی, افزایش مصرف لوازم آرایشی, افزایش خشونت در تمامی عرصه های مختلف ورزشی, هنری, سیاسی, ضمنا روز به روز شاهد باز شدن رستوران ها و اغذیه فروشی ها و استقبال خوب مردم هستیم. در حالی که, انتشاراتی ها با ورشکستگی روبرو می شوند, کتابفروشی ها بسته می شوند و تغییر شغل می دهند, سینماگراها کمتر فیلم خوب می سازند, تئاترها بی رونق تر هستند, موزه ها کمتر مورد بازدید قرار می گیرند, و آثار باستانی در حال تخریب هستند و مردم هم متوجه نمی شوند.

اما نقش فقر فرهنگی یا کاهش سرمایۀ فرهنگی در زندگی مشترک, نداشتن نگاه واقع گرایانه تعدادی از دخترها و پسرها, چشم و هم چشمی که بین زنان و مردان جوان در حال افزایش است, مانند مراسم پرخرج عروسی, مهریه های سنگین و هزینه هایی که سالها مردان را در دام قسط های سنگین گرفتار می کند, که با کار طاقت فرسا و دو شیفته نیز نمی توانند این بخش های خالی را پر کنند, باعث بروز اختلافات و یا تشدید آنها می شود و روز به روز مرد و زن را از هم دورتر و دورتر می کند. در پژوهشی پیرامون جوانان (منادی, ۱۳۹۲) متوجه شدیم که جوانان کمتر حرفی برای گفتن دارند (چون کمتر مطالعه می کنند) و بیشتر اکشن در زندگیشان رواج پیدا کرده, کمتر عشق وجود دارد و بیشتر به ظواهر و مادیات توجه دارند, لذا در کل کمتر به شناخت یکدیگر می رسند و با هم بیگانه هستند. و این فاصله ها عاقبت به طلاق ختم می شود.

۹)افزایش سن ازدواج

نخست, عوامل مطرح شدۀ بالا همچون, ضعف اخلاقیات, خیانت مردان و زنان, تجمل گرایی, افزایش چشم و هم چشمی, تصویر ازدواج را سخت تر کرده و پیش قراول هر چه دیرتر ازدواج کردن و بالارفتن سن ازدواج می شود. دوم, یکی از علل بالارفتن سن ازدواج, وجود طلاق زیاد در جامعه است, که جوانان را نگران از پذیرش مسئولیت زندگی مشترک می کند و لذا در تلاش هستند تا هر چه بیشتر این امر را به تعویق و تاخیر بیاندازند. سوم, وجود انحرافات و فسادها و امکان ارتباط با جنس مخالف, موقتا نیازهای جنسی و حتی عاطفی زن و مرد را تامین می کند, لذا دیرتر تن به ازدواج می دهند. چهارم, هزینه های سنگین نیز خود عامل دیگری است در به تعویق افتادن امر ازدواج. و نهایتا, زن و مردی که در سنین بالاتر ازدواج می کنند, بعضا از شادابی و هیجان کمتری نسبت به سنین پایین ازدواج برخوردار بوده و امکان جدایی اینگونه زندگی های کم روح یا بی روح و خسته، بیشتر است که خود عاملی جهت بروز طلاق است.

۱۰)دخالت خانواده

دخالت های بیجای والدین زن یا مرد که از روی دلسوزی صورت می گرفته و می گیرد, در مواقعی نه تنها مشکلی را حل نکرده اند, بلکه باعث تشدید مشکلات و اختلافات زن و مرد نیز شده اند. و بیشتر زن و مرد, رو در روی یکدیگر قرار گرفته اند و حرمت ها را شکسته و پل ها را خراب کرده اند که مسیر را برای طلاق هموار کرده اند.

