آرتفرها[۱] (نمایشگاههای تخصصی هنر) به عنوان رویدادهایی چندوجهی، مرز میان خلاقیت هنری و سازوکارهای بازار هنر را ترسیم میکنند. این نمایشگاهها بستری فراهم میکنند که در آن هنرمندان، گالریها، مجموعهداران و علاقهمندان به هنر گرد هم میآیند تا جدیدترین آثار هنری را به مخاطبان معرفی کرده و زمینه تعاملات حرفهای و خرید و فروش آثار را فراهم سازند. این رویدادهای هنری، نقش کلیدی در شناخت استعدادهای نوظهور و عرضه آثار خلاقانه به بازار دارند و به واسطه مقیاس جهانی و پوشش رسانهای گسترده، به عواملی تاثیرگذار در شکلدهی سلیقهها و اقتصاد هنر بدل شدهاند. اهمیت آنها از این جهت است که نهتنها بستری برای فروش آثار فراهم میآورند، بلکه مکانی برای تبادل نظرهای انتقادی، ایجاد شبکههای حرفهای میان اهالی هنر و معرفی روندهای نو در هنر معاصر محسوب میشوند. در این نوشتار، پس از بررسی مختصر تاریخچه آرتفرها، به نقش آنها در پیوند خلاقیت و بازار هنر، نمونههای برتر جهانی، چالشها، نقدها ونیز تحولات اخیر و چشمانداز آینده انها پرداخته خواهد شد.
تاریخچۀ شکلگیری آرتفرها از قرون وسطی تا دوران معاصر
نوشتههای مرتبط
نمایشگاههایی که آثار هنری را به نمایش گذاشته و میفروختند از دوران قرون وسطی در اروپا وجود داشتند. در این دوره، آثار هنری همراه با دیگر اقلام لوکس به فروش میرسیدند و عمدتاً جنبه مذهبی داشتند. به تدریج، این نمایشگاهها از جنبه مذهبی خود فاصله گرفته و با ایجاد واسطههایی به مشتریان فروخته می شدند. در این مرحله، دلالان آثار هنری بهوجود آمدند و نمایشگاههای کتاب نیز به طور فزایندهای محبوب شدند. بازارهای قرون وسطایی معمولاً در محل تلاقی رودخانهها یا جادهها برپا میشدند، جایی که دلالان اجاره پرداخت میکردند تا کالاهای خود را به بازدیدکنندگان زیادی ارائه دهند. یکی از نخستین نمایشگاههای بزرگ در نزدیکی پاریس، در مکانی به نام سن-دنی آغاز شد. سپس ایده برگزاری این نمایشگاهها در مکانهایی مانند شامپانی و فلاندر گسترش یافت. نمایشگاههای شامپانی بسیار مهم بودند، زیرا به شکلگیری شیوههای نوین تجارت در نمایشگاهها کمک کردند.
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، نمایشگاههای رسمی هنری پدید آمدند که بیشتر بر عرضه دستاوردهای فرهنگی تأکید داشتند تا تجارت. نمایشگاه جهانی پاریس[۲] که بهعنوان معیاری برای سنجش هنرهای تجسمی شناخته میشد، نمونهای از این نمایشگاهها بود. این رویدادها به هنرمندان اعتبار میبخشیدند و زمینهساز ظهور گالریهای خصوصی و توسعه حراجیها بودند. نمایشگاههای جهانی همچون نمایشگاه بزرگ کریستال پالاس[۳] در لندن (۱۸۵۱) هنر و نوآوری صنعتی را به نمایش گذاشته که الهامبخش نمایشگاههای مدرن در آینده شدند.
