فعالان و شخصیت های عمومی از تعاریف خود دفاع می کنند
این مقاله ترجمه فصل سوم از کتاب Rethinking Comparative Cultural Sociology است. در انتهای مقاله مشخصات دقیق کتاب آمده است.
نوشتههای مرتبط
پُر کردن شکافها و ایجاد مرزهای نمادین
در دو بخش قبلی، نویسنده ایالات متحده و فرانسه را جداگانه مورد بررسی قرار داده است. با اینحال، واقعیت قانون آزار و اذیت جنسی و مفاهیم اجتماعی چندان دقیق در مرزهای ملی تقسیم نشده است. در این بخش، نویسنده بررسی میکند که چگونه فعالان AVFT از منابع فرهنگی و مادی خارج از فرانسه برای تقویت تعریف خود از آزار جنسی استفاده میکنند.
اعضای AVFT اغلب در مورد روابط خود با روشنفکران و فعالان فمینیست در سراسر جهان صحبت میکنند، که با آنها متون مکتوب، ارائههای شفاهی و … را به اشتراک میگذارند. همچنین فعالان AVFT از طریق کنفرانسها و کارگاههای ملی، بینالمللی یا خارجی که توسط سازمان ملل متحد، دانشگاهها یا انجمنهای مختلف سازماندهی شده است، اغلب در گفتگوهای بینالمللی فمینیستی شرکت میکنند که دیدگاههای آنها را شکل میدهد.
یکی از فعالان، که بهعنوان حقوقدان آموزش دیده است، مهارت خاصی در طراحی مفاهیم حقوقی آمریکایی، کانادایی و اروپایی و مقولههای حقوقی فرانسه دارد. بهعنوان مثال، او در پاسخ به توصیف شرح داده شده در مقدمه، میگوید:
اگر ما لمس فیزیکی را کنار بگذاریم و فقط زبان را در نظر بگیریم، میتوان در نظر گرفت که این باعث ایجاد یک محیط جنسیتی میشود. این نوع آزار محیطی است که در حال حاضر توسط قانون محدود (در فرانسه) دنبال نمیشود. اما، به نظر من، این میتواند تغییر کند، زیرا شما باید منطقی باشید.
استفاده این پاسخدهنده از عبارت آزار و اذیت محیطی شبیه به استفاده از دسته آزار جنسی محیط خصمانه در قوانین آمریکا است. با اینحال، از آنجاییکه قوانین فرانسه آزار و اذیت جنسی در محیط خصمانه را به رسمیت نمیشناسد، این پاسخدهنده اجزای صریح قانون فرانسه ـ محدودیتها و محبتهای جنسی ـ را گسترش میدهد تا بتوانند رفتار را در روایت نشان دهند. عمدتاً بهدلیل تأثیری که AVFT بر دادگاهها از طریق تأثیر آنها بر وکلای شاکی داشته است، رویه قضایی در این راستا تکامل یافته است.
