بخش سیونهم/ سرمایهداری (Capitalism)/ دان روز/ برگردان: ناصر فکوهی
سرمایهداری از محدودیت پذیرفتن در قالب تعاریف میگریزد. گاه سرمایهداری را نوعی کارآفرینی آزاد نامیده و آن را بهمثابۀ تولید برای یک بازار * جهانی تعریف کردهاند که در آن کالاها، خدمات، و کار قیمتگذاری میشوند. مالکیت جنبۀ خصوصی و تفکیکپذیر دارد و آنچه به مالکیت درمیآید، میتواند به سادگی از طریق یک مبادله* پولی، دستبهدست شود. در مبادلات بازار، انتظار میرود که سود بهدست بیاید و همین سود است که در سرمایهگذاریهای بعدی بهکار میرود. بنابراین تعاریف، لازم است که گسستی تاریخی میان اقتصادهای پیشرفتۀ بازار از یکسو و دورههای زمانی پیشتر یا جوامع پیشاستعماری، که از لحاظ جغرافیایی با غرب فاصلۀ زیادی دارند، قائل شویم. هرچند انسانشناسان اقتصادی* پدیدۀ سرمایهداری را مورد مطالعه قراردادهاند، اما شاخههای دیگر انسانشناسی نیز در این زمینه مطالعه کرده و ازجمله به مسائلی همچون ابعاد فرهنگی کالاها و یا ظهور سبکهای زندگی جدید در ارتباط با موسیقی مردمی در نقاط دورافتادۀ جهان پرداختهاند.
نوشتههای مرتبط
دلایل و منشأهای شکلگیری سرمایه در ابعاد گسترده مورد بحث تاریخدانان اقتصادی بوده و جایگاه پدیدآمدن سرمایهداری را در اروپای غربی و بهخصوص در انگلستان تعیین کردهاند. فرنان برودل (۱۹۷۷) بر آن بود که تجارتهای دریایی راه دور که پهنههای دو اقیانوس آرام و اطلس را برای بازارهای با حجم بزرگ گشودند، نقشی اساسی در برانگیختن سرمایهداری داشتهاند. بهوجود آمدن دو شرکت بزرگ؛ یعنی از یکسو کمپانی بازرگانان تجاری هند شرقی در لندن، که در سال ۱۶۰۰ بهوسیلۀ دربار بریتانیا مجوز فعالیت دریافت کرد، و کمپانی هلندی هند شرقی، از سوی دیگر سبب شدند که شکلگیری دولتی شرکتها به سطحی جدید از سازماندهی، گردآمدن سرمایههای لازم، بیمههای خویشفرما در برابر سوانح از طریق تعمیم مسئولیتها، ایجاد بازارهای جدید ملی و بینالمللی، و تأمین مالی تجارتهای راه دور امکانپذیر شوند. این نکته نیز روشن شده است که نهادهای ملی که در آغاز توسعۀ سرمایهداری رشد کردند نقشی اساسی در ظهور استعمار* و همچنین در انقلاب صنعتی داشتهاند.
مطالعات انسانشناسان بر سرمایهداری پس از جنگ جهانی دوم بهوسیلۀ پژوهشهای میدانی بر دهقانان*، که خود زیر نفوذ پندارههای مارکسیستی و جنبشهای اعتراضی دانشجویان در دهۀ ۶۰ رادیکالشده بودند*، برانگیخته شدند. انسانشناسان اجتماعی بریتانیا در همراهی با انسانشناسان مارکسیست* فرانسه این پرسش را مطرح میکردند که آیا ساختار نابرابری، سرآغازی برای توسعۀ اقتصاد سرمایهداری نبوده است و آیا شیوههای سرمایهداری تولید ذاتاً با شیوههایی که از آنها سود حاصل نمیشود، متفاوت نیستند؟ در ایالات متحد، ماتریالیستهای فرهنگی* استدلال میکردند که سودآوری همۀ ابعاد جوامع انسانی در همهجای جهان را به شکلی جدید درمیآورد. گردهماییهای علمی، شعارهای تند و به راه افتادن مطالعات جدید، تمرکز بر کارکردهای سرمایهداری را افزایش دادند؛ نو وبریها به تعاریف وبر و مطالعات وی بر موضوع بازار ]سرمایهداری[ و اخلاق پروتستان جانی تازه بخشیدند. افزون بر مارکس و وبر، هدیۀ موس† نیز مورد بازنگری قرار گرفت و مطالعات بر این نکته دقیق شدند که وقتی مردم اقتصادهای رو در روی پیشین را کنار میگذارند و وارد نظام بازار میشوند چه دگرگونیهایی اتفاق میافتد.