پس از جنگ جهانی دوم، اروپا شاهد احیای هنر در شهرهایی چون کلن و پاریس بود. رویداد آرتکلن[۴] در آلمان که از سال ۱۹۶۷ آغاز به کار کرد، یکی از نخستین نمایشگاههای بینالمللی هنر مدرن بود که امکان ارتباط مستقیم میان گالریداران و خریداران آثار هنری را فراهم کرد. در دهه ۱۹۷۰، رویدادهای هنری دیگری مانند فیاک[۵] در پاریس (۱۹۷۴) آغاز به کار کردند که گسترش بازار هنر را در سطح جهانی تسهیل نمودند. این روند با تأسیس نمایشگاههای هنری معاصر در دیگر نقاط جهان مانند فریز[۶] در لندن از سال ۲۰۰۳ و آرتدبی در خاورمیانه ادامه یافت، که در مجموع به گسترش و توسعه بازار هنر بینالمللی کمک کردند. این تحولات نشان میدهند که نمایشگاههای هنری بهتدریج از بازارهای عمومی به رویدادهای بینالمللی تبدیل شدند و نقشی کلیدی در شکلگیری بازار جهانی هنر ایفا کردند.
نقش آرتفرها در پیوند میان خلاقیت و بازار هنر
آرتفرها بهعنوان نقطه اتصال بین خلاقیت هنرمندان و منطق تجاری بازار هنر عمل میکنند. در این گردهماییها، آثار خلاق هنری که معمولاً در گالریهای کوچک یا نمایشگاههای مستقل ارائه میشدند، در معرض دید گستردهتر مجموعهداران، سرمایهگذاران هنری و عموم مخاطبان قرار میگیرند. همچنین این نمایشگاهها فرصتی منحصربهفرد برای کشف استعدادهای نوظهور فراهم میآورند؛ زیرا گالریهایی که به جستجوی هنرمندان خلاق میپردازند، میتوانند بیواسطه با هنرمندان در تعامل باشند و آثاری را که هنوز در بازار معرفی نشدهاند را شناسایی نمایند. به این ترتیب، هنرمندان از دلایلی برای ادامه خلاقیت و نوآوری برخوردار میشوند و مسیر فروش آثارشان هموار میگردد. از سوی دیگر، مجموعهداران و خریداران هنری نیز از طریق آنها به یک «گردهمایی» دسترسی پیدا میکنند که در آن میتوانند در کمترین زمان، تعدادی قابل توجه از آثار هنری را مشاهده و مقایسه نمایند.
نقش تعیینکننده این رویدادها در خلق پیوند بین خلاقیت و بازار به دو جنبه کلیدی وابسته است. نخست، ساختارهای بازار هنر که امکان بروز خلاقیت را فراهم میکنند؛ به این معنا که ایدهها و روندهای نوآورانه در هنر در فضایی رقابتی عرضه شده و با بازخورد فوری بازار مواجه میشوند. این بازخورد میتواند به گالریها و هنرمندان کمک کند تا در جهت ارتقای کیفیت آثار یا پذیرش موضوعات مورد توجه مخاطبان حرکت کنند. دوم، بستری برای ارتباط و شبکهسازی حرفهای ایجاد میکند. هنرمندان، گالریداران، منتقدان هنری و خریداران در این رویدادها با یکدیگر ملاقات میکنند و فرصت گفتگو درباره آثار جدید و ایدههای خلاقانه را مییابند. چنین گفتوگوهایی نهتنها به شناخت بهتر آثار از منظر خلاقانه کمک میکند، بلکه بینشهای جدیدی در مورد تقاضای بازار و جریانهای اقتصادی هنر نیز فراهم میآورد.
به علاوه، آنها نقش معیارسنجی روندهای هنری را نیز ایفا میکنند. گالریها با انتخاب و نمایش آثار خاص در یک آرتفر، در واقع مفاهیمی را تأیید میکنند که مورد توجه جهانی قرار گرفتهاند و این گونه سلیقه جمعی هنری را شکل میدهند. بدین ترتیب، بهطور مستقیم و غیرمستقیم به حفظ تعادل میان نوآوری و مباحث اقتصادی کمک میکنند.