مری ویکتور لوئیس توضیح میدهد که قبل از شروع کتاب خود در مورد تاریخ droit de seigneur در فرانسه، آثار آمریکایی و کانادایی را نیز خوانده بود. سایر اعضای AVFT همچنین به مطالعه پژوهشی در زمینه مطالعات زنان توسط نویسندگان آمریکایی، کانادایی و انگلیسی اشاره میکنند. اولین کنفرانسAVFT در مورد آزار و اذیت جنسی، شامل کار تعدادی از محققان فرانسوی و بینالمللی، از جمله، کاترین مک کینون است. AVFT از زمان تأسیس خود با بسیاری از فعالان، دانشجویان و دانشمندان آمریکایی همکاری داشته است. اعضای AVFT بهطور استراتژیک از توصیهها، مطالعات و نظریههای ایجاد شده توسط نهادهای بین المللی مانند اتحادیه اروپا و کشورهای خارجی مانند ایالات متحده و کانادا برای بهدست آوردن اهرم فشار در بحثهای ملی در مورد آزار جنسی استفاده میکنند. همانطوریکه مری ویکتور لوئیس بیان میکند:
شورای جامعه اروپا اولین دستورالعمل خود را در مورد برابری جنسی در محل کار در سال ۱۹۷۶ صادر کرد. در سال ۱۹۹۱، اتحادیه اروپا یک توصیه خاص و غیرالزامآور در مورد آزار و اذیت جنسی صادر کرد که میگوید:
به کشورهای عضو توصیه میشود اقداماتی را برای ارتقاء آگاهی انجام دهند که تمام رفتارهایی که دلالت جنسی دارند و سایر رفتارهای مبتنی بر جنس که شأن و اعتبار مردان و زنان در محل کار را تحت تأثیر قرار میدهد، حتی اگر چنین رفتاری توسط مافوق سلسله مراتبی یا همکاران، انجام شود غیرقابل قبول است اگر:
الف) این رفتار برای شخصی که هدف آن است نامناسب، توهینآمیز و آزاردهنده است؛
ب) این واقعیت که شخصی چنین رفتاری را از یک کارفرما یا کارگر (از جمله یک مافوق سلسله مراتبی یا یک همکار) امتناع یا قبول میکند، بهطور صریح یا ضمنی بهعنوان مبنای تصمیمگیری در مورد حقوق آن شخص در زمینه آموزش حرفهای، استخدام،. حفظ اشتغال، ترفیع، حقوق یا هر تصمیم دیگری در رابطه با شغل، استفاده میشود؛
ج) چنین رفتاری فضای ارعاب، خصومت یا تحقیر را برای شخص مورد نظر ایجاد میکند و این رفتار میتواند در شرایط خاصی مغایر اصل برابری رفتار [درباره برابری جنسیتی در کار] باشد.
شباهتهای بین این توصیهها و دستورالعملهای EEOC قابل توجه است. بهویژه توجه داشته باشید که هر دوی آنها با توصیف رفتار ناخواسته، در مورد آمریکایی، و نامناسب، توهینآمیز، و آزاردهنده در مورد اروپایی، بر دیدگاه قربانی تاکید میکنند. این دو متن هر دو رفتاری را که پیامدهای شغلی ملموس دارد و رفتاری را که صرفاً یک محیط خصمانه یا ترسناک ایجاد میکند، تشخیص میدهند. هر دو تصدیق میکنند که کارکنان میتوانند توسط همکارانشان و همچنین مافوق سلسله مراتبشان مورد آزار و اذیت قرار گیرند. مانند ایالات متحده، جامعه اروپا با تأکید بر پیوند با تبعیض جنسی، توصیه در مورد آزار جنسی را توجیه میکند. با اینحال، توصیههای EC مداخله را بهعنوان حمایت از حیثیت توجیه میکنند، موضوعی که در بحثهای حقوقی آمریکا وجود ندارد.
در ژوئن ۱۹۹۰، AVFT از توصیههای اروپایی، در میان منابع دیگر، برای پیشنهاد پیشنویسی برای قانون جزا استفاده کرد که آزار جنسی را اینگونه تعریف میکند:
هرگونه عمل یا رفتار جنسی است که براساس جنس یا تمایلات جنسی نسبت به یک شخص انجام میشود و در به خطر انداختن حق حیثیت آن شخص، برابری در استخدام، و شرایط کاری که به شأن و حیثیت، تمامیت اخلاقی یا جسمی آن شخص، حق او برای دریافت خدمات تاثیر دارد.
این عمل یا رفتار میتواند بهطور مشخص به شکل فشار، توهین، اظهارات، شوخیهای مبتنی بر رابطه جنسی، لمس کردن، ضرب و جرح، حمله، نمایشگرایی جنسی، پورنوگرافی، درخواستهای ضمنی یا صریح جنسی ناخواسته، تهدید یا باجگیری جنسی باشد.
توجه داشته باشید که این لایحه، آزار جنسی را گستردهتر از قوانین آمریکا تعریف میکند. مانند قوانین آمریکا، این قانون شامل طیفی از کنایههای جنسی و آزار جنسی است.