پژوهش بر فرایندهای سرمایهداری، چه به شکل چشماندازها و چه به شکل پیشینۀ آنها، سبب شد که مطالعات انسانشناختی از گرایش غالب در خود، که جوامع انسانی را به غربی و غیرغربی تقسیم میکرد، فاصله بگیرند و این دو گروه از جوامع را بر پایهای برابرتر با یکدیگر قرار بدهند. هیچیک از این سه، مارکس، وبر، و موس به هیچ رو نمیتوانستند طیف گستردۀ مطالعات لازم در این زمینهها را پوشش دهند. مسائلی همچون پول*، کالا، مقاومت* دینی، و شکلگیری هویت* از خلال ساخته شدن بازارهای تودهای، تعاریف سادهگرایانۀ سرمایهداری را فرومیریختند و مطالعات موردی انسانشناسان گویای تنوع پدیدهها و درعینحال برخی از شباهتها بودند.
پژوهشهای انجامشده بر سرمایهداری معاصر مسائل و پهنههای جغرافیایی گسترده را دربرمیگرفتند. مطالعات بر جنسیت* به دلیل تغییرات وسیع که خانواده*ها تحتتأثیر شکلگیری بازارهای بینالملی، گسترش مزدبری، و جابهجایی نقشهای محلی پیدا کرده بودند، بهشکلی غالب درآمدند. در افریقا، بخش بزرگی از پژوهشهای انسانشناختی با هدف درک فرایند اقتصادی توسعه* انجام میشدند که برای این کار درآمدهای خارج از نظام رسمی، بهخصوص در ارتباط با زنان مورد مطالعه قرار میگرفتند (MacGaffey et all. 1991) پدیدههایی چون رشوهخواری، فساد، قاچاق، و مبادلات غیرقانونی نهفقط بهصورت جهانی ظاهر شدند، بلکه در کشورهایی که فاقد توسعهیافتگی در یک بازار رسمی و مشروعیتیافتۀ اقتصادی بودند، به عاملی برای رشد اقتصادی بدل شدند. این امر البته بهگونهای شگفتانگیز خود سبب پافشاری و گرایشی جدید برای مشروعیت دادن و ساختن نهادهای قانونی در این کشورها نیز شد. برای مثال برخی از مطالعات تازهای را از طریق گردهمآمدن رسانهای بهوجود میآوردند؛ برای نمونه، آگهیهای مطبوعاتی به شکل همزمان به سبکهای پوششی و موسیقی پیوند مییافتند. مراسم تسخیر* بهوسیلۀ نیروهای هوکا، که در نزد سونقایهای نیجریه به اجرا درمیامد، به تقلید از حضور استعماری و پسااستعماری میپرداختند و درعینحال قدرت آنها را منحرف میکردند. رشد اقتصادهای منطقهای (ناشی از اقدامات حکومتهای ملی و نهادهای وامدهندۀ بینالمللی در کشورهای جهان سوم بر مردمان محلی بهگونهای دقیق به ثبت رسیده است. بدینترتیب موجی از تمایلات در مردمنگاری اروپایی به وجود آمد تا در زمینۀ مسائلی همچون مشکلات رشد ملیگرایی* و رویکردهای انسانشناختی، نظارۀ نزدیک بر مقاومت و شورش و تنشهای بینقومی، مطالعه بر کالاییشدن و بر کالاهایی چون شکر و قهوه، مطالعه بر نقشهای زنان در بازارهای سنتی و جدید، و تعارضهای ناشی از چنین گذارهایی پژوهش شود. پژوهشهای انسانشناختی همچنین به حوزۀ مباحث مربوط به مالکیت فکری، مالکیت قانونی بر چیزهایی چون نامهای تجاری، فرمولهای شیمیایی، «ظاهر و احساس»، تصاویر تولیدشده بهوسیلۀ نرمافزارها، لوگوها، شخصیتهای کارتونی، آوازها، شعرها، تصاویر، و متنهای گوناگون، ازجمله در قالب ذخیرهسازی الکترونیک، بازیافت، و انتقال آنها، مطرح شدند.