نمونههای برجستۀ آرتفرهای جهانی
در حوزه بینالمللی چندین نمایشگاه هنری بزرگ بهعنوان نمادهای آرتفر شناخته شدهاند که هر یک در عرصه خاصی دارای اعتبار فراوان هستند. از جمله مشهورترین آنها آرتبازل است که از سال ۱۹۷۰ در بازل سوئیس آغاز به کار کرد و سپس شعبههایی در میامی بیچ (از ۲۰۰۲) و هنگکنگ (از ۲۰۱۳) تأسیس نمود. آرتبازل هر ساله میزبان صدها گالری از سراسر جهان است که آثار هنری مدرن و معاصر را به نمایش میگذارند؛ این رویداد به دلیل وسعت بینالمللی، کیفیت بالا و تنوع هنر ارائهشده، همواره بهعنوان یک معیار اصلی در صنعت هنر محسوب شده است. در کنار آرتبازل، آرتکلن واقع در آلمان که از دهه ۱۹۶۰ (۱۹۶۷) قدمت دارد، بهعنوان قدیمیترین آرتفر هنر مدرن اروپا شناخته میشود. آرتکلن نیز تا دهه ۱۹۹۰ نقش مهمی در معرفی هنرمندان اروپایی داشت و زمینهساز راهاندازی سایر آرتفرهای بزرگ در قاره اروپا شد.
نمایشگاه فریز یکی دیگر از آرتفرهای برجسته است که فعالیت آن از سال ۲۰۰۳ در لندن آغاز و پس از آن شعبهای در نیویورک و لسآنجلس نیز تأسیس گردید. فریز لندن برخلاف سنت نمایشگاههای آمریکایی که بیشتر حالت بازار را دارند، بهطور اختصاصی بر هنر معاصر تمرکز دارد و بخشی از آن به آثار هنرمندان مدرن و تاریخی تعلق دارد. این نمایشگاه به دلیل فضای نوآورانه و هنرمندان خلاقی که معرفی میکند، در دورههای کوتاهی به یکی از مهمترین گردهماییهای هنری جهان تبدیل شده است.
دیگر آرتفرهای مهم جهانی شامل TEFAF ماستریخت (متمرکز بر آثار هنری تاریخی و عتیقه)،ARCO مادرید (تمرکز بر هنر معاصر اسپانیا و آمریکای لاتین)، آرت دبی، دوسلدورف (آلمان)، و نمایشگاههای هنری چین و هند (مانند Art Stage Singapore،Art Fair Tokyo ) میشوند که هرکدام نقش مهمی در بازار منطقهای خود دارند. نمونه دیگری که در چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته، آرتبازل هنگکنگ است که باعث افزایش تبادل هنری میان خاورمیانه و آسیا شده و هنرمندان شرق آسیا را به چشمانداز جهانی هنر معاصر آورده است. هر یک از این نمایشگاهها با شیوههای خاص خود در برگزاری، ترکیب هنرمندان و گالریها، و نیز موضوعات همراه، به تصویر کلی هنر معاصر کمک میکنند و شهرت صنایع هنری منطقهای و جهانی را ارتقا میدهند.
چالشها و نقدهای وارد بر آرتفرها
با وجود کارکردهای مثبت آرتفرها در بازار هنر، این پدیدهها نقدها و چالشهای متنوعی نیز به همراه دارند. یکی از مهمترین انتقادها بر تجاری شدن افراطی هنر متمرکز است. مخالفان معتقدند که تمرکز بیش از حد بر فروش آثار میتواند خلاقیت هنری را در جهتی سوق دهد که صرفاً برای جلب نظر بازار باشد؛ بهعبارت دیگر، هنر به کالایی لوکس تبدیل میشود که قیمت آن بیش از کیفیت هنری اهمیت پیدا میکند. در این راستا، گفته میشود که برخی گالریها و هنرمندان مشهور تنها آثار تکراری یا قابل فروش بالا تولید میکنند تا سود اقتصادی حاصل از آرتفرها را تضمین کنند، حال آنکه ایدههای بدیع و جسورانه ممکن است جایگاهی کمرنگ در این فضا بیابند.