در مقالهای، سه عضو AVFT مینویسند:
دست زدن، زبان جنسی و توهین، پورنوگرافی، و غیره ـ که کارکرد آنها برقراری رابطه جنسی با یک فرد خاص نیست، اما بیشتر اوقات نتیجه رفتار جنسی است و هدفش تحقیر فرد آزاردهنده است علت چیزی را بیان نمیکند. با اینحال، چنین رفتارهای مکرر جنسی و جنسگرایانه میتواند بهشدت بر سلامت فرد تأثیر بگذارد، روابط کاری و حرفهای او را بر هم بزند و معمولاً او را به سمت استعفا سوق دهد.
اکثر فعالان فرانسوی، شخصیتهای عمومی، وکلا، پرسنل منابع انسانی و فعالان اتحادیهای که من با آنها مصاحبه کردم، از چنین نمایندگیهای عمومی استفاده کردند. پاسخدهندگان اغلب از من میپرسند که آیا شایعات در فرانسه در مورد محل کار و دانشگاههای آمریکایی درست است؟ آنها معمولاً میپرسند که آیا این درست است که مردان به تنهایی با یک زن وارد آسانسور نمیشوند از ترس اینکه زن او را متهم به آزار جنسی کند؟ آیا این درست است که اساتید همیشه درهای خود را برای محافظت از خود در برابر اتهامات آزار جنسی باز میگذارند؟ در واقع، دو شخصیت عمومی که از جمله بدبینترین افراد به قانون آزار جنسی بوده اند، نه عضو جناح راست هستند و نه مخالف حقوق زنان. برعکس، فرانسوا ژیرو از نظر سیاسی در مرکز و وزیر سابق حقوق زنان است. الیزابت بادینتر روشنفکر برجسته، فمینیست و ارتباط نزدیکی با حزب سوسیالیست فرانسه دارد. اختلاف نظر بر سر آزار و اذیت جنسی بین زنانی مانند الیزابت بادینتر و فرانسوا ژیرو، از یک سو، و ماری ویکتور لوئیس، از سوی دیگر، نشانهای از یک تقسیم کلیتر میان افرادی است که خود را در مورد جمهوریخواهی فمینیست میخوانند. برای مثال، لوئیس در میان فمینیستهای برجستهای بود که اخیراً از اصلاحیه قانون اساسی دفاع کرد که برابری جنسیتی را در مجلس ملی تحمیل میکرد، در حالیکه سایر فمینیستها، مانند بادینتر، به این دلیل که اصول جمهوریخواهانه جهانشمولی را نقض میکرد، با آن مخالفت کردند.
در فرانسه، فرانسوا ژیرو و الیزابت بادینتر قانون آزار جنسی فرانسه را به دلیل تمرکز انحصاری آن بر سوء استفاده از قدرت ستایش میکنند و از گستره وسیع مقررات آمریکا انتقاد میکنند. ژیرو و بادینتر در دفاع از قانون فرانسه، مرزهای نمادینی را علیه آمریکاییها و بهطور مشخصتر، علیه فمینیستهای آمریکایی ترسیم میکنند. آنها جامعه آمریکا را بهعنوان محل تسخیر جنگهای جنسیتی و فرانسه را بهعنوان محلی برای روابط هماهنگ بین دو جنس معرفی میکنند. فرانسوا ژیرو توضیح میدهد که دو قرن پیش، فرانسویها راهی اختراع کردند که با یکدیگر صحبت کنند، به یکدیگر عشق بورزند و روابطی نرمتر و صمیمیتر از آمریکاییها داشته باشند در این زمینه، ژیرو و بادینتر استدلال میکنند که زنان فرانسوی میتوانند به تنهایی در اکثر موقعیتها به خوبی مذاکره کنند.