در سرمایهداری، شکل شرکتی تعمیمیافته که ریشههایش تا آغاز آن در فرقۀ کلونیاک پس از سال ۹۱۰ میلادی میرسد، بر فرایند کنونی جوامع جهانی غالب بوده است. سرمایهداری معاصر به سه شیوه از ساماندهی شرکتی دامن زده است: شرکتهایی که در پی سود هستند، همچون کارخانههای خصوصی؛ شرکتهایی که بهوسیلۀ دولت و بخش عمومی مدیریت میشوند؛ و شرکتهای غیرانتفاعی همچون سازمانهای غیردولتی (NGO) که در مجموعۀ سازمان ملل فعالاند و ازجمله در پی دفاع از حقوق مردمان بومی در سراسر جهان هستند. مطالعه در زمینۀ خانوادههای سلطنتی (Marcus 1992)، نهادهای غیرانتفاعی فرهنگی و نخبگان قدیمی، که بهصورت خودخواسته دست به ازدواج با اعضای خانوادههای ثروتمند صنعتی میزنند، نیز در اروپا، ایالات متحد، و آسیا مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
حوزههایی که کمترین توجه به آنها شده است، به موضوع مواد مربوط میشوند. کارخانههای سرمایهداری، هرچه تولیدکنند، به هر رو، کوهی از مواد جدید و اغلب خطرناک را نیز به وجود میآورند که بسیاری از آنها قدرت تأثیرگذاری زیادی دارند. کمتر مطالعاتی بر عمل این مواد تغییرشکلیافته ــ چه در مؤسسات آمایشگاهی چه در حوزۀ علمی، چه در حوزههای کارخانهای و بازاریابی ــ برای تبدیلشدن به کالاهای قابلمصرف، که شبکههای بزرگی از اشیا، دعاوی علمی، پاسخهای سیاسی، اضطرابهای مصرفکنندگان، ترجیحها، و هویتها را بهوجود میآورند، متمرکز شدهاند. پژوهش بر سازمانیافتگی اجتماعیِ جهانِ فرهنگ مادی ضروری به نظر میرسد. درعینحال این نکته نیز قابل ذکر است که از لحاظ انتقادی به شکلگیریهای زبانشناختی جدید چه بهصورت پراگماتیک و چه در قالب سخنورانه، که گفتمان*های بازار را میسازند، چندان توجهی نشده است. این مورد بهویژه دربارۀ زبانهای بومی، که از درون در حال تغییرشکلیافتناند، صادق است (نهفقط از خلال واژگان جدید بلکه از راه تماس محلی با مبادلات بازار).
همچنین نک.: انسانشناسی اقتصادی، بازارها، توسعه، مارکسیسم و انسانشناسی، مبادله، مصرف.
برای مطالعۀ بیشتر
Berman, H.J. (1983) Law and Revolution: The Formation of the Western Legal Tradition, Cambridge: Harvard University Press
Braudel, F. (1977) Afterthoughts on Material Civilization and Capitalism, Baltimore: John Hopkins University Press
Carrier, J. (1990) ‘The Symbolism of Possession in Commodity Advertising’ Man (n.s.) 25:693– ۷۰۶
Hannerz, U. (1992) Cultural Complexity: Studies in the Social Organization of Meaning, New York: Columbia University Press
Marcus, G.E. (1992) Lives in Trust: The Fortunes of Dynastic Families in Late Twentieth-Century America, Boulder: Westview Press
MacGaffey, J. et al. (۱۹۹۱) The Real Economy of Zaire: The Contribution of Smuggling and Other Unofficial Activities to National Wealth, Philadelphia: University of Pennsylvania Press
McDonogh, G.W. (1986) The Good Families of Barcelona: A Social History of Power in the Industrial Era, Princeton: Princeton University Press
Rose, D. (1991) ‘Wordly Discourses: Reflections on Pragmatic Utterances and on the Culture of Capital’ Public Culture ۴:۱۰۹–۲۷