انتقاد دیگر به مساله انتخاب و نابرابری در حضور گالریها و هنرمندان مربوط میشود. شرکت در آرتفرهای بینالمللی نیازمند هزینههای بسیار بالا (اجاره غرفه، حملونقل آثار، اقامت و…) است؛ از این رو عمدتاً گالریهای ثروتمند و معتبر، امکان حضور مداوم را دارند و گالریهای کوچک یا هنرمندان مستقل کمتر شانس دیدهشدن پیدا میکنند. این شرایط به انتقاد عمومی منجر شده که آرتفرها فضایی را بازتولید میکنند که در آن هنر بهصورت انحصاری توسط گروه محدودی از بازیگران بزرگ بازار کنترل میشود و تنوع و عدالت در نمایندگیهای هنری رعایت نمیشود. همچنین، این روند میتواند موجب افزایش «نرخهای تضمین فروش» شود که در آن گالریها پیش از برگزاری نمایشگاه، به ارقام بسیار بالا قیمتگذاری میکنند و تعهد به فروش یک درصد مشخص از آثار میدهند؛ اتفاقی که فضای رقابتی سالم را تحت تأثیر قرار میدهد.
از بعد فرهنگی نیز نقدهایی مطرح است؛ به گونهای که برخی تحلیلگران هشدار میدهند که ممکن است به ابزاری برای واشینگ آرت[۷] تبدیل شوند. بهعبارت دیگر، دولتها و شرکتهای بزرگ ممکن است با حمایت از رویدادهای هنری تجاری به دنبال بهبود چهره خود در افکار عمومی باشند، بدون آنکه تغییرات عمیقی در وضعیت هنرمندان یا جامعه هنری ایجاد کنند. به عنوان نمونه، برگزاری پرزرق و برق نمایشگاهها بدون توجه کافی به مسائل عدالت اجتماعی یا محیط زیست میتواند به نمایش صرف تبدیل شود. مورد دیگر چالش، جنبههای زیستمحیطی است؛ سفرهای بینالمللی گسترده و جابجایی آثار هنری در مسیرهایی طولانی برای شرکت در یک آرتفر، به تولید گازهای گلخانهای کمک میکند. منتقدان معتقدند که کمبود توجه به پایداری در برگزاری نمایشگاههای بزرگ، در تضاد با پیامی است که معمولا از طریق هنر در عصر حاضر ارتقا داده میشود.
نهایتاً، تحولات اخیر همچون همهگیری کووید-۱۹ هم چالشهای جدیدی را به فضای آرتفرها وارد کرده است. لغو یا عقبافتادن نمایشگاههای مهم در سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۱، لزوم انتقال فزاینده به نمایشگاههای مجازی و آنلاین و کاهش قابل توجه بازدیدکنندگان حضوری را موجب شد. این رویدادها نقدی بود بر اتکا صرف به شیوههای سنتی برگزاری و لزوم بازنگری در مدلهای کسبوکار نمایشگاههای هنری. لذا توسعه پلتفرمهای دیجیتال برای فروش آثار و تجربههای واقعیت مجازی در برخی آرتفرها آغاز شده است که خود چالشی تازه در جذب مخاطب واقعی و حفظ هویتشان میباشد.
تحولات اخیر و چشمانداز آینده آرتفرها
با ورود به دهه اخیر و بهویژه پس از تجربه محدودیتهای مرتبط با همهگیری کرونا، آرتفرها شاهد تحولات مهمی بودهاند که چشمانداز آینده این رویدادها را ترسیم میکند. یکی از این تحولات جابهجایی دیجیتال است. بسیاری از برگزارکنندگان آرتفر به ارائه نسخههای آنلاین نمایشگاهها روی آوردهاند؛ بهطوری که پلتفرمهای مجازی امکان بازدید ۳۶۰ درجه از غرفهها و گالریهای مختلف را فراهم کرده و گفتوگوهای زنده با هنرمندان یا کارشناسان را در بستر وب برقرار میکنند. این تغییرات اگرچه هیچگاه نتوانستهاند جای تجربه حضوری خیرهکننده یک آرتفر واقعی را کاملاً بگیرند، اما امکان دسترسی مخاطبان بیشتری را از سراسر جهان میسر ساختهاند. از سوی دیگر، ورود فناوریهای نوظهوری مانند «واقعیت مجازی» و «هوش مصنوعی» به حوزه هنر، نوید نسل جدیدی از نمایشگاههای تعاملی را میدهد که بازدیدکنندگان را در فرآیند خلق اثر هنری مشارکت میدهد.