نتیجهگیری
این مطالعه به بررسی چگونگی شکلدهی مجموعههای فرهنگی مختلف ملی به بازنماییهای آزار جنسی در فرانسه و ایالات متحده، هم در قوانین رسمی و هم در میان فعالان و شخصیتهای عمومی پرداخته است. رتوریک بازار، مفاهیم نابرابری مبتنی بر گروه (اقلیت)، بهرهوری و حرفهای بودن در ایالات متحده رایجتر است، در حالیکه بحث در مورد خشونت بین فردی و سوء استفاده از قدرت در فرانسه شایعتر است. این یافتهها با فصول دیگر این کتاب مطابقت دارد و به ماهیت قوی این عناصر خاص در رپرتوارهای ابزار فرهنگی فرانسوی و آمریکایی اشاره میکند. با اینحال، این فصل همچنین نشان میدهد که مخازن فرهنگی ملی نه پایدار هستند و نه مورد توافق همگان است. بهعنوان مثال، در ایالات متحده، در حالیکه فیلیس شلافلی و کامیل پالیا در انتقاد از مقررات مربوط به آزار جنسی بیش از حد بر اهمیت بازار کار تاکید میکنند، کاترین مک کینون و فعالان ۵ to 9 استدلال میکنند که برای دستیابی به برابری جنسیتی باید محدودیت هایی در بازار اعمال شود. بههمین ترتیب، قانون آزار جنسی فرانسه از مفهوم خشونت استفاده میکند تا فقط تحمیل تمایلات جنسی رئیس به یکی از زیردستانش را محکوم کند، اما فعالان AVFT خشونت جنسی را بهطور گستردهتری تعریف میکنند که مثلاً شامل پورنوگرافی نیز میشود. در فرانسه، الیزابت بادینتر و فرانسوا ژیرو استدلال میکنند که سنتهای فرهنگی و سیاسی فرانسوی، که با روابط جنسی هماهنگ و احترام به حریم خصوصی مشخص میشود، با مفاهیم آمریکایی آزار جنسی ناسازگار است. با اینحال، اعضای AVFT این رتوریکهای ایدئولوژیک خطرناک را، بحث در مورد ماهیت سنتهای سیاسی و فرهنگی فرانسه محکوم میکنند. آنها بحث میکنند که تعاریف آمریکایی از آزار جنسی ذاتاً آمریکایی است یا به هر نحوی با پیگیری برابری جنسیتی در فرانسه ناسازگار است. جامعهشناسان فرهنگ نه تنها به مستندسازی رپرتوارهای فرهنگی نیاز دارند، بلکه به بررسی چگونگی رقابت یا تقویت عناصر مختلف در لحظات خاص تاریخی نیز نیاز دارند. برای مثال، این مطالعه نشان میدهد که بحثهای مربوط به ویژگی ملی زمانی تشدید میشود که اصولی که آنها برای آن مقاومت کردهاند بهطور فزایندهای به چالش کشیده شوند.
در این فصل، قانون بهعنوان یکی از عناصر مهم معنای نمادین مورد بررسی قرار گرفت. بهعنوان یک اصل اجتماعی، قانون دارای نفوذ خاصی است، زیرا از طریق اقتدار و در نهایت زور پشتیبانی میشود. با اینحال، آن هنوز هم یک اصل ساخته شده توسط انسان است. این فصل بهطور خلاصه بررسی میکند که چگونه کنشگران مختلف اجتماعی، مانند فعالان، سیاستمداران، وکلا و قضات، از رپرتوارهای فرهنگی و مادی در بحث مشاحره بر سر تعاریف قانونی آزار جنسی استفاده میکنند. با اینحال، کنشگران اجتماعی، از جمله بسیاری از پاسخدهندگان، اغلب در هنگام قضاوت در مورد انواع خاصی از رفتار، تعاریف قانونی را مورد مناقشه، گسترش یا بازتفسیر قرار میدهند. کنشگران اجتماعی نیز تعاریف حقوقی را مستقیماً از طریق اصلاحات پیشنهادی در قوانین و/یا در پروندههای دادگاهی که هدف آنها تغییر رویه قضایی است، به چالش میکشند.
Lamont, Michèle, Thévenot, Laurent. (2000), Rethinking comparative cultural sociology: Repertoires of evaluation in France and the United States, Cambridge University Press