۱۱)وضعیت جامعه

در نهایت, از سویی, وضعیت هیجانی, اضطراب آور, تورم زا, زد و خوردهای خیابانی, کاهش امنیت اجتماعی, زد و خوردهای سیاسی, همه و هم شرایط ناامن و بحرانی را در جامعه بوجودآورده اند. از سوی دیگر, وضعیت اقتصادی بد تعدادی از افراد جامعه بخصوص مُعضل بیکاری که در بین جوانان اعم کم سواد و تحصیلکردۀ دانشگاهی وجود دارد, هم تاخیر در ازدواج کرده و هم تولید مشکل برای زوجین جوان می کند. خانواده ها نتوانسته اند چندان خود را از این وضعیت بحرانی و آشوب زای جامعه جدا نگه دارند. بنابراین, شرایط خاص امکان برنامه ریزی های بلند مدت و امید به زندگی را از مرد و زن گرفته و آنها در یک حالت موقتی, بلاتکلیفی و زندگی لحظه ای, قرار گرفته و زندگی مشترک را دچار خطر کرده است.

نتیجه گیری :

تمام عوامل ذکر شدۀ بالا گاها با هم و در کنار هم و گاها به دنبال هم بر روی زندگی مشترک انسانها ایفای نثش می کنند. البته بعضی از خانواده ها ظرفیت بیشتری داشته و امکان گذر از مشکلات را به کمک فکر کردن و یا دخالت بزرگان فامیل و یا با راهنمایی های مشاوران حل می کنند و از اختلافات کاسته و از طلاق دوری می کنند. ولی زوج هایی که ظرفیت های پایین تری دارند, مشکلاتشان بزرگ تر است, افراد پرنفوذ و حاذق پیرامون خود ندارند کمتر یا اصلا به فکر مشاور هستند لذا زندگی مشترکشان بیشتر در معرض خطر جدایی قرار می گیرد که سزانجام اینگونه افراد هستند که آمار طلاق را در جامعه افزایش می دهند و مروج و الگوی طلاق برای نزدیکان و دوستان وخود می شوند.

بدانیم که, انسان خوشبخت یا بدبخت به دنیا نمی آید, بلکه خوشبخت یا بدبخت می شود. در واقع, خوشبختی یا بدبختی اموری اکتسابی هستند و نه ارثی و یا موروثی. لذا می توان خوشبخت شد ولی باید خوشبختی را آموخت تا از بدبختی فاصله گرفت. در این زمینه, باید مسئولان مربوطه به کمک اساتید کارشناس و زبدۀ دانشگاه ها, هم شرایطی را فراهم بکنند, هم آموزش هایی برای جوانان دختر پسر قبل از ازدواج, و بعد از ازدواج برای زوجین جوان بگذارند تا طلاق کاسته شود و جامعه مسیر سلامت را طی کند.

فهرست منابع

– سایت سازمان ثبت احوال کشور.

– منادی مرتضی (۱۳۹۱), الف. عوامل موثر بر بهبود زندگی خانوادگی. تهران, نشر آوای نور.

– منادی مرتضی (۱۳۹۱), ب. چگونگی دگرگونی در رفتارهای اجتماعی. مطالعۀ موردی ترک اعتیاد مُعتادان به مواد مُخدر. فصلنامه علمی پژوهشی اندیشه های نوین تربیتی. دانشگاه الزهرا. دورۀ ۸, شماره ۱. بهار.

– منادی مرتضی (۱۳۹۲). جوانان و نهادهای اجتماعی. رویکرد جامعه شناسی. تهران, انتشارات جامعه شناسان.

– منادی مرتضی (۱۳۹۴). تأثیر رمان بر جامعه از دیدگاه جامعه شناختی. سایت ادبیات اقلیت.

 

– Bourdieu Pierre et Passeron Jean-Claud (1971). La Reproduction, élément pour une théorie du système d’enseignement. Paris, Les Editions de Minuit. Le sens commun.

– Bourdieu Pierre (1989). Le sens pratique. Paris, Les éditions de Minuits.

– Bourdieu Pierre (1996). La distinction, critique sociale du jugement. Paris, Les éditions de Minuits.

– Durkheim Emile (1987). Les règles de la méthode sociologique.  Paris, PUF.

 

این مقاله قبلا در ماهنامه سپیده دانایی شماره ۱۰۴-۱۰۳ فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۶ چاپ شده است.