از نظر موضوعی، آرتفرهای اخیر توجه خود را به مسائلی نظیر تنوع و پایداری نیز معطوف کردهاند. برای مثال، برخی از آنها سهم بیشتری از گالریهای شرکتکننده را به هنرمندان و گالریهایی از مناطق کمتر نمایندگیشده اختصاص دادهاند تا صدای فرهنگها و گروههای مختلف اجتماعی را منعکس کنند. همچنین موضوع محیط زیست و هنر، یا عدالت جنسیتی و موضوعات بومی، در قالب بخشهای ویژه آرتفرها برجسته شده است. این گرایشها نشان میدهد جامعه هنری به دنبال تعمیم مفاهیم عدالت اجتماعی و زیستبومی در فضای اقتصادی هنر است. از سوی دیگر، نسل جدید مجموعهداران و علاقهمندان هنر، که رشد فزایندهای از گروههای سنی جوانتر و مناطق مختلف را شامل میشود، نحوه تعامل خود را با آرتفرها تغییر دادهاند؛ به عنوان مثال استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی برای کشف آثار و هنرمندان و یا شرکت در حراجیهای آنلاین بدون حضور فیزیکی در نمایشگاه.
با توجه به روندهای جاری در عرصه هنر معاصر، میتوان چنین استنباط کرد که آرتفرها در آینده با پذیرش تنوع فرهنگی، بهرهگیری از نوآوریهای فناورانه و در عین حال حفظ جایگاه هنری، نقش خود را بهعنوان پلی میان خلاقیت و اقتصاد، به شکلی فراگیرتر و چندلایهتر ادامه خواهند داد. این رویدادها که از دیرباز بهعنوان بستر تعامل میان هنرمندان و سازوکارهای اقتصادی بازار هنر شناخته میشوند، در پرتو تحولات فناوری و افزایش توجه به ارزشهای اجتماعی، بهتدریج در مسیر تقویت زیرساختهای دیجیتال، ارتقای فرهنگ و اهداف اقتصادی حرکت میکنند. در نتیجه، آرتفرها همچنان جایگاه خود را بهعنوان کانون خلاقیت و یکی از محورهای اصلی پیوند میان هنر و جامعه جهانی حفظ خواهند کرد.
[۱] Art fair اصطلاح «fair» از کلمه لاتین feriae به معنی تعطیلات یا روزهای مقدس گرفته شده است که به معنای زمانهایی بدون کار است.
[۲] Exposition Universelle
[۳] The Great Exhibition of the Works of Industry of All Nations که در Crystal Palace برگزار شد.
[۴] Art Cologne
[۵] FIAC (Foire Internationale d’Art Contemporain(
[۶] Frieze
[۷] Art washingبه معنای بهرهبرداری هدفمند از هنر و پروژههای فرهنگی برای بازسازی وجهه عمومی و مشروعیتبخشی به اقدامات اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی است.
منابع:
- دُن تامپسون، ترجمه: اشکان زهرایی(۱۳۹۸ ). کوسۀ شکمپرِ ۱۲ میلیون دلاری، پروندهای دربارۀ اقتصاد سردرگم هنرِ معاصر. بیدگل. تهران.
- Velthuis, O. (2005). Talking Prices: Symbolic Meanings of Prices on the Market for Contemporary Art. Princeton University Press.
- Art Basel & UBS. (2023). The Art Market Report 2023. Retrieved from www.artbasel.com
- McAndrew, C. (2022). The Art Market 2022: An Art Basel & UBS Report.
- Thornton, S. (2009). Seven Days in the Art World. Granta Books.
- Reyburn, S. (2014). Boom: Mad Money, Mega Dealers, and the Rise of Contemporary Art. PublicAffairs.
- Frieze Art Fair Official. Retrieved from https://www.frieze.com/fairs